eitaa logo
مؤسسه مداحی کریمه
15.1هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
4.9هزار ویدیو
176 فایل
آموزش اصول وفنون مداحی،روضه خوانی و سینه زنی ومولودی خوانی و...باتمرکزبرمهارت افزایی 📌به صورت حضوری،مجازی وخصوصی 📌اعطای گواهینامه معتبر 📌اساتید مجرب حوزه و دانشگاه پشتیبانی:@karimeadmin 🏢قم،صفاییه
مشاهده در ایتا
دانلود
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گرفته امـشب این دلـــم /به یاد غـربت بقـیع میرســـه بر مشــام جان /نســیم تربت بقیع سلام بر بقیـــع و بر / چـهار قبـــر بی حـــرم سلام ما به مـــــادرِ / چهــــار امام محـــترم به یادگار کـــــربلا / به زین الــعابدین سلام به سجده گاه و قبله ی/سید ساجدین سلام سلام بر آقایـــی که / کشـــته زهر کیـن شده به غربت امامـــی که/ فــــدای راه دیـن شده همیشـــه می گفتی آقا / امـــان از شـــام بلا توی مدینه هـم نشـــد / نصیبتون رســم وفا با غصـــه های کربلا / شکسـتی و پـیر شدی با این همــه داغ جگر /از زندگـی ســیر شدی یه عمــری روزه بودی و / چله نشــین کربلا گریه اَمونــت نمی داد / با دیــدن آب و غذا با دیدن آب و غذا/زنده می شـد سوز عطش توی دلت خیمه می زد/روضه جانسوزعطش تمام اینهـا یه طـرف / غــم اسارت یه طرف تموم بی حرمتی و / حرف جسارت یه طرف سه روز بعدِ واقعــه / پیـکــــر پاک شـــهدا به زیر آفــتاب داغ / مونـــده بـودن تو کربلا بنی اســد به همـــراهِ/ امـام ســجـاد اومـدن برای دفـــن شـــهدا / بدون غســل و بی کفن برای دفـــن پیکـــرِ / عـزیـــز و شــاه نینوا پیدا نشد توو کـربلا / کـــفـن به غیـــرِ بوریا امــام سـجــاد نشسـت / کـــنار پیکــــر بابا غریبــونه بغل گرفـت / پیـکـر بی ســـــر بابا زخمای روی پیکرش /که بیشــــتر از هزاربود انگاری روی آفـــتاب / ســتاره، بی شمار بود نه دستی داره به بدن/ نه انگـشت وانگشتری سینه پاره پاره ای / که مونده جـــای خنجری صاحــب عـــزای کربلا /امام زیــن الـعابدین اعضای پاره پاره رو/جمـع می کرداز رو زمین رو زخـم سیـــنه ی پدر/ علی اصغر و گذاشت پایین پـای پــدرش / پیکـــر اکـبر و گذاشت گریه و نوحه ســـر دادن / کـــنار پاره پاره تن الهی جـان عاشــــقان / فـدای شـــاه بی کفن غــریبونه به خاک رفت /عـــزیز جـان مصطفا عزا به پا شـد میوونِ / ملائـک عــــرش خــدا می اومد از عـــرش خدا / ناله و آه و زمـزمه روضه میخونددوباره باز/پهلو شکسته فاطمه غریب حسین غریب حسین(۴)
حاج غلام حسین مردانی-32563456_657911406.mp3
زمان: حجم: 9.34M
🏴 🏴 🎤مداح :حاج غلام حسین مردانی ✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی 🏴 🏴 🎤مداح :حاج غلام حسین مردانی ✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یادم نمیره،مصیبتای کربلا یادم نمیره،اسارت تا شام بلا یادم نمیره،سر بابام رو نیزه ها یادم نمیره،به ما زدن سنگ جفا برای من سخت تر از کربلا،شام بود مصیبتش بیشتر از کربلا،شام بود اونجا مَردُم به دور ما حلقه زدن شادی میکردن و همه میرقصیدن مارو به همدیگه نشون میدادن و مسخرمون میکردن و میخندیدن امون از دیده ی عوام امون از مجلس حرام امون از شام ای امون از شام۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یادم نمیره،زخم زبون،کنایه ها یادم نمیره،سیلی زدن به دخترا یادم نمیره،سر بابام رو زیر پا یادم نمیره،نگاهشون به معجرا یادمه که بستن به دست و پام زنجیر با طعنه میکردن ماهارو هی تحقیر مونده هنوز روی تنم کبودیا که یادگاری از غم اسارته زدن با تازیونه من رو بین راه مثه بابام تنم پر از جراحته امون از سنگ روی بام زخمام نداره التیام امون از شام ای امون از شام۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یادم نمیره،بزم یزید بی حیا یادم نمیره،جام می و طشت طلا یادم نمیره،چشمای هیز شامیا یادم نمیره،محله ی یهودیا بردن مارو اونجا از وسط بازار خواستن که بفروشن ماهارو به اغیار اونجا شنیدم از زبون عده ای حرف کنیز و قلبمو همین شکست از اون طرف دیدم عمو رو نیزه ها با دیدنِ این صحنه ها چشاشو بست امون از دیده ی عوام امون از مجلس حرام امون از شام ای امون از شام۲
حاج غلام حسین مردانی-32563456_657911406.mp3
زمان: حجم: 9.34M
🏴 🏴 🎤مداح :حاج غلام حسین مردانی ✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی 🏴 🏴 🎤مداح :حاج غلام حسین مردانی ✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یادم نمیره،مصیبتای کربلا یادم نمیره،اسارت تا شام بلا یادم نمیره،سر بابام رو نیزه ها یادم نمیره،به ما زدن سنگ جفا برای من سخت تر از کربلا،شام بود مصیبتش بیشتر از کربلا،شام بود اونجا مَردُم به دور ما حلقه زدن شادی میکردن و همه میرقصیدن مارو به همدیگه نشون میدادن و مسخرمون میکردن و میخندیدن امون از دیده ی عوام امون از مجلس حرام امون از شام ای امون از شام۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یادم نمیره،زخم زبون،کنایه ها یادم نمیره،سیلی زدن به دخترا یادم نمیره،سر بابام رو زیر پا یادم نمیره،نگاهشون به معجرا یادمه که بستن به دست و پام زنجیر با طعنه میکردن ماهارو هی تحقیر مونده هنوز روی تنم کبودیا که یادگاری از غم اسارته زدن با تازیونه من رو بین راه مثه بابام تنم پر از جراحته امون از سنگ روی بام زخمام نداره التیام امون از شام ای امون از شام۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یادم نمیره،بزم یزید بی حیا یادم نمیره،جام می و طشت طلا یادم نمیره،چشمای هیز شامیا یادم نمیره،محله ی یهودیا بردن مارو اونجا از وسط بازار خواستن که بفروشن ماهارو به اغیار اونجا شنیدم از زبون عده ای حرف کنیز و قلبمو همین شکست از اون طرف دیدم عمو رو نیزه ها با دیدنِ این صحنه ها چشاشو بست امون از دیده ی عوام امون از مجلس حرام امون از شام ای امون از شام۲
هیأت سفیران زینبهیأت سفیران زینب.mp3
زمان: حجم: 24.07M
🏴 🎤•| |• یکه و تنها شدی، اسیر اعدا شدی دیدم که تیرت زدند، افتادی و پاشدی بابا خودم دیدم زدند، سنگی به ابروهای تو عمامه افتاد از سرت، خونی شده موهای تو نیزه زدند، چقدر اینا پست و بدند غریب گیرت آوردن و، همه به سمتت اومدند جان منی، آیه‌ی قرآن منی هم سر و سامان منی، جان منی واویلتا ورق ورق شد تنت، بابا کو پیراهنت زیر سُم اسباشون، به هر طرف بردنت یه عده از راه اومدن، به سمت تو عصا زنون به جای نیزه میزنن، به جسم تو زخم زبون زخم زبون، دلت رو کرده پر ز خون شمر اومده تو قتلگاه، خدا کنه بیاد بیرون شمر لعین، رو سینه‌ی بابام نشین خنجرتو بزار زمین
🏴 🏴 ✍شاعر:قاسم نعمتی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ من علمدار گریه کن هایم وارث ناله های زهرایم انقلابی ترین دعا خوانم نعرهٔ حیدری ست نجوایم روضه خوان ها همه غلام منند به همه نوکران من آقایم من گلوی بریده بوسیدم خون رگهاست روی لبهایم تنِ بی سر شده بغل کردم جمع کردم ز خاک بابایم هرچه چیدم تنش درست نشد زائر ِ قطعه قطعه اعضایم کمکم کرد بوریا آن شب تا که برخواستم من از جایم شاهدِ گریهٔ بنی اسد و ناله های وحوش صحرایم بعد ازاین ماجرا حسینی ها بنشینید پای غمهایم غیرتی ها بلند گریه کنید شد اسارت بلای عظمایم حیدر دسته بستهٔ شامم جای زنجیر بر سروپایم عمه ام را بهم نشان دادند داد زد ای حسین تنهایم دیدی آخر نمود ،آخرِ عمر چشم نامحرمان تماشایم وسط آن همه ارازل شهر گفت عمه کجاست سقایم سخت بر من گذشت آن ساعات بد شکستند حرمت سادات اوج بی غیرتی نشان دادند سنگ در دست این وآن دادند اول شهر عنان مرکب را دست یک مشت بد دهان دادند جای عرضِ سلام ، پیرو جوان ناسزاها به کاروان دادند راسِ بابام زیرِ پا افتاد بسکه سر نیزه را تکان دادند دستِ سادات بر سرِ بازار صدقه تکه های نان دادند سرِ هر کوچه با سرِ انگشت دخترِ فاطمه نشان دادند بوسه گاهِ رسول خاتم را به دمِ چوبِ خیزران دادند
🏴 🏴 ✍شاعر:قاسم نعمتی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بایاد غربتِ کربلا دلخونم روز و شب روضه قتلگاه می خونم چهل ساله که من دارم داغ کفن من دیدم اونکه جاش تو افلاکه بدنش روی خاکه از جراحت صد چاکه بادستام بوریا پیچش کردم تو بغل جمعش کردم بردم و دفنش کردم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اسیری زینب من و بیچاره کرد دیدم اهل بیت دشمن آواره کرد وای از در به دری وای از بی معجری باسادات مثل برده تا کردن همه جا غوغا کردن مارو تماشا کردن سر هارو زن ها با دست پوشوندن تا که می شد چرخوندن اشهد مارو خوندن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تموم گلایم از مردم شامه جایی که پرتاب سنگ از روی بامه خاکستر میریزن دنبال کنیزن جائی که یاد اون هم عذابه دل از غمش کبابه اون مجلس شرابه نانجیب خیزاران بالا می برد تاکه پایین می آورد رو جیگر ما میخورد
❁﷽ 🏴 روز شهادت آقا زین العابدینه بریم در خونه ی آقا سیدالساجدین روضه برپا بود هر جا آب بود روضه هایش ذکر بابا آب بود مقتل جانسوز آقا آب بود: تشنه لب بود آه اما آب بود یه عمری اقا زین العابدین شب و‌روز گریه می کرد، آب می دید گریه می کرد طفل خردسال می دید گریه می کرد، جوان می دید گریه می کرد، دختران قد و نیم قدو‌می دید گریه می کرد روضه خوانش گاه ظرفی آب شد گاه گاهی روضه خوان قصاب شد گاهی وقتا تو کوچه های مدینه راه می رفت، می دیدن آقا اومد جلو در قصابی شروع میکرد گریه کردن، همه جمع می شدن، چی شده آقاجان؟ یابن رسول الله چرا گریه می کنید صدا می زد ای قصاب، بگو ببینم این گوسفند رو‌میخای ذبح کنی آبش دادی یا نه؟ می گفت بله یابن رسول الله ، ما مسلمانیم ما از جد شما یاد گرفتیم ، می دیدن دوباره گریه می کنه، آقاجان چی شده؟حرف بدی زدم؟؟ می فرمود بابای من حسینو‌ تو کربلا ، با لب تشنه سر بریدن ، ماجرای آب آبش کرده بود غُصه ی ارباب آبش کرده بود مادری بی تاب آبش کرده بود دختری بی خواب آبش کرده بود یا خودش بارید دائم یا رباب روضه می خواندند هر دم با رباب پیکری را حالا داره یادش میاد آقا زین العابدین پیکری را بر زمین پامال دید دیگه چی دید؟؟؟ پیکری را بر زمین پامال دید شمر را در گودی گودال دید عمه را بالای تل بی حال دید لشکری را در پی خلخال دید هجمه ی شمشیرها یادش نرفت سنگ ها و تیرها یادش نرفت یکی از سخت ترین صحنه های عاشورا اونجایی بود که آقا زین العابدین پرده ی خیمه رو‌کنار زد از دور داره میبینه ، من نمیدونم فاصله چقدر بوده ، آقا زین العابدین نگاه کنه ببینه دور باباش حسینو حلقه زدن، نیزه دار با نیزه می زنه، شمشیر دار با شمشیر می زنه ، پیرمرداشون عصا زنان یه مرتبه طاقت نیاورد یه چوب دستی به دست گرفت عصا زنان از خیمه زد بیرون ، یه مرتبه ابی عبدالله این صحنه رو که دید صدا زد زینب ، دست علی رو بگیر مبادا بیاد، زینب اومد اومد دستشو گرفت عزیز دلم کجا داری میری؟ بابات حسین همه ی ما رو به تو سپرد، همه ی بود و نبود ما تویی عزیز دلم ، هم به تن رخت اسارت دیده بود خیمه را در وقت غارت دیده بود از سنان خیلی جسارت دیده بود از حرامی ها شرارت دیده بود آتش بی داد دنیا را گرفت شمر آمد راه زن ها را گرفت عمه را با دست بسته می زدند با همان نیزه شکسته می زدند بچه ها را دست بسته می زدند می شدند آنقدر خسته... می زدند تازیانه جای طفلان خورده بود زین جهت خیلی به زینب برده بود اما اون مصیبتی که از اقا زین العابدین سوال کردن آقاجان،کجای این مصائب براشما سخت تر بود سه مرتبه فرمود الشام الشام الشام کوچه های شام پیرش کرده بود شهر و بار عام پیرش کرده بود سنگ روی بام پیرش کرده بود طعنه و دشنام پیرش کرده بود بی هوا عمامه اش آتش گرفت مثل زهرا جامه اش آتش گرفت جملاتی تو بعضی مقاتل معتبر، نوشته ادم شرمش میاد بگه، فقط یک جملشو میگم امام زمان منو ببخشه، اگه تو مقاتل ننوشته بودن نمیخوندم ، گفت وقتی اسرا رو وارد شام کردن اینها رو بردن تو یه محلی که مخصوص برده ها بود اونجا برا چند ساعت اینها رو‌نگه داشتن اهل ذمّه ، یعنی غیر مسلمونا،مسیحیا،یهودیا میومدن....... قربونت برم عمه جان، ...... دختر زهرا اینجا چه می کنه؟ بچه های فاطمه ی زهرا تو بازار برده فروشا چرا؟؟؟ بزم مِی بود و سر و طشتی طلا خیزران بود و عزیز مصطفی بعد یه عمری گریه و آه و ناله و سجده و دعا و مناجات ، بالاخره آقا زین العابدین راحت شد قربونت برم آقاجان، هنوزم که هنوزه ، مرقد مطهرش تو قبرستان بقیع مثل یک خرابه ایه، کنار قبر عموش امام مجتبی، قبر امام سجادم نه سنگی داره نه حرمی داره ، ان شالله بیاد آقا، شر همه ی وهابی ها رو کم می کنه ، ان شالله تو‌مدینه ،قبرستان بقیع،گنبد و بارگاهی بنا می کنیم، ان شالله.... با مدد امام زمان بسمک العظیم الاعظم الاعز الاجل الاکرم.... ✍شاعر:وحید محمدی