#حکایت_داستان
نوه آیت الله خزعلی رحمه الله علیه:
🔸برای نماز،تحتالحنکشان همیشه افتاده بود. یک بار ندیدم آقاجان با پیژامه و پیراهن به نماز بایستند. همیشه یک ربع مانده به نماز، برای تجدید وضو میرفتند، وضو میگرفتند، بعد میآمدند و قبا و عبا میپوشیدند، عمامه میگذاشتند، تحتالحنک میانداختند. یک بار بیجوراب نماز نخواندند.
🔸 نافلهها را حتماً میخواندند. یک وقتی حاجخانم به ایشان گفتند:« میخواهم نماز جماعت را با شما بخوانم، ولی من کار دارم ونوافل شما هم طول می کشد» یا مثلاً ما عجله داشتیم،دراینگونه موارد، نافلهها را قبل یا بعد و دو نماز را با هم میخواندند، ولی اگر کسی اصرار نمیکرد، نافلهها را سر جایش میخواندند. نافلهها و نماز شبشان تحت هیچ شرایطی ترک نشد. نظم ایشان بسیار عجیب بود.
🔸ایشان در نماز شب سوره بقره را میخواندند!. یک بار به دکتر گفتم: «ایشان ایستاده نماز بقره را میخوانند! زانوهایشان درد نگیرد؟» دکتر گفت: «خیلی برایشان خوب است، نگران نباشید» میگفتم: «بنشینید و بخوانید.» میگفتند: «من خودم ناراحت نیستم، شما ناراحتید؟»
. خیلی به حالشان غبطه میخوردم. همیشه سه ماه رجب، شعبان و رمضان را، روزه میگرفتند.
🔸ایشان در نیمه شعبان، سکته خفیفی کردند و بنا به دستور دکتر، نتوانستند بقیه ماه شعبان را روزه بگیرند. بعد که ماه رمضان را روزه گرفتند، قضای آن پانزده روزِ ماه شعبان را هم روزه گرفتند...
#اراده
#عبادت
#نوافل
#نماز_شب
#روزه
#بلند_همتی