📚 #حکایت_بهول_و_امیر_کوفه
اسحاق بن محمد بن صباح امیر کوفه بود . زوجه او دختری زایید . امیر از این جهت بسیار محزون وغمگین گردید و از غذا و آب خوردن خودداری نمود . چون بهلول این مطلب را شنید به نزد وی رفت و گفت: ای امیر این ناله و اندوه برای چیست؟
امیر جواب داد من آرزوی اولادی ذکور را داشتم ، متاسفانه زوجه ام دختری آورده است.
بهلول جواب داد : آیا خوش داشتی که به جای این دختر زیبا و تام الاعضاء و صحیح و سالم ، خداوند پسری دیوانه مثل من به تو عطا می کرد ؟
امیر بی اختیار خنده اش گرفت و شکر خدای را به جای آورد و طعام و آب خواست و اجازه داد تامردم برای تبریک و تهنیت به نزد او بیایند.
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
✅توجه به #نعمت های الهی باعث #نشاط و #سرور و #شادی و باعث #فراموشی #غم و #غصه و #حزن می شود
✅ارتباط با #عالم باعث #یقظه و نجات از #غفلت مشود
#طنز
✅توجه به #نعمت باعث #صبر در #بلا و #مصیبت می شود
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶