#روایت
روایت داستانی
حفص بن بخترى گويد: خزانهدار و وكيل امام صادق عليه السّلام، براى آن حضرت مقدارى مواد غذايى قرض گرفت
و آن شخص قرض دهنده سریع آمد و بسيار اصرار مىكرد كه قرضش را زود بپردازند.
امام صادق عليه السّلام به وكيل خود فرمود:
مگر من تو را از قرض گرفتن از كسى كه ندار بوده و دارا شده نهى نكرده بودم!؟
اِسْتَقْرَضَ قَهْرَمَانٌ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مِنْ رَجُلٍ طَعَاماً لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَأَلَحَّ فِي اَلتَّقَاضِي فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَ لَمْ أَنْهَكَ أَنْ تَسْتَقْرِضَ لِي مِمَّنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ فَكَانَ .
فروع کافی کتاب المعیشه.
#داستان_روایی
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
واژه یاب:
#قرض گرفتن
#امام_صادق علیه السلام
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
برداشتها:
1️⃣از آداب قرض گرفتن اینست که هرکسی نباید قرض گرفت
2️⃣کسی که فقیر بودوو بعد پولدار شده نباید ازش قرض گرفت
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
https://eitaa.com/kashkole_tabligh
یوسف در آخرین لحظات چه خواست؟!
از امام صادق (علیه السلام) فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در میان خانواده خود نشسته بود که فرمود:
«یوسف (علیه السلام) دوست داشت که از نفس خویش اطمینان حاصل کند».
گفتند: «چگونه ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)»؟ فرمود: «وقتی عزیز مصر به نفع او از منصب خود کناره گرفت، دو تکه لباس نو و شاید هم لطیف به تن کرد و به صحرایی بیرون از شهر رفت و چهار رکعت نماز خواند. وقتی نمازش به پایان رسید، دست بهسوی آسمان فراز کرد و عرض کرد:
رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ المُلْکِ وَ عَلَّمْتَنِی مِن تَأْوِیلِ الأَحَادِیثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ أَنتَ وَلِیِّی فِی الدُّنُیَا وَ الآخِرَةِ.
و در ادامه فرمود:
جبرئیل نزد یوسف (علیه السلام) آمده و از وی پرسید: «ای یوسف (علیه السلام)! حاجت تو چیست»؟ گفت: «خدایا! مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق فرما»! امام صادق (علیه السلام) فرمود: «یوسف (علیه السلام) از فتنهها و ریاست طلبی ها میترسید».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام
ج۷، ص۱۸۴.
#داستان_روایی
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
واژه یاب:
#حضرت_یوسف علیه السلام
#امام_صادق علیه السلام (بیانات)
#فتنه
#ریاست_طلبی
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
برداشتها:
1️⃣در اهمیت فتنه ها و حب ریاست همین بس که پیامبران الهی نگران آن بوده اند
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
https://eitaa.com/kashkole_tabligh
•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠
🔰هم ردیف سگ محله!!
📌روایت شده که:
روزى امير مؤمنان ، گروهى را ديد . پرسيد : «شما كيستيد؟» . گفتند : ما جماعتى اهل توكّل هستيم . فرمود : «توكّلتان ، شما را به چه رسانيده است؟» . گفتند : هر گاه چيزى بيابيم ، مى خوريم ، و اگر نيابيم ، صبر مى كنيم. فرمود : «سگ هاى ما هم همين كار را مى كنند!» . گفتند : پس چه كنيم ، اى امير مؤمنان؟ فرمود : «كارى كه ما مى كنيم : هر گاه نداشته باشيم ، شكر مى كنيم و هر گاه به دست آوريم ، ايثار مى كنيم».
أنَّهُ رَأى يَوما جَماعَةً ، فَقالَ :مَن أنتُم؟ قالوا : نَحنُ قَومٌ مُتَوَكِّلونَ. فَقالَ : ما بَلَغَ بِكُم تَوَكُّلُكُم؟ قالوا : إذا وَجَدنا أكَلنا ، و إذا فَقَدنا صَبَرنا. فَقالَ عليه السلام : هكَذا يَفعَلُ الكِلابُ عِندَنا! فَقالوا : كَيفَ نَفعَلُ يا أميرَ المُؤمِنينَ ؟ فَقالَ : كَما نَفعَلُهُ ؛ إذا فَقَدنا شَكَرنا ، و إذا وَجَدنا آثَرنا.
مستدرك الوسائل ج ۷ ص ۲۱۷
•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠•٠
#روایت
#داستان_روایی
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
واژه یاب:
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#توکل
#ایثار
#شکر
#صبر
#مروت
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
برداشتها:
1️⃣در صفات و اعمال خ. ب حداقلی نباشیم به دنبال بهتر بودن باشیم
2️⃣مروت یعنی چی؟؟؟
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
https://eitaa.com/kashkole_tabligh
#امام_رضا
مرحوم كليني به سند خود از ياسر خادم روايت كرده كه گويد:
«… أَكَلَ الْغِلْمَانُ يَوْماً فَاكِهَةً فَلَمْ يَسْتَقْصُوا أَكْلَهَا وَ رَمَوْا بِهَا …».
غلامان آن حضرت روزي ميوه اي را خوردند و خوب تمامي آن را نخوردند و تتمه اش را به دور انداختند، امام عليه السلام كه چنان ديد بدانها فرمود:
«… سُبْحَانَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمُ اسْتَغْنَيْتُمْ فَإِنَّ أُنَاساً لَمْ يَسْتَغْنُوا أَطْعِمُوهُ مَنْ يَحْتَاجُ إِلَيْه!
- سبحان الله! اگر شما از اين ميوه بي نياز گشته و نياز خود را از آن برده ايد مردماني هستند كه بدان نيازمندند به آنها كه نياز دارند بخورانيد!.
#روایت
#داستان_روایی
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
واژه یاب:
#امام_رضا علیه السلام
#اسراف
#خوردن
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
برداشتها:
1️⃣یکی از انگیزه های ترک اسراف توجه به کسانی است که آن نعمت را ندارند
2️⃣نمونه ای از اسراف در خوردن
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
https://eitaa.com/kashkole_tabligh
حَکَم بن عُتَیبه میگوید: روزى در محضر امام باقر(ع) نشسته بودیم و اتاق نیز مملوّ از جمعیت بود، ناگهان پیرمردى که تکیه بر عصاى بلندى کرده بود وارد شد؛ دم در ایستاد و گفت: سلام و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد اى فرزند رسول خدا! و پس از آن ساکت شد.
امام باقر(ع) پاسخ داد: «و علیک السّلام و رحمة اللَّه و برکاته».
پیرمرد رو به حاضران کرده و به آنان نیز سلام داد و همچنان ایستاد تا همگى جواب سلامش را دادند، آنگاه روى خود را به سمت امام باقر(ع) کرده گفت: اى فرزند رسول خدا! مرا نزدیک خود بنشان که به خدا سوگند من به شما و دوستدارانتان علاقهمندم. به خدا سوگند این دوستیها برای دنیا نیست، و به خدا من دشمن دارم دشمنانتان را و از آنان بیزارم، به خدا این دشمنى و بیزارى به این دلیل نیست که آنان فردی از اطرافیانم را کشته باشند! به خدا سوگند من حلال شما را حلال میدانم و حرامتان را حرام میشمارم و چشم به فرمانتان دارم. قربانت گردم آیا [با این ترتیب] درباره من امید [سعادت و نجات] دارى؟
امام باقر فرمود: «پیش بیا، پیش بیا»، سپس او را نزد خود نشانده و فرمود: «اى پیرمرد همانا مردى نزد پدرم على بن حسین(ع) شرفیاب شد و همین پرسش را مطرح کرد. پدرم به او فرمود: اگر [با این حال] بمیرى؛ به رسول خدا(ص)، على، حسن، حسین و على بن حسین(ع) وارد شوى و دلت خنک شود، قلبت آرام گیرد، دیدهات روشن گردد و به همراه نویسندگان اعمالت با روح و ریحان از تو استقبال شود، و این در وقتى است که جان به اینجاى تو رسد- و با دست به گلویش اشاره فرمود- و اگر زنده بمانى آنچه را موجب چشم روشنیت هست، ببینى و در بالاترین درجات بهشت با ما خواهى بود».
پیرمرد گفت: چه فرمودى اى ابا جعفر؟! [پیرمرد با تعجب از امام خواست تا کلامش را تکرار کند] امام(ع) همان سخنان را براى او تکرار کرد.
پیرمرد گفت: اللَّه اکبر! اى ابا جعفر! اگر بمیرم؛ به رسول خدا، على، حسن، حسین و على ابن حسین(ع) درآیم و دیدهام روشن گردد، دلم خنک شود، قلبم آرام گیرد، و به همراه نویسندگان اعمالم با روح و ریحان مورد استقبال قرار گیرم، هنگامى که جانم به اینجا رسد! و اگر زنده بمانم ببینم آنچه را دیدهام بدان روشن گردد، و با شما باشم در بالاترین درجات بهشت؟ این جملات را گفت و آنقدر گریه کرد تا نقش بر زمین شد.
حاضران نیز که حال پیرمرد را دیدند به گریه و زارى پرداختند.
امام باقر(ع) [که چنان دید] با انگشت خود قطرات اشک را از گوشههاى چشم آن پیرمرد پاک کرد.
پیرمرد سربلند کرد و عرضه داشت: دستت را به من بده قربانت گردم!
حضرت دستش را به پیرمرد داد، و او دستشان را میبوسید و بر دیده و رُخ خود میگذارد. سپس شکم و سینه خود را گشود و دست بر شکم و سینهاش گذارده برخاست، و خداحافظى کرده به راه افتاد، امام باقر(ع) نگاهى به پشت سر پیرمرد کرد، و رو به حاضران فرمود: «هر کس میخواهد مردى از اهل بهشت را ببیند به این مرد بنگرد»
#داستان_روایی
#امام_باقر علیه السلام
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
واژه یاب:
#تولی
#تبری
#محبت اهلبیت علیهم السلام
#عاقبت_بخیری
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
برداشتها:
1️⃣اثر تولی و تبری عاقبت بخیری و همنشینی با اهلبیت علیهم ارسلام در قیامت
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
https://eitaa.com/kashkole_tabligh
روضهخوانی در منزل امام صادق علیه السلام و وضعیت تقیه در مدینه
سفيان بن مصعب العبدی از شاعران کوفی در زمان امام صادق علیه السلام بوده است و در رثای امام حسین علیه السلام شعر میخوانده است. ابو داود المسترق نیز پس از او از کسانی بوده که شعر سید حمیری را برای مردم میخوانده است. داستان زیر را ابوداود المسترق از سفيان بن مصعب نقل کرده است.
سفیان گوید: بر امام صادق (ع) وارد شدم. پس امام دستور داد: به امّ فروه (دخترشان) بگویند که بیاید و بشنود که بر جدش (أبي عبدالله الحسین علیه السلام) چه گذشته است.
امّ فروه آمد و [در اتاق] در پشت پرده نشست. امام (ع) فرمود: برایمان [شعر] بخوان. پس خواندم:
ای امّ فروه، جود و بخشش کن اشکهایت را...
پس دختر امام، فریاد [ماتم] برآورد و زنان نیز فریاد زدند.
امام (ع) فرمودند: درب خانه را [در یابید]، درب خانه را [در یابید].
اهل مدینه [که صدای شیون زنان را شنیده بودند] بر درب خانه امام جمع شدند. امام (ع) نیز کسی را فرستاد تا بگوید: کودکی از ما غش کرده بود و [به این خاطر] زنان شيون کردند.
-------------------------
سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ أَبِي دَاوُدَ اَلْمُسْتَرِقِّ عَنْ سُفْيَانَ بْنِ مُصْعَبٍ اَلْعَبْدِيِّ قَالَ:
دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ: قُولُوا لِأُمِّ فَرْوَةَ تَجِيءُ فَتَسْمَعُ مَا صُنِعَ بِجَدِّهَا.
قَالَ: فَجَاءَتْ فَقَعَدَتْ خَلْفَ اَلسِّتْرِ.
ثُمَّ قَالَ: أَنْشِدْنَا. قَالَ: فَقُلْتُ:
* فَرْوُ جُودِي بِدَمْعِكِ اَلْمَسْكُوبِ *
قَالَ: فَصَاحَتْ وَ صِحْنَ اَلنِّسَاءُ.
فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: اَلْبَابَ، اَلْبَابَ.
فَاجْتَمَعَ أَهْلُ اَلْمَدِينَةِ عَلَى اَلْبَابِ. قَالَ: فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: صَبِيٌّ لَنَا غُشِيَ عَلَيْهِ، فَصِحْنَ اَلنِّسَاءُ.
الکافي ج ۸، ص ۲۱۵
#داستان_روایی
#کلام_اهلبیت علیهم السلام
#امام_صادق علیه السلام
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
واژه یاب:
#عزاداری
#روضه_خانگی
#تقیه
#گریه کردن برای امام حسین علیه السلام
#اشک بر سید الشهدا علیه السلام
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
برداشتها:
1️⃣بلند گریه کردن یکی از آداب عزاداری و اشک بر امام حسین علیه السلام است
2️⃣نمونه ای از تقیه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/kashkole_tabligh
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
مرحوم کلینی در کافی شریف دارد. دو نفر به مسجد رفتند. یکی عابد و دیگری فاسق بود. عابد و فاسق هر دو به مسجد رفتند. امام صادق(ع) فرمود: عابد وقتی بیرون آمد فاسق شد و فاسق وقتی بیرون آمد عابد شد. چرا؟ برای اینکه فاسق وقتی در مسجد نشست بر سر خودش زد و گفت: خاک بر سرم! اینجا خانه ی خداست. کی قرار است من آدم شود؟ خودش را مذمت و سرزنش کرد. بیرون که آمد توبه کرد و آدم شد. عابد رفت و نماز خواند. خدایا چه کسی بهتر از ما تو را بندگی می کند؟ قدر ما را بدان. این گرفتار عجب شد و بیرون آمد فاسق شد.
#داستان
#داستان_روایی
#امام_صادق علیه السلام
#عجب
#تکبر
#عاقبت_بخیری
#عاقبت_بشری
#تواضع
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
https://eitaa.com/kashkole_tabligh