eitaa logo
کشکول ناب حوزوی
4.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
546 ویدیو
358 فایل
💥انتشار مطالب مهم و مغفول مانده علمی و حوزوی ✍ارتباط با مدیر(تبادل و تبلیغ و...)🔻 @Kashkoolenab ⚡فقط تبلیغ کانالهای مرتبط با طلبگی ، کتاب ، علما ، حوزه و امثالهم انجام می شود⚡
مشاهده در ایتا
دانلود
💥ماجرای عجیب توهین راننده اتوبوس به حاج شیخ عباس قمی خمینی(ره) در خاطره‌ای از سفر خود با مرحوم حاج شیخ عباس قمی چنین بیان می‌كند: بیابان سوزان و بی‌انتها در چشم‌هایمان رنگ می‌باخت و به کبودى می‌گرایید و از دور هم، چیزى دیده نمی‌شد. ناگاه ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت، ایستاد. راننده که مردى بلند و سیاه‌چرده بود با عجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت: بله پنچر شد و آنگاه به صندلى ما که در وسط‌های ماشین بود، آمد. به من چون سید بودم حرفى نزد؛ ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى و گفت: اگر می‌دانستم تو را اصلاً سوار نمی‌کردم، نحسى قدم تو بود که ماشین ما را در وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت. یا الله برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى . مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچک‌ترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. من هم بلند شدم که با او پیاده شوم اما او مانع شد؛ ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمی‌کرد که با او باشم، هر چه من پافشارى می‌کردم، او نهى می‌کرد، دست آخر گفت فلانى راضى نیستم تو اینجا بمانى. وقتى این حرف را از او شنیدم، دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت می‌کنم تا خوشحال کرده باشم، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده و سوار ماشین شدم. بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم، گفت: وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم، براى هر ماشینى دست بلند می‌کردم نگه نمی‌داشت تا اینکه یک کامیونى نگه داشت. وقتى سوار شدم، قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او ارمنى است و مسیرش همدان است؛ از قضا من هم می‌خواستم به همدان بروم، چون مدت‌ها بود که دنبال یک سرى مطالب می‌گشتم و در جایی نیافته بودم؛ فقط می‌دانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى  در همدان می‌توانم آن‌ها را به دست آورم. راننده آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام، حقانیت دین مبین اسلام، مذهب تشیع و ... برایش گفتم. وقتى او را مشتاق و علاقه‌مند دیدم، بیشتر برایش خواندم. سعى می‌کردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم تا این‌که به نزدیکی‌های همدان رسیدیم، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه می‌کند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکم‌فرما شد، هنوز چند لحظه‌ای نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشک‌آلود گفت: این‌طور که تو می‌گویی و من از حرف‌هایت برداشت کردم، اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به ‌حال در اشتباه بودم. شاهد باش من همین الآن پیش تو مسلمان می‌شوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیل‌هایی که از من حرف‌شنوی دارند مسلمان می‌کنم . بعد هم به کمک من گفت: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولى الله. 🔻منبع: از بیانات امام خمینى(ره) به‌نقل از آیت اللّه اشتهاردى در درس اخلاقشان در مدرسه فیضیه 📚کتاب عاقبت‌ به‌ خیران عالم، جلد۲ ،على‌محمّد عبداللّهى 🟣کشکول ناب حوزوی🔻 🟡 @kashkolenab
💥من یک عمر نان خور امام زمان (عج) بوده ام! ✍️آیت الله : مرحوم حاج محدث بزرگ جزو پرکارترین نویسندگان عصر خویش بود در سفر و وطن مینوشت و از هر فرصتی برای نوشتن بهره می‌برد. کم می‌خوابید و زیاد مینوشت گاهی از فرط خستگی چرتش می‌برد، دوباره بیدار می‌شد و با سرعت وضو میگرفت و به نوشتن ادامه میداد وی عشق شدید به نگارش و تحقیق داشت و هیچ چیز او را از این شوق و عشق منصرف نمی کرد. یکبار مشغول پاکنویس یکی از کتابهایش بود چند نفر از علماء به دیدنش آمدند تا لحظاتی را با وی محفل انس تشکیل دهند. حاج شیخ پس از پذیرایی به هر کدام یک کاغذ و قلم داد و گفت عوض صحبتهای متفرقه لطف کنید این جزوه‌ها را پاکنویس کنید. در آن هنگام که در مشهد مقدس سکونت داشت روزهای پنج شنبه و جمعه به اتفاق عده ای به اطراف مشهد می‌رفت. همراهان ایشان عده ای از علماء مشهد بودند حاج شیخ عباس بعد از یک استراحت کوتاه کتاب‌های خود را پهن می‌کرد و شروع به مطالعه و نوشتن می‌نمود و از کوچکترین فرصت برای مطالعه و کتابت استفاده میکرد. یکی از علاقمندهای به حاج شیخ عباس دو سه روزی وی را به بیرون مشهد برای استراحت دعوت کرد. همینکه چند لحظه ای گذشت کتاب‌های خود را پهن و شروع به مطالعه و نوشتن کرد صاحبخانه گفت: من شما را برای استراحت به اینجا دعوت کرده ام. شیخ عباس به او فرمود: من چون نان امام زمان (عج) را می‌خورم، باید در مقابل آن خدمت بکنم. صاحبخانه گفت من از پول خودم می‌خواهم به شما غذا بدهم نه از سهم امام (علیه السلام) حاج شیخ لحظه ای تأمل کرد و گفت: آیا این بی انصافی نیست که من یک عمر نان خور امام زمان (عج) بوده ام، حالا که می‌خواهم دو سه روز سر سفره شما بنشینم برای ایشان کار نکنم؟ شیخ عباس قمی این جمله را گفت و دوباره مشغول مطالعه و نوشتن شد. 📚درنگستان : هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست ، ص۳۰۱ 💎کشکول ناب حوزوی🔻 ✅ @kashkolenab
💥تاریخ نشان ندارد! حاج در شرح حال عالم ربّانى مى‌نويسد: «او در حسن اخلاق و اصالت رأى و فكر و قوّت حافظه و فراست‌و تيزبينى و متانت گفتار و سخاوت و بلند نظرى و بذل و بخشش و كوشش در قضاى حوائج مردم و مداومت در انجام عبادتها و زهد كامل و ساده زيستى و اعتناء نداشتن به زخارف دنيا و تخلّق به كمالات نفسانيّه داراى مقامات و كراماتى است و تاريخ نشان ندارد كه همه اينها در يك فرد جمع شده باشد» لَيْسَ عَلَى اللهِ بِمُسْتَنْكَر انْ يَجْمَعَ الْعَالَمَ فى واحِدٍ. 📚الکنی و الالقاب ، ج ۳ ، ص ۱۱۹ 🌸کشکول ناب حوزوی🔻 🌼 @kashkolenab
💥حکایتی جالب از (ره) فرزند بزرگ وی می‌گوید: «روزی پدرم برایم نقل کرد و گفت: وقتی کتاب منازل الآخرة را تألیف و چپ کرده و به قم آمدم، به دست شیخ عبدالرزاق مسئله‌گو، که همیشه قبل از ظهر در صحن مطهر حضرت معصومه (علیها السلام) مسئله می‌گفت افتاد، مرحوم پدرم کربلائی محمدرضا از علاقمندان شیخ عبدالرزاق بود و هر روز در مجلس او حاضر می شد. شیخ عبدالرزاق روزها کتاب منازل الآخرة را گشوده و برای مستمعین می‌خواند. یک روز پدرم به خانه آمد و گفت: شیخ عباس! کاش مثل این مسئله‌گو می‌شدی و می‌توانستی منبر بروی و این کتاب را که امروز برای ما خواند، بخوانی! چند بار خواستم بگویم: آن کتاب از آثار و تألیفات من است، اما هر بار خودداری کردم و چیزی نگفتم. فقط عرض کردم: دعا بفرمائید، خداوند توفیقی مرحمت فرمایند.» 🗞نشریه کیهان فرهنگی، شماره 41، مرداد 1366 ✅کشکول ناب حوزوی🔻 ◾️ @kashkolenab
💥اهدای نسخه برگردان کتاب نفیس و کهن "امالی شیخ " به خط ابن سکون که سال‌ها در اختیار مرحوم حاج ره بوده به حضرت آيت الله صافی گلپایگانی(ره) باسمه تعالی این نسخه بسیار نفیس و کهن شیعی که ابن سکون حلی در سنه ۵۶۳ ه‌ق آن را شخصاً کتابت کرده است، با احترام به پیشگاه شیخ الفقهاء والمجتهدین حضرت آيت الله العظمی آقای حاج شیخ لطف الله مدظله العالی تقدیم می دارم و بدین‌وسیله دوام توفیق و تأییدات آن وجود ذی‌جود را از درگاه ربوبی مسئلت می‌نمایم. سید محمود المرعشی النجفی 📚محضر آفتاب، نکوداشت مرجع عالیقدر حضرت آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره/ به‌کوشش: محسن اکبری شاهرودی 🌼کشکول ناب حوزوی🔻 🌸 @kashkolenab
مرحوم در هدیّه الاحباب صفحه ۱۱۸ ذیل احوال محمّدبن اسمعیل بخاری صاحب کتاب الصحیح می نویسد : طریفه از فتاوی مشهورهء بخاری آنست که رضاع حاصل می شود به خوردن هر شیری، پس هر گاه دو نفر از بزی یا گاوی یا خری شیر بخورند برادرِ رضاعی می شوند به مذهب او . حقیر در ایّام استفاده ام از شیخ المحدّثین العظام ثقه الاسلام طبرسی نوری صاحب مستدرک الوسائل ،سالی به کوفه رفته بودیم چندی را روزها وقت صبح ، شیرمی خوردیم از شیرِگاوی ، آن مرحوم به من می فرمود که من و تو به مذهب بخاری برادرِ رضاعی هستیم.😁 💎کشکول ناب حوزوی🔻 🌼 @kashkolenab
🔺️نظر حاج شیخ عباس قمی(ره) درباره الاول روز: ۹ ربیع روزى عظيم الشاءن و روز سرور شيعه و عيد بزرگ آنها است. از كتاب (مسارالشيعه) نقل شده كه فرموده اين روز، عيد بزرگ و روز عيد (بقر) يعنى شكافتن است و از براى آن شرح بزرگى است كه در غير اين موضع ذكر شده و حضرت رسول - صلى الله عليه وآله - اين روز را عيد فرمود و امر كرده كه مردم نيز اين روز را عيد قرار دهند و تريد درست كنند. (شيخ كفعمى) از صاحب كتاب (مسار الشيعه) روايت كرده كه هر كه در اين روز، چيزى انفاق كند گناهايش آمرزيده شود و گفته كه مستحب است در اين روز، اطعام برادران مؤمن و خوشنود گردانيد ايشان و توسعه دادن در نفقه و پوشيدن جامه هاى نو و شكر و عبادت حق تعالى كردن و اين روز، روز بر طرف شدن غمها است و روز روزه داشتن نيست و بالجمله روز بسيار شريفى است و شرح آن مناسب نيست، هر كه طالب است، رجوع به (زادالمعاد) و غيره نمايد و چون روز هشتم وفات[شهادت] امام حسن عسكرى (ع) واقع شده، امروز، روز اول امامت حضرت صاحب الزمان عليه السلام است و اين جهت نيز باعث تعظيم و شرافت اين روز شده است. 📚فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام، ص۲۳۱ ▪️کشکول ناب حوزوی👇 ⚫️ @kashkolenab