eitaa logo
كشكول جودی
161 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
3.2هزار ویدیو
50 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم . کشکول مطالب روز ، آموزنده ، ادبی ، روانشناسی ، تربیتی ، حقوقی ، علمی ، اخلاقی ، عرفانی
مشاهده در ایتا
دانلود
شوهرم مدام سرش تو گوشی.MP3
11.36M
شوهرم مدام سرش تو گوشی چکار کنم❓❓😢 آسیب های استفاده افراطی از رسانه ها در زندگی مشترک https://eitaa.com/KashkulJudy
گوشی و فرزندان .MP3
5.62M
بچه هام مدام سرشون تو گوشی هست چکار کنیم ؟؟؟ https://eitaa.com/KashkulJudy
تعریف و تمجید .MP3
6.97M
تعریف‌ و تمجید از دیگران جلوی همسرتون گاهی مشکل ایجاد می‌کنه ...... بخش اول https://eitaa.com/KashkulJudy
تعریف و تمجید از دیگران دوم.MP3
5.52M
تعریف‌ و تمجید از دیگران جلوی همسرتون گاهی مشکل ایجاد می‌کنه..... بخش دوم https://eitaa.com/KashkulJudy
6.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاش همانگونه که با تلفن همراهمان برخورد میکردیم با همسرمان هم همانطور بودیم 👌👌 زحمت انتشار با شما عزیزان ...... https://eitaa.com/KashkulJudy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای روز بیست و چهارم ماه مبارک https://eitaa.com/KashkulJudy
✅️ راهکارهای زندگی موفق در قرآن کریم👌🏻 https://eitaa.com/KashkulJudy
D1738852T16372490(Web)-mc.mp3
18.58M
🔹 گناهان اجتماعی و پیامدهای آن 🎙 📺 ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ https://eitaa.com/KashkulJudy
https://eitaa.com/KashkulJudy مرحوم میرزای قمی صاحب قوانین الأصول نقل می‌کند: با علامه بحرالعلوم به درس آقا باقر بهبهانی می‌رفتیم و با او درسها را مباحثه میکردم و اغلب، درس‌ها را برای سید بحرالعلوم تقریر میکردم تا این که به ایران آمدم و سید بحرالعلوم پس از مدتی بین علما و دانشمندان شیعه به عظمت و علم معرفی شد. من تعجب می‌کردم و با خود می‌گفتم: او که این استعداد را نداشت، چطور به این عظمت رسید؟ تا این که موفق شدم به زیارت عتبات عالیات بروم. سید بحرالعلوم را در نجف اشرف دیدم، در آن مجلس مسئله ای عنوان شد، دیدم جدا او دریای مواجی است که باید حقیقتا او را «بحر العلوم» (دریای دانش ها) نامید. روزی در خلوت از او سؤال کردم: آقا ما که با هم بودیم آن وقتها شما این مرتبه از استعداد و علم را نداشتید؛ بلکه در درس‌ها از من استفاده می‌کردید. فرمود: میرزا ابوالقاسم! جواب سؤال شما از اسرار است؛ ولی به تو می‌گویم و از تو تقاضا دارم که تا زنده‌ام به کسی نگویید. من هم قبول کردم، ابتدا اجمالا فرمود: چگونه این طور نباشد حال آن که حضرت ولی عصر - ارواح من سواه فیداه - مرا شبی در مسجد کوفه به سینه ی خود چسبانیده است؟ گفتم: چگونه خدمت آن حضرت رسیدید؟ فرمود: شبی به مسجد کوفه رفته بودم. دیدم آقایم حضرت ولی عصر - ارواحنا فداه - مشغول عبادت است، ایستادم و سلام کردم. جوابم را مرحمت فرمودند و دستور دادند که پیش بروم. من مقداری جلو رفتم؛ ولی ادب کردم زیاد جلو نرفتم. فرمودند: جلوتر بیا. پس چند قدمی نزدیک تر رفتم. باز هم فرمودند: جلوتر بیا. من نزدیک شدم تا آن که آغوش مهر گشودند و مرا در بغل گرفتند و به سینه ی مبارک شان چسباندند. این جا بود که آنچه خواست به این قلب و سینه سرازیر شود، سرازیر شد! ---------- https://eitaa.com/KashkulJudy