eitaa logo
کانال خاطرات شهدایی.🌷🌷
294 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
57 فایل
شهدا را به خاک نسپارید به یاد بسپارید شهادت چشمه آب حیات است که شهید ازآن می نوشد و جاودانه می ماند با معرفی کردن کانال مارو دراین راه یاری کنید.....🌷🌷 https://eitaa.com/katrat👈ایدی کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
#خاطره_شهید #شهید_شعبان_حسن_زاده حسن- برادر شهید : شهید بسیار متین ، متدین بود. برای مان تعریف می کرد زمانی که در زمان شاه خدمت می کرد سربازها حق روزه گرفتن نداشت ولی ایشان بدون این که آن ها متوجه شوند ناهار خود را برای افطار و شام را برای سحر  نگه می داشت و روزه می گرفت . یکبار فهمیدند که ایشان روزه می گیرد  ایشان را تنبیه کردند و دیگر مانع روزه داری ایشان می شدند ولی باز ایشان بدون سحر روزه می گرفت.
💙🍃 🍃🍁 گفتم به پیری رِسَم و توبه ڪنم آنقدر جوان مُرد و یڪی پیر نشد ◆✍یڪی از اعمالی ڪه بسیار در سیره بزرگان به آن تأڪید شده است، نماز توبه یڪشنبه هاے ماه ذیقعده می باشد .این نماز یڪی از دستوراتی است ڪه تمام علماے اخلاق به آن اهتمام ویژه داشتند و تمام برنامه ها و چله هاے عبادےخود را با آن آغاز می ڪردند. ◆✍نحوه انجام نماز:دریڪشنیه ماه ذیقعده 🍃🍂✍🏻غسل (با نیت توبه) انجام می شود. سپس 4 رڪعت نماز (دو تا دورڪعت) با نیت نماز توبه یڪشنبه ماه ذیقعده خوانده می شود. 🍃🍂✍🏻در هر رڪعت بعد از حمد، سه مرتبه توحید و یڪ مرتبه معوذتین (ناس و فلق) خوانده می شود. 🍃🍂✍🏻بعد از سلام نماز دوم، هفتاد مرتبه استغفار گفته می شود و در انتها ذڪر "لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم" خوانده می شود. 🍃🍂و در انتها گفته می شود: يَا عَزِيزُ يَا غَفَّار اِغفِرلِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ المُؤمِنيِنَ وَ المُؤمِنَات، فَاِنَّهُ لاَ يَغفِرُ الذُّنُوبَ اِلاَّ اَنت.....  
ز مقدسی:  ❇ 🍀بلایی که لقمه حرام بر سر انسان می آورد🍀 💠 هر بچه فاسدی پدرش حرام خور نیست اما هر حرام خوری می تواند بچه را خراب کند. خدا روزی کِرم را در دل سنگ می دهد بعد آیا تو که عبدش هستی را فراموش می کند؟؛ بندگی کردن در سختی ها هنر می خواهد.  💠 درآمد مشروع، نعمتی الهی است و در مقابل ثروت های به دست آمده از راه گناه و خلاف، حرام است و تاثیر سوء بر اخلاق و افکار خود انسان و نسل و فرزندان و خانواده او دارد و در آخرت هم مورد مواخذه قرار خواهد گرفت. 💠 به همین جهت در دعای امام زمان(عج) آمده است: «وَطِهر بُطونَنا من الحرامِ و الشُبهه» (شکم های ما را از حرام و لقمه های شبهه ناک، پاک بدار). 💠کسی که زندگی خود را از راه دزدی، قمار، کم فروشی، گران فروشی، احتکار، ربا، قاچاق، تصرف در اموال یتیمان، تعدی به حق شریک، اختلاس، رشوه و ... می گذارند، از دایره زندگی اسلامی بیرون است و مورد غضب پروردگار قرار می گیرد و خیری از زندگی و درآمدهای نمی بیند. 💠رسول خدا(ص) فرمودند: «هر کس یک لقمه نان از حرام بخورد، تا چهل روز نماز او قبول نمی شود» و نیز فرمود: «خداوند، جسد و بدنی را که از حرام تغذیه کرده باشد، بر بهشت حرام نموده است». همچنین از کلمات نورانی آن حضرت(ص) است که فرمود: «هرکس از راه غیر حلال، ثروت به دست آورد، او را به دوزخ بر می گرداند». 💠 انسان حرام خور مانند کویر است، گاهی به ظاهر شخص مقدس است اما فرزندش با خدا و دین و همه این موارد جنگ می کند. البته اصلا مقصودم نیست که بگوییم اگر کسی بچه اش خراب بود، بگوییم که پس پدرش لقمه حرام داده است، خیر! چنین نیست. 💠حتی فرزندان برخی اهل بیت(ع) خوب نبودند، جعفر کذاب پسر امام هادی(ع) و عموی امام زمان(عج) است. امام رضا(ع) برادری به نام زیدالنار داشت که پسر موسی بن جعفر(ع) بود و چندین بار از سوی امام رضا(ع) توبیخ شد. 💠این افراد فرزندان انبیا و امامان بودند، پس نمی خواهیم بگوییم که هرکسی فرزند بدی دارد، والدین اش مقصر هستند، چون تربیت فقط منوط به والدین نیست اما کلیت از سمت آنان دارد یعنی هر جا که پدر لقمه حرام به فرزندش داد امکان اثرگذاری روی او وجود دارد، هر بچه فاسدی پدرش حرام خور نیست اما هر حرام خوری می تواند بچه را خراب کند.
بسم رب الشهدا ؟ سه روز از آغاز سفر میگذشت که بیسیم صداش دراومد صدای سید،بود خانم جمالی تشریف بیارید جایگاه اصلی خادمین -چشم به سمت جایگاه اصلی رفتم تا سید دیدم گفتم سلام چه خبره؟ سید:سلام خانمم بیا بریم داخل تا وارد شدم هنگ کردم فرماندهان سپاه قزوین -اهواز هردو داخل اتاقک بودن بعد از ۴۵دقیقه خارج شدیم دلم میخاست فقط گریه کنم سید خوب حالمو فهمید رقیه جان خانمم این خبر که خیلی خوبه امام خامنه ای داره میاد هویزه -مجتبی بریم یه جا که تنها باشیم تورو خدا مجتبی دستم گرفت به سمت اتاقی برد مجتبی فدات بشه بیا اینم تنهایی بغضت بشکن عزیزم سرم به سینش گرفت هق هق گریه ام فضای اتاق برداشت بریده بریده گفتم باورم.....نمیشه ....آقا ....دارن میان من من میبنمشون بالاخره بعداز یه ربع با حرفهای سید آروم شدم هویزه شدیدا امنیتی شده بود بعداز ۳۲ساعت انتظار قلب تپنده مردم ایران وارد هویزه شد سر مزار شهدای هویزه فاتحه ای قرائت کردن و بعد پروانه ها دور پیر عشق جمع شد من که فقط اشک میرختم سید:آقاجان دعاکنید اعزام ماهم به سوریه درست بشه حضرت آقا یه لبخند زیبا زدن و گفتن ان شالله من انقدر حواسم به حضرت آقا بود که حرف سیدمجتبی متوجه نشم حضور چندساعته امام خامنه ای تو هویزه نعمتی بود ۱۰روز خادمی ما تموم شد و الان تو راه برگشت به شهر خودمون هستیم تو این ۱۰روز خجالتم از سید ریخت الان همه کسم سیدمجتبی حسینی هست 😊😊❤️❤️ نویسنده : بانو....ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹
بسم رب الشهدا ؟ شب اول خادمی انقدر خسته بودم که ساعت ۹-۱۰خوابیدم اما روز دوم بعداز اینکه تایم استراحت شروع شد سید بهم زنگ -جانم سید:جانت بی بلا میگم اگه بیداری بیا تا جاده اصلی هویزه محل شهادت شهید علم الهدی بریم -اووووم الان حاضر میشم پاشدم چفیه عربی که شبیه چفیه مجتبی باشه از چمدون آوردم بیرون و بعنوان روسری،سرش کردم چادر لبنانی بیرون که اومدم چون سرباز و همکارای مجتبی زیاد بودن از لفظ آقای حسینی استفاده کردم وقتی از خوابگاه دور شدیم سید دستمو فشار داد و گفت عاشقتم رقیه ❤️❤️ مردمن الان منتظر شنیدن اون جمله ای دو طرفه بود سرم زیر انداختم و گفتم منم دوست دارم سید:رقیه چی گفتی؟ همچنان سربه زیر گفتم همونی که شنیدی خخخخ دیگه سکوت کردیم شهید علم الهدی از دانشجوهای پیرو خط امام بوده مثل همه دانشجوها اون زمان با آغاز جنگ به ندای امام خمینی لبیک گفت وارد جبهه شد، یه بار که اومدیم جنوب روای میگفت شهید علم الهدی و ۷۲تن از یارانشون مثل امام حسین شهید شدن تشنه لب تو محاصره بودن گوشیم از تو جیب مانتوم درآوردم و مداحی شهدا شرمنده ایم با سید گوش دادیم خبر آمد خبری در راه است دل خوشا دل که از آن آگاه است نویسنده :بانو....ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹
شاید شهادت آرزوۍ همہ باشد اما یقیناً جز مخلصین ڪسی بدان نخواهد رسید ... . ڪاش بجای زبان با عملم ، طلب شهادت می ڪردم . ♥️
مسجد که میرفتم ، چند باری دیدمش... خیلی ازش خوشم می اومد چون مرد بودن💪 را در اون می دیدم... برای رسیدن بهش چله گرفتم ساده زیست بود ، طوریکه خرید عروسی اش فقط یه حلقه 4500 تومنی بود ...💍 مهریه ام 14 سکه و یه سفر حج بود که یه سال بعد ازدواجمون داد؛ -ميگفت مهریه از نون شب واجب تره و باید داد.☝️ هیچ وقت بهم نمی گفت عاشقتم... میگفت ♥️ میگفت اگه عاشقت باشم به زمین می چسبم.... من از سه سال قبل آماده شهادتش بودم، چون می دیدم که برایش ماندن چقدر سخت است ...😞 برای چله گرفتم چون خیلی دوستش داشتم و میخواستم به آنچه که دوست دارد برسد و دوست نداشتم اذیت شود🌸 ✨همسر شهید برای رسیدن و ازدواج با مهدی عسگری چله میگیرد ، ده سال بعد برای رسیدن مهدی به خدا چله می گیرد ... 🌷خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با ذکر یک 🌷
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین🌹 🔹در درگیری حافظان امنیت مرز در شهرستان با گروهک در مرز ، پاسدار تکاور اهل کرمانشاه و از بسیجیان بومی به فیض نائل آمدند.🕊 🔹همچنین پاسدار محمد ثوری و پاسدار شمس‌الدین بوداق هم زخمی شدند.
آقازاده بود. پسرِ 😎 نه جایی می‌گفت که پدرش چه کاره است، نه از پدرش می‌خواست که برای ورود به کمکش کند.☝️ ۲ سال طول کشید تا از راه معمول وارد سپاه شد. روحیه‌اش در مقایسه با بعضی از های امروز عجیب و خاص بود.👌 بله هنوز هم هستند کسانی که پیشه می‌کنند و می‌شوند محبوب خدا ...🕊 مانند روح ‌الله ‌قربانی🌹 شادی روح پاکش صلوات♥️
بچه‌ها با صدای بلند صلوات می‌فرستادند و او می‌گفت: «نشد این صلوات به درد خودتون می‌خوره» نفرات جلوتر که اصل حرف‌های او را می‌شنیدند و می‌خندیدند، چون او می‌گفت: « برای سماورای خودتون و خانواده هاتون به قوری چایی دم کنید» بچه‌های ردیفهای آخر فکر می‌کردند که او برای سلامتی آنها صلوات می‌گیرد و او هم پشت سر هم می‌گفت: « نشد مگه روزه هستید» و بچه‌ها بلندتر صلوات می‌فرستادند. بعد ازکلی صلوات فرستادن تازه به همه گفت که چه چیزی می‌گفته و آنها چه چیزی می‌شنیدند و بعد همه با یک صلوات به استقبال خنده رفتند.
🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃 🔴ماجرای‌چوب‌خشکی که در آتش نمی‌سوخت❗️ 🌷روزی مرحوم حاج ، در خانه سابق و قدیمی خود که دارای اجاق دیواری بود، فرمود 🔰آن روزها که جوان بودم، کنار بخاری دیواری نشسته بودم و هیزم در آن می ریختم. دیدم هیزمی درون آتش هست که نمی سوزد.  گفتم: شاید تَر است. آن را از اجاق بیرون آوردم دیدم هیزم خشک است. دوباره آن را داخل اجاق کردم. دیدم هیزم نمی سوزد، مقداری نفت آوردم و روی هیزم ریختم. کبریت را روشن کردم. نزدیک آن هیزم گرفتم. دیدم آتش نمی گیرد. 🍃خیلی تعجب کردم هیزم را بیرون آوردم و در هوای روشن بردم. خوب که نگاه کردم متوجه شدم داخل این هیزم، صدها مورچه لانه کرده اندو من آنها را ندیده بودم. مورچه ها را به حال خود گذاشتم و به حال خود گریستم. خدا را شکر کردم که نمی خواست من نابود کننده این مورچه ها باشم. 🌷بعد فرمود 🍃از این ماجرا خاطره ای از پدرم یادم آمد که روزها قبل متجاوز از نود سال پیش با مادرم، از نهاوند به سوی تهران می آمدیم و مال و اشتر داشتیم.  در وسط راه اتراق کردیم. موقع ظهر بود، مادرم سفره غذا را که باز کرد متوجه شد تعدادی مورچه در آن است. جریان را به پدرم گفت و پدرم فکری کرد و گفت باید برگردیم!  مادرم پرسید چرا؟  پدرم گفت ما که از نهاوند آمدیم. مورچه ها مال آنجا هستند، خانه شان آنجاست و ما آنها را از خانه و کاشانه شان دور کردیم و گناه دارند هر چه مادرم اصرار کرد که عیب ندارد، پدرم قبول نکرد و آخر سفره را با همان وضع جمع کردیم و به منزل برگشتیم و به پدرم مورچه ها را در محل خودشان رها و آزاد ساخت و گفت ظلم به هر موجودی ناپسند است، هر چند مورچه باشد. 📚منبع کتاب بهترین کاسب قرن؛ علی عابدینی نهاوندی 🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
شهدا 🌸عاشق اند... معشوقشان خداست 🌸شاگردند... معلمشان حسین (علیه سلام)است... 🌸معلم اند... درسشان شهادت است 🌸مسلح اند... سلاحشان ایمان است 🌸مستحکم اند... تکیه گاهشان خدا ست...🍃 🌸مسافرند... مقصدشان لقاءالله است 🕊 شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ: 🌺توصیه آیت الله بهجت 40 روز قبل محرم 🌺 ((چهل روز مانده به محرم چله گناه نکردن بگیرید تا سوز دل و اشک چشمانتان برای سیدالشهدا علیه السلام بیشتر شود)) 🌸 🌸 از تاریخ 1398/5/1 شروع می شود تا تاریخ 1398/6/9 (به مدت چهل روز) برای شرکت در این چله پی دی ام پیام بدید دوستانی که علاقه مندهستند درختم چله زیارت عاشوراشرکت کنند هرچقدر که ارادت به امام حسین علیه سلام دارید لطفا تعداد زیارت را به پی وی حقیر اطلاع دهید باتشکر
🌸سند شهادتم امضا شده🌸 به محسن گفتم: تصمیمت واسه رفتن جدی ؟؟؟ با اطمینان گفت آره . با اون لبخندهای همیشگی نگاهم کرد و گفت: مطمئن باش من میشم ☺️🕊 منم گفتم هممون آرزوی شهادت داریم ولی همه چیز خواست خداست. دوباره گفت خودم خواب دیدم و میدونم سند شده...✨ عشق شهادت سراپای وجودش رو گرفته بود و خودش با اطمینان قلبی از شهادتش آگاه بود. شهید مدافع حرم محسن قوطاسلو🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ #روز_شمار_محرم 🏴 (۳۱ تیر ۹۸) ▪️ ۴۰_روز تا فصل عاشقی 💔 ▪️ ۵۰_روز_تاعاشورا 💔 🍁بساز از سر شک محبت وضو 🍁برای محرم بگیر آبرو 🍁چهل روز مانده به ماه حسین 🍁سلام علی قلب زینب بگو #یا_سیدالشهــدا❤️💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•\ 🌿🌸 شب جمعه بود بچه ها جمع شده بودند تو سنگر برای دعای کمیل چراغارو خاموش کردند مجلس حال و هوای خاصی گرفته بود هر کسی زیر لب زمزمه می کرد و اشک میریخت یه دفعه اومد  گفت اخوی بفرما عطر بزن ...ثواب داره - اخه الان وقتشه؟😕 بزن اخوی ..بو بد میدی ..امام زمان نمیاد تو مجلسمونا😐 بزن به صورتت کلی هم ثواب داره بعد دعا که چراغا رو روشن کردند صورت همه سیاه بود تو عطر جوهر ریخته بود...😄😄 بچه ها م یه جشن پتوی حسابی براش گرفتند🙂🙂🙂
🚨 💐 آئین وداع با پیکر مطهر شهید مدافع وطن 💠 امروز (دوشنبه) ساعت ۱۷ در معراج شهدا 🕊 📍محل شهادت :سراوان مرز پاکستان 🔸تاریخ شهادت :۳۰ تیر درگیری با اشرار
✨ چه کرده ای با دلم که از همین چهله ی مانده به دلم شور جا ماندن از زُوّار اربعینت رامی‌زند!...😞 بیا و مردانگی کن همین امروز بنویس نامم را و راحت کن این خیال آشفته را🍃 ♥️
Hossein Danesh - Dooste Shahide Man (320)_1395-4-3-21-11.mp3
13.99M
#دوست_شهید_من ❤️ تقديم بہ همه ڪسايی ك رفيق شهيد دارن و عاشقان شهادت ... 🌷 🎤 حسین دانش
بسم رب الشهدا ؟ توراه برگشتم یهو به مجتبی گفتم -مجتبی سید:جانم خانم -میگم یادته چندماه پیش گفتی دوست داری برای سن کودک یه کاری کنی؟ سید:بله عزیزم یادمه اما منظورت -اون موقعه همه به هم نامحرم بودیم اما الان من و محدثه سید:😡😡😡نگو اسم کوچک دوستاتو -🙈🙈🙈🙈چشم چشم خانم زارعی، خانم سلیمانی ،خانم رادفر پسرعموت ،آقای مهدوی سید:فکرت عالیه رقیه بانو فردا باید وصیت نامه شهید بابایی هم کامل کنیم این جلسه هم میذاریم بعد از یک دوساعت رسیدیم شهر خودمون سید:رقیه بانو یه چیزی بخوام ازت -جانم سید:میای خونه ما ؟ -بله بریم سید:راستی خانم زارعی و سیدمحمد هم عقد کردن صبح به همه توضیح دادیم بعداز اینکه طرح کامل گفتم سید محمد:خانم جمالی بخش طلابش با من خانم زارعی هم بخش طلاب خانم سید:خانم جمالی بخش مجوز هم بامن مطهره :طراحی و تزئین بامن مهدوی و فرحناز:بخش حفظ قرآن جوجه ها باما -ممنونم از همتون بزرگوارها قرارمون این بود یه کانون مذهبی بزنیم بامــــاهمـــراه باشــید🌹 @
بسم رب الشهدا بعد از رفتن بچه ها سید:خانم احیانا فکر نمیکنی باید بری پشت لب تاپ و از سایت سرخ وصیت نامه شهید بابایی بگیری -بزار فکرام وکنم 🤔🤔🤔 فکرکنم باید انجام بدم سید:خب الحمدالله -بفرمایید اینم پرینت وصیت نامه شهید بابایی وصیتنامه اول شهید عباس بابائی: بسم الله الرحمن الرحیم همسرم ! راه خدا را انتخاب کن که جز این راه دیگری برای خوشبختی وجود ندارد. ملیحه جان همانطوری که میدانی احترام مادر واجب است . اگر انسان کوچکترین ناراحتی داشته باشد اولین کسی که سخت ناراحت می شود مادراست که همیشه به فکر فرزند یعنی جگرگوشه اش می باشد. . . ملیحه جان اگر مثلا نیم ساعتی فکر کردی راجع به موضوعی هرگز به تنهایی فکر نکن حتما از قرآن مجید و سخنان پیامبران - امامان استفاده کن و کمک بگیر- نترس هر چه می خواهی بگو. البته درباره هر چیزی اول فکر کن . هر چه که بخواهی در قرآن مجید هست مبادا ناراحت باشی همه چیز درست می شه ولی من می خواهم که همیشه خوب فکر کنی . مثلا وقتی یک نفر به تو حرفی می زند زود ناراحت نشو درباره اش فکر کن ببین آیا واقعا این حرف درسته یا نه . البته بوسیله ایمانی که به خدا داری. ملیحه جان به خدا قسم مسلمان بودن تنها فقط به نماز و روزه نیست البته انسان باید نماز بخواند و روزه هم بگیرد . اما برگردیم سرحرف اول اگر دوستت تو را ناراحت کرد بعد پشیمان شد و به تو سلام کرد و از تو کمک خواست حتما به او کمک کن . تا میتونی به دوستانت کمک کن و به هر کسی که می شناسی و یا نمی شناسی خوبی کن. نگذار کسی از تو ناراحت بشه و برنجه. هر کسی که به تو بدی می کند حتما از او کناره بگیر و اگر روزی از کار خودش پشیمون شد از او ناراحت نشو. هرگز بخاطر مال دنیا از کسی ناراحت نشو. ملیحه جون در این دنیا فقط پاکی، صداقت ،ایمان ، محبت به مردم ، جان دادن در راه وطن، عبادت باقی می ماند. تا می تونی به مردم کمک کن . حجاب ، حجاب را خیلی زیاد رعایت کن . اگه شده نان خشک بخور ولی دوستت ، فامیلت را که چیزی نداره، کسی که بیچاره است او را از بدبختی نجات بده. تا میتونی خیلی خیلی عمیق درباره چیزی فکر کن. همیشه سنگین باش. زود از کسی ناراحت نشو از او بپرس که مثلا چرا اینکار را کردی و بعد درباره آن فکر کن و تصمیم بگیر. . . به خدا قسم به فکر تو هستم ولی می گویم شاید من مردم باید ملیحه ام همیشه خوشبخت باشد . هرگز اشتباه فکر نکند . همیشه فقط راه خدا را انتخاب بکند . چون جز این راه راه دیگری برای خوشبختی وجود ندارد . ملیحه باید مجددا قول بدهی که همیشه با حجاب باشی . همیشه با ایمان باشی. همیشه به مردم کمک کنی . به همه محبت کنی . در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است و راه خداست . . . اگه می خواهی عباس همیشه خوشحال باشد باید به حرفهایم گوش کنی . ملیحه هرچقدر میتونی درس بخون . درس بخون درس بخون . خوب فکر کن . به مردم کمک کن . کمک کن خوب قضاوت کن . همیشه از خدا کمک بخواه . حتما نماز بخون . راه خدا را هرگز فراموش نکن . . . همیشه بخاطرت این کلمات بسیار شیرین و پر ارزش را بسپار « کسی که به پدر و مادرش احترام بگذارد ، یعنی طوری با آنها رفتار کند که رضایت آنها را جلب نماید ، همیشه پیش خداوند عزیز بوده و در زندگی خوشبخت خواهد بود . . . ملیحه مهربانم هروقت نماز میخونی برام دعا کن . وصیتنامه دوم شهید عباس بابائی: بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون خدایا ، خدایا ، تو را به جان مهدی (عج) تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار . به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت می کشم وصیت نامه بنویسم . حال سخنانم را برای خدا در چند جمله انشاالله خلاصه می کنم. خدایا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده. خدایا ، همسر و فرزندانم را به تو می سپارم. خدایا ، در این دنیا چیزی ندارم ، هرچه هست از آن توست. پدر و مادر عزیزم ، ما خیلی به این انقلاب بدهکاریم. عباس بابایی - ۲۲/۴/۶۱ ۲۱ ماه مبارک رمضان نویسنده :بانو....ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹
بسم رب الشهدا ؟ سیدمحمد و محدثه فرحناز و مهدوی حسنا و حسین پی کارای عروسیشون بودند منو سید هم پی کارای کانون فکری روزها از پی هم میگذشتن و ما فقط پی کارای کانون بودیم چندماهی از جلسه کانون میگذشت گوشیم زنگ خورد سید:خانم پایین منتظرم بیا عزیزم -اومدم آقاجان -سلام آقای من سید:‌ سلام خانم گل یه خبر خوب -چی عزیزدل سید‌:چشمات ببنند دییینگ اینم مجوز کانون جاشم مشخص شد -وای وای وای ممنونم ممنونم سید:رقیه خانم میخام یه چیزی بگم -جانم سیدم سید:رقیه بانو ببین سید محمد و خانم زارعی بعد از ما عقد کردن اما ما هیچی -خب سید:خبه جمالت ما کی میریم خونه خودمون؟🙈🙈 -هرموقعه تو بخوای فقط سید جان من عروسی نمیخام سید:هــــــ😳ـــــــان چرا ؟ -ببین مجتبی ما هرچقدر بگیم بزن و برقص نباشه قبل از اومدن ما بزن و برقص هست مرد من تا حالا چشمش به گناه نیفتاده چرا برای یه شب مردمو به گناه بنداز امشب با مامان جون اینا بیاید خونه ما فعلا میریم مشهد بعد ها میریم کربلا شب مامان جون و باباجون و آقاسید اومدن خونمون و من و سید گفتیم میخایم بریم مشهد تصمیمون اون شد بریم سر خونه زندگیمون بعد از عروسی بچه ها بریم مشهد عروسی برادرم اول بود و واقعا عالی بود بعد عروسی سید محمد و محدثه که دقیقا عروسی شون امشبه گوشیم برداشتم رفتم پیش محدثه گفتم بیا سلفی بندازیم بعد گفتم منو عروس پاندا یهویی 😂😂😂 وای خدا من چقدر این پاندای خودمو دوست دارم😅 نویسنده بانو....ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🕊 🌙 #شب_نشینی_با_شهدا 🕊مسجد که میرفتم ، چند باری دیدمش...خیلی ازش خوشم می اومد چون مرد بودن را در اون می دیدم... برای رسیدن بهش چله گرفتم 🌾ساده زیست بود ، طوریکه خرید عروسی اش فقط یه حلقه ۴۵۰۰ تومنی بود ... مهریه ام ۱۴ سکه و یه سفر حج بود که یه سال بعد ازدواجمون داد؛ ميگفت مهریه از نون شب واجب تره و باید داد. ❣هیچ وقت بهم نمی گفت عاشقتم... میگفت خیلی_دوستت_دارم میگفت اگه عاشقت باشم به زمین🌍 می چسبم .... 🕊من از سه سال قبل آماده شهادتش بودم، چون می دیدم که برایش ماندن چقدر سخت است ... برای شهادتش چله گرفتم چون خیلی دوستش داشتم و میخواستم به آنچه که دوست دارد برسد و دوست نداشتم اذیت شود ❤️همسر شهید برای رسیدن و ازدواج با مهدی عسگری چله میگیرد ، ده سال بعد برای رسیدن مهدی به خدا چله می گیرد . #مدافع_حرم #شهید_مهدی_عسگری 🌷 #شبتون_شهدایی 🌙