4_5818813171405687910.mp3
6.35M
💐عاشقی رو یادم داد مادر
💐نوکری رو یادم داد بابا
🎤 با نوای محمدحسین حدادیان
#میلاد_حضرت_فاطمه_زهرا (س)
https://eitaa.com/kelidebeheshte/6705
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 سخنرانی،
🍀🌹شهید حاج قاسم سلیمانی🌹🍀
🌺 به مناسبت آغاز دهه فجر 🌺
🍀💐دهه فجر مبارک🇮🇷🍀
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/kelidebeheshte/6705
°•|شــاید از حادثہ مےترسیدیمـ
°•|تـــو بہ ما جرات طوفاݩ دادے...
|•سپیدھ_دم•|
🎈#نوستالژی
🇮🇷#جشن_انقلاب
•●❥ @kelidebeheshte ❥●•
💗#گامهای_عاشقی💗
#قسمت_بیست_وهشتم
وارد کلاس شدیم با سارا رفتیم ته کلاس نشستیم طوری که از دید هاشمی دور باشیم
اینقدر این مرد خشک و بی روح بود که بیشتر بچه ها سرکلاسش یا خواب بودن یا درحال گوشی بازی بودن
بعد چند دقیقه وارد کلاس شد
شروع کرد به حضور و غیاب کردن
رو اسم من که رسید اسممو خوند و بعد از اینکه حاضر گفتم چند لحظه فقط نگام میکرد
آروم زیر لب به سارا گفتم: این چشه سارا ،چرا اینجوری نگاه میکنه
سارا: چه میدونم ،حتمن داره نقشه میکشه چه جوری حذفت کنه ...
- کوفت ،نخند! میگم این زنش چه جوری این اخلاقش و تحمل میکنه
سارا: بچه ها میگفتن مجرده
- ععع،پس بگو ،معلوم نیست چند بار رفته خواستگاری جواب رد شنیده
سارا زد زیر خنده که هاشمی نگاهش و به سمت ما کرد و یه اخمی کرد و چیزی نگفت
یه لگد به پای سارا زدم
- هیییس داره نگاهمون میکنه
بعد کلاس از دانشگاه خارج شدیم از سارا خداحافظی کردم رفتم سمت خونه
داخل کوچه شدم که یه دفعه رضا رو دیدم که از خونه خارج شد
با دیدنش صدای بوم بوم قلبمو میشنیدم
نفسم بند اومده بود
به آرومی سلام کردم و از کنارش رد. شدم
چند قدم نرفتم که صدام زد
رضا: آیه !
یعنی دیگه رسما گفتم الان سکته میکنم
برگشتم سمتش همینجور که سرم پایین بود گفتم
- بله
رضا: میخواستم در مورد یه چیزی باهات حرف بزنم
- بفرمایید درخدمتم
همین لحظه امیر با ماشین وارد کوچه شد
رضا: باشه یه موقع دیگه ،فعلا با اجازه
- به سلامت
( گندت بزنن امیر که همیشه مثل خروس بی محل میمونی)
امیر از ماشین پیاده شدو با رضا مشغول حرف زدن شد منم از داخل کیفم دسته کلیدمو درآوردمو در حیاط و باز کردم
روی پله نشستم تا امیر بیاد پوستشو بکنم
بعد چند لحظه امیر با یه دسته گل و شیرنی وارد حیاط شد...
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
💗#گامهایی_عاشقی💗
#قسمت_بیست_ونهم
امیر: به به آیه خانم ،چه طوره ،قشنگه؟ میپسندی؟
- اولامن نباید بپسندم ،سارا باید بپسنده! دوما اون سارایی که من امروز دیدم ندیده پسندیده
اینقدر این صحنه برام قشنگ بود که دلم نمیاومد باهاش دعوا کنم بلند شدمو رفتم توخونه
- مامان ،مامااااان ،ماماااااااااان
عع کجا رفته ؟
رفتم توی اتاقم لباسمو عوض کردمو اینقدر خسته بودم که گرسنگی یادم رفت
با صدای مامان بیدار شدم
مامان: آیه ،مادر پاشو
چشمامو به زور باز کردم : جانم چی شده؟
مامان: پاشو شب شده باید بریم خواستگاری
- وااایی اصلا یادم رفت ،الان بلند میشم
بلند شدم اول رفتم وضو گرفتم نمازمو خوندم
از داخل کمد یه مانتوی کرم رنگ با شال سفید پفکی برداشتم
لباسمو که پوشیدم رفتم تو پذیرایی
مامان و بابا روی مبل نشسته بودن
- من اماده م بریم ،امیر کجاست ؟
مامان: دوساعته رفته تو اتاق لباس بپوشه هنوز نیومده بیرون
رفتم سمت اتاق امیر در و باز کردم
- یا خدااا ،اینجا چرا اینجوریه؟ بمب زدن ؟
امیر : آیه دیونه شدم ،صد تا لباس پوشیدم ،نمیدونم کدومو بپوشم
- میگن عاشق کوره ولی نگفتن تا این حد دیونه باشه ،برادر من همه لباسات خوشگلن
امیر: تو بیا یکی انتخاب کن بپوشم
اینقدر زیر دست و پام لباس ریخته بود که اصلا نمیتونستم چیزی پیدا کنم
بلاخره یه پیراهن لیمویی رنگ که هر موقع امیر میپوشیدم قربون صدقه اش میرفتم با یه تک کت مشکی با شلوار مشکی براش پیدا کردم
- بیا ،اینا رو بپوش
امیر: باشه ،برو بیرون از اتاق رفتم بیرون یه ربع شد که امیر بیرون نیومد
دوباره رفتم درو باز کردم دیدم جلوی آینه ایستاده داره مثل دیونه ها ادا در میاره
زدم زیر خنده ...
- داداش من بزار برو لااقل دو کلمه باهاش صحبت کن بعد دیونه شو ،این چه کاریه
امیر: دارم تمرین میکنم چه جوری باهاش صحبت کنم
- بیا بریم ،زیر پامون علف سبز شد ،الاناست که بابا پشیمون بشه هااا
امیر : بریم بریم آماده ام
بلاخره از خونه زدیم بیرون ،رفتیم سمت خونه بی بی جون ،بی بی رو هم همراهمون بردیم
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
💗#گامهای_عاشقی💗
#قسمت_سی_ام
بعد نیم ساعت ،رسیدیم خونه سارا اینا
زنگ در و زدیم و وارد خونه شدیم
پدر سارا به همراه چند تا آقای دیگه اومدن بیرون استقبال ما
بعد از احوالپرسی وارد خونه شدیم
منو امیر کنار هم نشستیم
یعنی صدای ضربان قلب امیرو میشنیدم
آروم زیر گوش امیر گفتم: داداشی ضایع بازی در نیاری
امیر لبخند میزد و چیزی نمیگفت
بعد از ده دقیقه سارا با سینی چایی وارد شد
و امیر هاج و واج نگاهش میکرد که با پام زدم به پاش که نگاهشو برداشت
سارا بعد از تعارف کردن چایی به بقیه ،به سمت ما اومد
امیر از خجالت نمیتونست چایی رو برداره
یه لبخندی زدمو آروم به سارا گفتم: سارا جان داداشم دست و پاشو گم کرده ،من براش چایی رو برمیدارم ،میترسم گند بزنه
سارا هم لبخندی زد و رفت
امیر زیر گوشم گفت: آیه بریم خونه میکشمت
منم یه لبخندی تحویلش دادمو مشغول خوردن چایی و شیرینیم شدم
بعد از کمی صحبت کردن بزرگترها
،بی بی گفت ،اگه اجازه بدین این دو تا جوون برن حرفاشونو بزنن
بابای سارا هم گفت: اجازه ما هم دست شماست ،بعد روشو کرد سمت سارا گفت: سارا جان آقا امیر و راهنمایی کن
سارا بلند شد و امیرم بلند شد که آروم بهش گفتم : داداشی میخوای منم بیام که گند نزنی
امیر هم یه لبخندی زد که پشت این لبخند پز از خط و نشون بود واسه من نیم ساعتی گذشت که امیرو سارا وارد خونه شدن
با دیدن چهره خندونشون همه فهمیدن که جواب سارا مثبته بی بی هم با دیدنشون صلواتی فرستاد که بعدش بقیه هم شروع کردن به صلوات فرستادن با دیدن امیر به خودم میگفتم ای کاش رضا هم مثل امیر بود تا زودتر مال همدیگه میشدیم
توی راه برگشت امیر فقط میخندید ،با خنده ی امیر ما هم میخندیدیم
بی بی رو هم آوردیم خونه خودمون ،مامان لحاف بی بی رو توی اتاق من گذاشت
روی تخت دراز کشیده بودمو ،مشغول خوندن کتاب شدم
که یاد پیشنهاد هاشمی افتادم ،تو همین فکر بودم که یه فکری به ذهنم رسید...
🕊🌹🔑کلیدبهشت🕊🌹🔑
@kelidebeheshte
38.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍#سخنرانی_کوتاه با موضوع #مادر
🖤 علت عذاب قبر جوان چه بود و چگونه عذاب برداشته شد؟
💞 از کجا بفهمم خدا از دست من راضی است یا نه؟
💓 اگر مادر کاری از خواست اول #نماز_اول_وقت بخوانم یا کار مادر را انجام دهم؟
💖 یک راه مهم برای گرفتن حاحت و برطرف شدن گرفتاری ها؟؟
💗 چهار فایده محبت نیکی به مادر چیست؟
https://eitaa.com/kelidebeheshte/6716
➣
🌷آیت الله شـــاه آبادی(ره):
در نوافل شب به مقام شامخ #حضرت_زهـرا(س) تـوجه ڪنید و بدانید ڪه
اســتمداد از آن حضـــــرت مـوجب
ترقی و قرب معــنوی میشود و خدا
شناسی انـــسان را زیاد میڪند.
📒عارف ڪامل ص ۴۸
💖#نمازشب امشب را هدیه می کنیم به بی بی دوعالم حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها 💖
#بانوی_بی_نشان
https://eitaa.com/kelidebeheshte/6716
💗نمازشب را با ما تجربه کنید.💗
مساله ۲۵۶- جاى مسح بايد خشک باشد و اگر به قدرى تر باشد که رطوبت کف دست بهآن اثر نکند مسح باطل است،
ولى اگر ترى آن به قدرى کم باشد که رطوبتى که بعداز مسح در آن ديده مىشود، بگويند فقط از ترى کف دست است، اشکال ندارد.
#احکاموضو
#مسح
ali-fani-8.mp3
21.06M
#قرارهرصبح
❤️ منتظران بقیه الله (ارواحنا فداه) ❤️
ان شاء ا... هر روز صبح
همراه باشید با قرار تجدید بیعت روزانه
با 🌺امام زمان (عج)🌺
❗️چله دعای عهد❗️
روز4⃣1⃣
جهت یادآوری فراموش نشه ها☺️😇
#علی_فانی🎤
https://eitaa.com/kelidebeheshte/6370
#چآدرانه ❤️✨
اگر حجابی والاتر از " چــــادر " وجود داشت.
حضرت زهــــراء سلام الله علیها
که سرور زنان عالم است
آنرا به سر میکرد!
یقین بدار که چادر ؛ پوشش سروران است!
این را از "انتخاب مـــــادرم" فهمیدم ...
♡
♡
┏━━━━━━♡┓
https://eitaa.com/kelidebeheshte/6721
┗━━━━━━♡┛
تقدیم به مادران عزیز و گُل☺️🌸
#روز_مادر♥️
بهشت زیرپای مادران است🌱
✍🏻 رهبر انقلاب : همه تحت تأثیر مادران هستند. آن که بهشتی میشود، پایهی بهشتی شدنش از #مادر است؛ که «ألجنّة تحت أقدامِ الأمّهات»
https://eitaa.com/kelidebeheshte/6721
#پروفایل
#عکس
#ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_مبارک
#روز_مادر
https://eitaa.com/kelidebeheshte/6721