eitaa logo
مجموعه علمی،فرهنگی معارج
1.8هزار دنبال‌کننده
520 عکس
93 ویدیو
129 فایل
مجموعه ی مجازی ،آموزشی و فرهنگی معارج ⭕ هدف: نشر معارف وعلوم دینی در سطوح مختلف (بدون هیچ گونه وابستگی) #عقلی #نقلی #طب ⁦🎗️⁩بدون #وابستگی ⁦⁦⁦🎗️ ⁦ 🔖ادمین: @Hekmat_hasan ⭕صفحه ما⭕: https://moarej.blog.ir/ ⭕حامی معارج ⭕👇👇 @Hami_mareg
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 حجة أخرى إن إعادة المعدوم- توجب كون المعاد هو المبتدأ و هو محال- لاستلزامه الانقلاب أو الخلف- بيان الملازمة أن إعادة المعدوم بعينه- يستلزم كون المعاد هو المبتدأ ذاتا- و في جميع الخصوصيات المشخصة حتى الزمان  فيعود المعاد عين المبتدأ و هو الانقلاب أو الخلف-.   حجة أخرى لو جازت الإعادة لم يكن عدد العود. 📝 نحوه تقریر نویسی از مباحث فلسفه 🔺 موضوع : یکی از برهان های محال بودن اعاده معدوم بعینه ✍ اگر اعاده معدوم ممکن باشد (مقدم) معدوم عین معاد است(تالی) . بطلان تالی:اگر معدوم عین معاد باشد لازمه اش خَلف و یا انقلاب خواهد بود .(تالی باطل مقدم مثله) 👈 بیان ملازمه مقدم و تالی : چون فرض ما اعاده معدوم بعینه است . 🗣 بیان خلف: اگر بگویم معدوم و معاد دوچیز است این خلاف فرض است . 🗣بیان انقلاب : اگر بگوییم هر دو یکی هستند لازمه اش این است که معاد عین مبتداء و مبتداء عین معاد شود و این انقلاب است . 🔅♻️ برگشت بطلان انقلاب به محال بودن اجتماع نقصین است . 📌 نکته اخر ایشان بیان ملازمه را این گرفته : اگر اعاده معدوم بعینه ممکن باشد لازمه اش این است که همه مشخصات معدوم اعاده شود که از مشخصات زمان است . 📍 این برهان تقریبا یکی از برهان های حاجی سبزواری درکتاب شرح منظومه است.[با اندکی تفاوت] 🖌پ ن: بیان برهانی و قیاسی یعنی بیان مطلب در قیاس اقترانی و استثنایی اساس فلسفه است و گرنه بصورت مقدمات پراکنده مطرح کردن مطالب کافی نیست . https://eitaa.com/kellasetegadi
✍نمی از یم رحیق مختوم : قياس خَلف يا خُلف، قياسي است كه بطور مستقيم و روياروي، به مطلوب نمي رسد. خَلف به معناي وَرا و  پشت سر است. اين قياس را به دليل اين كه از خلف و وراي مطلوب به سوي نتيجه مي آيد قياس خَلف مي نامند، و خُلف به معناي بطلان است، و اين  قياس را چون از طريق ابطال نقيض مطلوب به نتيجه مي رسد قياس خُلف نيز مي گويند.  🔅 پ ن: عده ای اصرار دارند بگوییم قیاس خَلف و عده ای هم میگوید خُلف https://eitaa.com/kellasetegadi
💠 تحصیل علم ، راه ها و آفت ها ✍ یکی از آفت های تحصیلی مخصوصا در حوزه های علمیه ، آفت عدم تمحض و صبر است . یعنی جوینده ی علم با یک جلسه اطلاعات کلی درباره یک علم عاشق آن علم شده و برای خود آرمانهایی ترسیم میکند . و به دم دستی ترین استاد در آن زمینه اکتفاء میکنند ، و حتی چند جلسه کلاس هم میروند اما رفته رفته خسته می شوند و اول میگویند استاد فحل نیست ؛ و بعد هم ارام ارام غیبت میکند.... 👈در فرض قبول این سخن(که استاد توانمند نیست) ، از ایشان میپرسیم استاد فحل یعنی چه؟میگویند: متن صاف کند و مطلب را جوری بگوید که بفهمیم. بله؟! شما بفهمی!!! اما، عجب ! دریغ از یک دقیقه مطالعه قبل کلاس و یا حتی توجه در کلاس و مباحثه و جزوه نویسی بعد کلاس ! بعد مدتی هم در نهایت بعد غیبت های متعدد میفهمد که ایصال به شیرینی و ثمر این رشته اقلا ۱۰ سال تلاش میخواهد و بانگ یأس و تطویل سر میدهد ! من که نمی فهمم . استاد هم که نیست ! پس دَعْهُ (رهایش کن) ! روز از نو و روزی از نوع دریغ از یک لحظه تفکر و تأمل! یک روز تفسیر ... یک روز فلسفه یک روز کلام ... یک روز عرفان ... این قشر حتی ترتیب علوم را قائل نیستند و اول کار اذعان دارند که منطق نخواندیم اما در فلسفه می خوانیم ؛ مهم نیست . فلسفه نخوانده عرفان میخوانند و میگویند اینطور هم نیست! حالا چه کسی گفته مقدمه عرفان ،فلسفه است؟! ما وسطش رجوع میکنیم. باید به این ها گفت کلاّ ، هرگز! اگر در یک رشته یک سال ممحض شوید آن وقت لذت فهم را خواهید چشید . برای عالم شدن کثرت کلاس و کتاب مهم نیست ، بلکه تلاش است و صبر است تضرع. یکی از اساتید ( ایت الله حاج حسین حسن زاده ) میفرمود علم را برای علم بخوانید و درکنار نظم علمی مخصوصا نظم ورود و خروج ، حتما تفکر را فراموش نکنید . و بدانید اگر کسی تضرع و سحر نداشته باشد عالم هم نمیشود . کرارا از محضر استاد معظم دکتر حشمت پور پرسیده شد فلان کتاب را چطور بخوانیم ؟ ایشان می فرمودند نمی دانم . ولی جوری بخوانید که بتوانید تدریس کنید و بفهمید همه فقرات کتاب را . استاد حجت الاسلام والمسلمین فربهی میفرمودند : اولویت در انتخاب درس داشته باشید هر چیز خوبی قابل خواندن نیست . پ ن؛ نقل از اساتید ، نقل به مضمون است . http://eitaa.com/KellasEtegadi
🌺🌺🌺🌺🌺 🌺🌺🌺 🌺🌺 🌺 🌺 رسول خاتم و هیمنه بر انبیاء (علیهم السلام) در قرآن شریف می خوانیم این کتاب آسمانی مهیمن بر سایر کتب است و بر ایشان هیمنه دارد. وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ... و از طرفی چون وجود مبارک پیامبر (صلوات الله و سلامه علیه) همتای قران است . و اشراف کامل بر تمام بطون و قرآن دارد و قرآن را بدون واسطه از ذات حق تلقی می کند (انک لتقلی القرآن من لدن حکیم علیم ) که سخن از واسطه و فرشته وحی نیست، بلکه وصال با(لدن) هست فضلا از (عند). لذا پیامبر اکرم که خاتم النبین است مهیمن و مسیطر بر انبیاء سابق هم هست . و سید المرسلین می باشند . و اگر در زیارت رسول خاتم(ص) می خوانیم(وَالْمُهَيْمِنَ عَلَىٰ رُسُلِهِ ) بر گرفته از همین اصل وزین قرآنی است. البته با دیدن سیاق و سباق این زیارت مخصوصا این که پیامبر را متصف به اوصاف خاص انبیاء گذشته مثل (خلیل بودن) و( نبی الله )بودن و مانند این می نماید خود قرینه محکم برای این برداشت خواهد بود . و نشان می دهد سیر ترقی ادیان درهر مرحله بصورت لبس بعد از لبس بوده و نه خلع و لبس . و دین خاتم النبی آن دین و کتاب آن دین نه تنها ویژگی های حیاتی تکامل انسانی آن دین های سابق را داراست بلکه مهیمن بر آن ها و بر تر از ایشان و مترقی است. و در واقع اگر کسی بعد از آمدن دین حق قائل به ادیان دیگر بشود از ترقی باز مانده و دینش ناقص است و در واقع ادیان الهی سابق را هم قبول ندارد چرا که توجه به رسالت ایشان ننموده و بانگ مخالفت با آن ها را به صدا درآورده. در حقیقت ادیان الهی درحالی که حق را واحد و از جانب ذات حق هم می دانند مسیر رسیدن به حق را هم واحد و مشخص می پندارند که در هر دوره در یک قالب دینی ظهور میکند و تخطی از آن اولا جدایی از حق و ثانیا عقوبت را به همراه خواهد داشت. و هرگز امکان ندارد از دومسیر متناقض نتیجه واحد بدست آورد ! مطلب بعد و آن این که به قرینه چند طائفه از روایات که به منزله تفسیر ایه مباهله( انفسنا و انفسکم) هست . اهل البیت (ع) هم به منزله جان پیامبر و از پیامبرند و درواقع( کلهم نور واحدند) لذا این هیمنه و سیطره و اکملیت در این بزرگواران هم هویدا و مشهود است . عمده مطلبی که دراین ایام می تواند برای ما درس باشد این است که بکوشیم تعالیم نبی اکرم را که بواسطه قرآن به جامعه بشری ارائه شده در خود نهادینه کرده و آن را انتشار دهیم. قبل از هر عملی هم خلق خوی خود را نبوی کنیم و آن هم میسور نمی شود الا با خلق قرآنی چرا که کان خلقه خلق القرآن. 🌺 🌺 🌺🌺 🌺🌺🌺 🌺🌺🌺🌺🌺
✍نمی از یم رحیق مختوم : قياس خَلف يا خُلف، قياسي است كه بطور مستقيم و روياروي، به مطلوب نمي رسد. خَلف به معناي وَرا و  پشت سر است. اين قياس را به دليل اين كه از خلف و وراي مطلوب به سوي نتيجه مي آيد قياس خَلف مي نامند، و خُلف به معناي بطلان است، و اين  قياس را چون از طريق ابطال نقيض مطلوب به نتيجه مي رسد قياس خُلف نيز مي گويند.  🔅 پ ن: عده ای اصرار دارند بگوییم قیاس خَلف و عده ای هم میگوید خُلف https://eitaa.com/kellasetegadi