eitaa logo
کتابخور...📚
69 دنبال‌کننده
838 عکس
178 ویدیو
32 فایل
ربات ناشناس: 🗨https://daigo.ir/secret/136713342 سایتمون: betz.ir❤️ چنل تلگراممون : 🌱https://t.me/baenghelabtazohoor #عمیق‌شو🌟
مشاهده در ایتا
دانلود
.: ببین رفیق..! رویایی که دنبالشی، توی کاریه که از انجام دادنش طفره میری.🌻 .
واقعا هیچ حرفی نمیشه زد در مقابل جنایت های اسرائیل زدن بیمارستان کشتن بچه ها در کسری از ثانیه قلب آدم مجروح میشه امروز خندیدن حرومه
قدیم ها با خودم فکر میکردم چرا حسن تهرانی مقدم پدر موشکی ایران وصیت کرده روی سنگ قبرش بنویسن "اینجا مدفن کسی است که می‌خواست اسرائیل را نابود کند" آره خب کینه داریم از اسرائیل ولی اینکه روی سنگ قبرت یه همچین جمله ای رو که شاید صد ها سال روی اون بمونه رو بنویسی خیلی جالب نیست ولی الان میفهمم که اتفاقا بهترین جمله است کسی که چنین وصیتی کرده یک انسان با شرفه و برای قرن ها ( برای همیشه ) اون نوشته حکایت از شرف و انسانیت اون کسی رو داره که اونجا دفنه... امروز شرف انسان ها انسانیت انسان ها بستگی داره به موضعی که میگیرن حتی دیگه بحث دین هم نیست اگر کسی حتی بی تفاوت باشه از دایره انسانیت و شرف خارجه
مادرم  به من درسی داد که فراموشم نمی شود. محمد پسر اول من می خواست به دنیا بیاید و این تجربه اول ما بود. نصف شب بود که درد به سراغ مادرش آمد. با داروهایی که می شناختم و با گل گاوزبان و تخم شوید کارسازی نمودم ولی درد زایمان بود و شتاب می گرفت، به منزل پدر آمدم. هنوز ساعاتی تا اذان صبح مانده بود. مادرم با چند نفر از بستگان به پذیرایی مادر محمد (همسرم)مشغول شدند و مرا از اتاق تبعید کرد. من از دور فریاد ها و ناله ها را می شنیدم و زمان بر من کند می گذشت، تجربه اول من بود، حدود طلوع آفتاب خانم دکتر تشیدی(دکتر) را آوردیم، با خیال راحت تری در انتظار تولد نشستیم، فریادها و ناله ها زیادتر می شد اما از ولادت خبری نبود، مادرم را صدا زدم، من آشفته بودم ولی او سرخوش. پرسیدم آیا مشکلی هست؟ جواب داد کار زایمان طبیعی است، گفتم پس چه وقت فارغ می شود، با این همه ناله کی کار تمام می شود؟ خندید و گفت تا نای نالیدن دارد و توان فریاد کشیدن دارد، نمی زاید. آنجا که درد توانش را گرفت، آن وقت فارغ می شود ... مدتی گذشت، از نای افتاده بود و فقط زنجموره بود، که صدای گریه محمد بلند شد، و این حرف و این درس را فهمیدم که تا نای نالیدن داری و تا آنجا که توان داری ولادتی نیست، راه آنجا آغاز می شود که تو به پایان می رسی. علی صفایی حائری کتاب درسهایی از انقلاب دفتر سوم « قیام »، صفحه ۲۲۳
علم بدون تهذیب! مراقب باشیم🛑
📪 پیام جدید 💬سلام استاد صفایی حائری کی هستن ؟ و میشه عکسشون رو بفرستید ممنونم
خب میخوام کتاب صعود ۴۰ ساله رو بخونم امیدوارم مطالب خوبی ازش دستگیرم شه👌
تو این کتاب آقای راجی به صورت مستند دستاورد های انقلاب اسلامی رو شرح میده در زمینه های گوناگون خودش اکثراً هم بر اساس آمار های بین المللی نه داخلی
خوندنش قطعاً توصیه میشه
چنل داداش حسن ❤️ اگه چنل دارین حمایت کنین دمتون گرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 نگاه کردن، نوعی خوردن است؛ روح انسان با هر عملی چیزی را می‌خورد عمل، صرفا از انسان صادر نمی‌شود بلکه او را می‌سازد ⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇 eitaa.com/motahari_ir t.me/motahari_ir sapp.ir/motahari_ir
🔴 داستان عجیب قرائت سوره یس بر مزار شهید آیت‌الله مطهری 👈 مرحوم استاد علی اکبر پرورش: 🔹در زمانی که نایب رئیس مجلس بودم، شبی استاد شهید مرتضی مطهری را خواب دیدم و ایشان یکی از بانوان نماینده مجلس را به بنده نشان دادند و فرمودند: آقای پرورش! شما به مشکل این خانم رسیدگی کنید. 🔸فردای آن روز آن نماینده مجلس را خواستم و عرض کردم: خانم شما چه مشکلی دارید؟! اگر کاری از دست من برمی‌آید بفرمایید تا انجام دهم. آن خانم پرسید: چطور؟! عرض کردم: دیشب استاد شهید مطهری را در خواب دیدم و ایشان به بنده توصیه فرمودند تا مشکل شما را حل کنم. 🔹 تا این سخن را گفتم آن خانم به گریه افتاد و گریه‌ای طولانی کرد به طوری که من به او گفتم: خانم شما بفرمایید بیرون، بعد از اینکه آرام شدید و توانستید صحبت بفرمایید، تشریف بیاورید. 🔸 آن خانم پس از مدتی که گریه کرد، مجددا آمد و گفت: حقیقت این است که مدتی است که یک مشکل شدید دارم و دیگر خسته شده‌ام و نمی‌دانم چه کار کنم. 🔹 به ذهنم آمد به قم بروم و ضمن زیارت حضرت معصومه(ع)، یک سوره یاسین بر مزار شهید مطهری بخوانم، بلکه روح ایشان مرا مدد فرماید و به برکت سوره یاسین مشکل من حل شود. همین دیشب سوره یاسین را بر سر مزار ایشان در حرم مطهر قرائت کردم و استاد به خواب شما آمده‌اند... 📝 منبع: خاطراتی از استاد پرورش، مرتضی نجفی قدسی، ص۲۶ (با تلخیص) 🌹برای اهدای صلوات یا حمد به روح استاد شهید آیت‌الله مطهری می‌توانید به این صفحه رجوع کنید: http://iporse.ir/6001210 ⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇 eitaa.com/motahari_ir t.me/motahari_ir sapp.ir/motahari_ir
ماجرای خواندنی شهید مطهری و راننده تاکسی؛ آخوند سوار کنم ماشینم چپ می‌کند! 🔹حاج حسن مطهری برادر استاد می‌گوید: تابستان سال ۱۳۳۹ بود. شهید مطهری یک هفته‌ در فریمان بودند و می خواستند به مشهد بروند. من با یکی دیگر از اقوام رفتیم ببینیم ماشین هست یا نه. یک تاکسی برای مشهد ایستاده بود که راننده اش یک پایش می‌لنگید و به «محمد لنگ» معروف بود. گفتم یک نفر جا دارید؟ گفت: بله. زود بیایید می‌خواهیم حرکت کنیم. دو زن و یک مرد هم عقب نشسته بودند. 🔹من آمدم منزل و با شهید مطهری به آنجا رفتیم. به آقای مطهری اشاره کردم و به راننده گفتم: مسافر مشهد ایشان است. تا این جمله را گفتم، با لهجه غلیظ فریمانی و با تعجب گفت: «اوه!  آخوند برای ما آوردی؟! آخوند آمد و نیامد دارد! اگر آخوند سوار کنم یا ماشینم چپ می‌کند یا موتورش می‌سوزد!». بلافاصله پشت ماشین نشست و رفت. 🔹من و فرد همراهم که خیلی عصبانی شده بودیم، سریع سوار جیپمان شدیم و تعقیبش کردیم. وقتی به پمپ بنزین رسید، تا از ماشین پیاده شد من از پشت سر او را  گرفتم و فرد همراه من به او ضربه‌ای زد. راننده بنزین نزد و از همانجا به شهربانی رفت تا از ما شکایت کند. 🔹ما هم برگشتیم و رفتیم جای اول که آقای مطهری در آنجا منتظرمان مانده بود. ایشان تا ما را دید گفت: کجا رفتید؟ دعوا کردید؟ گفتیم: دیدید که چه گفت. آقای مطهری گفت: ما این‌قدر در تهران از این حرف‌ها می‌شنویم ولی هیچ اعتنایی نمی‌کنیم. 🔹ما درباره اتفاقاتی که افتاده بود چیزی به ایشان نگفتیم. بعد که به منزل رفتیم از شهربانی دنبال ما آمدند. یک افسر آنجا بود که از شانس ما فردی مذهبی بود. با عصبانیت به ما گفت: چرا او را زدید؟ جریان را گفتیم.  افسر شهربانی به راننده گفت: این حرف‌ها چیست که ماشینم با سوار کردن آخوند چپ می‌کند؟ تو باید هر مسافری را با هر تیپ و مرامی سوار کنی. آخوند باشد یا ارمنی! چرا این حرف را زدی؟ 🔹در این بین مرحوم مطهری که از جریان باخبر شده بود، آمد و از راننده عذرخواهی کرد. افسر نگهبان به راننده گفت: برو صورتت را بشوی و رضایت بده. افسر نگهبان از ما هم پرسید: شما هم شکایت دارید؟ گفتیم: بله. وقتی راننده دید که مأمور شهربانی خیلی طرف او را نمی‌گیرد، از شکایت منصرف شد. مرحوم مطهری صورتش را بوسید و عذرخواهی کرد و بعد راننده رضایت داد. ما هم رضایت دادیم. 🔹بعد افسر شهربانی به راننده گفت: برو و این آقا را به مشهد ببر. گفت: نه، نمی‌برم. اینها این بلا را سر من آورده‌اند حالا من این آقا را سوار ماشینم کنم؟! افسر گفت: نمی‌بری؟ گفت: نه. گفت: پس دیگر حق نداری در این خط کار کنی. راننده وقتی این را شنید مجبور شد که آقای مطهری را سوار ماشینش کند و به مشهد ببرد. 🔹ما به برادرمان گفتیم حالا که این جریانات پیش آمده شما با این ماشین نرو. ممکن است اتفاقی بیفتد یا دوباره اهانتی به شما بشود که ایشان قبول نکرد و گفت: نه، می‌روم. مشکلی پیش نمی‌آید. 🔹ده، پانزده روز بعد می‌خواستم به مشهد بروم. دیدم همان راننده آنجا نشسته است. تا چشمش به من افتاد من را صدا زد و گفت: بیا کارَت دارم. با خودم گفتم: حتما می‌خواهد تلافی کند. راننده گفت: آن آقایی که آن روز آوردی و سوار ماشین ما کردی، که بود؟ گفتم: برادرم بود. گفت: باز هم به فریمان می‌آید؟ گفتم: تابستان‌ها می‌آید. 🔹گفت: می‌خواهم دهانش را ببوسم، پایش را ببوسم. من بچه مسلمان هستم ولی از مسلمانی هیچ سرم نمی‌شود. ۴۵ سال از عمرم گذشته، نه نماز خوانده‌ام، نه روزه گرفته‌ام و همه نوع عیاشی هم کرده‌ام. ولی نمی‌دانم این آقا در راه مشهد با من چه کار کرد که مرا از این رو به آن رو کرد. گفتم: چطور؟ گفت: تا مشهد برای من صحبت کرد و مرا از این رو به آن رو کرد. 🔹بعد از چند روز زنگ زدم به برادرم و جریان را پرسیدم. شهید مطهری گفتند: ما که سوار تاکسی شدیم سر صحبت را با راننده باز کردم. اول که رویش را آن طرف کرده بود و اعتنا نمی‌کرد. کم‌کم که صحبت می‌کردم به حرف‌هایم توجه می‌کرد و نرم‌تر شد و به من نگاه می‌کرد. مدتی که گذشت به حرف‌هایم گوش می‌کرد. 🔹به مشهد که رسیدیم، می‌خواستم با بقیه مسافرها پیاده شوم ولی او نگذاشت و گفت: حاج آقا بشین با شما کار دارم. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده، من حالت دیگری پیدا کرده‌ام. صحبت‌های شما این‌قدر در من اثر کرده که نمی‌دانم چه کار کنم. حالا می‌خواهم بروم حرم امام رضا(ع) توبه کنم اما بلد نیستم. چه کار کنم؟ به او گفتم: برو به امام رضا(ع) بگو از این تاریخ من همه گناهانم را کنار گذاشتم و می‌خواهم روزه بگیرم و نماز بخوانم. 🔹بعد آقای مطهری پشت تلفن گفتند: شرش را شما به پا کردید، خیرش برای این بنده خدا بود! 🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇 eitaa.com/motahari_ir t.me/motahari_ir sapp.ir/motahari_ir
لطفاً برای شادی روح دو استاد گرانقدر استاد مرتضی مطهری و علی صفائی حائری فاتحه ای بخونید با یک صلوات 🌷
محبتی که در وجودم هست نسبت به این دو شخص خصوصاً استاد شهید بی اندازه است دقیقاً مثل اساتید خودم با وجود اینکه از فیض حضورشون بی بهره بودم ولی خیلی زنده ان میدونین حتی زنده تر خیلی ها این روزا صدای فریاد شمر امروزت را بشناس کوبنده تر و رسا تر از دوره خود حیات استاد هست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️شمر امروزت را بشناس‼️ 🔻کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش eitaa.com/motahari_ir t.me/motahari_ir sapp.ir/motahari_ir
عجب چیزیه😭 باقلواس
چقدر تفاوت میکنه کتابی که مثلاً ۶ سال پیش خوندی رو دوباره بخونی فهمت خیلی فرق میکنه مثلاً من سال ۹۷ دوره برداشته بودم از آثار شهید مطهری چنتا شو بخونم و خوندم ولی مطمئناً اگه الان برم اونارو دوباره بخونم خیلی ارتباط بیشتری برقرار میکنم
کتابخور...📚
عجب چیزیه😭 باقلواس #معرفی_کتاب
داشت چشمک میزد تو کمدم برداشتم و الان نمیتونم بذارمش رو زمین با اینکه تو برنامه من نیست فعلاً ولی چاره ای نیست باید تا آخرش برم حالا خوبه کوتاهه کتابش 😅
هدایت شده از ربات کتابخور
📪 پیام جدید 💬سلام کپی حلاله؟
دانش آموز نیستیم ولی خودمونو دانش آموز جا زدیم اومدیم 😁
آقا این دیگه چه مدلشه ؟! دختر چادری یه لاخ موش بیرون نیست ولی مچ پاش بیرونه؟😐 امروز واسه اولین بار این پدیده به چشمم خورد
خواهر گلم شما کلاً نفهمیدی حجاب رو و چادر رو و هیچی رو جون عزیزت سر نکن و آبروی چادر مادر رو نبر