eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
122 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
به اما متکی به این مملکت اگر نمی‌گفتیم؟ تصور عمومی جامعه امروز این است: ما شروع کننده دشمنی و تنش با بودیم. اگر علنا این دشمنی را ابراز نمی‌کردیم از جانب آمریکا هم تنش و برای ما وجود نداشت بهتر است این مساله را از دیدگاه مورد بررسی قرار دهیم: برای بررسی این به ۶۷ سال قبل باز می‌گردیم به دیگر ۲۵ سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از دوره که نفت توی مسجدسلیمان توسط شخصی بنام دارسی اهل انگلستان کشف شد تا سال ۱۳۳۲ یعنی دوران پدر(رضاشاه) و پسر(محمدرضا) انگلیسی‌ها ایران رو در قالب شرکتی بنام ایران و انگلیس می‌بردن و درصد کمی رو بحساب دولت ایران واریز می‌کردن وقتی با هدف ملی شدن نفت ایران، سعی کرد انگلیسی‌ها رو از ایران اخراج کنه و به اصطلاح حقوقی از شرکت نفت انگلیسی که سالها نفت ایران رو می‌برد خلع ید کنه، دولت انگلستان نفت ایران رو تحریم کرد، کشتی نظامی به آبادان فرستاد و جلوی نفت ایران رو گرفت. اون زمان یعنی دهه ۳۰ ایران هیچ چیزی به جز نفت برای نداشت، اقلام جزیی دیگه که صادر می‌کرد ناچیز بود و با درآمد اونها نمی‌شد کشور رو چرخوند. با اینکه سهم اصلی فروش نفت به انگلستان می‌رسید، انگلیسی‌ها پیشنهاد دادن که از این به بعد سود فروش نفت پنجاه پنجاه بشه مثل قراردادی که اون سال با عربستان بستن، اینم قبول نکرد و گفت کل نفت واسه ایرانه و شما جمع کنید برید. تحریم شدید ایران، اقتصاد کوچک کشور رو ورشکست کرد. مصدق مجبور شد برای تامین بودجه و تهیه مایحتاج مردم ارواق دولتی بفروشه که موقتی بود مردم هم شرایط مصدق رو درک می‌کردن و اوایل همراه بودن تا اینکه از داخل خیانت ها شروع شد. امید مصدق این بود که از یک قدرت دیگه وسط دعوای ایران و انگلیس استفاده کنه و دست به سمت آمریکایی‌ها دراز کرد تا کمک مالی دریافت کنه، ابتدای ماجرا آمریکایی‌ها مواضعی به نفع ایران اتخاذ کردن، نیمه راه یکی به نعل زدن یکی به میخ و نهایتا سمت انگلیسی‌ها رو گرفتن. دعوای بین ایران و انگلیس که اون زمان نخست وزیرش بود بالا گرفت و رفت به دادگاه لاهه، پیروز شد و این از لحاظ حقوقی موفقیت بزرگی برای مصدق بود اما در صحنه عمل ایران تحریم بود و درآمدی نداشت. مصدق یک روز و یکبار هم بر آمریکا نگفت نه تنها نگفت بلکه رسما به آمریکا سفر طولانی داشت، بعدا نامه نوشت و از درخواست وام کرد چند ماه آمریکایی‌ها معطلش کردن و آخرش گفتن مشکلات داخلی خودتون و ما نمی‌تونیم بهتون کمک کنیم. آمریکایی‌ها ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ علیه مصدق کودتا کردن، نوه روزولت رئیس جمهور اسبق این کشور مامور بود تا عملیات رو توی ایرانی فرماندهی کنه. کودتا پیروز شد و مجددا مسیر ایران به نفع خارجی‌ها و استبداد داخلی تغییر کرد. برکنار شد. سپهبد زاهدی به نخست وزیری رسید. خواهران نفتی(شرکت‌های بزرگ) به نفت ایران برگشتن با این تفاوت که این دفعه تنها نبود بلکه شرکت‌های نفتی آمریکایی هم اومدن و چنبره زدن روی نفت ایران. .دقت کنید ده سال قبل از اینکه اصلا شناخته بشه و اساسا حرکت رو شروع کنه و خبری از انقلاب باشه این ماجرا اتفاق افتاده، حرکت امام سال ۴۲ شروع شد و این ماجرایی که دارم میگم سال ۳۲ رخ داده. چندماه بعدش رئیس جمهور آمریکا برای دیدار شاه به ایران اومد، دانشجوها روز ۱۶ آذر تجمع کردن و سه تا دانشجو کشته شدن و روز دانشجو ثبت شد.چند سال بعدش ساواک تاسیس شد و دیگه قدرت افتاد دست شاه ✍️ علیرضا_زادبر @ketabejamkaran
⁉️یادتونه مدتی قبل و توی یکی از پست‌های قبلی از و این گفتیم؟ 😧جالبه که بدونید هولوکاست اتفاق افتاده!!! نه برای که در و برای ایرانیان! 😔در این فاجعه که به موجب توسط اتفاق افتاده میلیون‌ها ایرانی در اثر کشته شدند. ♻️توی پست امشبمون از این ایام تاریخی و وحشتناک ایرانی‌ها به دست براتون خواهیم گفت... ⏳حدود ساعت 9 شب، منتظر باشید...⏳ ✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
محمدرضا چه ‌می‌توانست بکند؟ خواسته ارباب قدیمی، بود! 😔🙂 کتش را جلوی آینه مرتب می‌کرد. او آماده بود تا مصاحبه بزرگی را انجام دهد. او قرار بود در سرزمینی تسلیم خواسته شود که مردمش چندی پیش توانسته بودند انگلیسی‌ها را از آن بیرون کنند. خبرنگار در سوی دیگر آماده بود. محمدرضا دستی به موهایش کشید. قرار بود خبر جدایی را بدهد. کاری که هیچ کس قبل از او حاضر به انجامش نشده بود. یک . اما محمدرضا چه می‌توانست بکند. خواستۀ ، ، جدایی بحرین بود!!! 📘برشی از کتاب 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/117917 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
محمدرضا باور نمی‌کرد که آمریکایی‌ها هم او را راه ندهند! 😳🤯 تصمیم گرفت بدون مشورت اربابان آمریکایی‌‌اش به مراکش برود. دعوت به او قوت قلب داد. من هنوز ایرانم! آدم‌های زیادی در این مدت از وجود من سود برده‌اند! آن‌ها نمی‌توانند من را فراموش کنند! محمدرضا با این توهم راهی شد. پادشاه مراکش برنامه‌ای برای جبران محبت‌ های گذشته محمدرضا نداشت. او فقط می‌خواست افسانه‌ای خانواده سلطنتی را به چنگ بیاورد. بعد از خبر محترمانه به محمدرضا گفت که زحمتش را کم کند و تشریفش را ببرد! محمدرضا نگران نبود. او در ، ، ، و ملک شخصی داشت. می‌توانست به هر جا که اراده کند، برود. اما در عمل هیچکدام از این کشورها او را نپذیرفتند. محمدرضا باور نمی‌کرد آمریکایی‌ها او را راه ندهند. در مدت حکومتش حتی یکبار از دستور آنان تخطی نکرده بود. یکبار سؤال نکرده بود. حتی در مقابل هم مطیع بود. چرا او را نمی‌پذیرفتند؟! 📘برشی از کتاب 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/117917 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran