eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.8هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
2.5هزار ویدیو
128 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 داستان زندگی پیرمردی کم حرف و مشکوک که شد به کتابفروشی‌ها رسید. کتاب به قلم با مشارکت ستاد کنگره ملی شهدای استان قم از سوی انتشارات کتاب جمکران چاپ و روانه بازار شد. ادامه را اینجا http://fna.ir/3btxfs بخوانید. 📙 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗http://ketabejamkaran.ir/135460 📡 🔊 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 📙 🖋 📚کتاب زندگی نامه دو شهید دفاع مقدس به نام های و را روایت می‌کند که نسبت پدر و فرزندی داشته اند. 📖 پیرمرد و اهل روستای گرگین بیجار، بعد از پسرش سیدعلی از اولین کردستان کشاورزی را رها کرده و به همراه همسرش مریم و دیگر فرزندانش راهی قم می شود. بعد از سکونت در قم در پایگاه بسیج طفلان مسلم نیروگاه قم عضو شده و به جبهه اعزام می شود. حضورش در جبهه باعث دلگرمی رزمنده هاست. در میان رزمندگان به ، و و زبانزد بود. در تمام مدت حضور در جبهه حرفی از فرزند شهیدش نمی زند و در پاسخ به سوالِ اهل کجایی می گفت: یعنی از سادات هستم. وقتی احوالش را جویا می شدند می‌گوفت: قربان اولوم یعنی فدای تو بشوم. آنقدر تو دار و کم حرف است که فرماندهان به او می شوند و برای شناسایی هویت واقعی او را در قم و در زمان مرخصی می کنند تا مطمئن بشوند نیست! برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🛒https://ketabejamkaran.ir/135460 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
🔺نوشتن این کتاب، رزق بی‌نظیری بود که نصیبم شد. نویسنده کتاب گفت: سعی کردم با توجه به کم‌حوصله بودن و کمبود وقت مخاطب امروزی خاطرات را به صورت در بیاورم و نگارش کنم. ادامه را اینجا https://www.ibna.ir/vdcjyyetauqexoz.fsfu.html بخوانید. 📙 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗http://ketabejamkaran.ir/135460 📡 🔊 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! 📖 تعدادی از بچه‌ها حناها را خیس می‌کنند تا قبل‌از بین رزمنده‌ها پخش کنند. سربه‌ سر هم می‌گذارند و با شوخی و خنده، حنا را سر و دست هم می‌مالند. حنابندان کردن یک طرف ماجراست و شستن آن، لب آب یخ رودخانه، ماجرای دیگری دارد! مثل بابابزرگی با محاسن سفید و همیشه در سکوت هم سر و ریشش را حنا گذاشته است. دارد کارش را انجام می دهد ولی لبش به ذکرهای همیشگی‌اش می‌جنبد! از دور به او خیره می‌شوم؛ چقدر به چشمم مثل می‌آید. یاد می‌افتم و برایم تداعی می‌شود. شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/135460 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰مقام معظم رهبری: یاد و خاطره شهداء کمتر از شهادت نیست. 🌹، حتی با ذکر یک صلوات. 📖هرسال 22 بهمن چشمم برای دیدن صحنه‌ای از سید علی به تلویزیون خشک می‌شود. روز دوازدهم بهمن ماه 1357، سیدعلی تصویرش برای همیشه توی دوربین ها ثبت شد. جوانی که جلیقه خط‌دار و کت چهارخانه دارد و جلوی ماشین امام خمینی می‌دود و شاخه گل روی آسفالت زمین می‌گذارد آن جوان همان برادر شهید من سیدعلی است. هر سال در جشن‌های انقلاب چشم من به تصاویر تلویزیون خیره می‌ماند بلکه آن جوان پرشور و اشتیاق را یک بار دیگر ببینم. شهید 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/132945 📘📘📘📘📘 ☀️ ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
ا❁﷽❁ا 🔰، حتی با ذکر یک صلوات. 🌹شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آن‌ها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می‌کنند! ❤️ سر سفره عید هم بوی خدا می‌آمد! 📖 یک سال نزدیکی‌های عید بود که سیدعلی پیله کرد به بابا، وقتی بابا اصرار سیدعلی را دید قول داد حتما کت و شلوار نو بدوزد و موقع سال تحویل بپوشد. ولی موقع سال تحویل همه ما با تعجب دیدیم که بابا باز با همان کت شلوار قدیمی سر سفره عید حاضر شد. سیدعلی نزدیکش رفت و با دلخوری گفت: «بابا! پس کت شلواری که شوهرعمه برات دوخت کو؟ چرا نپوشیدی؟» بابا اول می‌خواست از جواب دادن طفره برود اما سیدعلی اصرار کرد که برود و با کت شلوار نو بیاید سر سفره هفت سین. آخر سر بابا گفت: «سیدعلی جان! کت شلوارم را دادم به یه نفر که لباس نداشت. همین خوبه دیگه بابا جان.» سیدعلی مکثی کرد و به سمت بابا رفت. دست انداخت دور گردن بابا و صورت استخوانی، ریش جو گندمی و بلند بابا را بوسه باران کرد. 📗 خاطرات پدر و پسر شهیدی است که در همین قاب می‌بینید، همین قدر زلال و باصفا. و دو شهید سرو ساده این کتابند که برای چند صباحی دلتان را از هیاهوی شهر می‌کنند و می‌برند تا روستای خودشان و بعدترها، توی سنگر و خاکریزشان. 📙 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 https://ketabejamkaran.ir/135460 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran