ا❁﷽❁ا
🗓 #روزشمار تا سالروز تأسیس مسجد مقدس جمکران به دستور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه
📜بغضم گرفت. میخواستم دوباره گریه کنم؛ اما با دیدن مرد خندیدم. قیافهاش خیلی قشنگ و مهربان بود. حتی قشنگتر و مهربانتر از مادرم. با خندهاش همه اشکهایم خشک شد و من هم خندیدم. از او هم پرسیدم مادرم کجاست؟ لبخندی زد و گفت همان نزدیکیهاست. حسابی ذوق کردم. بالاخره یکی زبانم را فهمید. دست کشید روی سرم و من را بوسید. او هم مثل مادرم بوی خوبی میداد... مرد رفت و رفت تا اینکه دیدم من را گذاشت داخل کالسکه خودم. حس خوبی داشتم. من هم بوی خوبی گرفته بودم... همه جا پر از نور و چراغ بود. داشتم برای خودم دست میزدم و آواز میخواندم. مرد هم کالسکه را به چپ و راست میچرخاند و جلو میرفت.
📙 #مامان_من_گم_شده
🖋 #مریم_بصیری
🖌 #غزاله_باروتیان
🛒https://ketabejamkaran.ir/120429
📘📘📘📘📘
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا
#معرفی_کتاب #تازه_نشر
📙 #مامان_من_گم_شده
🖋 #مریم_بصیری
🖌 #غزاله_باروتیان
👨👩👧👦مخاطب: کودک
📚نوزادی مادرش را در مسجد مقدس جمکران گم کرده و افراد مختلفی میخواهند مادر او را پیدا کنند ولی موفق نمیشوند. اما مرد مهربان نورانی او را پیدا میکند و ...
🍉برشی از کتاب: انگشتش را زد روی لبهایم و گفت: «مگه میشه بچه به این خوشگلی رو بذارن سر راه؟» بعد پتو را کشید رویم. شبیه مادرم بود؛ اما او نبود. اخمو جواب داد: «پس گم شده!» مهربان گفت: «این بچه مگه میتونه راه بره که گم بشه!» دهانم را باز کردم چیزی بگویم. داشتم فکر میکردم آنها درباره چه چیزی حرف میزنند. مادرم کجا بود؟ هر وقت از خواب بیدار میشدم بغلم میکرد. پس کجا بود؟
🛒https://ketabejamkaran.ir/120429
📘📘📘📘📘
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا
🗓 #روزشمار تا سالروز تأسیس مسجد مقدس جمکران به دستور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه
📜بغضم گرفت. میخواستم دوباره گریه کنم؛ اما با دیدن مرد خندیدم. قیافهاش خیلی قشنگ و مهربان بود. حتی قشنگتر و مهربانتر از مادرم. با خندهاش همه اشکهایم خشک شد و من هم خندیدم. از او هم پرسیدم مادرم کجاست؟ لبخندی زد و گفت همان نزدیکیهاست. حسابی ذوق کردم. بالاخره یکی زبانم را فهمید. دست کشید روی سرم و من را بوسید. او هم مثل مادرم بوی خوبی میداد... مرد رفت و رفت تا اینکه دیدم من را گذاشت داخل کالسکه خودم. حس خوبی داشتم. من هم بوی خوبی گرفته بودم... همه جا پر از نور و چراغ بود. داشتم برای خودم دست میزدم و آواز میخواندم. مرد هم کالسکه را به چپ و راست میچرخاند و جلو میرفت.
📙 #مامان_من_گم_شده
🖋 #مریم_بصیری
🖌 #غزاله_باروتیان
🛒https://ketabejamkaran.ir/120429
📘📘📘📘📘
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran
🔺معرفی 3 اثر برای آشنایی کودکان و نوجوانان با #مسجد_مقدس_جمکران
سه اثر #دیدار_با_مسجد_زیبای_جمکران، #مامان_من_گم_شده و #گنجشکک_و_حوض_آرزوها آثاری هستند که در قالب #قصه، #کودکان_و_نوجوانان را با فضای #مسجد_مقدس_جمکران آشنا میکند.
ادامه را اینجا http://fna.ir/3e836h بخوانید.
📡 #کتاب_جمکران_در_رسانهها
🔊 #خبر
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
🗓 #روزشمار
2️⃣ روز مانده تا #هفدهم_رمضان سالروز تأسیس #مسجد_مقدس_جمکران به دستور #حضرت_حجت(عج)
🔵#مهربان_تر_از_مادرم...
📜بغضم گرفت. میخواستم دوباره #گریه کنم؛ اما با دیدن #مرد خندیدم. قیافهاش خیلی قشنگ و #مهربان بود. حتی قشنگتر و مهربانتر از مادرم. با خندهاش همه اشکهایم خشک شد و من هم خندیدم. از او هم پرسیدم #مادرم کجاست؟ لبخندی زد و گفت همین نزدیکیهاست. حسابی ذوق کردم. بالاخره یکی زبانم را فهمید. دست کشید روی سرم و من را بوسید. او هم مثل مادرم بوی خوبی میداد... مرد رفت و رفت تا اینکه دیدم من را گذاشت داخل کالسکه خودم. حس خوبی داشتم. من هم بوی خوبی گرفته بودم... همه جا پر از #نور و #چراغ بود. داشتم برای خودم دست میزدم و آواز میخواندم. مرد هم کالسکه را به چپ و راست میچرخاند و جلو میرفت...
📙 برشی از کتاب #مامان_من_گم_شده
🖋 به قلم #مریم_بصیری
🛒 https://ketabejamkaran.ir/120429
📘📘📘📘📘
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran