در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب عاشقانه ای از زمین که وصل به آسمان می شود.. زندگی نوشت عاشقانه یک دختر روستایی ست که
✅ تقریظ امام خامنه ای(مدظله العالی) بر کتاب «دختر شینا»
بسمه تعالی
رحمت خدا بر این بانوی صبور و باایمان؛ و بر آن جوان مجاهد و مخلص و فداکاری که این رنج های توان فرسای همسر محبوبش نتوانست او را از ادامه جهاد دشوارش باز دارد.
جا دارد از فرزندان این دو انسان والا نیز قدردانی شود./ شهریور ۹۱
#دختر_شینا
•┈┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
هدایت شده از جمعیت انقلابی ایتا
#جمعیت_انقلابی_ایتا
🇯🇴فلسطین هرگز تو را فراموش نخواهد کرد.همان فلسطینی که تو از آن دفاع کردی!
🇯🇴لن تنساك فلسطين التي دافعت عنها!
🇯🇴Palestine will not forget you.
The Palestine that you defended
#شهید_القدس 🇯🇴
#قدس_خونبهایت 🇯🇴
#نشر_دهید_به_نیت_فرج
#معرفی_کتاب
مردی که آرزو و امید داریم زنده باشد و باز هم برگردد..سرداری که صهیونیست ها او را اسیر کردند و تا امروز از سرنوشت او کسی اطلاع ندارد..
فرماندهی که خرمشهر را ناموس خود می دانست و با اشغال آن توسط بعثی ها تا آنجا را آزاد نکرد آرام نشد اما پس از پس گیری خرمشهر خبر حمله اسراییل به لبنان و سوریه رسید و او به یاری برادران لبنانی و سوری خود شتافت ولی ناجوانمردانه به اسارت گروه های صهیونیستی درآمد..
#مرد
#حاج_احمد_متوسلیان
#داوود_امیریان
~°~•~°~•~°~•~°~•~°
♔♡j๑ïท🌱↷
『 @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب مردی که آرزو و امید داریم زنده باشد و باز هم برگردد..سرداری که صهیونیست ها او را اسیر
📚 #برشی_از_کتاب (۱)
شفیعی گفت: یاسینی اولین نفر نیست . قبل از او برای هفت – هشت نفر از بچه ها تو همین بیمارستان مراسم بله برون و عقد کنان راه انداخته اند. ببین برادر احمد می گم میخوای …
احمد به تندی حرف شفیعی را برید و گفت: لازم نکرده برای من کاری کنی . راست می گی برای خودت آستین بالا بزن .
_ چی می گی حاجی من بدبخت زن دارم . اگه بفهمه که می خوام دست از پا خطا کنم دو تا توپ خونه آتیش حرومم می کنه.
📚 برشی از کتاب (۲)
دکتر و پزشک یارها با تعجب به یکدیگر زل زده بودند باورشان نمی شد که او درد را تحمل کرده و حتی آه نگفته باشد .
رضا پرسید: چرا نگذاشتید بیهوشتون کنن حاجی ؟
احمد سر به شانه رضا گذاشت و گفت : شاید موقع بیهوشی آمار و اطلاعات عملیات را می دادم شاید اونجا کسی بود.
📚 برشی از کتاب (۳):
_ برادران ایرانی ما انتظار آمدن شما را نداشتیم.
من از سوی رئیس جمهورمان آقای حافظ اسد و مردم سوریه و لبنان به شما خیر مقدم عرض می کنم. شما در حالی به کمک ما آمده اید که کشور خودتان درگیر جنگ است . اما کشورهای مسلمان و حتی عرب زبان کوچک ترین قدمی برای یاری ما برنداشته اند.
➖➖➖➖
سفارش کتاب از طریق آی دی:👇
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#مرد
#حاج_احمد_متوسلیان
•┈┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
#معرفی_کتاب
خانه دل از مهمان خالی نیست!
مهم این است که قلب، میزبان چه کسی خواهد شد!..
خوشا به حال آنکه خانه ی دل خود را از همان نوجوانی که قلب بایر است، تنها به روی کسی باز کند که رسم عاشقی را خوب بلد باشد.
#هیچکس_به_من_نگفت
#حسن_محمودی
~°~•~°~•~°~•~°~•~°
♔♡j๑ïท🌱↷
『 @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب خانه دل از مهمان خالی نیست! مهم این است که قلب، میزبان چه کسی خواهد شد!.. خوشا به حال
📚 #برشی_از_کتاب (۱)
هیچ کس به من نگفت که می شود برای سلامتی شما صدقه داد و صداقت را ثابت کرد که ما صادقانه و بی ریا، شما را دوست داریم،نه برای نانی و نامی ؛که می خواهیم نباشد آن نان و نامی که ما را از شما دور کرده و به جان یکدیگر انداخته است.
📚 برشی از کتاب (۲)
هیچ کس به من نگفت که باید منتظر شما بود و انتظار شما چه اجر فراوانی دارد؛ مثل شمشیر زدن در سپاه رسول خدا و نگفتند که انتظار با نشستن و دست روی دست گذاشتن و آه کشیدن حاصل نمی شود که انتظار، حرکت است و پویایی و آنکه در انتظار عزیزی است، سر از پا نمی شناسد. در تلاش و تکاپو است تا اطراف و اطرافیانش را برای آمدن مهمان آماده سازد.
📚 برشی از کتاب (۳):
تازه فهمیدم که در روز قیامت در و دیوار به کارهایم شهادت می دهند و فرشتگان از مشاهده کارهایم، تعریف می کنند و تو که مقامت از هر فرشته و انسانی بالاتر است، چگونه با خبر نباشی از کارهایم؟! حالا به یقین دانستم که می دیدی، اما چقدر بزرگوارانه مثل خدا که ستار و پرده پوش است، همه را مخفی کردی که هیچکس ندانست که من چه ها که نکرده ام.
➖➖➖➖
سفارش کتاب از طریق آی دی:👇
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#هیچکس_به_من_نگفت
•┈┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
#معرفی_کتاب
کتاب حاضر، شرح زندگی نوجوانی است که امام راحل الگوی او قرار گرفت. علیرضای این کتاب، یکی از کسانی است که ره صدساله عارفان را یک شبه طی کرد و خود چراغی شد برای آیندگان.
جمعی از دوستان و همرزمان، برادران و مادر این شهید، خاطراتی از وی نقل کرده اند که در این کتاب به رشته تحریر درآمده است.
شهید علیرضا کریمی، در سن 17 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل شده است.
او مشکل سفر کربلای بسیاری از دوستان را حل کرده اصلا او با همه ی من و شما در کربلا وعده کرده، در پایان آخرین نامه اش این جملات را نوشته بود..
#مسافر_کربلا
#شهید_علیرضا_کریمی
#نشر_شهید_ابراهیم_هادی
~°~•~°~•~°~•~°~•~°
♔♡j๑ïท🌱↷
『 @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب کتاب حاضر، شرح زندگی نوجوانی است که امام راحل الگوی او قرار گرفت. علیرضای این کتاب، یکی
📚 #برشی_از_کتاب
چهارساله بود ، مریضی سختی گرفت . پزشکان جوابش کردند . گفتند این بچه زنده نمی ماند .
پدرش او را نذر آقا اباالفضل کرد روز بعد به طرز معجزه آسایی شفا یافت! هرچه بزرگتر می شد ارادت قلبی او به قمر بنی هاشم بیشتر می شد.در جبهه مسئول دسته گروهان اباالفضل از لشکر امام حسین بود.
آخرین باری که رفت جبهه گفت : راه کربلا که باز شد بر می گردم ، پانزده سال بعد همان روزی که اولین کاروان به طور رسمی به سوی کربلا می رفت پیکرش بازگشت .
آمده بود به خواب مسئول تفحص گفت : زمانش رسیده که من برگردم ! محل حضورش را گفته بود!!
عجیب بود پیکرش به شهر دیگر منتقل شد. مدتی بعد او را آوردند . روزی که تشییع شد تاسوعا بود روز اباالفضل(ع)
➖➖➖➖
🔹سفارش کتاب از طریق آی دی:👇
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#مسافر_کربلا
#شهید_علیرضا_کریمی
•┈┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
#معرفی_کتاب
رضا امیرخانی در سال ۸۸ سفری چند روزه به افغانستان داشت که حاصل این اتفاق یک سفرنامه با نام "جانستان کابلستان" شده است. این سفر که یک مسافرت شخصی و برای ملاقات با چند دوست افغان و دیدار از شهرهای مهم این کشور بود با ماجراهای غیرمنتظره و جالبی برای این نویسنده همراه شد که این ماجراها گاهی هیجان انگیز است، گاهی طنزآلود و گاهی هم به آشکار شدن حقایق دردناکی می انجامد.
#جانستان_کابلستان
#رضا_امیرخانی
~°~•~°~•~°~•~°~•~°
♔♡j๑ïท🌱↷
『 @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب رضا امیرخانی در سال ۸۸ سفری چند روزه به افغانستان داشت که حاصل این اتفاق یک سفرنامه با
📚 #برشی_از_کتاب
هربار وقتی از سفری به ایران بر می گردم، دوست دارم سر فروبیافکنم و بر خاک سرزمینم بوسه ای بیافشانم. این اولین بار بود که چنین احساسی نداشتم. برعکس، پاره ای از تنم را جاگذاشته بودم پشت خطوط مرزی، خطوط بی راه و بی روح مرزی. خطوط «مید این بریطانیای کبیر»! پاره ای از نگاه من، مانده بود در نگاه دختر هشت ماهه... بلاکشِ هندوکش...
➖➖➖➖
🔹سفارش کتاب از طریق آی دی:👇
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#جانستان_کابلستان
•┈┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046