📚 #معرفی_کتاب
شنیدید خانم ها هم باید در فعالیت ها شرکت کنند و در اجتماع نقش موثر داشته باشند؛ این #کتاب را خانم ها با لذت بخوانند و ببینند یک دختر #جوان چطور میتواند در جامعه پر شور و پر شعور باشد.. داخل و خارج هم ندارد.
همراه دختر داستان شوید در دانشگاه #فرانسه...
❌ کتابی که #رهبر معظم #انقلاب توصیه کردند خانم ها بخوانند. ❌
#جذاب و مناسب برای دختران نوجوان و جوان، و همه خانمها در تمامی سنین.👌
این اثر بخشی از مجموعه #خاطرات نویسنده از دوران دانشجویی اش در کشور فرانسه به عنوان یک #مسلمان ایرانی است.
این کتاب شامل خاطراتی است که ابتدا در وبلاگی به همین نام «سفیر» توسط #نویسنده نوشته شده و سپس به مرور بر آن خاطرات افزوده شده است.
نویسنده میگوید: آن زمانی که من شروع به مکتوب کردن این خاطرات کردم تعدادی از دانشجویان را میدیدم که همان اتفاقاتی که برای من پیش آمده برای بعضی از اینها نیز افتاده بود. اینها در برخورد با این اتفاقات واکنش های خوبی بروز نداده بودند. زیرا در آنجا با پوشش و #حجاب خانم ها برخورد خوبی ندارند از این رو تصمیم گرفتم خاطراتم را که بخشی از آن مربوط به برخورد با این گونه رفتارها بود را مکتوب کنم تا از این طریق آموزشی نیز داده باشم.
@ketabekhoobam
📚 #معرفی_کتاب
«آقای سلیمان! میشود من بخوابم؟» به ماجرای پسری #ارمنی و دختری مسلمان میپردازد. داستانی مانند سایر داستان های #عاشقانه، از آن جهت که پسر عاشق دختر میشود و مشکلات #مسلمان شدن پسر و باقی قضایا.. اما این رمان فضای دیگری نسبت به سایر رمان های از جنس خود دارد و آن شک دختر در آداب، رسوم و قوانین مسلمانی و علاقه پسر به مسلمانی قبل از عاشقی است.
در این رمان، نغمه، آزاد است تا بدون #سانسور هر چه در دلش دارد از قول جوان های امروزی بگوید؛ از اعتراض به #سیاست گرفته تا #حجاب اجباری و بی عدالتی حق زن و مرد در #اسلام و #نماز خواندن به زبان عربی و بسیاری دیگر از شبهه هایی که مطرح از زبان بعضی جوان ترها میشنویم و معمولا کسی به این سوالها جواب نمیدهد. نغمه لجبازی میکند و فرو می افتد و این #سقوط تا شرکت در #پارتی های مختلط پیش میرود و #نویسنده هیچ اصراری ندارد که او با اتفاقی ساده یا پیش پا افتاده به دنیای خودش برگردد، شیوه تحول نغمه عمیق و درونی است و کم کم روی میدهد. او قانع میشود و پاسخ میگیرد و کم کم روی خوش به نشانه های خدا نشان میدهد.
@ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
📚 #معرفی_کتاب وقتی که از خودشان صحبت می کنند رفاه و آسایش و خوشبختی را در نی نی چشمانشان می بینی. گ
📌 #برشی_از_کتاب (۱):
ژاکلین در آن نیم ساعت تمام شگردهایش را برای دلبری تمرین کرده بود.
پیراهن قرمز تمام کلوش وکوتاهی پوشیده وموهایش را مدل فرحی جمع کرده بود، آرایش ملایمی داشت وبا کفش های پاشنه بلندش کشیده تر وبلندتر از همیشه نشان می داد.
🍃🌺🍃
📌 #برشی_از_کتاب (۲):
از کودکی در گوش ما می خواندند که اگر از کسی #بهائیت برگردد بدبخت و بیچاره می شود اما به لطف خدا تو چقدر خوشبختی ژانت..
🍃🌺🍃
📌 #برشی_از_کتاب (۳):
گفتم که بهایی هستم وکمی از اعتقاداتم برایش گفتم.
با صدای کلفت و لات منش خود گفت: بگو ببینم محرم و #صفر عزاداری می کنی یا نه؟
گفتم: اول و دوم محرم روزهای مبارکی هستند چون در اول محرم باب متولد شده و در دوم محرم بهاء. این دو روز را جشن می گیریم. برای امام حسین هم عزایی به پا می کنیم چون معتقدیم که زمان دین اسلام به پایان آمده و دیانت جدیدی استوار شده.
یکدفعه مثل فنر پرید یعنی شما اول و دوم #محرم جشن می گیرید؟ مرد چنان عصبانی شد که گفتم الان با یک ضربه ی مشتش جان به جان آفرین تسلیم می کنم. اما او با عصبانیت گفت اگر زن نبودی می دانستم چطور دهانت را مهر وموم کنم حیف که زن هستی. یک #امام_حسین هست و میلیون ها نوکر. حماسه او هرگز کهنه نمی شود و هرگز منسوخ نمی شود.
🍃🌺🍃
📌 #برشی_از_کتاب (۴):
با صدای بلند گریه می کرد خدایا کمکم کن. ای خدا آبروی این خفته در خاک علی را برگردان. یا #علی دستم را بگیر. یا علی او را قربانی این از خدا بی خبران نکن. او را فدای من نا قابل نکن. یا پیغمبر اگر او را به من برگردانی مسلمان می شوم. من نذر کردن نمی دانم، من آداب کمک خواستن نمی دانم.
کسی از میان جمع گفت: برای شفای #بیمار این دختر #صلوات: «همه صلوات فرستادن» رعنا کمی آرام تر شده بود.
🍃🌺🍃
📌 #برشی_از_کتاب ( ۵):
باخطی خوش وپررنگ روی کاغذ نام رعنا حک شده بود و زیر آن نوشته بود : به باز آمدنت چنان دلخوشم، که طفلی به صبح عید
رعنا گفت: به آرزویت رسیدی. من هدایت شدم. دیگر لازم نیست برویم پیش عاقد بهایی. من #مسلمان شدم.
➖➖➖➖
🔹سفارش کتاب از طریق آی دی:👇
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#مسلخ_عشق
📚✏️📚✏️📚✏️📚
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046