eitaa logo
کتاب خون|نظری
175 دنبال‌کننده
74 عکس
11 ویدیو
0 فایل
پراکنده نویسی های محمدعلی نظری نتیجه اقتصاد و فلسفه خواندنم: منطق‎دانی از نوع ارسطویی‌اش را برای بنای زندگی انسانی واجب عینی می‌دانم. خودم: @MaNazari
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فلسفه نظری
✅ شیخ اجل سعدی تنها شاعری است که از همه چیز به نحوی سخن گفته. از زهد و ریاضت گرفته تا سیر وسیاحت در بلاد وسرزمینهای مختلف و دیدارش با پادشاهان و داستانهای عاشقانه‌اش، از مواجهه ای که با طایفه دزدان داشته و(راه از حرامیان پرخطر) گذرانده، همچنین با اهل ثروت وشهرت همنشین بوده (با طایفه بزرگان به کِشتی دَر نشسته بودم) و از طرفی با درویشان واهل طریقت نیز همراه وهمسفر بود( تنی چند از روندگان مُتَفِقِ سیاحت بودند وشریک رنج وراحت، خواستم تا مرافقت کنم) از طرفی بر منبر جامع بعلبک رفته وسخنی عرفانی گفت و پامنبریها حرف را نفهمیده(وقتی کلمه‌ای همی گفتم بطریق وعظ باجماعتی افسرده، دل مرده، ره از عالم صورت به عالم معنی نبرده) اما رونده‌ای در بیرون مسجد سخن او شنید و در او اثر کرد و نعره‌ای زد واز فریادش همه گریستند(دیگران بموافقت او در خروش امدند وخامان مجلس بجوش)....او از مشکلات معیشتی و دم دستی خود هم گفته...از فقر وبی پولی(هرگز از دورِ زمان ننالیده بودم وروی از گردش آسمان درهم نکشیده مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود واستطاعت(پول) پای پوشی(کفش) نداشتم ) از گرسنگی وبیابان گردی وحتی دعوای از شخصی که با همسرش داشت حکایت کرده...(یکی از روسای حلب ..برحالت من رحمت آورد و به ده دینار از قیدم(اسارت) خلاص کرد وباخود بحلب برد ودختری داشت که بنکاح من درآورد بکابین صد دینار مدتی برآمد بدخوی ستیزه‌روی نافرمان بود زبان درازی کردن گرفت وعیش مرا منغض داشتن...). سعدی از عقل معاش شروع میکند و سپس اوج گرفته و به مشاهده ملکوتی وشهودی یار میرسد. حرکت سلوکی مانند است. از منطق استدلالی ارسطویی شروع میکند وبه بیانات عرفانی نمط ۹_۱۰ اشارات میرسد. شیخ اجل نیز از زمین ودنیا شروع میکند وبه معارف حکمی والهی میرسد. آنچه در شیخ اجل نمود یافته، جامعیت نگاه او نسبت به مسائل مختلف است.شیخ بسیار مقید به شریعت وطریقت است.اما درعین حال اهل رفیق بازی نیز میباشد. او با هرطایفه‌ای مرافقت داشته (جوانی چُست، لطیف، خندان، شیرین زبان در حلقه عشرت ما بود که در دلش از هیچ نوعی غم نیامدی و لب از خنده فراهم نکردی) از طرفی با شیوخ وپیران نیز مجالست داشته (مهمان پیری شدم در دیاربکر که مال فراوان داشت).سعدی را برای رفیقش سروده و در همان حال در چله سکوت صوفیانه بود. همت سعدی معطوف به جمع میان ابعاد وشئون مختلف انسانی بود. او از معنویت مجالس فقری و درویشی خود میگوید: (از آن تاریخ ترک صحبت گفتیم وطریق عزلت گرفتیم والسلامه فی الوحده..گفتم سپاس و منت خدای را عزوجل که از برکت درویشان محروم نماندم گرچه بصورت از صحبت، وحید افتادم) در عین آنکه چله نشینی را برای اعتلای روح لازم میداند وخود اهل آن طریقت است چنانچه روزگاری (بر بالین تربت یحیی پیامبر(ع) معتکف بودم در جامع دمشقی که یکی از ملوک عرب که به بی‌انصافی منسوب بود اتفاقا بزیارت آمد ونماز ودعا کرد وحاجت خواست) از طرفی حکایت دلدادگی خویش در جوانی را نقل میکند که ( در عنفوان جوانی چنانکه افتد ودانی باشاهدی سَری و سِرّی داشتم ) سعدی اهل تدریس و برگزاری مجالس علمی است، درعین انکه از بحث باطایفه دانشمندان در مسجد جامع شهر دمشق سخن گفته از حلاوت خاطره ای که در جوانی تجربه کرده میگوید: (اینکه در جوانی گذر داشتم به کویی ونظر به رویی، در تموزی که حَرورَش دهان بخوشانیدی وسَمومَش مغز استخوان بجوشاندی ....ودر نهایت ...یار قدحی بَرفاب بردست وشکر در آن ریخته وبه عرق برآمیخته، ندانم به گلابش مُطیِب کرده یا قطره‌ای چند از گل رویش در آن چکیده، فی الجمله شراب از دست نگارینش برگرفتم و بخوردم وعمر از سر گرفتم....) والبته چنانچه از خُنَکی وشیرینی شربت وبرفابی که از دست معشوق گرفته سخن میگوید همچنین از خاطرات سفرش به حج نیز مطالبی میگوید !!!! سعدی مقام جمع بین دنیا وآخرت، رندی و نیک نامی، زهد و عیش نقد، مسجد ومیخانه، چله نشینی و حلقه عشرت، جمال وجلال، مجلس گرمی وخلوت گزینی .....و شئون مختلف انسانی است. سعدی یکسره شور ومستی نیست، بلکه از درد ورنج هم میگوید، او ناگهان اوج نمیگیرد بلکه هم پای ما حرکت میکند، او تارک دنیا نیست بلکه کم گزین است و حال مخاطب خویش درک میکند، او اوج میگرد اما از مشکلات روزمره زندگی بشر شروع میکند ، شیخ اجل پیامبر اشعار عاشقانه فارسی است وبه تمام لوازم آن آگاه است... 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔹فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari