eitaa logo
پایگاه اطلاع رسانی کتاب ناب
76 دنبال‌کننده
504 عکس
48 ویدیو
6 فایل
اخبار فرهنگ و سیاست در کانال پایگاه اطلاع رسانی کتاب ناب
مشاهده در ایتا
دانلود
اقای در کانالش نوشت: پزشکی جدید دروغ می گوید، مصرف ، فشار را کاهش می دهد! سالهاست مسأله و یا رابطه دانش و صنعت در دستور کار مسوولان دانشگاهها و اهالی صنعت است. در جلساتی که اغلب برگزار می شود، روی جدایی این دو نهاد تمرکز شده و تلاش می شود تا راه حلهایی برای رهایی از آن مطرح شود. بنده هم گاه، به مناسبت شرکت در برخی از شوراها، این مباحث را می شنوم، اما همواره، تمرکزم روی نکته دیگری است که شاید نسبت به موضوع این جلسات، حاشیه ای باشد. آن نکته، تصور منفی ای است که از و در جامعه ما وجود دارد. چند روز قبل، گزارش آنا را از سال 96 در باره پایان نامه ای با عنوان «تأثیر تلاوت بر » دیدم. دود از سرم برخاست، و البته می دانم بسیاری اینها را یا به اعتبار دینی بودن و یا به اعتبار ـ پناه بر خدا ـ مشابه سازی با موسیقی توجیه می کنند، اما خوب، فکر می کردم نباید چنین مطلبی به سادگی مورد قبول استادان دانشگاه قرار گیرد. دلم نمی خواهد بگویم یک نفر از استادان، از آن دفاع هم کرد. بگذریم. امروز دو کلیپ شگفت دیدم. یکی، یک روحانی که در از تأثیر مصرف روی کاهش صحبت کرده و این را به دین و روایت متنسب کرد و بدین ترتیب را مورد تمسخر قرار داد. دیگری صحبت آن جوانک که به اسم داروی امام کاظم ع، پنبه پزشکی جدید را زده و همه را شیاد معرفی کرد که دنبال تکثیر بیمار هستند. این که حالا باید از حیثیت علم و دانش پزشکی دفاع کند امر دیگری است، اما به نظرم، در کل، این موارد، به این بر می گردد که اصولا ، از روز اول در کشور ما جا نیفتاده است. مردم ما، شیفته همان خویش هستند و از سر ناچاری به پزشکان جدید مراجعه می کنند. حتی وقتی درمطب دکتر امروزی نشسته اند، باز هم از محل صحبت می کنند و همدیگر را به خوردن و راهنمایی می کنند. این که چرا در جامعه ما این نگاه تحقیر آمیز به علم مدرن وجود دارد، نیازمند کاوشهای علمی بیشتری است، اما این که دانش با همه بی خاصیتی اش که تاریخ گواه آن است، این قدر محبوب شده، ریشه در نوع خاصی نگاه به علم دارد. محافل خاصی هم که صبغه دینی دارند به این امر دامن می زنند و از ع مایه می گذارند. می دانیم که در قرآن حتی یک حکم پزشکی نیامده و تنها استثناء مورد عسل است که آن را هم باید تفسیر کرد و دانست که مقصود چیست. این زمینه را هم می دانیم که ، غالبش را می داند. و اما باز هم تأکید می کنم، ریشه آن گرایش، این است که ما مردم، علم دوست نیستیم. مدیران علمی جامعه ما هم به طور جدی اهل ترویج علم نیستند. اساسا علم نوین را نوعی و می دانیم. از روز اول هم همین طور آن را تفسیر کردیم. البته من آگاهم که رهبری، بیش از بیست سال است که با صدای بلند از علم دفاع می کنند، اما بعید می دانم در عمل، این تفکر حتی در میان استادان دانشگاه که مسوولیتی دارند و غالبا به نظرم سنتی می اندیشند، جایی داشته باشد. چه قدر دلم می خواست، حالا که بحمدالله مصلای تهران باهزینه زیاد و زیبایی ساخته شده، و در غالب جمعه های سال، نماز جمعه به مصلی منتقل شده، زمین چمن دانشگاه، به کتابخانه مرکزی داده می شد، و حتی هزینه ساختش هم پرداخت می شد تا معلوم شود ما چه قدر به علم و توسعه آن وفادار هستیم. یک وقتی کتاب را که نویسنده آن ، برنده بود، ترجمه کرد. آنگاه آن را آورد در توسط منتشر کرد تا علما آن را بخوانند. می گفت می خواهم علما و روحانیون بفهمند که علم چه تأثیری بر اندیشه دارد و این طور نیست که وبه طور کلی علم باشد. به نظرم هنوز زمان زیادی لازم است تا مفهوم علم جدید به درستی درک شود و تا وقتی درک نشود، حرف زدن از رابطه ، رابطه و بسیاری از این امور محال است. ما فقط در بحث از این امور فقط ادای دیگران را در این که توجه به این امور داریم، در می آوریم. اما این که واقعا قصد حل آن را داریم، بعید می دانم. @ketabenaab
پایگاه اطلاع رسانی کتاب ناب
حجت الاسلام والمسلمین #علیرضا_اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیه در جمع دانشجویان #علوم_پزشکی: انقلاب اسل
حجت الاسلام والمسلمین دکتر درکانالش نوشت: وقتی دانشجویان به قم می آیند! اظهارات قم در باره رابطه پزشکی و دین [حوزه نیوز، دوم مرداد)، آن هم با این صراحت، و بند کردن امر درمان و بهداشت به مسائل دینی و فلسفی، نشان از آن داد که ما قصد داریم، تمامی علم و دانش بشری را زیر سلطه فکر فلسفی و دینی درآوریم. گفتن این اظهار نظرهای کلی «تجلی توحید در فعالیت های پزشکی» و این که «تمام علوم مبتنی بر مفروضات فلسفی و کلامی نهفته در لایه های علمی است»، ما را به سمت و سویی می برد که و دانایی بشر را زیر سوال برده و خود را سرگرم اموری کنیم که اساسا ارتباطی با حوزه ندارد. تجربه هزار سال تسلط علم کلام بر «علم» و تلاش برای دینی کردن آن که ناشی از یک تصور خطاست، هیچ نتیجه ای جز کند کردن مسیر پیشرفت علم نداشته است. بهتر در این باره تأمل کنیم که سراسر نوشته های فخر رازی و دیگر متکلمان برجسته، و در رأس آنها که حتی به روش و متکلمان هم معترض بود، همین است که می خواستند بگویند هیچ علمی نباید جز با اجازه توحید پیش برود، و آن وقت با درک غلط از توحید، خدا را به جای همه علل طبیعی نشانده و حتی در تحلیل باد و باران مشاهدات خود را هم کنار گذاشتند تا مبادا از قدرت خداوند کم شود. این ادعاها از سر تا ته، آن هم در رشته های تجربی و همین طور علوم طبیعی و از جمله پزشکی، هیچ جایی ندارد و تکرار آن برای صد بار و هزار بار، باعث نمی شود تا کاروان علم در دنیای مدرن بایستد تا این حضرات، آن را درست کنند و مثلا این را با گفتن این تعابیر پاک کنند. کسانی که هیچ اطلاعی و سر سوزنی از ندارند، یکسره نشسته اند تا با فلسفه های کهنه و قدیمی، و به اسم تدین و تقدس، برای راه علم، برنامه بدهند. شگفت تر آن است که دانشجویان و استادان علوم پزشکی هم به قم آمده اینجا زانو می زنند تا از این حضرات، درس علم بگیرند. عوض این که بروند و آخرین تحقیقات بشری را در حوزه بدست آوردند، و پایگاه های اطلاعاتی پزشکی را خریداری کرده تا دانشجوی پزشکی آنان بتواند آخرین پژوهشها را مطالعه کند، به امید آن هستند که افرادی به مراتب ضعیف تر از و ، برای آنها راه و رسم در را به آنها یاد دهند. بحث اخلاق و امری جداست، اما نه از وقتی در یونان بوده، نه آن مقدار که تجربه های عادی بشر صحراوی و بدوی است، و نه آنچه در میان مسلمانان به تقلید از یونانیان و یا تجربه های و و دیگران پدید آمده و نه آنچه که امروز در غرب است و ایضا سبب شده است تا ظرف نیم قرن، دو میلیارد بر جمعیت بشر افزوده شود و مرگ و میر کم گردد، ربطی به این فلسفه ها ندارد. نه و نه ، هیچ کاری به بما هو پزشکی ندارد. البته هر کسی می تواند با نگاه در طبیعت، خداشناس شود و بحث فلسفی کند، اما این ربطی به پزشکی ندارد. سوال ها و پرسشها دو تاست. سوال کردن آن «ابله» که در واقع عاقل بود، از شتر [به زبان سنایی: ابلهی دید اشتری به چرا /گفت نقشت همه کژست چرا] از تفاوت زیستی شتر در مقایسه با بقیه حیوانات بود، اما شتر به زبان «کلامی» جواب او را داد و حواله اش به خدا کرد، و ما هنوز تفاوت این دو نگاه را نفهمیده ایم. باید دانش تجربی را برخلاف آنچه در تمدن مسلمانی پیش آمد، از بند فلسفه رهانید، و اجازه داد این ، و انواع و اقسام دیگر آن، رشد کند. دیگران این راه را رفته اند، رشد کرده اند، سررشته علم را در دست گرفته اند، نتیجه اش را در تکنولوژی برده اند و دنیا را فعلا زیر سلطه خود دارند. اگر علم زیر سلطه نگاه های فلسفی است، باید در فلسفه های خودمان شک کنیم که نتوانسته ما را پیشرفت دهد و از آنها را بهتر بدانیم که تا این حد پیش رفته اند. حالا چه مدل اروپایی امریکایی باشد چه مدل چینی ژاپنی! طبعا ما هم تا حدی که از توانایی علم بهره برده ایم، و این هم در اثر آموزش های صد ساله گذشته بوده، به همان مقدار از نفوذ و ترقی در عالم سهم داریم. باز هم اگر بخواهیم پیش تر برویم، راه آن عمومی کردن تفکر علمی اصیل از نخبگان، و رها کردن آن از بند این گونه قیود است. برای ما مهم این است که دیگر مثل زمانی نباشیم که به «دوش» گیر دادیم و سالها طول کشید تا رضایت دادیم خزینه جمع شود. @ketabenaab