eitaa logo
کتاب زندگی
2.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
3.3هزار ویدیو
32 فایل
@Admiin_Kanall ارتباط با ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
🎥 کلیپ دیدنی از دیدار دیروز رهبر معظم انقلاب با خانواده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🔹در بخشی از کلیپ، دختر شهید سلیمانی در این دیدار نامه‌ای از آن شهید والامقام که چند ماه پیش از شهادت ایشان نوشته شده را قرائت می‌کند که بسیار جالب است.
🌺🌺🌺🌺 🌺🍀🍀 🌺🍀 🌺 🍀 ادامه ی خطبه تُطُنجیه 🍀 🍀🌺.....أيّها الناس، أنيبوا إلى شيعتي، و التزموا بيعتي، و واظبوا على الدين بحسن اليقين، و تمسّكوا بوصي نبيّكم الذي به نجاتكم، و بحبّه يوم الحشر منجاتكم، فأنا الأمل و المأمول. أنا الواقف على التُطنجين، أنا الناظر إلى المغربين و المشرقين، رأيت رحمة اللّه و الفردوس رأي العين، و هو في البحر السابع يجري في الفلك في زخاخيره النجوم و الحبك، و رأيت الأرض ملتفة كالتفاف الثوب القصور، و هي في خزف من التطنج الأيمن ممّا يلي المشرق و التطنجان، خليجان من ماء كأنهما أيسار تطنجين، و أنا المتولي دائرتها، و ما الفردوس؟ و ما هم فيه إلّا كالخاتم في الإصبع، و لقد رأيت الشمس عند غروبها و هي كالطاير المنصرف إلى و كره،.... 🌺🍀....ای مردم ! بسوی شیعیان من رجوع کنید ، به بیعت با من پایبند باشید ، با یقین نیکو در دین خود مواظبت نمایید ، به وصیّ پیامبرتان تمسک جویید که نجات شما بدست اوست . در روز محشر با محبت او نجات می یابید ، پس من امید و آرزو هستم. من بر روی دو تُطُنج (خلیج ) ایستادم ، به دو مغرب و دو مشرق نگاه کردم ، با همین چشم رحمت خداوند و فردوس را دیدم ، در حالی که آن در دریای هفتم و در فلک جاری بود ، و در امواج خروشان آن ستارگان قرار دارند . دیدم زمین در هم پیچیده است مانند در هم پیچیدن لباس کوتاه . زمین در شکاف تُطنج راست قرار داشت که در امتداد مشرق و دو تُطُنج دو خلیج آب قرار داشت که گویا سمت چپ دو تُطُنج قرار دارند . من در امتداد دایره آن بودم ، و فردوس چیست ؟ اینها در برابر فردوس مانند انگشتر در انگشت بودند . من خورشید را به هنگام غروب دیدم که مانند پرنده ای بود که به لانه باز می گشت،...... ادامه دارد...... @ketabezendagi 🌺 🌺🍀 🌺🍀🍀 🌺🌺🌺🌺
Mehdi Rasoli - Tanhatarin (128).mp3
2.86M
برای یک خلوت دنج و آرام
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🌾🍁🌾🍁 🍁🌾 🍁نقشه حمله به خانه حضرت‏ در امتداد حوادث بعد از رحلت پیامبر(ص)🍁 وقتى على عليه السّلام خوار كردن مردم و ترك يارى او را، و متحد شدنشان با ابو بكر و اطاعت و تعظيمشان نسبت به او را ديد، خانه‏ نشينى اختيار كرد. عمر به ابو بكر گفت: چه مانعى دارى كه سراغ على بفرستى تا بيعت كند، چرا كه كسى جز او و اين چهار نفر باقى نمانده مگر آنكه بيعت كرده‏ اند. ابو بكر در ميان آن دو نرمخوتر و سازشكارتر و زرنگ‏تر و دورانديش‏تر بود، و ديگرى (عمر) تندخوتر و غليظتر و خشن‏تر بود. ابو بكر گفت: چه كسى را سراغ او بفرستيم؟ عمر گفت: قنفذ را می فرستيم. او مردى تندخو و غليظ و خشن و از آزادشدگان است و نيز از طايفه بنى عدى بن كعب است. ابو بكر، قنفذ را نزد امير المؤمنين (ع) فرستاد و عده‏ اى كمك نيز به همراهش قرار داد. او آمد تا در خانه حضرت و اجازه ورود خواست، ولى حضرت به آنان اجازه نداد. اصحاب قنفذ به نزد ابو بكر و عمر برگشتند در حالى كه آنان در مسجد نشسته بودند و مردم اطراف آن دو بودند و گفتند: به ما اجازه داده نشد. عمر گفت: برويد، اگر به شما اجازه داد وارد شويد و گرنه بدون اجازه وارد شويد. آنها آمدند و اجازه خواستند. حضرت زهرا عليها السّلام فرمود: «به شما اجازه نمی دهم بدون اجازه وارد خانه من شويد». همراهان او برگشتند ولى خود قنفذ ملعون آنجا ماند. آنان (به ابو بكر و عمر) گفتند: فاطمه چنين گفت، و ما از اينكه بدون اجازه وارد خانه‏ اش شويم خوددارى كرديم. عمر عصبانى شد و گفت: ما را با زنان چه كار است !! سپس به مردمى كه اطرافش بودند دستور داد تا هيزم بياورند. آنان هيزم برداشتند و خود عمر نيز همراه آنان هيزم برداشت و آنها را اطراف خانه على و فاطمه و فرزندانشان( ع )قرار دادند. سپس عمر ندا كرد بطورى كه على و فاطمه عليهما السّلام بشنوند و گفت: «بخدا قسم اى على بايد خارج شوى و با خليفه پيامبر بيعت كنى و گر نه خانه را با خودتان به آتش می كشم» ! حضرت زهرا عليها السّلام فرمود: اى عمر، ما را با تو چه كار است؟ جواب داد: در را باز كن و گر نه خانه‏ تان را به آتش می كشيم ! فرمود: «اى عمر، از خدا نمی ترسى كه به خانه من وارد می شوى» ؟! ولى عمر اِبا كرد از اينكه برگردد .... ادامه دارد.... 🍁🌾 🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
کتاب زندگی
*إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ‏ لِمُرَاعَاتِکُمْ‏ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاء.* *ما در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم که اگر جز این بود، دشواری‌ها و مصیبت‌ها بر شما فرود می‌آمد و دشمنان، شما را ریشه کن می‌نمودند.* (امام مهدی عج ؛ بحارالانوار ، ج۵۳، ص ۱۷۵) 💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫
💚☘💚☘💚☘💚 ☘💚☘💚 💚☘ ☘ ادامه خطبه تُطُنجیه ☘ 💚☘....و لو لا اصطكاك رأس الفردوس، و صرير الفلك، يسمع من في السّماوات و الأرض رميم حميم دخولها في الماء الأسود، و هي العين الحمئة، و لقد علمت من عجائب خلق اللّه ما لا يعلمه إلّا اللّه، و عرفت ما كان و ما يكون و ما كان في الذر الأوّل مع من تقدّم من آدم الأول، و لقد كشف لي فعرفت، و علمني ربي فتعلّمت، ألا فعوا و لا تضجوا و لا ترتجوا فلولا خوفي عليكم أن تقولوا جن أو ارتد لأخبرتكم بما كانوا و ما أنتم فيه و ما تلقونه إلى يوم القيامة، علم أو عز إلي فعلمت، و لقد ستر علمه عن جميع النبيين إلّا صاحب شريعتكم هذه صلوات اللّه عليه و آله، فعلّمني علمه، و علمته علمي‏ 💚☘....و اگر نبود اصطکاك سر فردوس و مخلوط شدن دو تُطنج و صدای فلک ، همه کسانی که در آسمانها و زمین هستند صدای خاکستر شدن آتش ناشی از ورود خورشید به آب سیاه را می شنیدند . این آب سیاه ، چشمه حمئه است. من چیزهایی از عجایب مخلوقات خداوند دانستم که کسی جز خداوند نمی داند . شناختم آنچه تا کنون اتفاق افتاده است و آنچه اتفاق خواهد افتاد و آنچه در عالم ذر اول برای آدم اول که مقدم بوده ، اتفاق افتاده است ، و اینها براي من مکاشفه گردید و من معرفت پیدا کردم . پروردگارم به من تعلیم داد و من آموختم . پس اینها را درك کنید و ضجه نزنید و مضطرب نشوید . اگر من نمی ترسیدم که بگویید او جنّی شده و یا اینکه او مرتد شده است به شما خبر می دادم که آنها چه وضعیتی داشتند. و شما امروز چه وضعیتی دارید و تا روز قیامت چه مسایلی خواهید داشت. اینها علمی است که به من داده شده است و من آن را آموختم و این علم از همه پیامبران پنهان نگه داشته شده است مگر صاحب شریعت شما ، پس این پیامبر علمش را به من آموخت و من نیز علم خود را به او آموختم....... ادامه دارد..... @ketabezendagi 💚☘ ☘💚☘💚 💚☘💚☘💚☘💚☘
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫 *دلِ‌مان آرام می‌شود به یادتان مولاجان...* *همین که حواسِ‌تان به ما هست...* *همین که سرپرستی ما را به عهده گرفته‌اید...* *همین که فراموشِ‌مان نمی‌کنید...* *دلِ‌مان به همه اینها گرم است...*❤️ # *اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر*💖🙏🏻