کتابخانهمدافعانحریمولایت
کمی که جان گرفتم؛ به حمید گفتم: ببخش امروز که تو زود آمدی من برنامه داشتم نتونستم بیام؛ حتما تنهایی
🏚 خانه بدون حمید خیلی سوت و کور بود ..
داشتم به گلدان روی اوپن آب می دادم که با دیدن یک مارمولک کنار دیوار آشپزخانه نصفه جان شدم
🦎
سریع پریدم روی مبل ، نمیدانستم چکار کنم..
مارمولک دوتاچشم داشت دوتاهم قرض گرفته بود به من نگاه می کرد..
از جایش تکان نمیخورد..
میخواستم حاج خانم کشاورز را صدا کنم بعد پیش خودم گفتم الکی این پیرزن را هم اذیت نکنم..باید یک جوری شر این مارمولک بدپیله را از خانه و زندگی مان دور می کردم..
ترسم را قورت دادم..از مبل پایین آمدم و لنگه دمپایی را برداشتم👡
باهزار بدبختی مارمولک را کشتم..
بعداز آن کلی گریه کردم..
گریه ام بیشتر بخاطر تنهایی بود..این مسائل برایم آزاردهنده بود..
سختی دوری از حمید و ماموریت های زیادی که می رفت یک طرف ، تحمل اینجور چیزها هم به آن اضافه شده بود
باخودم گفتم: من در این زندگی مرد می شوم!
این۲۰روز با همه ی سختی هایش گذشت..
اول صبح یک لیست از وسایل موردنیاز خانه را نوشتم و بعداز خرید همه را به سختی به خانه رساندم..
برای ناهار هم فسنجان درست کردم..
معمولا بعداز هر ماموریت با پختن غذای مورد علاقه اش به استقبالش میرفتم..
بخاطر اینکه دندانهایش را ارتدونسی کرده بود معده ی حساسی داشت..
خیلی از غذاها بخصوص غذاهای تند را نمی توانست بخورد..
با اینکه من غذاهای تند را دوست داشتم اما بخاطر حمید خودم را عادت داده بودم که غذای تند درست نکنم...
✍ادامه دارد..
🌷۱۲۸
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
✅درمان #ضعف_اراده با ۱۷ گام موثر
🔺۵. محيط زندگى و موقعيت كارى خود را #تغيير دهيد
و موانع بروز اراده و فعاليت را #نابود سازيد؛
براى مثال در موقعيتى كه به سرزنش و متهم شدن به ناتوانى و ناپختگى می انجامد، قرار نگيريد.
براى تصميمگيرىها و اقدامات خويش #امنيت_روانى فراهم آوريد تا بتوانيد به آرامى در برابر ديگران يا همراه آنان #ابراز_وجود كنيد
و #برجستگى_فكرى و فعاليت بجا را از طريق #تصميم آشكار سازيد.
#ادامه_دارد
#هر_شب_یک_گام
#کتابخانه_مدافعان
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺دانلود کتاب #مطلع_مهر
📖از امیرحسین بانکی پور
💖با موضوع : #ازدواج و #انتخاب_همسر
#درخواستی
#PDF
📚
@ketabkhanehmodafean
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کمیک_موشن_خاطرات_سفیر
#نیلوفر_شادمهری
#قسمت_سوم
این داستان آغاز یک دوستی
انتشار #قسمت_سوم از مجموعه داستانی خاطرات سفیر(خاطرات دفاع از حجاب و اسلام در فرانسه)
کتابی که رهبر معظم انقلاب توصیه کردند که «خانمها بخوانند»
برای دیدن سایر قسمتها با ما همراه باشید😍👇
📚
@ketabkhanehmodafean
#اندر_احوالات_خبرنگار
خبرنگار: سلام آقای روحانی شما گفتید به مردم میگم مملکت را کی تعطیل کرده. درسته؟ 🎤😊
روحانی: بله بله بله! لازمش بشه به مردم میگم! 👳
خبرنگار: دیگه لازم به گفتن نیست. الان مردم دیدن! 🎤😏
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
کتابخانهمدافعانحریمولایت
🏚 خانه بدون حمید خیلی سوت و کور بود .. داشتم به گلدان روی اوپن آب می دادم که با دیدن یک مارمولک کنار
اولین چیزی که بعداز هر ماموریت یا هربار افسرنگهبانی داخل خانه می آمد دستش بود که یک شاخه گل داشت
🌻
همیشه هم گل طبیعی میخرید..آن قدر تعداد گلهایی که خریده بود زیادشده بود که به حمیدگفتم: عزیزم شماخودت گلی ، بابت این همه محبتت ممنون..ولی سعی کن بجای گل طبیعی ، گل مصنوعی بگیری که بتونیم نگه داریم..
چون ما اینجا مستاجریم زیاد جای بزرگی نداریم که من بتونم این همه گل رو خشک کنم..
🌾
بعد از شستن دست و صورتش وقتی سفره ی غذا رو دید اولین کاری که کرد مثل همیشه از سفره عکس انداخت و زبان شکرش بلندشد..
باهمان لباس ها سر سفره نشست و مثل همیشه با اشتها مشغول خوردن غذا شد..
وسط غذاخوردن بودیم که نگاهش به گوشه ی آشپزخانه افتاد ، یک جعبه پلاستیکی میوه که بیرون آن را نایلون کشیده بودم را دید..
🌹پرسید:" این جعبه برای چیه؟ لونه کفتر درست کردی؟".
گفتم: نه آقا، چون زمستونه برف و بارون میاد این جعبه رو درست کردم که گوشه حیاط باشه دمپایی ها رو بذاریم زیر این جعبه خیس نشه.
لبخندی زد و گفت:" ما که فکرنکنم حالاحالا بتونیم خونه بخریم، ان شاالله نوبت ما بشه میریم خونه سازمانی اونجا دیگه برای استفاده از سرویس بهداشتی مجبور نیستیم سرمای حیاط رو تحمل کنیم".
به حمیدگفتم: با اینکه این خونه کوچیک و قدیمیه گاهی وقتا هم که تو نیستی مارمولک پیدا میشه ولی من اینجا رو دوست دارم..
باصفاست..بی روح نیست...
تازه صاحبخانه هم همیشه م
حبت دارن..
این چندوقت که تو نبودی چندباری پرسیدن پس پسرمون کجاست؟..
سراغ تو رو می گرفتن...
✍ادامه دارد...
🌷۱۲۹
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
✅درمان #ضعف_اراده با ۱۷ گام موثر
🔺۶. هر كارى را #آسان تلقى كنيد؛ زيرا در برابر #اراده_پولادين انسان همه سختیها آسان میگردد.
به استقبال #كارهاى_به_ظاهر_دشوار برويد
و به خود #تلقين كنيد میتوانيد در اين امور #درست تصميم بگيريد
و #افتخار_موفقيت در انجام آنها را به دست آوريد.
#ادامه_دارد
#هر_شب_یک_گام
#کتابخانه_مدافعان
#نقد_کتاب
#وقتی_دلی
🌱چشاندن شیرینی #اسلام به خواننده و نمایش زشتی و تاریکی جهالت
🌀سیر داستان سرگذشت پسری تافته ی جدا بافته است؛ چه از جایگاه شخصیت خانوادگی، چه از نظر #زیبایی، چه از منظر توانمندی و استعداد که روبرو می شود با حرف جدیدی از زبان شایسته ترین جوان زمانش. اسلام،که حرف متفاوتی می زند و رویکرد متفاوتی ارائه می دهد و افرادی که به آن متمایل می شوند روش متفاوتی از دیگران پیدا می کند، او #مسلمان می شود کتک می خورد،تحقیر می شود اما بر حرفش می ماند و...تا #شهادت.
👱شخصیت اول داستان #مصعب است که بسیار نازدانه و مورد احترام است و به خاطر زیبایی فوق العاده اش دخترکش است، اهل سخاوت است و بسیار دنبال این است که حرف درست را متوجه شود(حق جو)
✨شخصیت دوم داستان جعفر برادر علی پسران ابی طالب هستند که می شود دم خور لحظات تنهایی و تفکر مصعب. جعفر جوان خاصی است که همه خواهانش هستند خواهان هم صحبتی با اوست
🔅پیام اصلی داستان: از فضای نادانی و خراب،اگر کسی دنبال خوبی باشد نتیجه می بیند،اگر کسی دنبال شر و بدی باشد باز هم بار خودش را می بندد.
👇👇👇
👆👆
و اسلام دینی است که دل های به خواب رفته را بیدار می کند، عقل های تعطیل شده را راه اندازی می کند، وحق طلب ها را به نور و روشنایی می رساند.
♨شخصیت منفی داستان:
مادر مصعب: زنی اهل حرص و هوس و شهوت و ثروت.
همه ی دنیا را می خواهد برای خودش، حتی پسرش مصعب که نازدانه اش است برای خودش می خواهد.
ولی وقتی که باب میلش نباشد او را شکنجه و طرد می کند.
نماد یک زن که اگر محبتش جریان نداشته باشد و چشمه نباشد مرداب لجن می شود و دنیا به گونه ایست که تو هر چه بیشتر تلاش کنی مثل مرداب تو را در خود می کشد و روح حق طلبی ات را خفه می کند و سر آخر انسانیت می میرد.
❗برادر مصعب:
که نماد حسادت است در اسلام می گوید؛ حسد ایمان را می سوزاند و در غیر مسلمان، انسانیت را می سوزاند و فرد را کور می کند تا غیر از خود را نبیند.
🍃تبصره:
رمان هم قوت خوبی دارد که توانمندی نویسنده را می رساند، هم به خوبی تاریخ را به تصویر می کشد تا جایی که خواننده شیرینی اسلام را به خواننده می چشاند،و زشتی و تاریکی جهالت را نشان می دهد.
📚
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
اولین چیزی که بعداز هر ماموریت یا هربار افسرنگهبانی داخل خانه می آمد دستش بود که یک شاخه گل داشت 🌻 ه
🌹حمید گفت:" آره واقعا محبت دارن..ما رو مثل دختروپسرخودشون میدونن".
بعدهم پرسید:" راستی من نبودم اجاره رو دادی؟".
گفتم: قرار اجاره ما که دهم هر ماهه.
🌹حمید گفت:" چون دوست دارم خوش حساب باشیم اجاره رو چند روز زودتر بدیم بهتره ؛ یادت باشه همیشه قبض آب و برق و گاز رو هم دقیق حساب کنیم و سهم خودمون رو به موقع بدیم".
◽️بعد غذا کمی استراحت کرد ، بیدار که شد گفت:" این چندوقت نبودم دلم برای گلزارشهدا تنگ شده".
گفتم اگر خسته نیستی پاشو بریم چون منم این چندوقت نشده برم.
لباس پوشیدیم و راه افتادیم ..چون هوا سرد بود موتور نبردیم..
🇮🇷
به گلزار شهدا که رسیدیم سر مزار شهید حسین پور چندتا خانم ایستاده بودند ..
حمید جلوتر نیامد..گفتم: ما که نمیدونیم اون خانما کی هستن، مثل بقیه بریم جلو فاتحه بخونیم .
🌹گفت:" نه شاید اون خانما از اعضای خانواده شهید باشن..بخوان چنددقیقه ای خلوت کنند..ما جلو بریم معذب میشن..از همین در ورودی گلزار شما نیت بکنی اون شهید خودش ما رو میبینه، نیازی نیست حتما بریم سر مزار یا دست بذاریم روی سنگ مزار شهید".
آن موقع این حرف حمید را شیرفهم نشدم..ولی بعدها خیلی خوب معنای خلوت کنار سنگ مزار را فهمیدم!!...
🍀
از گلزارشهدا رفتیم خانه ی عمه ، دلتنگی ها و نگرانی های یک مادر هیچ وقت تمامی ندارد..
🌹حمید مثل همیشه مادرش را که دید پیشانیش را بوسید ..
به اصرار عمه شام را همانجا ماندیم..
تازه سفره ی شام را جمع کرده بودیم که شبکه۱ سخنرانی آقا را پخش می کرد..بمناسبت۱۹دی مردم قم به دیدار ایشان رفته بودند....
✍ادامه دارد..
🌷۱۳۰
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
✅درمان #ضعف_اراده با ۱۷ گام موثر
🔺۷. #رضايت_خداوند را #ملاك هر رفتار و گفتار قرار دهيد
و
از تسليم شدن در برابر تمايلات پوچ و هواهاى نفسانى بپرهيزيد.
اين تسليم شدنها #اراده را ضعيف و متزلزل میسازد.
#تقوا و #رعايت_حرمت_دستورهاى_پروردگار براى آرامش روانى و تقويت نفس و اراده بسيار سودمند است.
#ادامه_دارد
#هر_شب_یک_گام
#کتابخانه_مدافعان
🔸نام کتاب: #حمایت_از_کالای_ایرانی_چرایی_چیستی_چگونگی
🔸تعداد صفحات: 144 صفحه
🔸قیمت پشت جلد: ۱۵۰۰۰تومان
.
📚درباره کتاب
جمهوریاسلامیایران و مردم ایران از همان ابتدای پیروزی انقلاباسلامی در معرض تحریمهای اقتصادی بیشماری قرار داشته و دارند.
این تحریمها در دهه اخیر شدت بیشتری گرفته است و آن را تبدیل به یک جنگ تمام عیار اقتصادی نموده است.
دشمنان ما برای پیروزی در این جنگ اقتصادی، معیشت عمود مردم را مورد تهدید و حمله قرار دادهاند.
تحریمهای اقتصادی، تضعیف بنیه داخلی تولید داخلی را نشانه گرفتهاند.
مشخص است که وقتی توان درونی اقتصاد داخلی تضعیف شد، تولیدکنندگان داخلی ورشکست شده و اقتصاد کشور به کالاهای خارجی وابسته می شود.
ضعف اقتصادی، زمینه ضعف سیاسی و از دست رفتن استقلال کشور را فراهم خواهد آورد در کارزار جنگ تمامعیار اقتصادی پیشرو، حمایت از کالای ایرانی به اولویتی اساسی در اقتصاد کشور تبدیل شدهاست.
به یقین درک ابعاد مختلف مقوله
#حمایت_از_کالای_ایرانی و آثار اقتصادی آن در زندگی مردم و نیز راههای تحقق آن از امور ضروری برای شکلگیری نهضت همگانی حمایت از #کالای_ایرانی است.
در این راستا، ارائه درک صحیحی از چیستی و چرائی حمایت از کالای ایرانی زمینه را برای تبیین راهبردها و راهکارهای آن فراهم خواهدآورد.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻
🛍لینک خرید 👇👇
https://basalam.com/sahifehnoor/product/171465?ref=830y
کتابخانهمدافعانحریمولایت
🌹حمید گفت:" آره واقعا محبت دارن..ما رو مثل دختروپسرخودشون میدونن". بعدهم پرسید:" راستی من نبودم اجا
📺 حمید سریع جلوی تلویزیون نشست و مشغول گوش دادن سخنرانی شد..
پدرحمید هم که از بسیجی های زمان جنگ بود مثل حمید از اول تا آخر سخنرانی را گوش کرد..
🌹حمید همه ی سخنرانی های آقا را کامل گوش می داد..هرکدام را هم که نمی رسید بعدا از اینترنت می گرفت و نکات مهمش را یادداشت می کرد..
برای همه ی سخنرانی ها همین روال را داشت...هرکجا پای سخنرانی می نشست یک دفترچه و خودکار همراه داشت..
🖊
وقتهایی که دفترچه همراهش نبود از کوچکترین کاغذممکن مثل فیش های خرید استفاده می کرد..
بعداً از همین مطالب در مباحث حلقه های صالحین ، جمع رفقایش بعداز هیئت یا برای صحبت با سربازهایش استفاده می کرد..
📙 روزهایی که دانشگاه داشتم برنامه ی من این بود که از شب قبل ناهار را بار بگذارم..خورشت را شب می گذاشتم ، برنج را هم اول صبح ..
👆با این برنامه ریزی غذای ما هرروز حاضر بود.. اینطور نبود که چون دانشگاه داشتم بگویم امروز نرسیدم غذا درست کنم..
ناهار یا شام را حتما غذای خورشتی بار می گذاشتم..مثلا اگر ظهر کتلت یا ماکارونی داشتیم، برای شب خورشت می گذاشتم یا برعکس..
🍲
اگر خودم زودتر می رسیدم که غذا را گرم می کردم ، اگر حمید زودتر می آمد خودش غذا را گرم می کرد..
ولی هردوی ما حداقل یکی دوساعت منتظر یکدیگر می ماندیم تا هرجور شده باهم غذا بخوریم..
گاهی اوقات که کار من طول می کشید ، حمید دوسه ساعت چیزی نمیخورد تا من برسم، باهمسر یک سفره غذا بخوریم...
✍ادامه دارد...
🌷۱۳۱
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean