4_5969801209098273023.pdf
1.49M
کتاب
#داستانها_و_رازهایی_از_اذکار
📕
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
از کار پرسنلی گرفته تا کارهای فوق برنامه ی فرهنگی تیپ و گردان ، در واقع آچارفرانسه ی تیپ بود..خستگی
تا برسیم ، کلی با حمید بگوبخند راه انداخته بود، وقتی پیاده شدیم حمید جمله ی همیشگیش را گفت:" ممنون! یک دنیا ممنون!".
راننده علیرغم اصرار حمید از ما کرایه نگرفت..موقع پیاده شدن از تاکسی همیشه حواسش بود که کرایه را به اندازه بدهد...
گاهی وقت ها که احساس می کرد راننده کمتر حساب کرده می گفت:" آقا کرایه ای که گرفتی کم نباشه که ما مدیون بشیم".
🍀
ورودی خانه ی عمه ۴تا پله داشت که به ایوان می رسید و بعد هم اتاق ها...
حمید این چهارتاپله را یکجا می پرید...
چه موقع رفتن..چه موقع برگشتن..
گفتم: باز پدرومادرت رو دیدی کبکت خروس میخونه..یاد بچگیا و شیطنتای خودت افتادی..شدی همون پسربچه ی هفت هشت ساله!!
🍃
آقاسعید و خانمش هم آمده بودند..بعداز شام دورهم نشسته بودیم تلویزیون می دیدیم..
وسط سریال عمه برایمان انار آورد..چون می دانستم حمید بین میوه ها انار را خیلی دوست دارد برای همین سهم انار خودم را هم دادم به حمید...
🔴
آن قدر به انار علاقه داشت که هروقت می رفت بیرون، دوسه کیلو انار می خرید..البته به خودش زحمت نمی داد..
🌹می گفت:" فرزانه من دوست دارم انار رو دون کنی..بشینیم جلوی تلویزیون قاشق قاشق بخوریم!"....
✍ادامه دارد...
🌷۱۶۷
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
🔹باید یاد بگیرید نمیتوانید محبوبِ همگانباشید.
شما میتوانید بهترین آلو دنیا باشید، رسیده، آبدار، شیرین و خوشمزه.
اما یادت باشه
هستند آدمهاییکه آلو دوست ندارند باید بفهمید، 😊
اگر مرغوب ترین آلو هستید اما دوستِ شما آلو دوست ندارد و موز دوست دارد،
🙃
حالا میتوانید انتخاب کنید که موز بشوید، اما باید متوجه باشید کهاگر تصمیم بگیرید موز بشوید همیشه یک موزِ درجه دوم و غمگین خواهید بود...
در حالیکه میتوانستید برای همیشه بهترین و شاد ترین آلو دنیا باقی بمانید...
🌼📒🌼📒🌼📒🌼
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
4_471148145615569178.pdf
1.16M
#مسایل_نوجوانان_و_جوانان
دکتر خدایاری فرد
📚
@ketabkhanehmodafean
#تمثیلات
🌱🌼🌱🌻
مثل گل و گیاه!
🌴💐🌴
🍀گل و گیاه را اول صبح آب میدهند،
چون جذب بیشتري دارد.💧
ما آدمها هم همینطور؛✔️
یعنی اگر بخواهیم برکات بیشتري را
جذب کنیم، باید صبحخیز و اهل سحر باشیم.✅
صبح در دستگاه خداوند قیمت دارد.💯
💢به همین خاطر خداوند به آن سوگند یاد میکند.
سوگند به صبح🔆
🔅عجب ملکی است، ملک صبحگاهی »
🔅« در آن کشور بیابی هر چه خواهی
🍎🌼🍎🌼🍎
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت
کتابخانهمدافعانحریمولایت
تا برسیم ، کلی با حمید بگوبخند راه انداخته بود، وقتی پیاده شدیم حمید جمله ی همیشگیش را گفت:" ممنون!
وقت هایی که می رفت هیئت یا باشگاه، ظرف بزرگ کریستال را می آوردم ..انارها را دان می کردم..با دیدن قرمزی انارها غرق فکروخیال های شیرین ناخودآگاه زیرلب شعرهای بچگی مان را میخواندم: صد دانه یاقوت..دسته به دسته...
خیلی وقت ها مچ خودم را می گرفتم که لبخند به لب شعر می خوانم و از دان کردن اناری که برای حمید بود لذت می برم...
چون گلپر دوست نداشت ، فقط نمک می زدم و می گذاشتم داخل یخچال..
وقتی می آمد خانه ، امان نمی داد ..چون ترش بود من فقط دوسه تا قاشق می توانستم بخورم..
ولی حمید همه ی انارهای دان شده ظرف به آن بزرگی را می خورد..
🍛
بعداز شب نشینی حاضر شدیم که برویم هیئت هفتگی خیمه العباس..
سعیدآقاوهمسرش هم باما آمدند..معمولا برنامه هرهفته ما همین بود که بعداز شام ۴نفری می رفتیم هیئت..
💠
با خانم های دیگر بعداز پایان مراسم وسایل پذیرایی را آماده می کردیم..
گعده های دوستانه بعداز هیئت هم عالم خودش را داشت...
خانم ها طبقه ی بالا بودیم ..آقایون هم در پیلوت ساختمان که به شکل حسینیه آماده کرده بودند..
♻️
تا برویم هیئت و برگردیم ساعت از نیمه شب گذشته بود..از خستگی زیاد دوست داشتم زودتر به خانه برسیم..وقتی به کوچه ی خودمان رسیدیم پیرمرد همسایه که اختلال حواس داشت جلوی در نشسته بود..کار هرروزه اش همین بود..
صندلی میگذاشت می نشست جلوی در ، هربار که از کنارش رد می شدیم حمید بااحترام به او سلام می دادو رد می شد..
حتی مواقعی که سوار موتور بودیم حمید موتور را نگه می داشت ، بعداز سلام و احوالپرسی راه می افتادیم...
✍ادامه دارد...
🌷۱۶۸
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
سلام بر همراهان گرامی.. طبق معمول #پنجشنبه_ها_کتابهای_شعروطنز با ادامه ی #حکایاتی_از_گلستان_سعدی در
سلام بر دوستداران کتاب☺️
طبق روال #پنجشنبه_ها_کتابهای_شعروطنز
پارتهایی از #حکایاتی_از_گلستان_سعدی
رو تقدیم مینماییم☺️
Part8.mp3
3.11M
پادشاه بی انصاف و پارسا
📕🎧
@ketabkhanehmodafean
Part14.mp3
2.26M
پادشاه و کشتن بی گناه
📕🎧
@ketabkhanehmodafean
کتابخانهمدافعانحریمولایت
وقت هایی که می رفت هیئت یا باشگاه، ظرف بزرگ کریستال را می آوردم ..انارها را دان می کردم..با دیدن قرم
آن شب هم خیلی گرم با پیرمرد سلام و احوالپرسی کرد..وقتی از او چندقدمی فاصله گرفتیم ، گفتم: لازم نیست هربار به این آقا سلام بدی..این پیرمرد اصلا متوجه نمیشه..چون اختلال حواس داره..چیزی توی ذهنش نمی مونه.
🌹حمید گفت:" نه..این آقا متوجه نمیشه.من که متوجه میشم..مطمئن باش یه روزی نتیجه ی محبت من به این پیرمرد رو میبینی".
✅
واقعا هم همینطور شد....یک روز سخت من جواب این محبت را دیدم...
✨✨✨
شهریورماه در قالب یک سفر دانشجویی به مشهدالرضا رفته بودم..برای سفرهایی که تنها میرفتیم نه حمید مشکل داشت نه من..چون از رفقای همدیگر و جمعهایی که بودیم اطمینان کامل داشتیم..
🍀
تماملحظاتی که در این سفر به حرم میرفتم، یاد سفر ماه عسل مان افتادم..
روزهایی که اشک ها و لبخندهایش برای همیشه در ذهنم ماندگار شد و شیرینی زیارت همراه حمید که هیچوقت تکرار نشد..
بعد از زیارت صحن اول جامع رضوی با حمید تماس گرفتم..حسابی دلتنگش شده بودم..صحبتمان حسابی گل انداخته بود..
موقع خداحافظی گفتم: روز جمعه س.نمازجمعه یادت نره..توی خونه نمون..اینطوری هم ثواب کردی هم وقتت زودتر میگذره..از تنهایی اذیت نمیشی.
🌹خندید و گفت:" خبرنداری پس! با اجازت ماالان با رفقا کنار دریاییم ..کلی شنا کردیم و آب به سروکله ی هم زدیم..نماز رو خوندیم ..حالا هم داریم میریم برای ناهار"..
🚃
تا من را سوار قطار کرده بود، با رفقاش رفته بودند شمال..از این مسافرت های یک روزه و پیش بینی شده زیاد می رفت..
🕗 تا ساعت۸شب دریا بودند..دلم شور می زد..هربار تماس می گرفت می گفتم: حمید دریا خطر داره..مسیر هم که شلوغه..زدتر برگردید...
✍ادامه دارد...
🌷۱۶۹
#یادت_باشد
#کپی_و_ارسال_بدون_لینک_جایز_نمیباشد
@ketabkhanehmodafean
#اندر_احوالات_خبرنگار
خبرنگار: سلام آقای سلبریتی! دیشب دیدم نقد تندی به رئیس جمهور داشتین. چرا؟ 🎤😊
سلبریتی: بله درسته! من طرف مردم هستم. من منتقد این دولتم! 😎
خبرنگار: منظورتون همین دولتی که بهش رأی دادین و براش کلا سه چهارم هیکلتون رو چند ماه بنفش کرده بودین هست دیگه؟! 🎤😊
سلبریتی: نخیر آقا! من به میرسلیم رأی دادم! کلا رنگ بنفش هم خیلی دوست دارم! ربطی به دولت فعلی نداره! 😒
خبرنگار: شما در شونصدتا کلیپ و همایش از مردم خواسته بودین به روحانی رأی بدن! 🎤😏
سلبریتی: منظورم شیخ میرسلیم بود. ایشون از نظر من یک حالت روحانی خاصی داره! 😐
خبرنگار: شما در همه مراسمی که رئیس جمهور از هنرمندان دعوت کرده (غیر از آخری!) شرکت کردین و هشتصدتا سلفی با ایشون دارین! 🎤😉
سلبریتی: من نمیخواستم برم! فقط گفتم اگه نرم دلش میشکنه! تازه ایشون همش دنبال من بود با من سلفی بگیره! من که نمی خواستم! 😕
خبرنگار: شما از برگه رأی خودتان عکس گرفتید و نوشتید حسن روحانی! اینو چی میگی! 🎤😂
سلبریتی: تا اون لحظه دو دل بودم! بعدش خط زدم نوشتم میرسلیم! 😒
خبرنگار: ولی شما در محافل عمومی سی و هفت بار دست آقای روحانی را بوسیدی! 🎤😂
سلبریتی! فتوشاپه! 😬
خبرنگار: غیر از دوربین ها هزاران نفر هم از نزدیک بودن و دیدن! 🎤😐
سلبریتی: خب که چی؟ بوسیدم که بوسیدم! این که دلیل نمیشه طرفدارش باشم! 😠
خبرنگار: بعله! من قانع شدم! حرف آخری اگر با مردم دارید بفرمایید.🎤😏
سلبریتی: مردم عزیز ایران من شما رو خیلی دوست دارم! خییییییییلی! حسن روحانی را هم اصلا دوست نداشتم و ندارم و نخواهم داشت!!! 😎
#کتابخانه_مدافعان_حریم_ولایت