eitaa logo
🏡کتاب خانه مادرانه سبزوار🏡
165 دنبال‌کننده
934 عکس
14 ویدیو
10 فایل
این جا محلی برای امانت کتاب های ماست🍃 ادمین ثبت امانات📚 @Ya_ghafar ادمین مشاوره کتاب📚 @m_borzoyi
مشاهده در ایتا
دانلود
نادر ابراهیمی در زمان حیاتش ماجراهای انقلاب را که در حدود بیست تا می شده است و در تمام آنها نقش اساسی داشته اند، جمع آوری کرد. این قصه ها یا توسط بچه های انقلابی در نقاط مختلف کشور برای وی فرستاده شده است و یا در سفرهایش به سراسر ایران به دست آورده است. ابراهیمی در ابتدای مجموعه ها_و_نوجوان_ها توضیح می دهد که در ابتدا این قصه ها و روایات را به صورت گزارش ساده در آورده اما بعد از آن قصه شان کرده است. در ابتدا این مجموعه شش تا اثر بود که در اوج انقلاب با جلدی سفید منتشر شدند اما بعد از انقلاب شش تای دیگر به آنها افزوده شد. این مجموعه قصه ها یک بار دیگر نیز در سال 73 توسط حوزه هنری منتشر شدند. @ketabkhanemadarane
معرفی: داستان کوچک "جای او خالی" درباره کشته شدن یک بچه ایست که در اوج انقلاب اتفاق می افتد. منصور که تنها 13 سال دارد در یکی از مدارس تهران درس می خواند و هر بار باید به اجبار به یکی از برنامه های طراحی شده برای شاه و همسر و فرزندانش برود. یک روز آنها را برای پایکوبی روز تولد شاه می برند و روز دیگر باید به استقبال شاه و همسرش بروند که از سفر زمستانی بر گشته اند. در تمامی این برنامه ها که به اجبار بچه های مدرسه را با خود همراه می کنند، منصور از این کار ناراضی است و دلش می خواهد فریاد بزند شاه نمی خواهیم و شاه باید کشته شود. منصور کلمه انقلاب را نمی داند اما متوجه است که انقلاب او را بزرگ می کند. وارد میدان کرده و از او یک جنگجو ساخته است. انقلاب چیزی است که به او اجازه داده حرف بزند و فکرش را بگوید. یک روز منصور فرصتی پیدا می کند که به صف تظاهر کنندگان انقلابی برعلیه شاه بپیوندد. او خودش را به صف اول می رساند. وی روی تانک پسر همسایه ش آنر ا می بیند و به خیال اینکه جواد او را خواهد شناخت، برایش دست تکان می دهد اما پسر مسلسل به دست، به سمت او شلیک می کند و منصور پیش از اینکه فرصت کند فریاد خشمش را نسبت به شاه به جواد بفهماند و از او بخواهد به آنها بپیوندد، کشته می شود. بعد از انقلاب بچه های همسایه و همکلاسی هایش با دسته گلی یاد و خاطره او را برای همیشه پیش خود زنده نگه می دارند. @ketabkhanemadarane
معرفی: داستان کوچک "جای او خالی" درباره کشته شدن یک بچه ایست که در اوج انقلاب اتفاق می افتد. منصور که تنها 13 سال دارد در یکی از مدارس تهران درس می خواند و هر بار باید به اجبار به یکی از برنامه های طراحی شده برای شاه و همسر و فرزندانش برود. یک روز آنها را برای پایکوبی روز تولد شاه می برند و روز دیگر باید به استقبال شاه و همسرش بروند که از سفر زمستانی بر گشته اند. در تمامی این برنامه ها که به اجبار بچه های مدرسه را با خود همراه می کنند، منصور از این کار ناراضی است و دلش می خواهد فریاد بزند شاه نمی خواهیم و شاه باید کشته شود. منصور کلمه انقلاب را نمی داند اما متوجه است که انقلاب او را بزرگ می کند. وارد میدان کرده و از او یک جنگجو ساخته است. انقلاب چیزی است که به او اجازه داده حرف بزند و فکرش را بگوید. یک روز منصور فرصتی پیدا می کند که به صف تظاهر کنندگان انقلابی برعلیه شاه بپیوندد. او خودش را به صف اول می رساند. وی روی تانک پسر همسایه ش آنر ا می بیند و به خیال اینکه جواد او را خواهد شناخت، برایش دست تکان می دهد اما پسر مسلسل به دست، به سمت او شلیک می کند و منصور پیش از اینکه فرصت کند فریاد خشمش را نسبت به شاه به جواد بفهماند و از او بخواهد به آنها بپیوندد، کشته می شود. بعد از انقلاب بچه های همسایه و همکلاسی هایش با دسته گلی یاد و خاطره او را برای همیشه پیش خود زنده نگه می دارند. @ketabkhanemadarane
نادر ابراهیمی در زمان حیاتش ماجراهای انقلاب را که در حدود بیست تا می شده است و در تمام آنها نقش اساسی داشته اند، جمع آوری کرد. این قصه ها یا توسط بچه های انقلابی در نقاط مختلف کشور برای وی فرستاده شده است و یا در سفرهایش به سراسر ایران به دست آورده است. ابراهیمی در ابتدای مجموعه ها_و_نوجوان_ها توضیح می دهد که در ابتدا این قصه ها و روایات را به صورت گزارش ساده در آورده اما بعد از آن قصه شان کرده است. در ابتدا این مجموعه شش تا اثر بود که در اوج انقلاب با جلدی سفید منتشر شدند اما بعد از انقلاب شش تای دیگر به آنها افزوده شد. این مجموعه قصه ها یک بار دیگر نیز در سال 73 توسط حوزه هنری منتشر شدند. @ketabkhanemadarane