🌿
بگذار خالصانه قبول کنیم کوچکیم، تا بتوانیم بزرگ شویم، عوض شویم، رشد کنیم و دیگری شویم.
بزرگ جایی برای تغییر کردن ندارد.
وقتی مظروف، درست به اندازه ی ظرف بشود، دیگر چگونه تغییری در مظروف ممکن میشود جز ریختن بر زمین و تلف شدن؟!
#یک_عاشقانه_آرام
#نادر_ابراهیمی
#شب_بخیر
@ketabkhanemadarane
🌿
مارال در این روزگار که ما بیش از هر چیز به امید و ایمان احتیاج داریم. مگذار نا امیدی روزنی به اندازهی سر سورنی در قلبت راه پیدا کند و از آنجا هجوم بیاورد...
امید را برای روزهای بد ساختهاند. چراغ را برای تاریکی!
انسان اگر با مشقت و درد و مصیبت رو برو نمیشد نه به چیزی ایمان میآورد، نه به آیندهیی دل میبست.
و نه از امید سلاحی می ساخت به پایداری کوه....
#بریده_کتاب
#نادر_ابراهیمی
#آتش_بدون_دود
@ketabkhanemadarane
🌱
مهم این است که باور داشته باشیم که آمدهایم تاثیر بگذاریم و تغییر بدهیم؛ نیامدهایم که فقط «باشیم» و بودنی بدون شدن را تجربه کنیم...
#بریده_کتاب
#ابوالمشاغل
#نادر_ابراهیمی
@ketabkhanemadarane
#معرفی_کتاب
#انقلاب
#کودکان_نوجوانان
#قصه_ها_ی_انقلاب_برای_بچه_ها_و_نوجوانان
#نادر_ابراهیمی
#سوره_مهر
نادر ابراهیمی در زمان حیاتش ماجراهای انقلاب را که در حدود بیست تا می شده است و در تمام آنها #بچه_ها نقش اساسی داشته اند، جمع آوری کرد. این قصه ها یا توسط بچه های انقلابی در نقاط مختلف کشور برای وی فرستاده شده است و یا در سفرهایش به سراسر ایران به دست آورده است.
ابراهیمی در ابتدای مجموعه #قصه_ها_ی_انقلاب_برای_بچه ها_و_نوجوان_ها توضیح می دهد که در ابتدا این قصه ها و روایات را به صورت گزارش ساده در آورده اما بعد از آن قصه شان کرده است. در ابتدا این مجموعه شش تا اثر بود که در اوج انقلاب با جلدی سفید منتشر شدند اما بعد از انقلاب شش تای دیگر به آنها افزوده شد. این مجموعه قصه ها یک بار دیگر نیز در سال 73 توسط حوزه هنری منتشر شدند.
@ketabkhanemadarane
#قصه_ها_ی_انقلاب_برای_بچه_ها_و_نوجوانان
#جای_خالی_او
#نادر_ابراهیمی
معرفی:
داستان کوچک "جای او خالی" درباره کشته شدن یک بچه ایست که در اوج انقلاب اتفاق می افتد.
منصور که تنها 13 سال دارد در یکی از مدارس تهران درس می خواند و هر بار باید به اجبار به یکی از برنامه های طراحی شده برای شاه و همسر و فرزندانش برود. یک روز آنها را برای پایکوبی روز تولد شاه می برند و روز دیگر باید به استقبال شاه و همسرش بروند که از سفر زمستانی بر گشته اند. در تمامی این برنامه ها که به اجبار بچه های مدرسه را با خود همراه می کنند، منصور از این کار ناراضی است و دلش می خواهد فریاد بزند شاه نمی خواهیم و شاه باید کشته شود.
منصور کلمه انقلاب را نمی داند اما متوجه است که انقلاب او را بزرگ می کند. وارد میدان کرده و از او یک جنگجو ساخته است. انقلاب چیزی است که به او اجازه داده حرف بزند و فکرش را بگوید.
یک روز منصور فرصتی پیدا می کند که به صف تظاهر کنندگان انقلابی برعلیه شاه بپیوندد. او خودش را به صف اول می رساند. وی روی تانک پسر همسایه ش آنر ا می بیند و به خیال اینکه جواد او را خواهد شناخت، برایش دست تکان می دهد اما پسر مسلسل به دست، به سمت او شلیک می کند و منصور پیش از اینکه فرصت کند فریاد خشمش را نسبت به شاه به جواد بفهماند و از او بخواهد به آنها بپیوندد، کشته می شود. بعد از انقلاب بچه های همسایه و همکلاسی هایش با دسته گلی یاد و خاطره او را برای همیشه پیش خود زنده نگه می دارند.
@ketabkhanemadarane
عزیز من!
زندگی ، بدون روزهای بد نمی شود ؛ بدونِ روزهای اشک و درد و خشم و غم...
اما روزهای بد همچون برگهای پائیزی ، باور کن که شتابان فرو می ریزند و در زیر پاهای تو اگر بخواهی استخوان می شکنند و درخت ،
استوار و مقاوم بر جای می ماند....
عزیز من!
برگهای پائیزی بی شک در
تداوم بخشیدن به مفهومِ
درخت و مفهوم
بخشیدن به تداوم درخت ، سهمی از یاد نرفتنی دارند...
🌱
#بریده_کتاب
#چهل_نامه_کوتاه_به_همسرم
#نادر_ابراهیمی
@ketabkhanemadarane
🍃
خدایا!
من به راه مردان تو میروم. این راه را چندان ناهموار و دشوار مکن که از پا در آیم.
دستم بگیر که سخت محتاج دستگیری توام...
#بر_جاده_های_آبی_سرخ
#نادر_ابراهیمی
@ketabkhanemadarane
#برشی_از_کتاب🍉
#امید
زمانی که کودکی میخندد، باور دارد که تمام دنیا در حال خندیدن است، و زمانی که یک انسان ناتوان را خستگی از پای در می آورد، گمان می برد که خستگی سراسر جهان را از پای درآورده است.
چرا ناامیدان دوست دارند که نا امیدی شان را لجوجانه تبلیغ کنند؟
چرا سرخوردگان مایلند که سرخوردگی را یک اصل جهانی ازلی ابدی قلمداد کنند؟
چرا پوچ گرایان ، خود را ، برای اثبات پوچ بودن جهانی که ما عاشقانه و شادمانه در آن می جنگیم، پاره پاره می کنند؟
آیا همین که روشنفکران بخواهند بیماری شان به تن و روح دیگران سرایت کند، دلیل بر رذالت بی حساب ایشان نیست؟
من هرگز نمی گویم که در هیچ لحظه ای از این سفر دشوار گرفتار ناامیدی نباید شد. من می گویم:
به امید بازگردیم. قبل از آن که ناامیدی، نابودمان کند.
#یک_عاشقانه_آرام
#نادر_ابراهیمی
@ketabkhanemadarane
#با_ذکر_صلوات
#کتاب_بزرگسال
#یک_عاشقانه_آرام
#نادر_ابراهیمی
#نشر_روزبهان
#معرفی
داستان یک عاشقانه آرام در سال ۵۷ و در بحبوحه انقلاب ایران میگذرد. مردی گیلانی و اهل سیاست عاشق دختری آذری به نام عسل میشود که او هم یک انقلابی پرشور است. مرد معلم ادبیات و یک مبارز مخالف رژیم است، از همین رو، زندگی، خانه به دوشی را به آنها تحمیل میکند و داستان زندگی پر التهابشان آغاز میشود و تا انتها مبتنی بر روابط عاشقانه این دو پیش میرود..
#امانت_دهنده:
@physiotherapyIRANMEHR
@ketabkhanemadarane
هدایت شده از 🏡کتاب خانه مادرانه سبزوار🏡
#قصه_ها_ی_انقلاب_برای_بچه_ها_و_نوجوانان
#جای_خالی_او
#نادر_ابراهیمی
معرفی:
داستان کوچک "جای او خالی" درباره کشته شدن یک بچه ایست که در اوج انقلاب اتفاق می افتد.
منصور که تنها 13 سال دارد در یکی از مدارس تهران درس می خواند و هر بار باید به اجبار به یکی از برنامه های طراحی شده برای شاه و همسر و فرزندانش برود. یک روز آنها را برای پایکوبی روز تولد شاه می برند و روز دیگر باید به استقبال شاه و همسرش بروند که از سفر زمستانی بر گشته اند. در تمامی این برنامه ها که به اجبار بچه های مدرسه را با خود همراه می کنند، منصور از این کار ناراضی است و دلش می خواهد فریاد بزند شاه نمی خواهیم و شاه باید کشته شود.
منصور کلمه انقلاب را نمی داند اما متوجه است که انقلاب او را بزرگ می کند. وارد میدان کرده و از او یک جنگجو ساخته است. انقلاب چیزی است که به او اجازه داده حرف بزند و فکرش را بگوید.
یک روز منصور فرصتی پیدا می کند که به صف تظاهر کنندگان انقلابی برعلیه شاه بپیوندد. او خودش را به صف اول می رساند. وی روی تانک پسر همسایه ش آنر ا می بیند و به خیال اینکه جواد او را خواهد شناخت، برایش دست تکان می دهد اما پسر مسلسل به دست، به سمت او شلیک می کند و منصور پیش از اینکه فرصت کند فریاد خشمش را نسبت به شاه به جواد بفهماند و از او بخواهد به آنها بپیوندد، کشته می شود. بعد از انقلاب بچه های همسایه و همکلاسی هایش با دسته گلی یاد و خاطره او را برای همیشه پیش خود زنده نگه می دارند.
@ketabkhanemadarane
هدایت شده از 🏡کتاب خانه مادرانه سبزوار🏡
#معرفی_کتاب
#انقلاب
#کودکان_نوجوانان
#قصه_ها_ی_انقلاب_برای_بچه_ها_و_نوجوانان
#نادر_ابراهیمی
#سوره_مهر
نادر ابراهیمی در زمان حیاتش ماجراهای انقلاب را که در حدود بیست تا می شده است و در تمام آنها #بچه_ها نقش اساسی داشته اند، جمع آوری کرد. این قصه ها یا توسط بچه های انقلابی در نقاط مختلف کشور برای وی فرستاده شده است و یا در سفرهایش به سراسر ایران به دست آورده است.
ابراهیمی در ابتدای مجموعه #قصه_ها_ی_انقلاب_برای_بچه ها_و_نوجوان_ها توضیح می دهد که در ابتدا این قصه ها و روایات را به صورت گزارش ساده در آورده اما بعد از آن قصه شان کرده است. در ابتدا این مجموعه شش تا اثر بود که در اوج انقلاب با جلدی سفید منتشر شدند اما بعد از انقلاب شش تای دیگر به آنها افزوده شد. این مجموعه قصه ها یک بار دیگر نیز در سال 73 توسط حوزه هنری منتشر شدند.
@ketabkhanemadarane