#با_ذکر_صلوات
#کتاب_بزرگسال
#علی_موذنی
#انتشارات_سوره_مهر
#نه_آبی_نه_خاکی
برشی از کتاب نه آبی نه خاکی:
📖📖
با اتوبوس از اهواز به سوی آبادان حرکت کردیم. خسته و گرسنه به انرژی اتمی رسیدیم. لشکر مملو از نیرو بود. خیلی از بچه های آشنا که پیش از ما اعزام شده بودند، به تماشا ایستاده بودند. حسین نگهبان، علی رضا رضایی، اوس رحمت، مجتبی صدیقی، فرهاد واعظی، و چه احساس آشنایی عجیبی!
سلام بچه ها، ما در عمق چند متری دوستی شنا می کنیم؟
و چه بازار گرمی از مصافحه!
باید خودم را از این دفتر حذف کنم تا جا برای دیگران هم باز شود!
در سوله ها جا برای ما تازه واردها پیدا نمی شد، برای همین در چادرهایی مستقر شدیم که به خاطر ما برپا شده است. من و ابراهیم و محمد کنار هم ولو شدیم. با آنکه سخت گرسنه بودم، خوابم می آمد. به همان حالتی که دراز کشیده بودم، خوابیدم، تا غروب، و غروب که بیدار شدم، نه خسته بودم نه گرسنه، اما تشنه بودم، و با آنکه می دانستم زمستان است، نمی دانم چرا فکر می کردم الان یکی از بچه ها با یک برش هندوانه به سراغم می آید. به نظرم می آمد عطشم جز با خوردن هندوانه رفع نمی شود. بویش پیچید، و من چشمانم را بستم و احساس دلتنگی کردم، برای هندوانه، زیرا از من تا تابستان دور بود ...
#امانت_دهنده
@zabbasiqom
@ketabkhanemadsrane
#بیوتن
#خاطرات_مرضیه_حدیدچی
#سیزده_ساله_ها
#عارفانه
#مدال_و_مرخصی
#حماسه_هویزه
#از_دامن_مادر
#سرت_را_به_خدا_بسپار
#راز_درخت_کاج
#پیام_نامه_خون
#خداحافظ_سالار
#دیدار_با_ملائک
#راز_کانال_کمیل
#حمله_هوایی_به_الولید
#جنگ_و_صلح (اثر لئون تالستوی)
#جنگ_چهره_زنانه_ندارد (اثر سوتلانا الکساندروما)
#رسم_جهاد
#سربازان_مشکی
#عباس_دست_طلا
#اولین_فرمانده
#من_زنده_ام
#فرمانده_جدید
#دلهره_های_آخرین_خاکریز
#سلام_بر_ابراهیم
#اکبر_کاراته_و_قلیه_پیتو
#شهید_گمنام
#خداحافظ_قهرمان
#مجموعه_کتاب_یادگاران
#پایی_که_جا_ماند
#از_چیزی_نمی_ترسیدم
#حاج_قاسم_سلام
#یک_دل_یک_دریا
#تنها_گریه_کن
#نه_آبی_نه_خاکی
#فرمانده_شهر
#تیک_تاک_زندگی
#آقای_شهردار
#نردبانی_برای_چیدن_نارنج
#معلم_فراری
@ketabkhanemadarane