eitaa logo
🏡کتاب خانه مادرانه سبزوار🏡
170 دنبال‌کننده
920 عکس
14 ویدیو
10 فایل
این جا محلی برای امانت کتاب های ماست🍃 ادمین ثبت امانات📚 @Ya_ghafar ادمین مشاوره کتاب📚 @m_borzoyi
مشاهده در ایتا
دانلود
«از چیزی نمی ترسیدم» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/111424
🏡کتاب خانه مادرانه سبزوار🏡
«از چیزی نمی ترسیدم» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/111424
کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم»، زندگینامه‌ خودنوشت سردار سلیمانی است که توسط انتشارات مکتب حاج قاسم منتشر شده است. این کتاب که شامل دست‌نوشته‌های شخصی شهید سلیمانی از دوران کودکی و زندگی در روستای قنات ملک کرمان تا میانهٔ مبارزات انقلابی در سال ۵۷ است. کتاب ازچیزی نمیترسیدم، شرح زندگی مردی از دل روستایی دورافتاده در کرمان است که چند دوره از زندگی ساده و کوتاهش را روایت کرده و نشان می دهد که چگونه از چوپانی به جایگاه بلندی رسید. آنان که سردار سلیمانی را فقط با لباس نظامی دیدند خوب است ببینند که او چگونه پرورش یافته است.
«سردار سربداران» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/136307
🌱حاج قاسم در میان مردم🌱 💠چهار کتاب منتشر شده انتشارات «راه یار» درباره شهید حاج قاسم و ابومهدی المهندس: ♦️«سردار سربدارها»؛ خاطرات مردم سبزوار از ایام شهادت سلیمانی ♦️«بر شانه‌های کارون»؛ خاطرات مردم اهواز از ایام شهادت سلیمانی ♦️«حافظ دل‌ها»؛خاطرات مردم شیراز از ایام شهادت سلیمانی ♦️«یزله در دجله»؛ خاطرات مردم عراق از ایام شهادت سلیمانی و ابومهدی المهندس إن شاءالله هر کدام از این کتاب ها را به تدریج خدمتتان معرفی خواهیم کرد. @ketabkhanemadarane
این کتاب حاصل قسمتی از ساعتها مصاحبه و تحقیق از خاطرات مردم سبزوار در ایام شهادت و تشییع حاج قاسم سلیمانی است که با وصیت نامه و عکس های سردار توسط واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی جمع‌آوری شده است. : @Gachiii @ketabkhanemadarane
قهرمان من.pdf
3.41M
کتاب قهرمان من 💠داستان‌هایی زیبا درباره حاج قاسم سلیمانی برای کودکان
معرفی شهید محمدحسین_یوسف_الهی و رابطه ویژه سردار حاج قاسم سلیمانی با وی واژه "حسین پسرغلام حسین" برگرفته از سخن سردار حاج در مواقع حساس نبرد به این شهید بزرگوار بوده است. بخشی از متن کتاب به روایت س دار شهید قاسم سلیمانی "یک روز با محمد حسین به سمت آبادان می رفتیم.عملیات بزرگی در پیش داشتیم،چندتا از عملیات های قبلی با موفقیت انجام نشده بود ومن خیلی ناراحت بودم. به محمد حسین گفتم:چندتا عملیات انجام دادیم،اما هیچ کدام آن طور که باید موفقیت آمیز نبود، بنظرم این یکی هم مثل بقیه نتیجه ندهد. گفت:برای چی؟ گفتم :چون این عملیات خیلی سخت است،بعید می دانم موفق شویم. گفت:اتفاقا ما در این عملیات موفق و پیروز می شویم. گفتم:محمد حسین دیوانه شدی؟!عملیات هایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم، نتوانستيم کاری از پیش ببریم،آنوقت در این که از همه سخت تراست، موفق می شویم؟ خنده ای کرد و با همان تکیه کلام همیشگی اش گفت:حسین پسر غلامحسین به تو می گوید که ما در این عملیات پیروزمی شویم. خوب می دانستم که او بی حساب حرف نمی زند.حتما از طریقی به چیزی که می گوید ایمان و اطمینان دارد..... @ketabkhanemadarane