🛑آيا «#اخلاق» ثمره و نتيجه «#علم» است؟
🖋گروهى از فلاسفه قديمِ يونان معتقد بودند كه #فضيلت و #حُسن_اخلاق بر اثر علم به خوبى و بدى پيدا مى شود؛
اما اينان تنها نيمى از #شخصيّت انسان را شناخته و تصوّر كرده اند كه شخصيّت انسان منحصراً يك شخصيّت عقلانى است و زمامِ حكومت كشورِ وجودِ ما تنها در دست #عقل است؛
در حالى كه قسمت مهمى از شخصيّت انسان را همان #غرايز(#حُبّ ذات، #ميل به كمال، استخدامِ ديگران، #حسِّ انتقام، ترس، غضب و اميال و علاقه هاى گوناگون به مال، مقام، جمال و ...) تشكيل مى دهد
🍀🌺🍀🌸🍀
https://eitaa.com/ketabkhani1
📚گزیده ای از کتاب؛ #آیین_دوستیابی
اثر #دیل_کارنگی
🛑تکنیک های اساس در #برخورد با #مردم :
🔸#انتقاد و #نکوهش:
📙داستان #غفلت_های_پدر:
#دبلیو_لبرینگستون_لارند
متن داستان: گوش بده پسرم! هم اکنون که تو خوابی این را به تو میگویم دست کوچکت زیرگونه ات است و موهای فرفری خرمایی رنگت روی پیشانی ات ریخته .
من تنها به اتاق تو آمده ام .همین چند دقیقه پیش که در کتابخانه مشغول خواندن برگه هایم بودم، موج #خفه
کننده ای از #ندامت و #پشیمانی سراسر وجودم را فرا گرفت. با #احساس گناه نزد تو آمده ام .
حرف هایی که می خواهم به تو بگویم مطالبی هستند که آن لحظه فکرم را مشغول کردند. پسرم، من همیشه با تو در #تقابل و #مخالفت بوده ام .وقتی لباس مدرسه ات را می پوشیدی به تو #اخم کردم چون باحوله فقط صورتت را نوازش می کردی. من از اینکه کفش هایش را #تمیز نکرده بودی, #تنبیهت کردم و #کارهای #سختی بر دوشت گذاشتم. زمانی که بعضی از وسایلت را روی زمین انداختی بر سرت #فریاد کشیدم.
موقع صبحانه هم #اشتباهاتی در تو دیدم. لباست را #کثیف کردی.لقمه هایت را نجویده قورت می دادی. آرنج هایت را روی میز گذاشتی. کره ی زیادی روی نان می گذاشتی و وقتی از خانه بیرون میرفتی تا بازی کنی و من هم به سر کار میرفتم دستت را بلند کردی و گفتی: « خداحافظ پدر.»و من اخم کردم و در جواب گفتم: « دستت را بینداز ».
بعد از ظهر که برگشتم همه چیز دوباره شروع شد .وقتی در خیابان به سمت خانه می آمدم به دنبال تو گشتم. دیدم روی زانوهایت نشسته ای و تیله بازی می کنی. سر زانو های شلوارت را دیدم که سوراخ شده بود. وقتی گوشت را گرفتم و جلوتر از خودم به سمت خانه می کشاندمت، جلوی دوستانت #کوچک شدی و #خجالت کشیدی. از نظر من شلوارت گرانقیمت بود و تومی بایست بیشتر #مراقب می بودی. اما تصور کن پسرم ، این همه سختی از طرف یک پدر!
یادت می آید ساعتی بعد که در حال مطالعه بودم ، چقدر با #ترس وارد اتاق شدی .نگاهی معصومانه و جریحه دار در چشمانت بود. وقتی سرم را از روی کتاب برداشتم و از آمدنت و وقفه ای که ایجاد کرده بودی #عصبانی و #بی_حوصله بودم تو یک لحظه دم در ایستادی . مردد بودی که وارد شوی یا نه. بیمقدمه فریاد زدم : «چه میخواهی؟»
تو هیچ حرفی نزدی ، فقط با #انرژی زیاد به سمت من دویدی و دستانت را دور گردنم حلقه زدی و مرا #بوسیدی.
دستان کوچکت با احساس #محبتی که #خدا در #قلب تو افروخته بود و به هیچ وجه نمی شد از آن صرف نظر کرد و مرا محکم فشار داد. بعد از آن آنجا را ترک کردی و به سرعت از پله ها بالا رفتی.
پسرم ! همان لحظه بعد از اینکه رفتی، کاغذ هایم از دستم افتاد و #ترس بزرگ و #ناخوشایندی مرا فرا گرفت. این #عادت من چه بلایی بر سرم آورده بود !؟ عادت به #ایراد گرفتن و #سرزنش کردن را می گویم. این بود هدیه ی من به تو به عنوان پسرم!؟
هر کاری که در در برابر تو کردم به علت این بود که دوستت نداشتم، به دلیل به آن بود که #انتظار و #توقع بیش از حدی داشتم . من تو را با #بزرگسالی همچون خودم #مقایسه می کردم .ویژگی های #خوب زیادی بود که در #شخصیت و #رفتار تو هویدا بود. قلب کوچک تو به بزرگی طلوع خورشید در تپه های وسیعی بود .
این را انگیزه و محرک بی اختیار تو برای هجوم به سوی من و بوسیدن و شب بخیر گفته نشان داد .پسرم ! از امشب دیگر هیچ چیز غیر از تو برایم مهم نیست. من در تاریکی پیش تو آمده ام و با #خجالت و #شرمساری زانو زده ام.
این اقرار کفاره ی ناچیز است که آن را می پردازم. میدانم اگر در زمان بیداری این حرفها را به تو می زدم معنی آنها را نمی فهمیدی . اما فردا من یک پدر واقعی خواهم بود!
می خوام #دوست #صمیمی تو باشم ؛وقتی تو رنج ببری من هم برنجم, وقتی تو میخندی من هم بخندم .هر موقع کلمات و جملات عجولانه ای به زبانم آمد، زبانم را گاز بگیرم. و همچنین یک #آیین و #سنت همیشگی با خود میگویم:
«او فقط یک کودک است؛ یک کودک خردسال .»
از اینکه تو را به عنوان یک #مرد تصور می کردم ، متاسفم. اکنون که میبینم با خستگی به تختخواب کوچکت خزیده ای و غرق خواب شدهای، در می یابم که هنوز به یک نوزاد می مانی. انگار همین دیروز بود که در آغوش مادرت خوابیده بودی. من از تو توقع بیش از حدی داشتم، #توقع بیش از حد.
به جای #محکوم کردن ،#دیگران, بهتر است سعی در #درک آنها داشته باشیم. بهتر است به این نکته پی ببریم که مردم کارهایی را که انجام میدهند چرا انجام میدهند و دلیل آن چیست؟
این #رفتار نسبت به #انتقاد، بسیار سودمند تر و موثرتر است و باعث ایجاد /همدردی ،تحمل و مهربانی می شود؛ «شناخت همه مساوی است با بخشش همه » و بر اساس گفته دکتر جانسون:
✨داستان زندگی ✨
💎 شخصی از ماجرایی که بین او و همسرش اتفاق افتاده بود، چنین می گفت:
« همسرم و چند زن دیگر با هم در برنامه ای به عنوان« بهبود #شخصیت» شرکت می کنند. همسرم از من درخواست کمک کرد تا فهرستی از شش #کار تهیه کنم که به نظر من می تواند در #اصلاح و #بهبودی اش و تبدیل شدنش به همسری #خوب تاثیرگذار باشد.
من از چنین خواسته ای شگفت زده شدم .
اگر بخواهم #صادقانه بگویم, فهرست کردن شش کار که #دوست داشتم او انجام دهد تا در #رفتار و #شخصیتش #تغییر ایجاد شود, برای من آسان بود.
البته باید اضافه کنم که او هم میتوانست فهرستی از ۱۰۰۰ کار برای من بنویسید که دوست داشت من با انجام دادن آن خودم را #اصلاح کنم؛ اما در نهایت این کار را نکردم و به او گفتم :
«اجازه بده در این مورد فکر کنم و فردا صبح جوابش را بدهم .»
صبح روز بعد، از خواب بیدار شدم به سر کار رفتم .
با مراجعه به گل فروشی، شش شاخه گل رز قرمز سفارش دادم و به همراه یک نامه و کارت پستالی برای همسرم از طریق پیک موتوری بفرستند .
در نامه نوشتم : « نتوانستم در مورد شش کاری که دوست داشتم تو انجام دهی و #تغییر کنی فکر کنم چون همینطور که هستی #عاشقت هستم.»
وقتی بعد از ظهر به خانه برگشتم, همسرم از #شوق به گریه افتاده بود ، و از اینکه بعد از آن در خواستش، هیچ #انتقادی و #عیبجویی از او نکرده بودم . بی نهایت خوشحال بود.
#قدر_شناسی
#رفتار_با_همسر
🍀🌺🍀🌸🍀
https://eitaa.com/ketabkhani1
📚گزیده ای از کتاب ؛ #نیمه_تاریک_وجود
🌟شناخت اسرار نیروی مقدس و معنوی پنهان درون
اثر #دبی_فورد
🖋 در بدو تولد،هر #انسانی با یک #سیستم_عاطفی_سالم پا به این دنیا می گذارد. ما در ابتدای تولد به خود #عشق میورزیم و بی هیچ قضاوتی تمام وجود خود را قبول داریم و هرگز در اندیشه این نیستیم که این بخش ما بد است و آن بخش دیگر خوب و به وسیله همین #ایدهآل است که ما در #لحظه_زندگی میکنیم و #آزادانه به بیان #شخصیت وجودی خویش میپردازیم.
اما رفته رفته که بزرگ تر میشویم، یادگیریها آغاز میشود.
دیگران به ما میگویند که چه باید بکنیم. اختلافها از همین جا ناشی میشود؛ اینکه چه موقع باید بخوریم و چه موقع باید بخواهیم. پس از چندی میآموزیم که کدام رفتار، ما در جمع خواستنی تر میکند و کدام رفتار ما را از جمع پس میزند.
یاد میگیریم که بر هر عملی پاسخی سریع بدهیم و آن زمان که این پاسخها بیجواب میماندبه گریه و فریاد روی میآوریم و در مواجه با هر #برخوردی_اعتماد، #بیاعتمادی یا #ترس را تجربه میکنیم.ثبات یا #عدم_تعادل را می آموزیم ودر می یابیم که چه رفتارهایی مورد پسند و قابل قبول است و کدام یک قابل قبول نیست. ما تمام این ها را در حالی انجام می دهیم که از خود واقعی خویش فاصله گرفته ایم و آزادانه انتخاب نمی کنیم .
#کارل_یونگ آن را « #سایه »میخواند. سایه تمام ویژگی شخصیتی ماست که سعی داریم آنها را در خود سرکوب و نابود سازیم .« #سایه » #جنبههای_تاریکی از #شخصیت ماست که دیگران ، خویشان ،خانواده و مهم تر از همه خود ما هرگز آنها را قبول نداریم .
#نیل_دونالد_والس در کتاب «#گفتگو_با_خدا» میگوید:
« #عشق مثل رنگ سفید است. بسیار گمان میکنند که رنگ سفید, به معنای بیرنگی است؛ در حالی که سفید ترکیبی است از تمام رنگها.
همینطور عشق نیز #ترکیبی است از تمام #احساسات ،#تنفر، #خشم، #شهوت، #حسادت و #پنهان کاری. جمع تمام این احساسات است که عشق می آفریند ، نه نبود و عدم آن ها».
« ادامه دارد....»
🍀🌺🍀🌸🍀
https://eitaa.com/ketabkhani1
📚 گزیدهای از کتاب؛ #الگوی_شخصیت _شناسی
🖋 #شخصیت مجموعهای از #صفات_طبیعی و #اکتسابی ویژه هر فرد است که مسیر او را در #زندگی و در #روابط_عمومی و #سازشهای #اجتماعی ....تعیین میکند.
از دیدگاه اسلام به #صفات_روحی و #فضایل_ارزنده_انسانی است و شخصیت فرد را به #تقوا و #پرهیزکاری و #پاکدامنی و #دانش ... .
جهت اطلاع بیشتر ، پی دی اف کتاب که ۱۶ صفحه است 👇👇مراجعه نمائید.
🍀🌺🍀🌸🍀
https://eitaa.com/ketabkhani1