eitaa logo
کتاب متاب🌿📖
1.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
218 ویدیو
6 فایل
رقیه هستم🧕اینجا کلی کتاب خوب و پرمحتوا براتون معرفی میکنم☺️🌱 کپی؟ با ذکر صلوات برای تعجیل در ظهور آقا 🍃🍓راه ارتباطی👇: @ketabkhon78 📞09330976675 کانال رضایت👇 https://eitaa.com/kafehdenge667 ارسال به سراسر کشور🛵🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
. شبتون بخیر🌱🌚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از نو با تو (۴ جلدی)❤️🌾 در چند سال اخیر، رشد فزاینده ی شکل معناداری به خود گرفته؛ چندان که به جرئت می‌توان ادعا کرد این رشد، از مرز هشدار عبور کرده⛔️ و در حال نزدیک شدن به مرز بحران است.... مجموعه‌ی «از نو، با تو» بر آن است تا علاوه بر ریشه‌یابی آمار فزاینده ی طلاق، راه کارهای پیش گیری از طلاق را نیز بررسی کند. این مجموعه، در چهار کتاب تقدیم شما می‌شود....🌱🌱🌱 ✍🏻نویسنده:محسن عباس ولدی ▫️ناشر:آیین فطرت ▫️قالب کتاب:مشاوره 💳 قیمت ۲۸۰ ت با تخفیف ۲۵۵ ت🌸 برای ثبت سفارش📲من اینجام☺️👇 @ketabkhon78
کتاب متاب🌿📖
از نو با تو (۴ جلدی)❤️🌾 در چند سال اخیر، رشد فزاینده ی #طلاق شکل معناداری به خود گرفته؛ چندان که به
. متأهل هایی که اختلاف های جدی دارند، بخونن تا راهی برای حل اختلاف های خود پیدا کنند...🕊 کسانی هم که در آستانه ی هستند، بخونند، شاید در تصمیم خویش بازنگری کنند..🌼 پدر و مادرها هم از مطالعه ی این کتاب غافل نشوند تا بتوانند به هر چه بیشتر زندگی فرزندانشان کمک کنند...🌾 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🛍 خریدِ کتاب های:🤍 و ...🌱🕊 .
[خاک های نرم کوشک]🌿🌼 👈کتاب📙 "خاک های نرم کوشک" منتخبی از خاطرات خانواده و همرزمان شهید عبدالحسین برونسی در مورد ویژگی‌ها و خصوصیات شهید است. 💬خاک‌های نرم کوشک چهار سال پس از انتشار و متعاقب فرمایشات مقام معظم رهبری در جمع که در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۸۵ و با معرفی و تاکید بر شخصیت اوستا عبدالحسین برونسی به مطالعه این کتاب توصیه فرمودند بسرعت در زمره آثار پر فروش و پر مخاطب ادبیات دفاع مقدس قرار گرفت که به زبان های مختلف نیز ترجمه شد..🦋 ✍🏻نویسنده: سعیر عاکف ▫️ناشر:ملک اعظم ▫️قالب کتاب: 📖تعداد صفحات:۲۷۱ صفحه 💳قیمت ۸۰ ت با تخفیف ۷۵ ت🕊 ثبت سفارش📲 و ارسال📦 @ketabkhon78
کتاب متاب🌿📖
[خاک های نرم کوشک]🌿🌼 👈کتاب📙 "خاک های نرم کوشک" منتخبی از خاطرات خانواده و همرزمان شهید عبدالحسین بر
. یه قاچ خوشمزه🍉😋 دیوار خانه خراب شده بود و نیمه کاره مانده بود..💌گفتم : میخواهی مرا با چند بچه قد و نیم قد تنها بگذاری توی این خانه ی بی در و پیکر و بروی ؟😕👈خندید و گفت:خودت رو ناراحت نکن بهت قول می‌دم که حتی یک گربه🐱 روی پشت بام این خونه نیاد..نتوانست آرامم كند و به همين علت با قیافه در هم رفت..🌱🌱 اما با مهربانی گفت:😊من از همون اول بچگی🧑، و از همون جوانی که تو روستا🏘 بودم هیچ وقت نه روی پشت بام کسی رفتم ، نه از دیوار کسی بالا رفتم ، و نه به زن و ناموس کسی نگاه کردم..🌿 الان هم میگم که تو اگه با سر و روی باز هم بخوای بری بیرون ، اصلا کسی طرفت نگاه هم نمی کنه ،خیالت هم راحت باشه که هیچ جنبنده ای توی این خونه مزاحم شما نمیشه چون من مزاحم کسی نشدم..🌱😊
. چیزهای خوب این دنیا بی پایان است🙂 همه کاری که باید انجام دهی این است که به خودت جرات کشف کردن آن ها را بدهی...😌❤️ و روزت را با یک لبخند شروع کنی.. :) صبح بخیر🌱🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرتضی و مصطفی🌱🕊 علی اکبری مزدآبادی کتاب «مصطفی مرتضی» به سراغ خاطرات یکی از مدافع‌حرم رفته‌است که در روز عرفه به شهادت رسید...✨☁️ شهید مرتضی عطایی که زندگانی پرماجرا اما سراسر مملو از حضور خداوند را پشت‌سر نهاد مطالب این اثر را پیش از شهادت خود بیان کرده بود و خاطرات این اثر به گفته کسی است که در خط مقدم مبارزه با داعش، همه اورا «ابوعلی» می شناسند...🌸🌱 عنوان این نوشتار نیز به دوستی عمیق و سرنوشت‌ساز ایشان با اشاره دارد...🌾 ✍🏻نویسنده:علی اکبر مزد آبادی ▫️ناشر:یا زهرا ▫️قالب کتاب:خاطرات 📖تعداد صفحات:۳۳۶ صفحه 💳 قیمت ۷۵ ت با تخفیف ۷۰ ت🌱 ثبت سفارش📲 و ارسال📦 @ketabkhon78
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 توصیه امروز انقلاب: شرح‌حال‌هایی که درباره نوشته شده است را بخوانیم...🌱 . 🤍
. عمار حلب🌱 این کتاب از مجموعه کتاب های مدافع حرم با عنوان «» خاطراتی از گوشه های زندگی شهید محمدحسین محمدخانی را روایت می کند..🤍 🌿▫️او که به عمار حلب معروف است، ماجرای عجیبی برای رسیدن به میدان های نبرد با تکفیر دارد و وسعت قلب او🫀، مایه آرامش و افزایش روحیه مدافعان‌حریم اهل‌بیت (ع) بود.. ✍🏻نویسنده:محمد علی جعفری ▫️ناشر:روایت فتح ▫️قالب کتاب:زندگینامه 📖تعداد صفحات:۳۲۸ صفحه 💳 قیمت ۱۱۰ ت با تخفیف ۱۰۰ت🌱 ثبت سفارش📲 و ارسال📦 @ketabkhon78
کتاب متاب🌿📖
. عمار حلب🌱 این کتاب از مجموعه کتاب های مدافع حرم با عنوان «#عمار_حلب» خاطراتی از گوشه های زندگی شه
. برشی از کتاب عمار حلب:🕊🌻 صبح بین ساعت شش و هفت بود⏱ که آن مکالمات پشت بی‌سیم را می‌شنیدیم ، فرماندهی ایشان را صدا کرد و گفت اتفاقی در محور کناری ما افتاده ، الان مسلحین از نقطه‌ای می‌خواهند به این محور نفوذ کنند ، اگر آنجا سقوط کند محور ما هم آسیب می‌بیند...💥 او با این که شناختی از آن زمین و آن و آن محور کنار دستی نداشت ، قبول کرد . شب قبلش می‌گفت : « متنفرم از این که توی زمینی که نمی‌شناسم عملیات کنم... » این بار را به دوش کشید به خاطر این که زحمات چند روز گذشته بچه‌ها هدر نرود و خط شکسته نشود.. آنجا نقطه او نبود..✨🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. گردان به تو می نازد🌸🌾 شهید سرلک🕊 زهرا اسدی در کتاب «گردان به تو می ‌نازد» با جمع‌آوری خاطرات شهید مدافع‌حرم شهید به روایتی زیبا از زندگانی مردی می پردازد که همرزم روح الله قربانی و محمدحسین محمدخانی بوده‌است...✨🌱 ✍🏻نویسنده:زهرا اسدی ▫️ناشر:روایت فتح ▫️قالب کتاب:زندگینامه داستانی 📖تعداد صفحات:۲۳۲ صفحه 💳 قیمت ۶۵ ت با تخفیف ۶۰ ت🕊 ثبت سفارش📲 و ارسال📦 @ketabkhon78
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب متاب🌿📖
. گردان به تو می نازد🌸🌾 شهید سرلک🕊 زهرا اسدی در کتاب «گردان به تو می ‌نازد» با جمع‌آوری خاطرات شهید
۱. یه قاچ از کتاب🍉🌼 زیارت حرم سید الکریم هم کار همیشگی‌اش بود..اوایل ربیع‌الاول ، ساعت حدود یازده شب، قدیر و داوود با چند نفر از بچه‌های مسجد جمع شدند..که به زیارت سید الکریم بروند. از در شرقی حرم وارد خیابان شدند..که قدیر صدای فریاد یک زن را شنید.. سرش را که برگرداند، ماشین عروسی را دید که سر کوچه نگه داشته‌است! با داوود و علی سریع خودشان را به ماشین عروس رساندند.. چند نفر از ارازل و اوباش، با چاقو 🔪و قمه‌های بلند..جلو ماشین عروس را گرفته بودند.و عروس و داماد هم یک گوشه کوچه ایستاده بودند... .
کتاب متاب🌿📖
۱. یه قاچ از کتاب🍉🌼 زیارت حرم سید الکریم هم کار همیشگی‌اش بود..اوایل ربیع‌الاول ، ساعت حدود یازده ش
۲. یکی از نامردها..داشت عروس را وادار می‌کرد که سوار ماشین بشود..داماد هم از وحشت زبانش بند آمده بود..قدیر و داوود بدون معطلی از دو طرف ماشین عروس دور زدند..و خودشان را به عروس و داماد رساندند.. بعد از چند دقیقه آن اراذل پا به فرار گذاشتند..یک‌مرتبه نگاه قدیر به داوود افتاد که دست به پهلو به ماشین تکیه داده.و دستش پر از خون شده بود. جلوتر که رفت دید پهلویش را با چاقو زده‌اند....🌿🌩 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. امیدوارم رفیقِ کتابخونی داشته باشی که اینجوری با هم پیر شین😍🌾 .
. گاهی برای خدا هدیه‌ای بفرست، مثلا یه نفر رو بخاطر خدا ببخش، آسمون دلت صاف میشه...💛🔓 شبتون بخیر🌱🌚
. سلام و نور🌱👋 بچه ها امروز پنجشنبه های کتابخوریه 😍ان شاالله شرکت کنید و چند صفحه بیشتر از روزای دیگه بخونید... منتظر برش های قشنگتون و یا تصاویر و توضیح و خلاصه از کتاب هستم🤍🗞