eitaa logo
کتاب متاب🌿📖
1.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
218 ویدیو
6 فایل
رقیه هستم🧕اینجا کلی کتاب خوب و پرمحتوا براتون معرفی میکنم☺️🌱 کپی؟ با ذکر صلوات برای تعجیل در ظهور آقا 🍃🍓راه ارتباطی👇: @ketabkhon78 📞09330976675 کانال رضایت👇 https://eitaa.com/kafehdenge667 ارسال به سراسر کشور🛵🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرتضی و مصطفی🌱🕊 علی اکبری مزدآبادی کتاب «مصطفی مرتضی» به سراغ خاطرات یکی از مدافع‌حرم رفته‌است که در روز عرفه به شهادت رسید...✨☁️ شهید مرتضی عطایی که زندگانی پرماجرا اما سراسر مملو از حضور خداوند را پشت‌سر نهاد مطالب این اثر را پیش از شهادت خود بیان کرده بود و خاطرات این اثر به گفته کسی است که در خط مقدم مبارزه با داعش، همه اورا «ابوعلی» می شناسند...🌸🌱 عنوان این نوشتار نیز به دوستی عمیق و سرنوشت‌ساز ایشان با اشاره دارد...🌾 ✍🏻نویسنده:علی اکبر مزد آبادی ▫️ناشر:یا زهرا ▫️قالب کتاب:خاطرات 📖تعداد صفحات:۳۳۶ صفحه 💳 قیمت ۷۵ ت با تخفیف ۷۰ ت🌱 ثبت سفارش📲 و ارسال📦 @ketabkhon78
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 توصیه امروز انقلاب: شرح‌حال‌هایی که درباره نوشته شده است را بخوانیم...🌱 . 🤍
. عمار حلب🌱 این کتاب از مجموعه کتاب های مدافع حرم با عنوان «» خاطراتی از گوشه های زندگی شهید محمدحسین محمدخانی را روایت می کند..🤍 🌿▫️او که به عمار حلب معروف است، ماجرای عجیبی برای رسیدن به میدان های نبرد با تکفیر دارد و وسعت قلب او🫀، مایه آرامش و افزایش روحیه مدافعان‌حریم اهل‌بیت (ع) بود.. ✍🏻نویسنده:محمد علی جعفری ▫️ناشر:روایت فتح ▫️قالب کتاب:زندگینامه 📖تعداد صفحات:۳۲۸ صفحه 💳 قیمت ۱۱۰ ت با تخفیف ۱۰۰ت🌱 ثبت سفارش📲 و ارسال📦 @ketabkhon78
کتاب متاب🌿📖
. عمار حلب🌱 این کتاب از مجموعه کتاب های مدافع حرم با عنوان «#عمار_حلب» خاطراتی از گوشه های زندگی شه
. برشی از کتاب عمار حلب:🕊🌻 صبح بین ساعت شش و هفت بود⏱ که آن مکالمات پشت بی‌سیم را می‌شنیدیم ، فرماندهی ایشان را صدا کرد و گفت اتفاقی در محور کناری ما افتاده ، الان مسلحین از نقطه‌ای می‌خواهند به این محور نفوذ کنند ، اگر آنجا سقوط کند محور ما هم آسیب می‌بیند...💥 او با این که شناختی از آن زمین و آن و آن محور کنار دستی نداشت ، قبول کرد . شب قبلش می‌گفت : « متنفرم از این که توی زمینی که نمی‌شناسم عملیات کنم... » این بار را به دوش کشید به خاطر این که زحمات چند روز گذشته بچه‌ها هدر نرود و خط شکسته نشود.. آنجا نقطه او نبود..✨🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. گردان به تو می نازد🌸🌾 شهید سرلک🕊 زهرا اسدی در کتاب «گردان به تو می ‌نازد» با جمع‌آوری خاطرات شهید مدافع‌حرم شهید به روایتی زیبا از زندگانی مردی می پردازد که همرزم روح الله قربانی و محمدحسین محمدخانی بوده‌است...✨🌱 ✍🏻نویسنده:زهرا اسدی ▫️ناشر:روایت فتح ▫️قالب کتاب:زندگینامه داستانی 📖تعداد صفحات:۲۳۲ صفحه 💳 قیمت ۶۵ ت با تخفیف ۶۰ ت🕊 ثبت سفارش📲 و ارسال📦 @ketabkhon78
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب متاب🌿📖
. گردان به تو می نازد🌸🌾 شهید سرلک🕊 زهرا اسدی در کتاب «گردان به تو می ‌نازد» با جمع‌آوری خاطرات شهید
۱. یه قاچ از کتاب🍉🌼 زیارت حرم سید الکریم هم کار همیشگی‌اش بود..اوایل ربیع‌الاول ، ساعت حدود یازده شب، قدیر و داوود با چند نفر از بچه‌های مسجد جمع شدند..که به زیارت سید الکریم بروند. از در شرقی حرم وارد خیابان شدند..که قدیر صدای فریاد یک زن را شنید.. سرش را که برگرداند، ماشین عروسی را دید که سر کوچه نگه داشته‌است! با داوود و علی سریع خودشان را به ماشین عروس رساندند.. چند نفر از ارازل و اوباش، با چاقو 🔪و قمه‌های بلند..جلو ماشین عروس را گرفته بودند.و عروس و داماد هم یک گوشه کوچه ایستاده بودند... .
کتاب متاب🌿📖
۱. یه قاچ از کتاب🍉🌼 زیارت حرم سید الکریم هم کار همیشگی‌اش بود..اوایل ربیع‌الاول ، ساعت حدود یازده ش
۲. یکی از نامردها..داشت عروس را وادار می‌کرد که سوار ماشین بشود..داماد هم از وحشت زبانش بند آمده بود..قدیر و داوود بدون معطلی از دو طرف ماشین عروس دور زدند..و خودشان را به عروس و داماد رساندند.. بعد از چند دقیقه آن اراذل پا به فرار گذاشتند..یک‌مرتبه نگاه قدیر به داوود افتاد که دست به پهلو به ماشین تکیه داده.و دستش پر از خون شده بود. جلوتر که رفت دید پهلویش را با چاقو زده‌اند....🌿🌩 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. امیدوارم رفیقِ کتابخونی داشته باشی که اینجوری با هم پیر شین😍🌾 .
. گاهی برای خدا هدیه‌ای بفرست، مثلا یه نفر رو بخاطر خدا ببخش، آسمون دلت صاف میشه...💛🔓 شبتون بخیر🌱🌚
. سلام و نور🌱👋 بچه ها امروز پنجشنبه های کتابخوریه 😍ان شاالله شرکت کنید و چند صفحه بیشتر از روزای دیگه بخونید... منتظر برش های قشنگتون و یا تصاویر و توضیح و خلاصه از کتاب هستم🤍🗞
📙 🌱🌱 گریستن برای چَشم ها، تنها چاره است. این چشم ها بیشتر از دل حرف شنوی دارند تا از عقل. چون دل تنگ شوند، جز گریه دستشان به جایی بند نیست! 🏖
. اگه بخوام با آخرین اسم کتابی که خوندی صدات کنم ‌‌‌‌...😌📔 اسمت چیه؟🌼🙄 https://abzarek.ir/service-p/msg/1391582
. 😊🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خداقوت 🤍🌱
کتاب متاب🌿📖
خداقوت 🤍🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. طوفان دیگری در راه است⛵️ «طوفان دیگری در راه است» داستان روحی پسر و دختر دو خانواده در طول سال های قبل از است.. زینت السادات که رقاصه ی معروفی است؛ ناگهان شبی در میانه ی مجلس رقص یکی از درباریان ، به شهرت و ثروتش پشت می کند💰 و با نوجوانی که در عطش شهوانی دیوانه واری گرفتار شده است؛ فرار می کند... از ترس دربار و اطرافیانش به روستایی پناه می برد و در آنجا ــ هرچند سخت ــ زندگی تازه ای برای خودش و نوجوان دست و پا می کند.. پسر را به عقد خادمه اش در می آورد و..🌱🌱 ✍🏻نویسنده:سید مهدی شجاعی ▫️ناشر:کتاب نیسان ▫️قالب کتاب:رمان 📖تعداد صفحات:۳۹۶ صفحه 💳 قیمت ۶۵ با تخفیف ۶۰ ت 🌸 ثبت سفارش📲 و ارسال📦 @ketabkhon78
کتاب متاب🌿📖
. طوفان دیگری در راه است⛵️ «طوفان دیگری در راه است» داستان #تحول روحی پسر و دختر دو خانواده در طول
. یه قاچ خوشمزه🍉🌼 اما خودش خوب می‌فهمد که آن حرف یعنی؛ تو هنوز همان کاره‌ای و این تغییر و و تحولی که مردم می‌گویند، همه‌اش کشک است و... «این چه تهمت بدی است!» ناخودآگاه از دلش می‌گذرد و بر زبانش جاری می‌شود: «ولی شما حلال کنید خانم!»🌿 «حلال می‌کنم حاجی! آدمی است و هزار کج خیالی..بفرمایید بنشینید تا من چای بیارم..☕️شما هم بفرمایید آقای سیف!» حاج امین اگر نخواهد هم ناگزیر است بنشیند. احساس می‌کند اتاق، دور سرش چرخ می‌خورد...🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌱 مبارکتون باشه عزیز دلم نگاه شهدا بدرقه زندگیتون قبول باشه🫀🌼ممنون که عکس میفرستید مهربونا🤍 .
مهاجر سرزمین آفتاب حالا به صدا کردن ک نمیرسیم تو ناشناس پیام گذاشتین😁اما در کل خیلی جالب بود...احسنت به همگی🤍🍓 😂عه بی بی جان😊خدا قوت🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا