👈در بخشی از متن رمان آمده است:
#دختر ایستاد. چشم در چشم محبوبش، در حالیکه دستانش را میفشرد🤝
گفت: «چرا تو نیز چون منصور به کوفه نمیروی؟» 🌱
👈سلیم فروریخت و ناباورانه به دختر نگاه کرد. راحیل ادامه داد: «ما #معاویه و شامیان را شناخته ایم. کسیکه مادر، پدر و برادرانمان را یا جان گرفته یا فریفته است.دیدهایم که چگونه با تزویر سخن میگوید و چگونه #خیانت پیشه میکند. پس چرا باز فریب او را بخوریم و بر علی تیغ کشیم؟»▫️🌿
«این سخن را از روی فکر میگویی؟»
«آری به خدا سوگند روز و شبی نیست که به آن نیندیشیده باشم.»🌌
«میدانی رفتن به سوی کوفه چه بهایی دارد؟»
«بهایش سنگینتر از #مادرم بود؟ سنگینتر از برادرم منصور؟ نه، به خدا قسم که نبود.»
«رفتن به سوی #کوفه یعنی پشت کردن به قبیله و عشیره. همه ما را طرد خواهند کرد.»
«داشتن تو مرا کفایت میکند... به سوی علی برو....»♥️🌿
📚
💬یکی از مسائل مهم این رمان ۷۰۰صفحهای، پرداختن به بحث تحریف تاریخ و #جنگ_روانی معاویه و عمروعاص بر علیه #امیرالمومنین(ع) است."پس از بیست سال" که در مراسم اهدای جایزه ادبی جلال، مورد تجلیل واقع شد، نوشته #سلمان_کدیور است و نشر #شهرستان_ادب آن را به چاپ رسانده است.🦋
کتاب متاب🌿📖
|•°پس از بیست سال•°|🦋 #پس_از_بیست_سال، یک رمان📕 تاریخی مذهبی با محوریت جریانات به خلافت رسیدن امام
👈در بخشی از متن رمان آمده است:🌱
#دختر ایستاد. چشم در چشم محبوبش، در حالیکه دستانش را میفشرد🤝
گفت: «چرا تو نیز چون منصور به کوفه نمیروی؟» 🤔
👈سلیم فروریخت و ناباورانه به دختر نگاه کرد. راحیل ادامه داد: «ما #معاویه و شامیان را شناخته ایم. کسیکه مادر، پدر و برادرانمان را یا جان گرفته یا فریفته است.دیدهایم که چگونه با تزویر سخن میگوید و چگونه #خیانت پیشه میکند. پس چرا باز فریب او را بخوریم و بر علی تیغ کشیم؟»▫️🌿
«این سخن را از روی فکر میگویی؟»
«آری به خدا سوگند روز و شبی نیست که به آن نیندیشیده باشم.»🌌
«میدانی رفتن به سوی کوفه چه بهایی دارد؟»
«بهایش سنگینتر از #مادرم بود؟ سنگینتر از برادرم منصور؟ نه، به خدا قسم که نبود.»
«رفتن به سوی #کوفه یعنی پشت کردن به قبیله و عشیره. همه ما را طرد خواهند کرد.»
«داشتن تو مرا کفایت میکند... به سوی علی برو....»♥️🌿
📚
💬یکی از مسائل مهم این رمان ۷۰۰صفحهای، پرداختن به بحث تحریف تاریخ و #جنگ_روانی معاویه و عمروعاص بر علیه #امیرالمومنین(ع) است."پس از بیست سال" که در مراسم اهدای جایزه ادبی جلال، مورد تجلیل واقع شد، نوشته #سلمان_کدیور است و نشر #شهرستان_ادب آن را به چاپ رسانده است.🦋
کتاب متاب🌿📖
| ستاره ها چیدنی نیستند🌟 | شخصیت و قهرمان اصلی، دختری آمریکایی است🙍♀ که در ابتدا وظیفه او تهیه مح
🌱#برشی از کتاب ستاره ها چیدنی نیستند✂️
نمای بعدی فیلم🎞، بیرون از اتاق و در فضایی تاریک بود؛ زیر درختی بلند و پیر. #دختر دیگر حرکتی نمی کرد. با چراغ گوشی📲، دهانه چاه را پیدا کردند؛ صفحه گرد فلزی که روی چاه 🕳بود را کنار زدند؛ دختر را بلند کردند؛ و انداختند داخل چاه.. مرد ریشو سر و دست هایش را رو به آسمان کرد🤲 و گفت: خدایا! این خدمت رو از ما قبول کن. خدایا! ریشه #فساد رو از این مملکت بِکَن.🌿
#فیلم تمام شد.. 📹چراغ های اتاق جلسه روشن شد. ده نفری که در سالن دور میز نشسته بودند، چشم هایشان را از مانیتور برداشتند و کف زدند. #سارا موهای بلند قهوه ای اش را از روی صورتش کنار زد و نگاهی همراه با لبخند به ماشا که کنارش نشسته بود، کرد... جک میلر، مدیر موسسه که در صدر نشسته بود، رو به علینژاد[ #مسیح_علینژاد ] کرد و گفت: خب! نظرتون؟... کار داریم. سریع، هر کدوم اگه نظری دارین بگین.
علی نژاد گفت: من میگم همین خوبه. مشکلی نداره...📍
📲@ketabmetaab
کتاب متاب🌿📖
| ستاره ها چیدنی نیستند🌟 | شخصیت و قهرمان اصلی، دختری آمریکایی است🙍♀ که در ابتدا وظیفه او تهیه مح
🌱#برشی از کتاب ستاره ها چیدنی نیستند✂️
نمای بعدی فیلم🎞، بیرون از اتاق و در فضایی تاریک بود؛ زیر درختی بلند و پیر. #دختر دیگر حرکتی نمی کرد. با چراغ گوشی📲، دهانه چاه را پیدا کردند؛ صفحه گرد فلزی که روی چاه 🕳بود را کنار زدند؛ دختر را بلند کردند؛ و انداختند داخل چاه.. مرد ریشو سر و دست هایش را رو به آسمان کرد🤲 و گفت: خدایا! این خدمت رو از ما قبول کن. خدایا! ریشه #فساد رو از این مملکت بِکَن.🌿
#فیلم تمام شد.. 📹چراغ های اتاق جلسه روشن شد. ده نفری که در سالن دور میز نشسته بودند، چشم هایشان را از مانیتور برداشتند و کف زدند. #سارا موهای بلند قهوه ای اش را از روی صورتش کنار زد و نگاهی همراه با لبخند به ماشا که کنارش نشسته بود، کرد... جک میلر، مدیر موسسه که در صدر نشسته بود، رو به علینژاد[ #مسیح_علینژاد ] کرد و گفت: خب! نظرتون؟... کار داریم. سریع، هر کدوم اگه نظری دارین بگین.
علی نژاد گفت: من میگم همین خوبه. مشکلی نداره...📍
📲@ketabmetaab
Hossein Haghighi - Reyhane (320).mp3
7.65M
کار برق چشماے تو اینه که ...
منو مات و محو قشنگی کنه!✨🌘
یه دنیاے خاکسترے رو فقط ...
یه #دختر میتونہ که رنگی کنه!😍💜
ـــ#دریافتی_از_شما😻🌼
کتاب متاب🌿📖
|•°پس از بیست سال•°|🦋 #پس_از_بیست_سال، یک رمان📕 تاریخی مذهبی با محوریت جریانات به خلافت رسیدن امام
یه قاچ خوشمزه از کتاب 🍉😻
#دختر ایستاد..چشم در چشم محبوبش، در حالیکه دستانش را میفشرد🤝
گفت:
_چرا تو نیز چون منصور به کوفه نمیروی؟🤔
👈سلیم فروریخت و ناباورانه به دختر نگاه کرد.. راحیل ادامه داد: «ما #معاویه و شامیان را شناخته ایم..کسیکه مادر، پدر و برادرانمان را یا جان گرفته یا فریفته است.دیدهایم که چگونه با تزویر سخن میگوید و چگونه #خیانت پیشه میکند. پس چرا باز فریب او را بخوریم و بر علی تیغ کشیم؟»▫️🌿
+این سخن را از روی فکر میگویی؟»
_آری به خدا سوگند روز و شبی نیست که به آن نیندیشیده باشم.🌌
+میدانی رفتن به سوی کوفه چه بهایی دارد؟
_بهایش سنگینتر از #مادرم بود؟ سنگینتر از برادرم منصور؟ نه، به خدا قسم که نبود..
+رفتن به سوی #کوفه یعنی پشت کردن به قبیله و عشیره. همه ما را طرد خواهند کرد.»
_داشتن تو مرا کفایت میکند... به سوی علی برو....♥️🌿
#رمان
@ketabmetabb
کتاب متاب🌿📖
مَن وَ دوستِ...ام❤️ (تحلیل وبررسی منطقی محاسن و معایب روابط دختر و پسر) 🌱🌼در این کتاب به بررسی پدید
.
🌿🍓تاحالا برای خودت یا دوستات پیش اومده که با یه پیام ناشناس مواجه بشین؟ تا حالا شده در جریان یه #رابطه قرار بگیری؟🧐 اطلاعاتت برای کنترل رابطه کافیه؟ 🥺از خطرهاش اطلاع داری؟ به آینده ش مطمئنی؟ همه این ها سوالاتیه که ممکنه براتون پیش اومده باشه...
👈 آقای #داستانپور به دلیل تجربه طولانی و موفق در ارتباط با نوجوانان #پسر و #دختر و فعالیت #تربیتی فرهنگی روی گروه زیادی از اون ها، اطلاعات بسیار مفیدی برای ما داره که بخشی از اون توی #کتاب #من_و_دوست_...ام آورده شده..🌾🌻
#محمد_داستان_پور
.
با اینکه روز جهانی #دختر هست اما میتونیم بازم چند تا کتاب مرتبط با
دختر رو تخفیف بذاریم🙄🔥
.
4_5983132770405191031.mp3
8.53M
.
🎙 مرتضی اشرفی _ دختر🧡
روز جهانی #دختر فرخنده باد🙂
تقدیم به همه دخترای کانالمون✨🍓
.