eitaa logo
کتابنوشان
809 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
325 ویدیو
9 فایل
سلام و ادب با "کتابنوشان" همراه شوید و هر روز جرعه ای کتاب بنوشید! ما اهل تک خوری نیستیم! باهم کتاب نوش جان میکنیم. ارتباط با رامیان: @OFOQRAMIYAN آیدی خریدکتاب: @store_manager
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از کانال حسین دارابی
حالا که آمریکایی‌ها پرچم ایران رو تغییر دادن، ماهم پرچم آمریکا رو حسینیه میکنیم 🔻 روایت مردمی مستقیم از قطر 👈 عضوشوید @hosein_darabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جرعه ای کتاب بنوشیم🍀 📝 برشی از کتاب تاریخ استعمار جلد ۲، گرگ ها با چشم باز می خوابند "فرانسیس دریک" یک دزد دریایی انگلیسی بود. کشتی او " گوزن طلایی" نام داشت که روی آب های اقیانوس اطلس به کشتی های تجاری حمله می کرد، تمام دریانوردان را می کشت و ثروت آن ها را به یغما می برد. فرانسیس در یکی از روزهای ۱۵۸۶ میلادی روی آب های اقیانوس با یک کشتی اسپانیایی روبرو شد، پرچم اسپانیایی کشتی و حرکت آن از غرب به شرق ، اشتهای سرقت فرانسیس را چندبرابر کرد. این کشتی به احتمال قوی از آمریکا می آمد و حتما اندوخته ای گران بها حمل می کرد. فرانسیس دریک دستور حمله را صادر کرد و توپ های جنگی هر دو طرف شروع به شلیک کردند. اما پیروزی با دزد دریایی باتجربه ی انگلیسی بود. انگلیسی ها به کشتی اسپانیایی ریختند و تک تک ملوانان آن را از دم تیغ گذراندند. هنگامی که دریک وارد انبار کشتی شد، چیزی که می دید را باور نمیکرد. صندوق های بزرگ چوبی که پر از جواهرات و طلا بودند! این ها همان طلاهایی بودند که اسپانیایی ها از " آتاهوالپا" پادشاه اینکا ها، گرفته بودند تا او را نکشند. آتاهوالپا اتاق بزرگی را تا سقف پر از طلا کرده بود اما اسپانیایی ها پس از گرفتن طلاها، آتالپاهو را اعدام کردند. اکنون طلاها در اختیار فرانسیس دریک بود. او در آستانه ی دیوانگی قراررداشت. باورش نمی شد در یک حمله این اندازه طلا نصیبش شود. فرانسیس دریک با این همه طلا باید چکار میکرد؟! آیا در تمام انگلستان چنین ثروتی پیدا می شد؟ دریک تصمیم تاریخی گرفت. او بادبان های گوزن طلایی را افراشته کرد و به طرف انگلستان به راه افتاد. در ساحل ، پیکی را به دربار ملکه الیزابت فرستاد و در برابر چشم های حیرت زده ی همراهانش به او اطلاع داد که بزرگترین محموله ی طلا را از اسپانیا دزدیده است و می خواهد آن را به ملکه تقدیم کند. ملکه انگلستان این ثروت افسانه ای را از یک دزد تحویل گرفت و لقب " دریاسالار" را به او عطا کرد. دریک، مرد خشنی که سال ها روی اقیانوس سرگردان بود و در جزیره های دوردست مخفی میشد. اکنون یکی از نزدیک ترین افراد به ملکه انگلستان بود. اما ملکه الیزابت انگلستان، با رسیدن به این طلاها به سرمایه ای که در انتظارش بود دست یافت‌. طلاهایی که فرانسیس دریک دزدیده بود به سرمایه ی تشکیل " کمپانی هند شرقی" تبدیل شد، شرکتی که انگلستان با بهره بردن از آن توانست بر هندوستان مسلط شود . ✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از چلکتاب_ماهشهر
📚 خدا و ضرب المثل ها ⭕️ضرب المثل‌ها ،جمله‌هایی کوتاه، شیرین و خواندنی هستند که در هر زبانی وجود دارند. این پندها با ارزش، یک دفعه ساخته نشده‌اند و به وسیله‌ی یک نفر هم گفته نشده‌اند. صدها سال و بلکه هزاران سال طول کشیده تا این ضرب المثل‌ها ساخته شده و افراد زیادی در به وجود آمدن این ها سهم داشته‌اند. ▫️نویسنده غلامرضا حیدری ابهری ▫️تعداد صفحات : 108 ▫️نشر جمال ▫️قطع : رقعی 💠مناسب برای سنین 10 تا 15 سال 🔵قیمت پشت جلد : 50,000 تومان 🔴قیمت با تخفیف : 47,500 تومان ادمین ثبت سفارش و ارسال👇🚚 @ketabejonoob
با سلام دوستان به کانال چلکتاب_ماهشهر سربزنید. در زمینه معرفی و فروش کتاب فعالیت دارند‌. کارفرهنگی همیشه ارزشمند هست. از فعالین فرهنگی حمایت کنیم. @ketabnooshan https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جرعه ای کتاب بنوشیم🍀 📝 برشی از کتاب تاریخ استعمار جلد ۳ کتاب تاریخ استعمار شکار انسان برده فروشان اروپایی برای این که بیشترین برده را با کشتی حمل کنند، در انبارهای کشتی ها طبقات چوبی کم ارتفاعی می ساختند و برده ها را درون آن ها جا می دادند، در حالی که این برده ها حتی امکان نشستن هم نداشتند و فقط می بایست دراز می کشیدند. در یک کشتی انگلیسی به نام "بزوک" که مخصوص حمل برده ساخته شده بود، ارتفاع طبقات ۸۰ سانتی متر در نظر گرفته شده بود. بازرگانان برده آن قدر به سوار کردن برده ها بیشتر اهمیت می دادند که حتی از تفاوت هفت سانتی متر برای زن ها و مردها نمی گذشتند. به این ترتیب ، این برده ها در طول سفر چند هزار کیلومتری حتی امکان نشستن هم نداشتند. سفر دریایی، در همان دقایق نخست، آن ها را به تهوع دچار می کرد و آن ها می بایست در همان جایی که دچار تهوع شده بودند دراز می کشیدند. در همین محیط هم، هر دو برده با زنجیر به هم بسته می شدند، درهای انبار را می بستند. گرمای هوا بدن برده ها را خیس عرق می کرد. بسیاری دچار تهوع می شدند. بشکه ای در انتهای انبار قرار داده بودند که مخصوص قضای حاجت بود. هر برده که به دستشویی نیاز داشت می بایست به همراه برده ای که به او زنجیر شده بود به طرف این بشکه می رفت. بویی که از این بشکه بر می خواست با بوی عرق برده ها و بوی تهوع در هم می آمیخت و در فضایی که کوچکترین روزنه ای به بیرون نداشت پخش می شد. هوایی که آکنده از این همه تعفن بود، بسیاری از برده ها را از پا درمی آورد. هر روز نصف کاسه ذرت نیم پخته یا خمیر ذرت و کمی آب به برده ها می دادند. اگر هوا خوب بود، ممکن بود به آن ها اجازه دهند روی عرشه بیایند و دقایقی را برای هواخوری بگذرانند. بعضی از برده ها از همین فرصت کوتاه استفاده می کردند و برای رهایی از رنج هایشان به دریا می پریدند. برده هایی که از هواخوری و امکان خودکشی در دریا محروم بودند، ممکن بود دست به اعتصاب غذا بزنند، اما برده داران حاضر نبودند آن ها را به آسانی از دست بدهند. با کمک گیره گازانبری بزرگی که روی صورت برده ها قرار می دادند و دهانشان را باز نگه می داشتند و غذا را بزور به حلق برده ها میریختند و مجبور می کردند ببلعند. و اگر برده ای ضعیف و بیمار بود سریع از بقیه جدا میکردند و به دریا می انداختند تا بقیه را مبتلا نکند. ✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آمریکا ۴۳ ساله از ایران باخته و نتونسته ایران رو شکست بده. حالا یک برد فوتبال هم سهم اونا! https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
جرعه ای کتاب بنوشیم🍀 📝 برشی از کتاب تاریخ استعمار جلد ۴ صلیب خونین هنگامی که نخستین کشتی های اروپایی به قاره های جدید رسیدند، کشیشان هم همراه کاشفان پا به ساحل گذاشتند. آن ها به دنبال مسیحی کردن بومی ها بودند. پادشاهان اروپایی از صدها سال پیش از آن مجبور بودند خود را دوستدار و پیرو پاپ ها، بالاترین مقام مذهبی در اروپا، معرفی کنند؛ برای همین باید به هر تصمیم خود رنگ و بوی مذهبی می دادند. هنگامی که اکتشافات جغرافیایی آغاز شد تمام این پادشاهان مدعی بودند که قصد دارند مسیحیت را گسترش دهند. بومی هایی که مسیحی می شدند مجبور بودند به پاپ و پادشاهان مسیحی احترام بگذارند. در این صورت احتمال شورش بسیار کمتر می شد. همچنین آن ها با دور شدن از فرهنگ بومی خود مصرف کننده ی کالاهای اروپایی می شدند. کشیش هایی که همراه فاتحان به سرزمین جدید می رفتند، به جز دعوت مردم به مسیحیت، ماموریت دیگری هم داشتند: توجیه رفتارهای خشن سربازان مهاجم و آرام کردن بومی ها تا رنج های جدیدشان را بدون اعتراض بپذیرند. کشيش اسپانیایی " فرانسیسکو داویلا" افتخار می کرد که زبان" فرایچو" یا زبان بومی سرخپوست های پرویی را آموخته است و به کمک این زبان آن ها را راهنمایی می کند. داویلا علت تمام شکنجه ها و کشتارهایی را که پس از ورود اروپایی ها بر سر اینکاها(بومی های آمریکای جنوبی) آمده است توضیح می دهد. به عقیده ی او تمام این حوادث به علت گناهانی بوده که سرخپوست ها پیش از این انجام داده اند و اسپانیایی ها فقط آن ها را به خاطر گناهانشان تنبیه کرده اند. علاقه ی کشیشان به همراهی با کاشفان و فتح سرزمین های تازه به جایی رسید که گاه، خود آن ها نقش کاشفان را پیدا می کردند و به اکتشاف در مناطق ناشناخته مشغول می شدند. ✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با سلام و عرض ادب خدمت همراهان گرامی کانال کتابنوشان🍀 ✅️کارتون پوکوهانتس رو دیدین؟ دوست دارید بدونید پوکوهانتس کی بود و چه ماجرایی داشت؟ ✅️تا حالا ساندویچ خوردین؟! میدونید چرا به ساندویچ میگن ساندویچ؟!! ✅️ریشه ی پیدایش بانک و علت نامگذاریش به بانک چی بود؟ ✅️شرکت های سهامی و بورس چطور ایجاد شدند؟ 🔼◀️پاسخ این سوالات و خیلی از نکات تاریخی مفید رو تو کتاب تاریخ استعمار به صورت ساده و کوتاه دریافت میکنید.📚 با کانال کتابنوشان همراه باشید 🍀 ✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام خدمت همراهان بزرگوار این ماه ۶ نسخه از کتاب ارزشمند " مسافر سرزمین آفتاب" تقدیم شما بزرگواران میشه. ✅️هر عزیزی که تمایل داره این کتاب رو از کانال کتابنوشان هدیه بگیره، لطفا به پیوی بنده پیام درخواست بده. ✅️موضوع کتاب خاطرات خانم کونیکو یامامورا (صبا بابایی) تنها مادر شهید ژاپنی دفاع مقدس هست. این کتاب مورد تقدیر رهبری عزیز هم قرار گرفته. ✅️این کتاب ها با کمک دوستان خیّر تهیه شده و به عنوان نذر فرهنگی به شخص شما هدیه میشه. ولی ممنون میشیم بعد خوندن، کتاب رو به دست چند نفر دیگه هم برسونید تا مطالعه کنند یا براشون معرفی کنید. ✅️ تا ساعت ۵ عصر فردا فرصت درخواست دارید. کتاب رو از بین متقاضیان به ۶ نفر تقدیم میکنیم. ❗️هزینه پست کتاب مبلغ ۱۸ تومان هست و برعهده ی گیرنده کتاب هست. ✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32
جرعه ای کتاب بنوشیم🍀 📝 برشی از کتاب تاریخ استعمار جلد ۴، صلیب خونین داستان پوکوهانتس🛖🏜⛰️ انگلیسی ها هنگام تصرفات سرزمین ها گاها با مقاومت قبایل مواجه میشدند. به عنوان مثال در ویرجینیا با مقاومت سرخپوستان قبلیه پوهاتان روبرو شدند. مردان جنگی پوهاتان توانستند با کمین در وسط جنگل مردان انگلیسی را محاصره و خلع سلاح کنند. مردان قبیله معتقد بودند که انگلیسی ها باید کشته شوند. رئیس پوهاتان دختر دلبندی داشت بنام موتاکا که بمعنی پرنده سفید بود. این دختر نوجوان انقدر مورد علاقه ی پدرش بود که به او لقب " پوکوهانتس" یعنی دخترلوس داده بودند. پوکوهانتس دلش برای انگلیسی ها سوخت و از پدرش خواهش کرد از کشتن انگلیسی ها صرف نظر کند و آن ها را آزاد کند. رئیس پوهاتان نمیتوانست روی حرف دخترش حرفی بزند، به همین دلیل با آزادی انگلیسی ها موافقت کرد به شرط آن که انگلیسی ها دیگر به ویرجینیا مهاجرت نکنند. پوکوهانتس از پدرش خواهش کرد انگلیسی ها قبل از حرکت، غذای خوبی بخورند و نوشیدنی های سرخپوست ها را هم امتحان کنند. این خواهش دختر هم براورده شد. انگلیس ها آزاد شدند ولی هنوز چشمشان به تفنگ هایی بود که سرخ پوست ها از آن ها غنیمت گرفته بودند‌. انگلیسی ها به شرط رئیس پوهاتان برای آزادی توجهی نکردند و مهاجرت به ویرجینیا ادامه پیدا کرد. انگلیسی ها از علاقه رئیس پوهاتان به دخترش استفاده کرده و پوکوهانتس را گروگان گرفتند. سپس به رئیس پوهاتان پیام فرستادند که تفنگ ها را با دخترش مبادله کند. رئیس پوهاتان حاضر نبود چنین کاری کند و از طرفی فکر می کرد انگلیسی ها به خاطر محبتی که پوکوهانتس در حقشان کرده بود و آن ها را از مرگ نجات داده بود، بالاخره آزادش می کنند. انگلیسی ها چنین قصدی نداشتند و وقتی سرسختی پدر پوکوهانتس را دیدندنقشه ی جدیدی کشیدند. پوکوهانتس را مسیحی کردند و به او زبان انگلیسی آموختند و با لباس زنان انگلیسی او را پیش جیمیز اول، پادشاه انگلستان بردند و به عنوان نمونه زن سرخپوستی معرفی کردند که در سایه تلاشهایشان متمدن و مسیحی شده! لذا درخواست وام کلانی برای فتح سرزمین های ویرجینیا و کاشت تنباکو دادند. پوکوهانتس ۱۷ ساله شده بود و پس از مسیحی شدن نام " ربه کا" را برایش انتخاب کردند. در رسوم سرخپوست ها وقتی شاهزاده خانمی ازدواج میکرد، حتی اگر ربوده می شد، زمین هایش به شوهر او تعلق می گرفت. یکی از انگلیسی های گروه به نام " جان رالف" با پوکوهانتس ازدواج کرد تا یک روز زمین های او را به چنگ آورد. پوکوهانتس در دیدار با پادشاه متوجه شد او لباس هایش را عوض نمی کند، حمام نمیرود و غذایش را با صدای بلند می جود. او حتی نمی توانست لندن را با دشت های وسیع ویرجینیا مقایسه کند. دود غلیظی که از سوختن زغال سنگ در کوره ی کارخانه ها به آسمان می رفت ابری را به رنگ زرد تیره بالای شهر ساخته بود که اجازه نمی داد نور خورشید به زمین برسد. کوچه ها و خیابان های شهر پر از فضولات حیوانی و انسانی بود. رودخانه ای هم که از وسط شهر می گذشت پر از زباله بود. پوکوهانتس که در دشت های سرسبز و پاک ویرجینیا بزرگ شده بود به سرعت در لندن بیمار شد و پس از مدتی از دنیا رفت. جان رالف، پوکوهانتس را در کلیسا به خاک سپرد و خیلی زود راهی آمریکا شد تا به آرزوی دیرینش برسد، او اکنون زمین های پوکوهانتس را در اختیار داشت و با پولی که از پادشاه گرفته بود می توانست این زمین ها را به مزارع بزرگ تنباکو تبدیل کند. ✅️ به کتابنوشان ملحق شو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3931898051C0efc288f32