#خال_سیاه_عربی تازهترین اثر #انتشارات_امیرکبیر، سفرنامهای فوقالعاده جذاب و خواندنی است که رونمایی از آن، سکوت کروناییِ بازار نشر را درهمشکست.
کتاب حاضر دومین تجربه منثور #حامد_عسکری؛ شاعر و نویسنده توانمند کشورمان، پس از اثر موفق #پریدخت به حساب میآید.
«خال سیاه عربی» #سفرنامه_حج است؛ یک حج کاملا یهویی(!) و البته خاطرهانگیز که نویسنده را دست به قلم میکند تا از خدایی بنویسد که از #کودکی شناخته؛ تا خدایی که در این سفر نورانی میشناسد.
نویسنده، پس از بیان روایاتی شیرین از دوران کودکی و نوجوانیاش حول موضوع «شناخت #خدا» آرام آرام همچون رمانی پر کشش، روایت را ادامه داده و به سفر حج متصل نموده و حالا تازه اصل ماجرا آغاز میشود...
@ketabresan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوانش بسیار زیبای کتاب #خال_سیاه_عربی توسط #محمد_حسین_پویانفر؛ مداح اهلبیت
این سفرنامه از آن دست کتابهایی است که از سویی شیفتگان سفرنامهها را جذب خود میکند و از دیگر سو، در دل خود حرفهای بسیار جدی و عمیقی را برای مخاطبان روایت میکند.
او به طور خلاصه، توانسته نمای نسبتا دقیقی از جایگاه جهانی #انقلاب اسلامی در کتاب خود تصویر کند.
📚
تعداد صفحات: ۳۲۰
جلد: شومیز
قطع: رقعی
قالب: خاطرات سفر
مخاطب: عموم
پیشنهاد به علاقمندان مطالعات #بین_الملل
پیشنهادات مرتبط: #۹۷۶_روز_در_پس_کوچه_های_اروپا، #دهکده_خاک_بر_سر، #خال_سیاه_عربی
..........
🔸 قیمت (با #۱۵_درصد_تخفیف):
🔹۵۰.۰۰۰ 👈 ۴۲.۵۰۰ تومان
..........
جهت سفارش کتاب و #مشاوره:
@sefaresh_ketab
اطلاع از لیست #همه_کتاب_ها کتاب رسان، هزینه ارسال، نحوه سفارش دادن و...
@ketabresan_order
.
💎 خرید #سریع و #آسان از
www.ketabresan.net
.
.
💠سفر به قبله💠
.
🔸بزارید چیزی درباره این اثر فوقالعاده حامد عسکری نگم. فقط اسلایدهای پست را تا آخر ورق بزنید.
🔸فقط تا ۲۰ اسفند تمامی کتب را با ۲۰ درصد تخفیف بخرید با کد: MABAS1400
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
ناشر: امیر کبیر
نوع جلد: شومیز
قطع: رقعی
مخاطب: عمومی
پیشنهاد مرتبط: خسی در میقات، دماوند از برجهای منهتن
.................
🔸قیمت: ۴۸ هزار تومان اما👇
🎁قیمت با کد تخفیف ۲۰ درصدی MABAS1400 میشه: ۳۸۴۰۰
.................
📣 ارسال رایگان خرید های بالای ۱۵۰ هزار تومان به تمام نقاط کشور
سفارش کتاب و مشاوره : دایرکت
(نام کتب درخواستی به همراه نام شهر خود را ارسال نمایید)
پاسخگویی دایرکت همه روزه از ۹ تا ۲۱ به جز ایام تعطیل
💥خرید سریع و آسانتر از سایت www.ketabresan.net 💥
.
#عید_نوروز #عید #تحویل_سال #کتاب_خوب_بخونیم #چگونه_کتاب_بخونیم #کتاب_خوب_بخوانیم #کتاب_ناب #کتابرسان #کتاب_رسال #خال_سیاه_عربی #حامد_عسکری #سفرنامه #سفرنامه_مذهبی
💠 مجموعه کتاب های حامد عسکری 💠
برخی از کتاب های حامد عسکری عزیز :
🔸#گدار
قیمت: 75.000 تومان 👈 67.500
🔸#سرمه_ای
قیمت: 40.000 تومان 👈 36.000
🔸#خال_سیاه_عربی
قیمت: 90.000 تومان 👈 81.000
🔸#پری_دخت
قیمت: 50.000 تومان 👈 45.000
@ketabresan
— — — — — — — — — — — —
🔸 برای مشاهده تمام آثار حامد عسکری عزیز روی لینک زیر کلیک کنید👇👇
.
https://ketabresan.net/search?tag=790
— — — — — — — — — — — —
راستی اگر میخواید با کارت به کارت خرید کنید به ایدی زیر پیام بدید👇👇
@sefaresh_ketab
⏰ #دقایقی_با_کتاب 📚
🔸 خدا... این کلمه، این مفهوم، بزرگترین سؤال کودکی من بود و از سیوهفت سال پیش تا همین لحظۀ اکنون، مغزم دست گذاشته روی علامت سؤال صفحهکلید مغزم و هنوزاهنوز برنداشته.
🔸 این مفهوم، این نیرو، این نور، این قدرت، این هر چی که هست، کیست؟ از کجا آمده؟ قرار است برای من چهکار کند و قرار است برایش چهکار کنم؟ خدا را توی همان چند سال اول کودکی از چند تا عینک مختلف دیدم.
🔸 عینک اول عینک معلمهای دینیمان بود. خدای معلمهای دینی مدرسه مثل خودشان بود؛ خدایی با عینکی کائوچویی که یک سری مقررات دقیق و منظم وضع کرده بود سختتر از مقررات مدرسه و هر کس دست از پا خطا میکرد، حسابش با آتش جهنم بود و سُرب داغ و میل گداخته به چشم؛ یک خدای اخمو و بیاعصاب که انگار همیشه از دنداندرد رنج میبرد و همین روی رفتارهایش تأثیر منفی گذاشته بود. از این خدا خیلی میترسیدم.
🔸 عینک بعدی عینک مادرم بود. مثل خودش بود این خدا؛ مثل مادرم؛ مهربان و صمیمی و یک بُغضی همیشه توی صدا و چشمهایش بود. این خدا را خیلی دوست داشتم. اگر کار بدی میکردم،با یک ببخشیدگفتنِ من، با یک «دوستت دارم به خدا»، با یک «مگه چند تا پسر داری که باهام حرف نمیزنی»، یخش میشکست و دوباره بغلم میکرد و میگفت: «پسر خوبی باش! من خیلی ناراحت میشم که سرت داد میزنم. دلم ریش میشه تا برگردی و بگی ببخش.»
📕 #برشی_از_کتاب « #خال_سیاه_عربی »
🔻به ما بپیوندید🔻
کتاب رسان | شبکه کشوری توزیع کتاب📚
@ketabresan
⏰ #دقایقی_با_کتاب 📚
🔸#خدا... این کلمه، این مفهوم، #بزرگترین_سؤال_کودکی_من بود و از سیوهفت سال پیش تا همین لحظۀ اکنون، مغزم دست گذاشته روی علامت سؤال صفحهکلید مغزم و هنوزاهنوز برنداشته. این مفهوم، این نیرو، این نور، این قدرت، این هر چی که هست، کیست؟ از کجا آمده؟ قرار است برای من چهکار کند و قرار است برایش چهکار کنم؟
🔸خدا را توی همان چند سال اول کودکی از چند تا #عینک مختلف دیدم. عینک اول #عینک_معلمهای_دینیمان بود. خدای معلمهای دینی مدرسه مثل خودشان بود؛ خدایی با عینکی کائوچویی که یک سری مقررات دقیق و منظم وضع کرده بود سختتر از مقررات مدرسه و هر کس دست از پا خطا میکرد، حسابش با آتش جهنم بود و سُرب داغ و میل گداخته به چشم؛ یک خدای اخمو و بیاعصاب که انگار همیشه از دنداندرد رنج میبرد و همین روی رفتارهایش تأثیر منفی گذاشته بود. از این خدا خیلی میترسیدم. عینک بعدی #عینک_مادرم بود. مثل خودش بود این خدا؛ مثل مادرم؛ مهربان و صمیمی و یک بُغضی همیشه توی صدا و چشمهایش بود. این خدا را خیلی دوست داشتم. اگر کار بدی میکردم، سگمحلم میکرد؛ ولی با یک ببخشیدگفتنِ من، با یک «دوستت دارم به خدا»، با یک «مگه چند تا پسر داری که باهام حرف نمیزنی»، یخش میشکست و دوباره بغلم میکرد و میگفت: «پسر خوبی باش! من خیلی ناراحت میشم که سرت داد میزنم. دلم ریش میشه تا برگردی و بگی ببخش.»
برشی از کتاب #خال_سیاه_عربی
🔻به ما بپیوندید🔻
کتاب رسان | شبکه کشوری توزیع کتاب📚
@ketabresan
💠 معرفی کتاب خال سیاه عربی
🔸 بعضی کتابها را باید در وقتش خواند، در مناسبتش! به خلاف بعضی دیگر که نه محدود به زمان است، نه مکان. یک لیوان چای باشد و چند ساعتی فراغت بال که بنشینی و یک نفس بخوانی و روح را پرواز بدهی و رها کنی. توفیر میکند، رمان و فلسفه با هم. سفرنامه که باشد بهتر! ترجیحا نویسندهاش شاعر باشد، ممنون.
🔸«خال سیاه عربی» را «حامد عسکری» نوشته است، همانی که «پریدخت»ش «محمود دولت آبادی» را وسوسه کرد تا تماسی بگیرد و پیگیر اصل و اصالت نامههای عاشقانهاش باشد. همانیکه نثرهای قاجاری در صفحۀ شخصیاش، مخاطب را وادار میکرد یک نفس کپشن طولانی بخواند. ستون نوشتهای روزنامه هم که دیگر گفتن ندارد. اما خال سیاه عربی، تک خال آثار اوست.
#معرفی_کتاب
#خال_سیاه_عربی
🔸سی و هفت سالگیاش رنگ و بوی دیگر به خود گرفته است، دست به قلم شده و هرچه در چنته داشته را رو کرده است. روایت را با فلسفۀ وجود خدا در کودکیاش شروع کرده و پای سوغاتی مادربزرگ را به میان آورده تا هواییات کند.
🔸«دوربینی قرمز با دوچشمی تیره و چند حلقه مقوایی. دوربین را جلوی چشمم گرفتم. شاسی را پایین کشیدم. چند نفر داشتند دایرهوار انگار به سمت هم سنگ پرتاب میکردند و آن وسط دایره، یک ستون زشت بیقواره مانعشان میشد.»
🔸همین چند کلمه کافیست تا همراهش شوی و ناخودآگاه چشمانت را ببندی و از چشمی دوربین به عکسها نگاه کنی و حسرت بخوری که چرا آنجا را ندیدهای! آن زمان مثل حالا نبوده که دورتادور خانۀ خدا، چرثقیلها لمیده باشند و حرف اول را دلار و نفت بزند! حالا بهجای آن ستون زشت بیقواره را یک دیوار بزرگ سیمانی گرفته و چیزی به اسم دایرهوار بودن معنی نمیدهد.
🔸آن دورهها کسی چه میدانست دلار چیست و چه تاثیری بر زندگی انسانها میگذارد؟ حالا دلار را پارو میکنند و کوه میخورند و هتلهای آنچنانی میسازند که حواس زائران را پرت امور دنیوی کنند که اگر اینطور باشد، بدا بهحال ما!
#معرفی_کتاب
#خال_سیاه_عربی
🔸حامد عسکری، روایت پیش از حجش را با آب و تاب پیش میبرد و از کشاکش بندگی و سرکشی در تهران و بم، خودش را پرت میکند وسط خیابانی که تا اراده کند، گنبد خضرا میبیند و تا سر بچرخاند آن طرفتر قبرستان بقیع و آه میکشد و غربت میبلعد. کنج پر دود و دم تهران کجا و غربت هضم نشدنی مدینه کجا؟ اصلا مدینه اولیها پس از بازگشتشان آرامترند! شاید به این خاطر است که بار غربت مدینه را در عرفات زمین میگذارند و سبکبار برمیگردند سراغ روزمرگیهایشان!
🔸شاعر است دیگر و عادت به احساسی نوشتن، جزء لاینفک او، قلم که به دستش بدهی آنقدر ماهرانه در سیر روایت پروازت میدهد که یک نفس بخوانی و غرق شوی. کلمات را چنان با آب و تاب بیان میکند که جز حسرت خوردن و آه کشیدن کاری از دستت برنیاید، اینگونه است که قدم به قدم در کتابش همراه میکند.
#معرفی_کتاب
#خال_سیاه_عربی
🔸گشت و گذار در مکانهای تاریخی مدینه با عربی دست و پا شکسته و چند عکس با گوشی و چند روایت ضبطی برای پخش، با سرعت تمام میشود. هنوز کامل مزه شهر پیامبر را نچشیدهایم که طنین دلانگیز مکه به گوش میرسد. اصلا آمده است حج تا حاجی شود، مقصد آنجاست، کعبه آنجاست.
🔸توصیفهای جاندار نویسنده مثل دوربین واقعیت مجازی عمل میکند و وادارت میکند پس از بستن احرام، در ورودی مسجدالحرام به سجده بیفتی و زمین و زمان را از یاد ببری و روضه و مرثیه و مناجات را مخلوط کنی. احرام بستهای، دست پایت هم بسته است. حواس جمع میخواهد، شش دانگ...
🔸انگار نویسنده در این کتاب دارد با خودش حرف میزند، دارد بلند بلند فکر میکند. حتی مخاطب فرضی هم در نظر نمیگیرد و یکریز از حال و هوای خودش میگوید و مینویسد. ساده و بی غل و غش است. ادا در نمیآورد. جایی خودش گفته بود: «در این کتاب جانماز آب نکشیدهام.» راست میگوید.
#معرفی_کتاب
#خال_سیاه_عربی