─इई─इई 📚 ईइ═ईइ═
﷽
🌐 #رمان_آنلاین
🌀 #قصه_دلبری
◀️ قسمت: #چهاردهم
خیلی دوست داشتم پشت سرش نماز را به جماعت بخوانم، دوران دانشجویی تجربه کرده بودم.
آن دورانی که به خوابم هم نمیآمد روزی با او ازدواج کنم.
در اردوها، کنار معراج شهدای گمنام دانشگاه، آقایان میایستادند ما هم پشت سرشان، صوت و لحن خوبی داشت.
بعد از ازدواج فرقی نمیکرد، خانه خودمان باشد یا خانه پدر و مادرهایمان، گاهی آنها هم میآمدند پشت سرش اقتدا میکردند.
مواقعی که نمازش را زود شروع میکرد بلند بلند میگفتم (والله یحب الصابرین).
مقید بود به نماز اول وقت، مسافرت که میرفتیم، زمان حرکت را طوری تنظیم میکرد که وقت نماز بین راه نباشیم.
زمانهایی که اختیار ماشین دست خودش نبود و با کسی همراه بودیم، اولین فرصت در نمازخانههای بین راهی یا پمپ بنزین میگفت: نگه دارین!
اغلب در قنوتش این آیه را میخواند: (رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا)
قرآنی جیبی داشت و بعضی وقتها که فرصتی پیش میآمد میخواند: مطب دکتر، در تاکسی.
گاهی اوقات هم از داخل موبایلش قرآن میخواند.
با موبایل بازی میکرد؛
انگری بردز، هندوانهای بود که با انگشت قاچ قاچ میکرد، اسمش را نمیدانم و یک بازی قورباغه.
بعضی مرحلههایش را کمکش میکردم.
اگر من هم در مرحلهای میماندم برایم رد میکرد.
میگفتم نمیشه وقتی بازی میکنی صدای مداحی پخش بشه؟!
تنظیم کرده بود که بازی میکردم و به جای آهنگش، مداحی گوش میدادیم.
اهل سینما نبود ولی فیلم اخراجیها را با هم رفتیم دیدیم.
بعد از فیلم نشستیم به نقد و تحلیل.
کلی از حاجی گیرینفهای جامعه را فهرست کردیم، چقدر خندیدیم!
طرف مقابلش را با چند برخورد شناسایی میکرد و سلیقهاش را میشناخت.
از همان روزهای اول، متوجه شد که جانم برای لواشک در میرود.
هفتهای یکبار را حتما گل میخرید. همه جوره میخرید.
گاهی یک شاخه ساده، گاهی تزیین شده. یک بسته لواشک، پاستیل یا قرهقوروت هم میگذاشت کنارش.
اوایل چند دفعه بو بردم از سر چهارراه میخرد.
گفتم: واقعاً برای من خریدی یا دلت برای آن بچه گل فروش سوخت؟
از آن به بعد فقط میرفت گلفروشی.
دلرحمیهایش را دیده بودم. مقید بود پیادههای کنار خیابان را سوار کند، به خصوص خانوادهها را.
یک بار در صندوق عقب ماشین عکس رادیولوژی دیدم.
ازش پرسیدم: این مال کیه؟ گفت: راستش مادر و پسری رو سوار کردم که شهرستانی بودن و آمده بودند برای دوادرمون. پول کم آورده بودن و داشتن برمیگشتن شهرشون!
به مقدار نیاز پول برایشان کارت به کارت کرده بود و دویست هزار تومان هم دستی به آنها داده بود.
بعد برگشته بود آنها را رسانده بود بیمارستان.
میگفت: از بس اون زن خوشحال شده بود، یادش رفته عکسش رو برداره!
رفته بود بیمارستان که صاحب عکس را پیدا کند یا نشانی ازشان بگیرد و بفرستد برایشان.
گاهی به بهزیستی سر میزد و کمک مالی میکرد.
وقتی پول نداشت، نصف روز میرفت با بچهها بازی میکرد.
یکجا نمیرفت، هر دفعه مکان جدیدی.
برای من که جای خود داشت، بهانه پیدا میکرد برای هدیه دادن.
اگر در مناسبتی دستش تنگ بود، میدیدی چند وقت بعد با کادو آمد و میگفت: این به مناسبت فلان روز که برات هدیه نخریدم!
یا مناسبت بعدی، عیدی میداد در حد دوتا عیدی.
سنگ تمام میگذاشت. اگر بخواهم مثال بزنم مثلا روز ازدواج حضرت فاطمه(س) وحضرت علی(ع) رفته بود عراق برای مأموریت.
بعد که آمد، یک عطر و تکهای از سنگ حرم امام حسین برایم آورده بود.
گفت: این سنگ هم سوغاتیت.
عطر هم قضای روز ازدواج حضرت فاطمه و حضرت علی!
در همان مأموریت خوشحال بود که همه عتبات عراق را دل سیر زیارت کرده است.
در کاظمین محل اسکانش به قدری نزدیک حرم بود که وقتی پنجره را بازی میکرد، گنبد را به راحتی میدید.
شب جمعهها که میرفتند کربلا!
بهش میگفتم: خوش به حالت، داری حال میکنی از این زیارت به آن زیارت!
در مأموریتها دست به نقد تبریک میگفت. زیر سنگ هم بود گلی پیدا میکرد و ازش عکس میگرفت و برایم میفرستاد.
گاهی هم عکس سلفیاش را میفرستاد یا عکسی که قبلا با هم گرفته بودیم.
همه را نگه داشتهام، به خصوص هدایای جلسه خواستگاری را: کفن و پلاک و تسبیح شهید.
در کل چیزایی که از تفحص آورده بود، یادگاری نگه داشتم برای بچهام.
تفحص را خیلی دوس داشت.
بعد از ازدواج، دیگر پیش نیامد که برود.
زیاد هم از آن دوران تعریف میکرد، میگفت: با روضه کار را شروع میکردیم، با روضه هم تموم!
از حالشان موقعی که شهید پیدا میکردن میگفت.
جزئیاتش یادم نیست، ولی رفتن تفحص را عنایت میدانست.
کلی ذوق داشت که بارها کنار تابوت شهدا خوابیده است.
⏯ادامه دارد...
روایت زندگے #شهیدمحمدحسینمحمدخانے
بہ روایت همسر
✍ به قلم محمد علی جعفری
#رمان
#شهیدمدافعحرم
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5882247944287030180.mp3
1.91M
#داسـتان_شـب
🎧 گـوش کنیـد
📚 کتاب جـذاب و شنیـدنی
با من مهربان باش
🎙 باصدای: دکتر مهدی خدامیان
🌀 پارت سوم / فصل دوم
#کتاب_صوتی
🆔 @ketabyarr
https://eitaa.com/joinchat/695271612C6bdeec85a5
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
14000801-ramezani-sorood.mp3
1.16M
●━━━━━━─────── ⇆
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷
🎧 گـوش ڪنیــد ♬
📼 #نواے_عاشقے
🎤 حاج #مجتبی_رمضانی
༺ ـבوستت בارم یا محمـב ༻
#میلاد_پیامبر_اکرم
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#نهج_البلاغه
حکمت9⃣: اقبال و ادبار دنیا
🌼 وَ قَالَ(علیه السلام): إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى [قَوْمٍ أَعَارَتْهُمْ مَحَاسِنَ غَيْرِهِمْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُمْ سَلَبَتْهُمْ مَحَاسِنَ أَنْفُسِهِمْ] أَحَدٍ، أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ، سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِه.
🌼 و درود خدا بر او، در نکوهش دنیا فرمود: چون دنيا به كسى روى آورد، نيكیهاى ديگران را به او عاريت دهد، و چون از او روى برگرداند خوبىهاى او را نيز بربايد.
#شرح_حکمت
#حکمت_نهم
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
صوت-حکمت-نهم.mp3
2.34M
🎧 گوش کنید
📻 #شرح_صوتی_نهجالبلاغه
🔷 حکمت 9⃣
🎙 استاد مهدوی ارفع
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
#شرح_صوتی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
4_5987837060969399258.pdf
3.39M
📥 #دانلود_کتاب
📔 دائی جان ناپلئون
🖌 نویسنده: ایرج پزشکزاد
#ایران
#داستانی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
بیشعوری - خاویر کرمنت.pdf
2.63M
📥 #دانلود_کتاب
📔 بیشعوری؛ راهنمای عملی شناخت و درمان خطرناکترین بیماری تاریخ بشریت
🖌 نویسنده: خاویار کرمنت
📝 مترجم: محمود فرجامی
#داستانی
#خاویار_کرمنت
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
دختری که رهایش کردی.pdf
42.09M
📥 #دانلود_کتاب
📔 دختری که رهایش کردی
🖌 نویسنده: جوجو مویز
📝 مترجم: کتایون اسماعیلی
📖 درباره کتاب:
کتاب #دختری_که_رهایش_کردی داستانی درباره دو زن با ویژگیهای مشابه است که یکی از آنها به نام سوفی در زمان اشغال فرانسه مجبور است تا از خانوادهاش در نبود شوهر در مقابل نازیها محافظت نماید و دیگری به نام لیو که در لندن زندگی میکند.
شوهر لیو قبل از فوت به وی یک تابلو نقاشی هدیه میدهد که نمایی از یک زن است و مربوط به یک قرن قبل و در جریان جنگ از فرانسه به انگلستان منتقل شده است. این دو داستان با این تابلو در هم میآمیزد.
#رمان
#جوجو_مویز
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5796322897282729837.pdf
584.3K
📥 #دانلود_کتاب
📔 اندیشه فقهی امام خمینی
🖌 نویسنده: دکتر احمد پاکتچی
#ایران
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈