@BookTopمرداب روح.pdf
4.19M
📥 #دانلود_کتاب
📔 مرداب روح؛ رنجها حرفی برای گفتن دارند.
🖌 نویسنده: جیمز هولیس
📝 مترجم: فریبا مقدم
📌کتاب مرداب روح به قلم جیمز هولیس، جایگاه و نقش تاثیرگذار رنجها و سختیها در رشد روحی انسان را مورد بررسی قرار داده و نشان میدهد در گذر از این رنجهاست که هدف، شان و عمیقترین معنای زندگی بر انسان آشکار میشود.
#روانشناسی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
ஜ۩۞۩ஜ
◦•●◉✿ ࡅ߳ܠܝ̇ߺܭَܝߊܝ̇ߺܘ ✿◉●•◦
🌸 معجزهی خدا رو ببین ...
زمانی که نداری بخشنده باش !
زمانی که تو اوج عصبانیتی صبوری کن !
زمانی که غمگینی دل کسی رو،
از غم خالی کن...!
تو اینجور مواقع هست که میتونی
معجزه خدا رو تو زندگیت ببینی ...
تو اگه دست خدا بشی برای دیگران
دیگران هم دست خدا میشن
تو زندگی تو ...
این یه قانونه رفیق !
از هر دستی که بدی از
همون دست پس میگیری ...!
جهان ما جهان داد و ستدهاست ...
#تلنگر
#امام_زمان
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
کتاب یار
📻 #نمایش_رادیویی 📙 #سووشون 🖌 نویسنده: سیمین دانشور 🎬 کارگردان: حمید منوچهری این نمایش رادیویی بر
4_5884263078517804435.mp3
8.4M
●━━━━━━─────── ⇆
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷
📻 #نمایش_رادیویی
🎧 گوش کنید
🎵 #نمایش_رادیویی_سووشون
4⃣ قسمت چهارم
#نمایشنامه
#سیمین_دانشور
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
─इई─इई 📚 ईइ═ईइ═
﷽
🌐 #رمان_آنلاین
🌀 #قصه_دلبری
◀️ قسمت: #بیستم
دو دفعه رفت آن دنیا و احیا شد، برگشت.
مرخصش که کردند، همه خوشحال شدیم که حالش رو به بهبودی رفته است.
پدرم که تا آن روز راضی نشده بود بیاید دیدنش، در خانه تا نگاهش به او افتاد، یک دل نه صد دل عاشقش شد.
مثل پروانه دورش میچرخید و قربان صدقهاش میرفت.
اما این شادی و شعف چند ساعتی بیشتر دوام نیاورد.
دیدم بچه نمیتواند نفس بکشد، هی سیاه میشد.
حتی نمیتوانست راحت گریه کند.
تا شب صبر کردیم اما فایدهای نداشت.
به دلهره افتادیم که نکند طوری بشود.
پدرم با عصبانیت میگفت: از عمد بچه رو مرخص کردن که توی خونه تموم کنه!
سریع رساندیمش بیمارستان.
بچه را بستری کردند و ما را فرستادند خانه.
حال و روز همه بدتر شد.
تا نیاورده بودیمش خانه، اینقدر بهم نریخته بودیم.
پدرم دور خانه راه میرفت و گریه میکرد و میگفت: این بچه یه شب اومد خونه، همه رو وابسته و بیچاره خودش کرد و رفت!
محمدحسین باید میرفت.
اوایل ماه رمضان بود.
گفتم: تو برو، اگه خبری شد زنگ میزنیم!
سحر همان شب از بیمارستان مستقیم به گوشی خودم زنگ زدند و گفتند بچه تمام کرد.
شب دیوانه کنندهای بود.
بعد از پنجاه روز امیر محمد مرده بود و حالا شیر داشتم.
دور خانه راه میرفتم، گریه میکردم و روضه حضرت رباب میخواندم.
مادرم سیسمونیها را جمع کرد که جلوی چشمم نباشه.
عکسها، سونوگرافیها و هرچیزی که نشانهای از بچه داشت، گذاشت زیر تخت.
با پدر مادرش برگشت.
میخواست برایش مراسم ختم بگیرد: خاکسپاری، سوم، هفتم، چهلم.
خانوادهاش گفتند: بچه کوچک این مراسما رو نداره!
حرف حرفه خودش بود.
پدرش با حاج آقا مهدوینژاد که روحانی سرشناسی در یزد بود صحبت کرد تا متقاعدش کند.
محمدحسین روی حرفش حرف نمیزد،
خیلی باهم رفیق بودند.
از من پرسید: راضی هستی این مراسمها رو نگیریم؟
چون دیدم خیلی حالش بد است، رضایت دادم که بیخیال مراسم شود.
گفت: پس کسی حق نداره بیاد خلد برین (قبرستان یزد) برای خاکسپاری.
خودم همه کارهاش رو انجام میدم!
در غسالخانه دیدمش.
بچه را همراه با یکی از رفقایش غسل داده و کفن کرده بود.
حاج آقا مهدوی نژاد و دوسه تا روحانی دیگر از رفقایش هم بودند.
به من قول داده بود اگر موقع تحویل بچه نروم بیمارستان، درست وحسابی اجازه میدهد بچه را ببینم، آن هم تنها!
بعد از غسل و کفن چند لحظهای باهم کنارش تنها نشستيم؛
خیلی بچه را بوسیدیم و با روضه حضرت علی اصغر با او وداع کردیم با آن روضهای که امام حسین (ع) مستأصل، قنداقه را بردند پشت خیمه.
میترسیدم بالای سر بچه جان بدهد.
تازه میفهمیدم چرا میگویند امان از دل رباب!
سعی میکردم خیلی ناله و ضجه نزنم.
میدانستم اگر بیتابیام را ببیند، بیشتر به او سخت میگذرد و همه را میریختم در خودم.
بردیمش قطعه نونهالان، خودش رفت پایین قبر.
کفن بچه را سر دست گرفته بود و خیلی بیتابی میکرد، شروع کرد به روضه خواندن.
همه به حال او و روضههایش میسوختند۔
حاج آقا مهدوی نژاد وسط خواندنش دم گرفت تا فضا را از دستش بگیرد.
بچه را گذاشت داخل قبر اما بالا نمیآمد، کسی جرئت نداشت بهش بگوید بیا بیرون، یک دفعه قاطی میکرد و داد میزد.
پدرش رفت و گفت: «دیگه بسه!»
فایده نداشت؛ من هم رفتم و بهش التماس کردم صدقه سر روضههای امام حسین بود که زود به خود آمدیم.
چیز دیگری نمیتوانست این موضوع را جمع کند.
برای سنگ قبر امیرمحمد، خودش شعر گفت:
ارباب من حسین،
داغی بده که حس کنم تو را
داغ لب ترک ترک اصغر تو را
طفلم فدای روضه صد پاره اصغرت
داغی بده که حس کنم آن ماتم تو را...
⏯ادامه دارد...
روایت زندگے #شهیدمحمدحسینمحمدخانے
بہ روایت همسر
✍ به قلم محمد علی جعفری
#رمان
#شهیدمدافعحرم
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5882247944287030186.mp3
2.3M
#داسـتان_شـب
🎧 گـوش کنیـد
📚 کتاب جـذاب و شنیـدنی
با من مهربان باش
🎙 باصدای: دکتر مهدی خدامیان
🌀 پارت نهم / فصل هشتم
#کتاب_صوتی
🆔 @ketabyarr
https://eitaa.com/joinchat/695271612C6bdeec85a5
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#حدیث_روز
🔘 قال رسول اللّه «صلىاللهعليهوآله»: اَلْعِلْمُ خَزائِنُ وَ مَفاتيحُهُ السُّؤالُ، فَاسْألُوا رَحِمَكُمُ اللّه ُ فَاِنَّهُ يُؤْجَرُ اَرْبَعَةٌ: السّائِلُ وَالْمُتَكَلِّمُ وَالْمُسْتَمِعُ وَالْمُحِبُّ لَهُمْ.
🌸 پيامبر خدا «صلىاللهعليهوآله»:
#دانش گنجينههايى است و كليدهاى آنها #پرسش است؛ پس، رحمت خدا بر شما، بپرسيد كه بر اثر آن چهار نفر پاداش مىيابند:
🔸پرسنده ،
🔹گوينده ،
🔸شنونده و
🔹دوستدار آنان.
📚 #تحف_العقول : صفحه ۴۱
🆔 @ketabyarr
https://eitaa.com/joinchat/695271612C6bdeec85a5
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
کتاب تهاجم فرهنگی.pdf
559.1K
📥 #دانلود_کتاب
📔 تهاجم فرهنگی؛ برگرفته از سخنرانیهای استاد محمدتقی مصباح یزدی
🖌 نویسنده: عبدالجواد ابراهیمی
#اعتقادی
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
حقوق اساسی ۲،خسروی،قابل جستجو.pdf
1.41M
📥 #دانلود_کتاب
📔 حقوق اساسی
🖌 نویسنده: دکتر حسن خسروی
#حقوقی
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
داستان کودکی من - چارلی چاپلین.pdf
2.03M
📥 #دانلود_کتاب
📔 داستان کودکی من
🖌 نویسنده: چارلز چاپلین
📝 مترجم: محمد قاضی
#ادبیات
#داستانی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
عالم ذر1.pdf
315.2K
📥 #دانلود_مقاله
📔 مفهوم و مصداق عالم ذر؛ از دیدگاه صدرالمتالهین شیرازی و علامه طباطبایی
🖌 نویسنده: علی محمد ساجدی
#اعتقادی
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
9.mp3
16.73M
🔉 #مستند_صوتی_شنود
قسمت 9⃣
ادامه واقعه پنجم...
*شیطان چگونه حواس آن مرد را پرت کرد؟
* تا به چیزی توجه می کردم، به آن اشراف داشتم
* علت پرخاش خانم به شوهرش را متوجه شدم
* شیطان پرخاشگری را به او القا می کرد.
* عصبانیت، زمینه فعالیت شیطان
*نجاست، مورد علاقه شیطان
* خانه ای که سگ در آن تردد دارد ،جایگاه شیطان است.
* دادی که سر دخترم زدم وحرفی که شیطان به من زد.
* تاثیر نیت مورد رضایت خداوند در زندگی
* تنها راه به دست آوردن اخلاص
* شیطان از ناحیه تعلقات، انسان را می زند
* لحظه قهقه شیطان
* لباسی که حصن است.
* چه می شود که انسان با وجود حالات معنوی، سقوط می کند.
* گناهی که هستی انسان را برباد می دهد
* تبعات گناه مسئولین
* عاقبت خیانت به حکومت اسلامی
* وای به حال کسانی که به اسم اسلام، خیانت کردند.
* اولین شرط برای شروع هر کار
* طهارت، عامل اتصال به خدا
* شیطان، مجهز به تمام علوم وشگردها
* راه ورود شیطان برای هر فرد
*امتحان، از نقاط لغزش
* بلاهایی که در دفع آن خدا به دادم رسید.
#شنود
#مستند_صوتی
#لبیک_یا_خامنه_ای
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈