درتلاطم زندگي.pdf
2.82M
📥 #دانلود_کتاب
📔 در تلاطم زندگی
🖌 نویسنده: امیل زولا
📝 مترجم: کوروش آزادمهر
📌در تلاطم زندگی یکی از آثار قدیمی و محبوب امیل زولا نویسنده مشهور فرانسوی است.
شالوده اصلی و داستان این کتاب درباره اتفاقات تلخ و ناگوار زندگی است که برای انسانهای مختلف اتفاق میافتد و آنها را با مشکلات زندگی رو به رو میسازد.
#رمان
#داستانی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
1_1611572971.MP3
18.53M
🔉#مستند_صوتی_شنود
قسمت 7⃣
* واقعه پنجم....
* چه شد که شیطان به من غذا داد؟
*شیطانی که پشت گردن انسان می چسبد.
* احتناک، نحوه ی عمل شیطان در قرآن
* تسویف یکی از راهکارهای شیطان
* هرکس فعال تر در جبهه خدا باشد، از شیطان بیشتر می خورد.
* فرمانی که دست شیطان بود.
* نحوه شراکت شیطان در اموال واولاد
* مشارکت شیطان در اموال به اولاد می رسد.
* جنس شیعه
* سلول سلولی که از محبت اهل بیت پر است.
* عنایت خدا به آدم در برابر حمله شیطان
* فلسفه بلایایی که به انسان می رسد؟
* تفسیر حمله ی شیطان از چهار طرف
* کدام فراموشی کار شیطان است؟
* مسخره معارف، کار شیطان
* شک وشبهه در روابط زن وشوهر
* سناریوی شیطانی، که در آن گم می شدی
* اززندگی سیر شدم
* تاثیر تعقیبات نماز صبح در دفع شیاطین
* چه عواملی شیطان را دور می کند.
* گوشه ای از اخلاق شیطان
* راه تو به شیطان باز نکن
* تنها راه خلاص از شیطان
* امکان نداره در مسیر مقابله با شیطان باشی و حمله شیطان بیشتر نشود.
* کدام قشر با شیطان بیشتر مقابله می کند
* شیطان چه کسانی را یاری می دهد؟
* از فرصت باقی مانده برای کمک به دیگران استفاده می کردم.
* شیطانی که به دیوار چسبیده چه ماموریتی داشت؟
* اتاقی که مملو از شیاطین جاسوس بود.
#شنود
#مستند_صوتی
#کتاب_صوتی
🆔 @ketabyarr
https://eitaa.com/joinchat/695271612C6bdeec85a5
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
─इई─इई 📚 ईइ═ईइ═
﷽
🌐 #رمان_آنلاین
🌀 #قصه_دلبری
◀️ قسمت: #هفتم
مسئول اعتکاف دانش آموزی یزد بود...
از وسط برنامهها میرفت و میآمد، قرار شد بعد از ایامالبیض برویم کنار معراج شهدای گمنام دانشگاه عقد کنیم.
رفته بود پیش حاج آقای آیتاللهی که بیایند برای خواندن خطبه عقد ایشان گفته بودند: بهتر است بروید امامزاده جعفر علیه السلام یزد.
خانوادهها به این تصمیم رسیده بودند که دو تا مراسم مفصل در سالن بگیرند؛ یکی یزد یکی هم تهران؛
مخالفت کرد و گفت: باید یکی رو ساده بگیریم راضی نشد. من را انداخت جلو تا بزرگترها را راضی کنم، چون من هم با او موافق بودم زور خودم را زدم تا آخر به خواستهاش رسید.
شب تا صبح خوابم نبرد، دور حیاط راه میرفتم تمام صحنهها مثل فیلم در ذهنم رد میشد... همه آن منت کشیهایش؛
از آقای قرائتی شنیده بودم ۵۰ درصد ازدواج تحقیق و ۵۰ درصد توسل؛ نمیشه به تحقیق امید داشت ولی میتوان به توسل دل بست. بین خوف و رجا گیر افتاده بودم با اینکه به دلم نشسته بود باز دلهره داشتم، متوسل شدم.
زنگ زدم به حرم امام رضا علیهالسلام آنکه خیرم کرده بود برایش، همان که چشمانم را بستم با نوای صلوات خاصه خودم را پای ضریح میدیدم. در بین صدای همه زائران حرفم را دخیل بستم به ضریح؛ ما از تو به غیر تو نداریم تمنا حلوا به کسی ده که محبت نچشیده...
همه را سپردم به امام... هندزفری را گذاشتم داخل گوشم. راه میرفتم و روضه گوش میدادم؛ رفتم به اتاقم با هدیههایش ور رفتم، کفن شهید گمنام، پلاک شهید.
صدای اذان مسجد بلند شد. مادرم سر کشید داخل اتاق و گفت نخوابیدی برو یه سوره قران بخون... ساعت ۶ و نیم صبح خالم آمد با مادرم وسایل سفره عقد را جمع میکردم نشسته بودم و بر بر نگاهشان میکردم...
به خودم میگفتم یعنی همه اینا داره جدی میشه. خالم غرولندی کرد که: کمک نمیکنی حداقل پاشو لباساتو بپوش.
همه عجله داشتند که باید زودتر عقد خوانده شود تا به شلوغی امامزاده نخوریم...
وقتی با کت و شلوار دیدمش، پقی زدم زیر خنده... هیچکس باور نمیکرد این آدم تن به کت و شلوار بدهد.
از بس ذوق مرگ بود خندهام گرفت. به شوخی بهش گفتم شما کت و شلوار پوشیدی یا کت و شلوار شما رو پوشیده؟!
در همه عمرش فقط دو بار با کت و شلوار دیدمش؛ یک بار برای مراسم عقد یک بار هم برای عروسی. درو همسایه و دوست و آشنا با تعجب میپرسیدند:
حالا چرا امامزاده داشت!
نداشتیم بین فک و فامیل کسی اینقدر ساده دخترش را بفرستد خانه بخت...
سفره عقد ساده انداختیم وسایل صبحانه را با کمی نان و پنیر و سبزی و گردو و شیرینی یزدی گذاشتیم داخل سفره، خیلی خوشحال بودم که قسمت شد قرآن و جا نماز هدیه حضرت آقا را بگذارم داخل سفره عقد؛ سال ۱۳۸۶ که حضرت آقا آمده بودند یزد، متنی بدون اسم برای ایشان نوشته بودم.
چند وقت بعد از طرف دفتر ایشان زنگ زدن منزلمان که نویسنده این متن زن یا مرد؟
مادرم گفت: دخترم نوشته... یکی دو هفتهای گذشت که دیدم پستچی بسته آورده است.
آقای آیتاللهی خطبه مفصلی خواندند با تمام آداب و جزئیاتش...
فامیل میگفتند ما تا حالا اینطور خطبهای ندیده بودیم...
حالا در این هیر و ویر پیله کرده بود که برای شهادتش دعا کنم. میگفت اینجا جایی که دعا مستجاب میشه!
هرچه میخواستم بهش بفهمانم که ول کن اینقدر روی این مطلب پا فشاری نکن راه نمیداد.
هی میگفت: تو سبب شهادت منی من این رو با ارباب عهد بستم و مطمئنم که شهید میشم... فامیل که در ابتدای امر کلاً گیج شده بودند.
آن از ریخت و قیافه داماد این هم از مکان عقد...
آنها آدمی با این همه ریش را جز در لباس روحانیت ندیده بودند، بعضیها که فکر میکردند طلبه است، با توجه به اوضاع مالی پدرم خواستگارهای پولداری داشتم که همه را دست به سر کرده بودم.
حالا برای همه سوال شده بود: مرجان به چه چیز این آدم دلخوش کرده که بله گفته است!!!
عدهای هم با مکان ازدواجم کنار میآمدند ولی میگفتند: مهریهاش رو کجای دلمون بزاریم چهارده تا سکه هم شد مهریه...
همیشه در فضای مراسم عقد کف زدن و کل کشیدن دیده بودم ولی رفقای محمدحسین زیارت عاشوراخواندند، و مراسم وصل به هیئت و روضه شد.
البته خدا در و تخته را جور میکند آنها هم بعد از روضه مسخره بازیشان سرجایش بود.
شروع کردن به خواندن شعر «رفتند یاران چابک سواران»، چشمش برق میزد. گفت: تو همونی که دلم میخواست کاش منم همونی بشم که تو دلت میخواد... مدام زیر لب میگفت شکر که جور شد. شکر اونی که میخواستم شد، شکر که همه چیز طبق میلم جلو میره، شکر...
⏯ادامه دارد...
روایت زندگے #شهیدمحمدحسینمحمدخانے
بہ روایت همسر
✍ به قلم محمد علی جعفری
#رمان
#عاشقانه
#شهیدمدافعحرم
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
Ta Khoda Rahi Nist 36.mp3
1.09M
#داسـتان_شـب
🎧 گـوش کنیـد
📚 کتاب جـذاب و شنیـدنی
تا خدا راهی نیست
"چهل حدیث قدسی"
🎙 باصدای: دکتر مهدی خدامیان
🌀 پارت سی و ششم
#کتاب_صوتی
🆔 @ketabyarr
https://eitaa.com/joinchat/695271612C6bdeec85a5
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#نهج_البلاغه
حکمت8⃣ : شگفتیهای خلقت انسان
🌼 وَ قَالَ(علیهالسلام) اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ؛ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ، وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ، وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ، وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ.
🌼 امام عليهالسّلام در شگفتى آفرينش انسان فرموده است:
براى(آفرينش) اين انسان به شگفت آئيد انديشه نمائيد تا به قدرت و توانائى آفريدگارش پى بريد كه او را طورى آفريده كه:
🔸با پيهى (چشم) مىبيند،
🔹و با گوشتى(زبان) سخن میگويد،
🔸و با استخوانى (گوش) میشنود،
🔹و از شكافى (بينى) نفس میكشد.
#شرح_حکمت
#حکمت_هشتم
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
صوت-حکمت-هشتم.mp3
2.09M
🎧 گوش کنید
📻 #شرح_صوتی_نهجالبلاغه
🔷 حکمت 8⃣
🎙 استاد مهدوی ارفع
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید
#شرح_صوتی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
4_404825243450867902.pdf
5.45M
📥 #دانلود_کتاب
📔 جاوادنگی
🖌 نویسنده: میلان کوندرا
📝 مترجم: حشمت الله کامرانی
#رمان
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
Khodat_bas_dokhtar_1.pdf
9.48M
📥 #دانلود_کتاب
📔 خودت باش دختر
🖌 نویسنده: ریچل هالیس
📝 مترجم: هدیه جامعی
#خودسازی
#روانشناسی
🆔 @ketabyarr
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈