eitaa logo
📌اخبار فوری و مهم
12.7هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
9.6هزار ویدیو
43 فایل
این کانال به اخبار جنگ های آخرالزمانی سربازان جبهه حق با سربازان جبهه شیطانی می پردازد(انتشار مطالب، آزاد) تبلیغات با قیمت مناسب 🤩👇 https://eitaa.com/joinchat/4031513195Cc2c5e9c9df
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰نڪات ڪلیدے از قرآن ڪریم 💠سورہ يونس 🌺۵)سورہ مباركہ يونس بيان ميكند كہ سنت الهي, جاري شدہ كہ بين رسولان و امتهاي تكذيب كنندہ ايشان, حكم قطعي انجام شود و آنگاہ امت پيامبر بيم ميدهد كہ نظير آنچہ بر پيشينيان گذشتہ, بر آنان نيز خواهد گذشت. خداوند در اين سورہ بہ كسانيكہ وحي را منكر شدہ اند مي فرمايد: "قرآن يك كتاب آسماني است" و تكذيب كنندگان آيات الهي را تهديد مينمايد. همچنين علامہ طباطبايي دربارہ سورہ يونس ميفرمايد:" سزاوار است آن را سورہ تهديد و داوري و فيصلہ قطعي بين پيغمبر و امت بناميم". شاهد اين سخن, آيہ آخر سورہ يونس ميباشد كہ خداوند ميفرمايد:" بر آزار مشركين صبرنما تا آنگاہ كہ خدا حكم كند و خدا بهترين حكم كنندگان است".(واصبر حتي يحكم اللہ و هو خير الحاكمين) 🌺۶) مشركين و قرآن مجيد: الف-خداوند در آيہ دوم سورہ يونس ميفرمايد آيا مردم تعجب كردہ اند كہ خدا بہ يك مرد عادي حقايقي نازل كردہ است و تعجب آنان مورد مذمّت قرار گرفتہ است. ب-از آنجا كہ آيات قرآن با عقايد بت پرستان سازگار نبود با آن مخالفت ميكردند. در آيہ۱۵ سورہ توبہ آمدہ است: "و چون خواندہ شود بر مشركان مكہ آيہ هاي قرآن ما, در حاليكہ روشن است اين آيات, آنان كہ ديدار ما را اميد ندارند گويند قرآني غير از اين بياور و يا آن را تبديل كن". يعني بجاي آيہ عذاب آيہ رحمت بنہ و مطالبي را كہ نمي پسنديم حذف كن. ج- پيامبر در جواب مشركين ميفرمود من فقط از چيزي كہ بہ من وحي شدہ است پيروي ميكنم و حق هيچگونہ تصرفي ندارم, بدانيد اين كلمات از سوي خداست زيرا تاكنون در طي سالهايي كہ بين شما بودم اين خبرها را براي شما ذكر نميكردم. د- مشركان قرآن را آيہ و معجزہ نميدانستند و همانطور كہ در آيہ۲۰ سورہ يونس آمدہ, براي سبك كردن قرآن ميگفتند: "چرا از طرف پروردگارش معجزہ اي بر محمد نازل نشد". ه- خداوند در آيہ۳۷سورہ يونس ميفرمايد: "قرآن را نشايد كہ ساختہ و پرداختہ غير خدا باشد و ليكن تصديق كنندہ و بيان كنندہ كتب آسماني پيش از خود است". 🌺۷) مطالبي راجع بہ قرآن: الف- قرآن معجزہ آسماني است و بارها مردم را بہ مبارزہ دعوت كردہ است.در آيہ۳۸سورہ يونس كہ بہ آيہ تحدّي معروف است آمدہ كه: "اگر اين قرآن كلام خدا نيست سورہ اي مانند آن بياوريد و در اين كار هر كس را كہ ميتوانيد بہ ياري بگيريد". ب- در آيہ۵۷سورہ يونس اوصاف قرآن بہ اين شرح آمدہ است؛ اول اينكہ قرآن پند و موعظہ ايست از جانب پروردگار, دوم اينكہ شفاي دردهای است, سوم اينكہ كتاب هدايت است وچهارم اينكہ رحمتي براي مؤمنان است. يعني در ابتدا با موعظہ مردم را از خواب غفلت بيدار ميكند و از كارهاي ناروا باز ميدارد ودر مرحلہ دوم باطن مردم را از صفات ناپسند پاك ميكند ودر مرحلہ سوم مردم را بہ سوي خوبيها هدايت ميكند ودر مرحلہ چهارم بشارت دهندہ رحمت, خيرات و بركات براي كساني است كہ بہ آن گرويدہ اند. ج- خداوند در آيہ۵۸سورہ يونس ميفرمايد"اي پيامبر بہ بندگانم بگو تنها بہ فضل خدا و رحمت وي (كتاب آسماني) شادمان باشيد, كہ البتہ آن از مالهايي كہ جمع ميكنيد براي شما بهتر است" د- حضرت علي(ع) در خطبہ۱۷۶ نهج البلاغہ ميفرمايد از قرآن براي بيماريهاي خود شفا بطلبيد و بہ آن براي حل مشكلاتتان استعانت بجوييد, چون قرآن شفاي بزرگترين دردهاست كہ آن درد كفر و نفاق و گمراهي است. 🌺۸) وعدہ هاي خداوند در آيہ هاي سورہ يونس: درآيہ۴اين سورہ, جمعي بہ عذاب دردناك و مايع جوشان جهنم وعدہ دادہ شدہ اند و در آيہ۲۷ساكنين هميشگي جهنم با چهرہ هايي كہ از تاريكي, مانند شب ظلماني پوشيدہ شدہ است ترسيم شدہ اند و در آيہ۵۳تأكيد ميكند كہ وعدہ مجازات راست است و در آيات۹ و۱۰ جمعي ديگر بہ باغهاي پرنعمت بهشت و محيط اُنس آنجا و سلام ساكنان بهشت وعدہ دادہ شدہ اند. 🌺۹)خداوند در آيات۷۵ تا۹۳ داستان حضرت موسي(ع) و دعوت وي بہ سوي خدا, معجزۀ اژدهاي او , غرق نمودن فرعونيان و نگہ داشتن بدن فرعون را براي پيامبر نقل ميكند, زيرا پيامبر نيز در دعوت خود با تكذيب قريشيان مواجہ شد و مانند حضرت موسي مهاجرت نمود و قوم پيامبر نيز برخوردهايي شبيہ قوم موسي با وي داشتند. 🌺۱۰)تشبيہ زيباي بي اعتباري اين دنيا بہ چهار فصل سال در آيہ۲۴سورہ يونس نشانہ ايست براي گروهي كہ اهل انديشيدن هستند. 🌺۱۱)از مطالب ديگر سورہ يونس آيات توحيدي۵و۶ اين سورہ دربارہ قدرت خداوند در خلقت ماہ و خورشيد و روز و شب است و در آيہ۱۲ وضعيت انسان ضعيف در هنگام گرفتاري و سپس رفتار وي وقتي كہ از گرفتاري نجات مييابد بيان شدہ است. در آيہ۶۲روحيہ اولياء خدا بيان ميشود كہ نہ خوفي دارند و نہ اندوهناك ميشوند. در آيہ۶۵خداوند پيامبر را دلداري ميدهد كہ از گفتار كافران اندوهگين نشود زيرا غلبہ و عزت با خداوند است و در آيہ۹۸ بہ قوم يونس اشارہ ميشود كہ تنها قومي هستند كہ ازعذاب نجات يافتند. 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 یڪ جرعہ معرفت @yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از قرآن ڪریم 💠چیزهایی که آثار گناه و معصیت را از دل می‌برند (آیه۱۱۴ سوره هود) عبادتها، حسناتی هستند که آثارشان در دل‌های مؤمنین وارد شده و آثار معصیت و تیرگی‌هایی که دل‌هایشان از ناحیه سیئات کسب کرده از بین می‌برد. آیه فوق همانند قسمتی دیگر از آیات قرآن، تأثیر اعمال نیک در از میان بردن آثار سوء اعمال بد را بیان می‌کند. در سوره نساء آیه۳۱میخوانیم (اگر از گناهان بزرگ دوری کنید گناهان کوچک شما را میپوشانیم) و در آیه۷ عنکبوت میخوانیم (کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دارند گناهان آنان را میپوشانیم) و به این ترتیب اثر خنثی کننده گناه را در طاعات و اعمال نیک تثبیت میکند. 💠خدا این‌گونه به بندگان مخلَصش عنایت میکند (آیه۲۴ سوره یوسف) این آیه از لحظه‌ای خبر می‌دهد که یوسف علیه‌السلام در فشار نیروی شیطانی آن زن در آستانه ارتکاب به گناه قرار گرفت اما چون او از بندگان مخلَص خدا بود به عنایت الهی از دام گناه حتمی رهید و نجات پیدا کرد. قرآن گزارش می‌دهد که در آن اتاق دربسته و همه چیز مهیا که زن عزیز مصر به سمت یوسف علیه‌السلام حرکت کرد، یوسف علیه‌السلام عنایتی از حق، مشاهده کرد که اگر نمی‌دید او نیز متقابلاً به سمت آن زن حرکت می‌کرد. قرآن کریم از آن عنایت ویژه به «برهان رب» یاد کرده است و علامه طباطبایی(ره) در تفسیر آن می‌نویسد: آن برهانی که یوسف از پروردگار خود دید و به سمت گناه نرفت هر چند کلام خدای متعال، کاملاً روشنش نکرده که چه بوده ولی به هر حال یکی از وسائل یقین بوده که با آن، دیگر جهل و ضلالتی باقی نماند و آن یقیناً علم عادی به بدی گناه و معصیت نبوده چرا که بسیاری این علم را دارند و گناه میکنند؛ در نتیجه شکی نمی‌ماند که آن برهانی که یوسف از پروردگار خود دید، همان برهانی است که خدا به بندگان مخلص خود نشان میدهد و آن نوعی از علم مکشوف و یقین مشهود و دیدنی است، که نفس آدمی با دیدن آن چنان مطیع و تسلیم می‌شود که دیگر به هیچ وجه میل به معصیت نمیکند. 🌹۱)الف- در اولين آيه از سوره مباركه هود خداوند ميفرمايد: "اين كتابي است كه آياتش استحكام يافته است و سپس تشريح شده است". مرحوم علامه طباطبايي(ره) ميفرمايد اين سوره در بيان آنست كه آيات متفرق و پراكنده قرآني, همگي بر يك حقيقت استوارند و آن اعتقاد به يگانگي خداست. همه شرايع و معارف قرآني به يك اصل يعني توحيد برميگردند ب- در سوره هود سنت جاويد الهي مطرح ميشود تا براي پيامبر(ص) جنبه تعليم حق و براي مؤمنين جنبه موعظه و تذكر و براي كفار جنبه اتمام حجت داشته باشد. در اين سوره سنت الهي در داستان زندگي حضرت نوح(ع), حضرت هود(ع), حضرت صالح(ع), حضرت لوط(ع), حضرت شعيب(ع), حضرت موسي(ع) و چگونگي دعوت انبياء به سوي توحيد بيان مي شود. 🌹۲)خداوند در آيه۳سوره هود ميفرمايد از گناهان خويش توبه كنيد, خداوند شما را تا آخر عمر از زندگاني دنيا به خوبي بهره مند ميسازد. يعني منشاء هر خيري در دنيا خداي بزرگ است يعني همان اصل توحيد. 🌹۳)خداوند در آياتي رفتار مشركين با انبياء بخصوص پيامبر اسلام را بيان ميكند و در آيه۷ ميفرمايد اگر بگوئي پس از مرگ بر انگيخته خواهيد شد ميگويند اين جادوئي آشكار است و در آيه۸ ميفرمايد اگر عذابشان را تا زماني به تأ‌خير افكنيم ميگويند چه چيز خداوند را باز ميدارد از اينكه ما را عذاب كند و در آيات۹ و۱۰ ميفرمايد اگر نعمتي را از انسان بگيريم نااميد ميشود, كفر ميگويد و ناسپاسي ميكند و اگر پس از سختي اي, نعمتي به او بدهيم شادمان و مغرور ميشود و در آيه۱۲ ميفرمايد شايد تو از اظهار آنچه بر تو وحي شده ترس داشته باشي كه بگويند چرا بر او گنجي فرو فرستاده نشده و يا اينكه چرا با او فرشته اي نيامده. همانا رسالت تو فقط بيم دادن آنهاست و خدا بر هر چيز وكيل است. 🌹۴)از ابن عباس عربي نقل شده كه پيامبر(ص) فرمود:"سورۀ هود مرا پير كرد".هيچ آيه اي بر پيامبر, شديدتر و دشوارتر از آيه " فاستقم كما امرت و من تاب معك" نبود.(آيه۱۱۲ سوره هود) 🌹۵)روزي حضرت علي(ع) رو به مردم كردند و فرمودند اميد دهنده ترين آيه قرآن براي شما كدام است؟ بعضي گفتند آيۀ۱۱۶ سوره نساء, يعني(خداوند گناه شرك را نميبخشد ولي هر گناهي پائينتر از شرك را براي هر كه بخواهد ميبخشد) حضرت فرمودند اين اميد دهنده هست ولي نه آنطور كه بايد باشد. سپس فرمودند من از رسول خدا شنيدم كه ميفرمود اميد دهنده ترين آيه قرآن اين آيه است (و بپاي دار نماز را در دو طرف روز و در اوايل شب , زيرا نيكوئيها بديها را از بين ميبرد.(آيه۱۱۴ سوره هود) و فرمود اي علي, به آن خدايي كه مرا به حق مبعوث كرده, يكي از شما كه براي وضو برميخيزد, گناهانش از جوارحش ميريزد و وقتي با قلب خود متوجه خدا ميشود, از نمازش كنار نميرود مگر كه چيزي از گناهانش نميماند و پاك ميشود مانند روزي كه متولد شده. 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 یڪ جرعہ معرفت @yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از قرآن ڪریم آیہ چنین مے‌فهماند ڪہ یأس از رحمت پروردگار ویژگے خاص گمراهان است. زیرا گمراهان، خدا را بہ درستے نشناخته‌اند و پے بہ قدرت بی‌پایانش نبرده‌اند؛ خدایے ڪہ از ذره‌اے خاڪ، انسانے چنین شگرف می‌آفریند و از نطفه‌اے ناچیز، فرزندے برومند بہ وجود می‌آورد؛ درخت خشڪیدہ خرما بہ فرمانش بہ بار می‌نشیند و آتش سوزانے را بہ گلستانے تبدیل می‌ڪند، چہ ڪسے می‌تواند در قدرت چنین پروردگارے شڪ ڪند یا از رحمت او مأیوس گردد؟! 💠سورہ نحل 🔶اگر خدا نمی‌خواست ما این ڪار را نمی‌ڪردیم!! (سوره نحل، آیه ۳۵) مشرڪان گفتند:اگر خدا می‌خواست،نہ ما و نہ پدرانمان ڪسے را جز او بندگے نمی‌ڪردیم. این سخن اندیشمندان ضد دینے در برابر دعوت بہ یڪتاپرستے و دین دارے بود ڪہ بر زبان می‌راندند. در یڪ تقسیم بندے ڪلے مشرڪان در مقام توجیہ اعمال ضد دینے ڪہ انجام می‌دادند بہ دو گروہ عمدہ تقسیم می‌شدند: یڪے تودہ درس نخواندہ و عادے آن‌ها بود ڪہ در دفاع از عقاید و اعمال خود بہ تقلید از نیاڪان و سنت‌هاے باستانے تمسڪ می‌جستند. دستہ دوم علما و اندیشمندان آن‌ها بودند ڪہ بہ گمان خود با این منطق و استدلال علمے از بت پرستے و سایر انحرافات عملے و عقیدتے رایج در بینشان دفاع می‌ڪردند. آن‌ها می‌گفتند: اگر خدا راضے بہ این ڪارها و باورهاے ما نبود با قدرتے ڪہ دارد جلوے ما را می‌گرفت و ما را از آن‌ها باز می‌داشت اما همین‌ڪہ مانع ما نشدہ و ما آزادانہ بہ آن مشغولیم این خود بهترین دلیل است بر اینڪہ خداوند از اعمال و عقاید ما رضایت ڪامل دارد و این امور جایز است. این شبهہ ڪہ از آن براے تایید هر انحراف در هر زمانے استفادہ می‌شود امروز هم با ادبیات روز در بین عده‌اے رواج دارد و منتشر می‌شود. ⬅️پاسخ بہ این شبهہ➡️ این سخن وقتے درست است ڪہ تنها ارادہ تڪوینے خدا در عالم جریان داشتہ باشد و بس ڪہ اگر چیزے را خواست در همان لحظہ ایجاد شود و اگر نخواست در همان لحظہ نیست و نابود گردد. خداوند دو ارادہ دارد؛ ارادہ تشریعے و ارادہ تڪوینے. آنان ڪہ بہ دام این شبهہ عمداً یا سهوا گرفتار شده‌اند از ارادہ تشریعے یا همان خواست در پس قانون خدا غفلت ڪرده‌اند. خدا با قانونے ڪہ وضع ڪردہ و آن را توسط فرستادگانش بہ مردم ابلاغ ڪردہ است از مردم خواستہ تا عقاید صحیح و اعمال صالح داشتہ باشند و از همین طریق بہ آن‌ها اجازہ ندادہ ڪہ در مسیر انحراف افتادہ و راہ هلاڪت را طے ڪنند و بہ ارادہ تڪوینے دست آن‌ها را باز گشتہ تا با اختیار خود راہ درست را از نادرست برگزیدہ و در آن حرڪت ڪنند. پس خداوند آن‌ها را منع ڪردہ ولے با بیان قانون؛ نہ با زور و سلب اختیار و اگر انتظار دارند ڪہ خدا دست هر تبهڪار و فڪر هر منحرفے را بہ اجبار گرفتہ و بہ راہ راست هدایت ڪند بدانند ڪہ هر چند این ڪار ممڪن است اما چون با فلسفہ تڪامل اختیارے انسان ناسازگار است خدا این ڪار را نخواهد ڪرد. قرآن ڪریم مجید دلیل قرآنے تقیه‌اے ڪہ عقل انسان بہ آن حڪم می‌ڪند مَن ڪَفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إِیمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُڪْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئنِ‌ُّ بِالْایمَانِ وَ لَاڪِن مَّن شَرَحَ بِالْڪُفْرِ صَدْرًا فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ(۱۰۶-نحل) هر ڪس پس از ایمانش، بہ خدا ڪافر شود جزایش دوزخ است؛ جز ڪسے ڪہ تحت فشار واقع‌ شدہ ولے دلش بہ ایمان محڪم است. آرے ڪسانے ڪہ سینہ خود را براے قبول ڪفر گشوده‌اند، بدانند ڪہ خشم پروردگار شامل حال آنهاست و براے ایشان عذاب بزرگے خواهد بود. این آیہ شریفہ در واقع بہ دو گروہ از ڪسانے اشارہ می‌ڪند ڪہ بعد از پذیرش اسلام راہ ڪفر را پیش می‌گیرند. گروہ اول ڪسانی‌اند ڪہ در چنگال دشمنان بی‌منطق گرفتار می‌شوند و تحت فشار، شڪنجہ و یا تهدید آن‌ها از اسلام اعلام بیزارے و نسبت بہ ڪفر اعلام وفادارے می‌ڪنند؛ در حالے ڪہ آنچہ می‌گویند تنها با زبان است و قلبشان مالامال از ایمان می‌باشد. این گروہ مسلماً مورد عفوند؛ بلڪہ اصلاً گناهے از آن‌ها سر نزدہ است. گروہ دوم ڪسانے هستند ڪہ بہ راستے دریچه‌هاے قلب خود را بہ روے ڪفر و بے ایمانے می‌گشایند و مسیر عقیدتے خود را بہ ڪلے عوض می‌ڪنند، این‌ها هم گرفتار غضب خدا و عذاب عظیم او می‌شوند. 🍃دو نڪتہ ۱.این آیہ دلیل قرآنے همان «تقیه» اے است ڪہ براے حفظ جان و ذخیرہ ڪردن نیروها براے خدمت بیشتر در راہ خدا در اسلام مجاز شناختہ شدہ است. ۲. در اسلام مرتد داراے احڪام سنگینے است ڪہ در این آیہ شریفہ با عبارت‌هاے «غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ» و «لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ» بہ آن اشارہ شدہ است. حڪم مرتد زن با مرد و نیز مرتد ملے و فطرے با هم یڪسان نیست ڪہ براے اطلاع بیشتر از جزئیات این احڪام لازم است تا بہ ڪتاب‌هاے فقهے مراجعہ شود. 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 یڪ جرعہ معرفت @yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از قرآن ڪریم 🔶چرا برخے نمےتوانند گناہ را ترڪ ڪنند؟ قَالَ أَ رَءَیْتَكَ هَاذَا الَّذِى كَرَّمْتَ عَلىَ لَئنِ أَخَّرْتَنِ إِلىَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلَّا قَلِیلًا(اسراء-۶۲) شیطان گفت: اگر تا روز قیامت بہ من مهلت دهے تمام فرزندان این ڪسے ڪہ بر من مقدم داشتے را افسار مے زنم؛ مگر عدہ ڪمے. 🔶گناہ زنجیر اصل كلمہ «احتناڪ» از «حنك» است. وقتى گفتہ مى شود:«حنك الدابة بحبلها» معنایش این است كہ ریسمانى بہ گردن حیوان بست و او را كشید. خود «احتناك» هم بہ معناى افسار كردن است. شیطان ابتدا وسوسہ ڪردہ و بہ گناہ دعوت مےڪند. پس از آنڪہ فرد اولین قدم را برداشت و خود را بہ آن آلود، وسوسہ هاے بعدے سریعتر و راحتتر در او اثر مےڪند. هر چہ انجام گناہ سادہ تر و سریعتر شود نشان از آن دارد ڪہ شیطان بهتر و بیشتر بر او تسلط یافتہ و بہ تعبیرے بهتر سوار شدہ و افسار نفس را بہ دست گرفتہ است. از این بہ بعد او مے برد هر جا ڪہ خاطرخواہ اوست و این افسار بہ دهان یا گردن هم مےرود هر جا ڪہ او مےڪشد. چنین ڪسے بہ عیان مشاهدہ مےڪند ڪہ تلاشهاے سطحے او براے ترڪ گناہ سودے ندارد و با ڪوچڪترین حرڪتے ڪہ شیطان بہ افسار مےدهد او با سرعت بہ سمت گناہ رفتہ و آن را مرتڪب مےشود. چارہ رهایے از این اسارت، توبہ اے حقیقے و تلاش جدے در سایہ توڪل بہ خدا و توسل بہ اولیاے اوست. 🔶قرآن با دو تاثیر متضاد وَ نُنزَّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَ لَا یَزِیدُ الظَّلِمِینَ إِلَّا خَسَارًا(اسراء-۸۲) ما قرآن را نازل مى كنیم كہ مایہ شفاء و رحمت مؤمنان است؛ ولى ستمگران، جز خسران و زیان بیشتر، چیزى بر آنها نمى افزاید. اگر قرآن را شفا نامیدہ با اینكہ شفا باید حتما مسبوق بہ مرضى باشد، خود این معنا را مےرساند كہ دلهاى بشر حالاتى دارد كہ اگر قرآن را با آن مقایسہ كنیم خواهیم دید كہ همان نسبتى را دارد كہ یك داروى معالج با مرض دارد. از اینجا روشن مےشود كہ انسان، همانطور كہ سلامتى و بیمارے جسمى دارد، سلامتى و بیمارى روحى هم دارد و همانطور كہ اختلال در نظام جسمى او باعث مى شود كہ دچار مرضهایى جسمى گردد، اختلال در نظام روحے او نیز باعث مى شود بہ انواع بیماریهاى روحى مبتلا شود و همانطور كہ براى مرضهاى جسمیش دارویے وجود دارد، براى مرضهاى روحیش نیز دارویے هست. قرآن ڪریم همان نسخہ شفابخش است ڪہ داروے تمام مرضهاے روحے را ارئہ مے ڪند؛ البتہ این نسخہ، براے مومنین ڪہ بہ آن ایمان دارند و پذیراے آن هستند نافع است و شفادهندہ ولے براے غیر مومنین ڪہ آن را باور ندارند و پذیراے آن نیستند نہ تنها شفادهندہ نیست؛ بلڪہ بر درد و آلام درونے آنها مےافزاید. باید توجہ داشت ڪہ علت این افزایش درد، قرآن نیست بلڪہ آن مرض درونے آنهاست ڪہ چون دارو را نمےپذیرد واڪنش هاے دردآور بیشترے از خود نشان مےدهد. 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 یڪ جرعہ معرفت @yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از قرآن ڪریم 🔶راہ محبوب شدن در بین مردم إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَاتِ سَیَجْعَلُ لهَمُ الرَّحْمَانُ وُدًّا(۹۶- مریم سلام اللہ علیها) بے تردید ڪسانے ڪہ ایمان آوردہ و ڪارهاے شایستہ انجام می‌دهند، [خداے] رحمان بہ زودے براے آنان محبتے [در دل‌ها] قرار خواهد داد. ڪلمہ «وُدّ» و «مودّت» بہ معناے محبت است. این آیہ شریفہ وعده‌اے زیبا از ناحیہ خداے متعال است بہ ڪسانے ڪہ ایمان آوردہ و عمل صالح می‌ڪنند ڪہ بہ زودے محبت آن‌ها را در دل‌ها قرار می‌دهد. همان‌گونہ ڪہ در آیہ نمایان است این بشارت را مقید بہ قیدے نڪردہ است از این رو دلیلے ندارد ڪہ ما آن را منحصر در فرد خاصے ڪنیم و یا آن را مربوط بہ بهشت یا قلوب همہ مردم در دنیا و یا مقید بہ قیود دیگرے ڪنیم. بہ عبارت دیگر آیہ مطلق است و پیامش این است هر ڪس اهل ایمان و انجام عمل صالح باشد خداوند محبت او را در دل دیگران انداختہ و او بدون اینڪہ قدمے در این جهت برداشتہ باشد محبوب دیگران می‌شود. در روایتے از رسول خدا صلے اللہ علیہ وآلہ آمدہ است: هنگامے ڪہ خداوند ڪسے از بندگانش را دوست دارد بہ فرشتہ بزرگش جبرئیل می‌گوید من فلان ڪس را دوست دارم او را دوست بدار! جبرئیل هم او را دوست خواهد داشت. سپس در آسمان‌ها ندا می‌دهد ڪه‌اے اهل آسمان! خداوند فلان ڪس را دوست دارد او را دوست بدارید! ڪہ بہ دنبال آن، همہ اهل آسمان او را دوست می‌دارند؛ آنگاہ پذیرش این محبت در زمین نیز منعڪس می‌شود. و هنگامے ڪہ خداوند ڪسے را دشمن بدارد بہ جبرئیل می‌گوید من از او متنفرم، او را دشمن بدار! جبرئیل هم او را دشمن می‌دارد. سپس در میان اهل آسمان‌ها ندا می‌دهد ڪہ خداوند از او متنفر است او را دشمن دارید! همہ اهل آسمان‌ها از او متنفر می‌شوند؛ آنگاہ این تنفر در زمین نیز منعڪس می‌شود. 🔶اصلی‌ترین عامل سختی‌هاے آزار دهندہ قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعَا بَعْضُڪُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّڪُم مِّنیّ‌ِ هُدًے فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَ لَا یَشْقَے(۱۲۳)وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِڪْرِے فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنڪاً وَ نحَشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَمَةِ أَعْمَے(۱۲۴- طه) خداوند متعال بہ آدم و حوا فرمود: از بهشت بہ سوے زمین فرود آیید ڪہ برخے از شما دشمن برخے دیگرند. زین پس هرگاہ از سوے من هدایتے بہ شما رسید، اگر ڪسے از هدایتم پیروے ڪند، نہ گمراہ می‌شود و نہ بہ مشقت و رنج می‌افتد و اگر ڪسے از هدایت من ڪہ سبب یاد نمودن من در همہ امور است، روے بگرداند براے او زندگے تنگ و سختے خواهد بود و روز قیامت او را نابینا محشور می‌ڪنیم. 🔵از این فراز شریف چند مطلب فهمیدہ می‌شود: ۱. اگر ڪسے از هدایتگران الهے ڪہ انسان را بہ سوے خدا و آن ڪمال مطلق هدایت می‌ڪنند پیروے ڪند؛ نہ گمراہ می‌شود و نہ بہ مشقت و رنج می‌افتد. ۲. اینڪہ بہ طور مطلق فرمودہ «گمراہ و شقے نمی‌شود» می‌رساند ڪہ هم ضلالت و شقاوت دنیایے از او نفے شدہ هم آخرتے. ۳. بہ جاے اینڪہ بفرماید «و من لم یتبع هداے؛ و هر ڪہ هدایت مرا پیروے نڪند» فرمود: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِڪْرِی» تا بہ علت حڪم اشارہ ڪند و معلوم شود ڪہ علت تنگے معیشت در دنیا و ڪورے در روز قیامت، فراموش ڪردن خدا و اعراض از یاد او است. ۴. آرامش غیر از آسایش است. آسایش راحتے تن است و آرامش راحتے جان. پیام آیہ ناظر بہ سلب آرامش در صورت غفلت از یاد خداست؛ چون بسیارند ڪسانے ڪہ از یاد خدا اعراض ڪرده‌اند؛ اما غرق در ثروت و امڪانات و آسایشند؛ ولے همان‌طور ڪہ می‌بینیم و آیہ بہ آن اشارہ دارد این افراد از آن آرامش روحے «أَلا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ » بهره‌اے ندارند. ۵. اصولاً تنگے زندگے بیشتر بہ خاطر ڪمبودهاے معنوے و نبودن غناے روحے است، دلیل آن هم عدم اطمینان بہ آیندہ و ترس از نابود شدن امڪانات موجود و وابستگے بیش از حد بہ جهان مادہ است؛ ولے آن ڪس ڪہ بہ خدا ایمان دارد و دل بہ ذات پاڪ او بستہ، از همہ این نگرانی‌ها در امان است. 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 یڪ جرعہ معرفت @yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از قرآن ڪریم دراینجا حدیث جالبى از پیامبر صلے اللہ علیہ و آلہ نقل شدہ كہ توجہ بہ آن لازم است: «روز قیامت بعضى از زمامداران را كہ یك تازیانہ از حد الهى كم كرده اند در صحنہ محشر مےآورند و بہ او گفتہ مےشود چرا چنین كردى؟ مےگوید: براى رحمت بہ بندگان تو! پروردگار بہ او مےگوید: آیا تو نسبت بہ آنها از من مهربانتر بودى؟! و دستور دادہ مےشود او را بہ آتش بیفكنید! دیگرى را مےآورند كہ یك تازیانہ بر حد الهى افزودہ، بہ او گفتہ مےشود: چرا چنین كردى؟ در پاسخ مےگوید: تا بندگانت از معصیت تو خوددارى كنند! خداوند مےفرماید: تو از من آگاهتر و حكیمتر بودى؟! سپس دستور دادہ مےشود او را هم بہ آتش دوزخ ببرند. 🔶اینگونہ انسان، آدم مےشود (۲۱- نور) اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، هرگز احدى از شما [از عقاید باطل و اعمال و اخلاق ناپسند] پاك نمےشد. «زكات» و «تزكیه» در اصل بہ معنى «نمو یافتن و نمو دادن» است، ولى در معناى «پاك شدن و پاك كردن» هم بہ كار رفتہ است ڪہ ممكن است هر دو معنا بہ یك ریشہ باز گردد؛ زیرا تا پاكى از موانع و مفاسد و رذائل نباشد نمو و رشد امكان پذیر نخواهد بود.بر اساس این آیہ، تنها عامل نجات انسانها از آلودگیها و انحرافات و نیز رشد و بالندگے روحے او فقط فضل و رحمت الهى است و بس؛ با این تحلیل ڪه: او هم نعمت عقل را بہ انسان دادہ و هم از طریق و فرستادگانش راہ پاڪ شدن و ماندن و رشد ڪردن را بہ بشر تعلیم دادہ است. افزون بر این عنایات عمومے، توفیقات خاص او و امدادهاى غیبیش كہ نصیب انسانهاى آمادہ و مستعد مےگردد را هم باید اضافہ ڪرد. بنابراین اگر تبعیت از دین خدا و الطاف او نباشد محال است ڪسے بتواند در را خود سازے و ترڪ گناهان قدم از قدم بردارد و نیز با همین آیہ ثابت مےشود ڪہ تمام عرفانها و دستورالعمل هایے ڪہ خارج از این مسیر است همگے باطل اند و تنها باعث گمراهے انسان مےشوند. 🔶شاهدان همراہ (۲۴- نور) روزى كہ زبانها و دستها و پاهایشان بر ضد آنان بہ گناهانى كہ هموارہ انجام مےدادند، شهادت مےدهند. پیام آیہ صریح است و روشن و نیازے بہ توضیح ندارد؛ تنها چیزے ڪہ مےتوان گفت توجہ بہ هشدارے است ڪہ در آیہ نهفتہ است. هشدار بہ ڪسانے ڪہ گناہ در خلوت را سادہ انگاشتہ و بہ راحتے از ڪنار آن مےگذرند غافل از آنڪہ در مخفےترین مڪانها هموارہ شاهدانے با ما هستند ڪہ گناہ، خیانت و جنایت را درڪ ڪردہ و در آن روز ڪہ محڪمہ عدل الهے بر پا مےشود بر علیہ ما شهادت مےدهند. 🔶چند دستور مهم بہ بانوان مسلمان وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِنَّ وَ یحَْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضْرِبْنَ بخُِمُرِهِنَّ عَلىَ جُیُوبهِِنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلّا َّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ... وَ لَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخُْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ (۳۱- نور) بہ زنان با ایمان بگو از نگاہ كردن بہ مردان نامحرم خوددارى كنند و دامان خود را از گناہ حفظ نمایند و نباید زینت خود را آشكار سازند جز آن مقدار كہ طبیعتا ظاهر است و باید روسرے هاے خود را روے سینه هاى خود بیندازند. آنها نباید زینت خود را آشكار سازند مگر براے شوهرانشان و ... (یازدہ مورد دیگر) و هنگام راہ رفتن پاهاى خود را بہ زمین نزنند تا زینت پنهانیشان براے نامحرمان دانستہ شود. این آیہ شریفہ در بردارندہ چند حڪم مهم در مورد رعایت عفت و پاڪدامنے است ڪہ رعایت تمام آنها براے بانوان مسلمان لازم و ضرورے است: ۱. «چشمچرانى» و دیدن صحنہ هاے حرام همانگونہ كہ بر مردان حرام است بر زنان نیز حرام مےباشد. ۲. «پوشاندن شرمگاه» در مقابل نگاہ دیگران، همانگونہ ڪہ براے مردان واجب است براى زنان نیز واجب است. ۳. «پنهان ڪردن محلهایے از بدن ڪہ معمولا تزیین مےڪنند» یا زینتهایے ڪہ معمولا از دید نامحرم پنهان است را درمعرض دید او قرار دهند؛ مگر دستها تا مچ و گردے صورت بہ شرط آنڪہ زینت نداشتہ و بدون آرایش باشد. ۴. «وجوب رعایت حجاب»: زنان باید اندام خود را در مقابل دیگران بپوشانند براین اساس واجب است حجاب را رعایت ڪنند. خُمُر جمع خِمار است و خمار آن جامه اى است كہ زن سر خود را با آن مى پوشاند و اضافہ آن را روے سینهاش آویزان مى كند. كلمہ جیوب جمع جَیب است و مراد از آن، سینه ها است بنابراین معناے آیہ این مے شود كہ بہ زنان دستور بدہ تا اطراف مقنعه هاے خود را روے سینه هاى خود انداختہ و آن را بپوشانند. ۵. «پرهیز از جلب ڪردن توجہ نامحرم بہ هنگام راہ رفتن»: بہ هنگام راہ رفتن پاهاى خود را بہ زمین نزنند تا توجہ نامحرم بہ آنها جلب شود. (بہ احتمال خیلے قوے ڪفشهاے صدادارے ڪہ این روزہ زنان بہ پا مےڪنند مصداق این فراز قرار بگیرد) 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 یڪ جرعہ معرفت @yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از قرآن ڪریم 🔶راہ تبدیل سیئات بہ حسنات مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئڪَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیَِّاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَ ڪاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا(۷۰- فرقان) آنان ڪہ توبہ ڪنند و ایمان آورند و ڪار شایستہ انجام دهند، ڪہ خدا بدی‌هایشان را بہ خوبی‌ها تبدیل می‌ڪند و خدا بسیار آمرزندہ و مهربان است. این آیہ بشارتے است شگفت بہ ڪسانے ڪہ گناہ ڪرده‌اند و از گذشتہ خود پشیمانند. در این فراز سخن از عفو بخشش نیست بلڪہ گامے فراتر و لطفے بیشتر بہ چشم می‌خورد و آن تبدیل گناهان بہ حسنات است. اگر گنه‌ڪارے واقعاً از ڪردہ خود پشیمان شد و در عقیدہ و عمل خود بازنگرے ڪرد و راہ جبران و صلاح را پیش گرفت خداوند بہ او وعدہ دادہ ڪہ گناهانش را تبدیل بہ حسنات خواهد ڪرد. 🔶خلاصہ نظر علامہ طباطبایے(ره) در چگونگے تبدیل سیئات بہ حسنات گناہ آن اثرے است ڪہ با ارتڪاب نهے خدا در نفس ایجاد شدہ و در آن باقے می‌ماند. و نیز تا ذات ڪسے شقے و یا آمیختہ بہ شقاوت نباشد، هرگز مرتڪب عمل زشت و گناہ نمی‌شود و گناہ و اعمال زشت از آثار شقاوت و خباثت ذات آدمے است. حال اگر چنین ذاتے با توبہ؛ ایمان و عمل صالح تبدیل بہ ذاتے طیب و طاهر و خالے از خباثت شد؛ لازمہ این تبدیل این است ڪہ آثارے هم ڪہ در سابق داشت بہ نام گناہ، با مغفرت و رحمت خدا مبدل بہ آثارے شود ڪہ با نفس پاڪ و طیب متناسب باشد و آن این است ڪہ عنوان گناہ از آن برداشتہ شود و عنوان حسنہ و ثواب بہ خود بگیرد. 💠سورہ شعراء 🔶یڪ نفر ڪشت؛ اما خدا همہ را عذاب ڪرد وَ لَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَڪُمْ عَذَابُ یَوْمٍ عَظِیمٍ(۱۵۶) فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُواْ نَادِمِینَ(۱۵۷) فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فیِ ذَالِڪَ لاََیَةً وَ مَا ڪاَنَ أَڪْثرَُهُم مُّؤْمِنِینَ(۱۵۸) پیامبرشان حضرت صالح ع بہ آن‌ها گفت این ڪارے بہ این شتر نداشتہ باشید ڪہ اگر آسیبے بہ او رساندید گرفتار عذابے سخت خواهید شد. اما آن‌ها گوش نڪردہ و آن شتر را ڪشتند و بعد ڪہ عذاب قطعے را دیدند پشیمان شدند ڪہ سودے بہ حالشان نداشت و عذاب آن‌ها را فراگرفت. نڪتہ قابل توجہ در این آیہ این است ڪہ قاتل آن شتر فقط یڪ نفر بود؛ اما همان‌طور ڪہ ملاحظہ می‌ڪنید خداوند متعال نفرمود «فعقرها احد منهم؛ یڪے از آن‌ها شتر را ڪشت»؛ بلڪہ فرمود «فَعَقَرُوهَا» همہ او را ڪشتند و بعد هم نفرمود فقط آن یڪ نفر عذاب شد بلڪہ فرمود همہ آن‌ها بہ عذاب الهے گرفتار شدند. حال سوال این است ڪہ چرا خداوند گناہ یڪ نفر را بہ همہ نسبت داد و همہ را گرفتار عذاب ڪرد؟ ✨پاسخ این سوال را امیرالمؤمنین علیه‌السلام داده‌اند آن حضرت می‌فرماید: أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا یَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا اے مردم، جز این نیست ڪہ خشنودے و خشم است ڪہ مردم را بر محورے جمع می‌ڪند. همانا ناقہ ثمود را یڪ نفر پے ڪرد و ڪشت؛ امّا عذاب خداوند همہ را گرفت چون همگان بہ آن گناہ رضایت دادند. 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 یڪ جرعہ معرفت @yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از قرآن ڪریم 🔶تعداد و جنسیت فرزندان، تنها بہ موهبت الهے است (آیات ۴۹و ۵۰ سوره شوری) مالكیّت و فرمانروایى آسمانها و زمین فقط در سیطرہ خداست، هر چہ را بخواهد مےآفریند، بہ هر كس بخواهد دختر عطا مےكند و بہ هر كس بخواهد پسر مےبخشد؛ یا پسر و دختر را با هم مےدهد و هر كہ را بخواهد عقیم مےكند و فرزند نمےدهد كہ او دانا و تواناست. قرآن ڪریم براى نشان دادن این واقعیت كہ هر گونہ نعمت و رحمت در این عالم از سوى خدا است و كسى از خود چیزى ندارد بہ یك قانون كلى و یك مصداق روشن آن اشارہ كردہ و مےفرماید: «مالكیت و حاكمیت آسمانها و زمین براى خدا است و هر چہ بخواهد مےآفریند» و بہ همین دلیل همہ ریزخوار خوان نعمت او هستند و نیازمند بہ لطف و رحمت او؛ از این رو نہ غرور بہ هنگام نعمت منطقى است و نہ یاس بہ هنگام مصیبت. آنگاہ بہ نمونہ روشنى از این واقعیت كہ هیچ كس از خود چیزى ندارد و هرچہ هست از ناحیہ او است اشارہ ڪردہ مےفرماید: بہ هر كس ارادہ كند دختر مےبخشد و بہ هر كس بخواهد پسر. یا اگر بخواهد هر دو آنها را مےدهد و هر كس را هم ڪہ مصلحت بداند عقیم و بى فرزند مےگذارد. 🔵بہ این ترتیب مردم را بہ چهار گروہ تقسیم ڪرد: آنهایى كہ تنها پسر دارند و در آرزوى دخترى هستند و آنها كہ دختر دارند و در آرزوى پسرى و آنها كہ هر دو را دارند و گروهى كہ فاقد هر گونہ فرزندند و قلبشان در آرزوى آن پر مےكشد. گر چہ نقش بعضى از غذاها و داروها را در افزایش احتمال تولد پسر یا دختر نمےتوان انكار كرد، ولى باید دانست كہ آن اثر را هم خدا در آن دارو و روشها قرار دادہ است و هیچ ڪدام خارج از علم و قدرت خدا نیستند و این یك نمونہ بارز از عدم توانایى انسان از یك سو، و نشانہ روشن از مالكیت و حاكمیت و خالقیت خداوند از سوى دیگر است. گر چہ نقش بعضى از غذاها و داروها را در افزایش احتمال تولد پسر یا دختر نمےتوان انكار كرد، ولى باید دانست كہ آن اثر را هم خدا در آن دارو و روشها قرار دادہ است و هیچ ڪدام خارج از علم و قدرت خدا نیستند. نڪتہ دیگرے ڪہ در آیہ بہ چشم مےخورد اینڪہ براے هر دو جنس از تعبیر «یهب؛ مےبخشد» استفادہ ڪرد و این دلیل روشنى است كہ هم دختران هدیہ الهى هستند و هم پسران و فرق گذاشتن میان این دو از دیدگاہ یك مسلمان راستین صحیح نیست. 💠سورہ زخرف  🔶آیاتے ڪہ هنگام سوار شدن خواندہ مےشود لِتَسْتَوُاْ عَلىَ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُواْ نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَ تَقُولُواْ سُبْحَانَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَاذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ(۱۳)وَ إِنَّا إِلىَ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ(۱۴- زخرف) كہ بر پشت آن استقرار یابید و چون بر آن استقرار یافتید، نعمت پروردگارتان را بہ یاد آورید و بگویید: منزّہ است خدایى كہ این را رام ما كرد كہ ما قدرت آن را نداشتیم و ما بہ سوى پروردگارمان باز خواهیم گشت. و «ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ» هم مفهومش این است كہ اگر لطف پروردگار نبود ما هرگز قادر بہ ڪنترل و ادراہ این مرڪبها نبودیم. و اینڪہ در پایان دعاے مومنین این چنین دارد ڪه: «وَ إِنَّا إِلىَ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ؛ و بے شڪ ما بہ سوى پروردگارمان باز خواهیم گشت» براے آن است ڪہ آنها را بہ یاد قیامت بیندازد ڪہ امروز سوار بر وسیلہ اے گران قیمت شدہ و در زمین جابجا مےشویم بہ یاد داشتہ باشیم ڪہ بالاخرہ تابوتے هم هست ڪہ در انتظار ماست. «استواء بر ظهر» بہ معناى استقرار بر پشت حیوان و یا هر مركب سوارے دیگر است. منظور از مرڪب با توجہ بہ آیہ قبل (آیہ۱۲) فقط چهارپایان نیست بلڪہ بہ قرینہ «ڪشتی» ڪہ در آیہ آمدہ است هر گونہ وسیلہ نقلیہ را در بر مےگیرد ڪہ در عصر حاضر ماشین، قطار و هواپیما از رایج ترین آنهاست در حالات امیرالمومنین علیہ السلام آمدہ است كہ هنگامے ڪہ پاى خود را در ركاب گذاشت فرمود: «بسم اللَّه» و هنگامى كہ بر مركب استقرار یافت این آیات را تلاوت ڪرد: «سُبْحانَ الَّذِے سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ وَ إِنَّا إِلى رَبِّنا لَمُنْقَلِبُون» از این رو مستحب است ڪہ انسان هنگام سوار شدن بر هر وسیلہ نقلیہ اے با خواندن این آیات هم شڪر خدا را بجا آورد و هم بہ یاد قیامت افتادہ و فراموش نڪند ڪہ روزے سوار بر تابوت بہ آن دیار باقے خواهدشد. 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 یڪ جرعہ معرفت @yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از قرآن ڪریم در سومین و آخرین دستور ڪہ در حقیقت معلول و نتیجہ دو برنامہ قبل است می‌فرماید: هیچ‌ڪدام از شما غیبت دیگرے را نڪند و براے آنڪہ قبح و زشتے این عمل را ڪاملاً مجسم ڪند پردہ از راز آن گشودہ و حقیقت باطنے آن را بیان ڪردہ است ڪہ همانا خوردن گوشت مردار است. 🔵دو نڪتہ ۱. از آنجا ڪہ گمان بد بردن معمولاً یڪ امر غیر ارادے است بنابراین نهے در آیہ نهے از ترتیب آثار است، یعنے هرگاہ گمان بدے نسبت بہ مسلمانے در ذهن شما پیدا شد، در عمل ڪوچڪ‌ترین اعتنایے بہ آن نڪنید، طرز رفتار خود را دگرگون نسازید و مناسبات خود را با طرف تغییر ندهید، بنا بر این آنچہ گناہ است ترتیب اثر دادن بہ گمان بد می‌باشد. ۲. نهے همراہ با بیان واقعیت گناہ ڪہ نمونہ آن در این آیہ در خصوص غیبت آمدہ، براے بازدارندگے بیشتر است و این مانند آن است ڪہ پدرے دلسوز براے اینڪہ فرزندش بہ بخارے داغ دست نزند او را چنین نهے ڪند: «دست بہ بخارے نزن! می‌خواهے بسوزے؟!» ڪہ این نهے همراہ با بیان اثر آن ڪار، بہ طور قطع از اثر بازدارندگے بیشترے برخوردار خواهد بود. 💠سورہ قاف 🔶روزے ڪہ پرده‌ها ڪنار رود (سوره ق، ۲۲) [بہ او می‌گویند:] تو از این روز بزرگ غافل بودے، پس ما پردہ غفلت را از دیده‌ات ڪنار زدیم در نتیجہ دیده‌ات امروز بسیار تیزبین است. این آیہ از خطابات روز قیامت است ڪہ در آن خطاب ڪنندہ خدا و مخاطب تنها ڪسانی‌اند ڪہ معاد را انڪار ڪردند و دین را نپذیرفتند. سہ تعبیر در آیہ وجود دارد ڪہ از اهمیت بالایے برخور دارند. یڪ از آن‌ها «غفلت» است. غفلت وقتے وجود پیدا می‌ڪند ڪہ میان چیزے در محدودہ درڪ ما باشد و ما از بودنش غافل باشیم. تعبیر دیگر «غطاء؛ پرده» است و این تعبیر نشان می‌دهد چیزهایے موجود بودہ اما پردہ آویختہ مانع می‌شدہ ڪہ آن‌ها دیدہ شوند. تعبیر سوم تعبیر بہ «حدت؛ تیزبینی» است و این نشان می‌دهد ڪہ اگر در گذشتہ هم مانند امروز چشم تیزبینے داشت می‌توانست تمام این‌ها را همان روز ببیند. حقایقے ڪہ در قیامت رخ خواهد داد (حداقل بخشے از آن) هم اڪنون موجود است و قابل مشاهدہ ؛ زیرا فرمود تو از این‌ها غافل بودے یعنے بود و تو ندیدے و امروز ڪہ پرده‌ها ڪنار رفتہ و دیده‌ات بینا شدہ می‌توانے تمام آنچہ بود را ببینے 🔵نڪته‌هاے نهفتہ در آیہ ۱. قیامت صحنہ ایست ڪہ انسان واقعیت‌هاے همین دنیا را بہ عیان می‌بیند؛ همان واقعیت‌هایے ڪہ خود و دیگران با ڪارهاے خوب و بد ساختند و از خود بر گذاشتند. ۲. آنچہ ڪہ مانع دید انسان است و نمی‌گذارد باطن اعمال و واقعیت‌هاے زندگے را ببیند پردہ ایست ضخیم ڪہ خود با تار و پود گناہ و معصیت بہ هم بافت و بر دیدہ انداخت. اگر گفتیم ڪہ خود بافت و خود آن را در مقابل دیدگانش آویخت بہ دلیل تعبیر آیہ است ڪہ فرمود «عنڪَ غطاءڪَ» و نیز آیاتے ڪہ گناہ را موجب ڪورے دل و دیدہ معرفے می‌ڪنند. ۳. حقایقے ڪہ در قیامت رخ خواهد داد (حداقل بخشے از آن) هم اڪنون موجود است و قابل مشاهدہ ؛ زیرا فرمود تو از این‌ها غافل بودے یعنے بود و تو ندیدے و امروز ڪہ پرده‌ها ڪنار رفتہ و دیده‌ات بینا شدہ می‌توانے تمام آنچہ بود را ببینے. 💠سورہ ذاريات 🔶متقین، نیازمندان را سهیم در مال خود می‌دانند (سوره ذاریات آیات ۱۵،۱۶،۱۷،۱۸،۱۹) بی‌تردید پرهیزڪاران در بهشت‌ها و چشمہ سارهایند. آنچہ را پروردگارشان بہ آنان عطا ڪردہ دریافت می‌ڪنند زیرا ڪہ آنان پیش از این هموارہ نیڪوڪار بودند. آنان اندڪے از شب را می‌خوابیدند [و بیشتر آن را بہ عبادت و بندگے می‌گذراندند] و سحرگاهان از خدا درخواست آمرزش می‌ڪردند و در اموالشان حقّے براے سائل تهی‌دست و محروم از معیشت بود. این آیات از سري آیاتے است ڪہ بہ توصیف متقین و پرهیزگاران پرداختہ و اوصافے از آنان را مایہ الگو گیرے و تبعیت دیگر مؤمنان می‌شود را بیان می‌ڪند. نڪته‌اے ڪہ بہ نظر در این آیات نیاز بہ توجہ بیشتر دارد قسمت پایانے آن است ڪہ می‌فرماید متقین بخش معینے از اموال خود را بہ نیازمندان تقدیم می‌ڪنند. شاید گمان شود ڪہ مراد از این اموال مشخص همان واجبات مالے مانند خمس و زڪات است؛ هر چند برخے چنین تفسیر ڪرده‌اند اما از آنجا ڪہ این سورہ مڪے است و دستور آن واجبات مالے در مدینہ نازل شد پس این تفسیر نمی‌تواند درست باشد و حق آن است ڪہ بگوییم همان‌گونہ ڪہ برخے گفته‌اند، منظور از این حقے ڪہ در اموال متقین هست و ایشان بہ نیازمندان می‌دهند اموالے بہ غیر از خمس و زڪات و واجباتے از این دست است. پس یڪے از صفات متقین این شد جداے از واجبات مالے مشهور مانند خمس و زڪات با اهداء بخشے از اموال خود بہ نیازمندان از آن‌ها دستگیرے می‌ڪنند. 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 یڪ جرعہ معرفت @yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از قرآن ڪریم 💠سورہ واقعه 🔶طهارت روح، شرط ورود بہ باطن قرآن (آیات ۷۷. ۷۸. ۷۹- واقعه) یقیناً این قرآن، قرآنى است ارجمند و باارزش [كه] در كتابى مصون از هرگونہ تحریف و دگرگونى [بہ نام لوح محفوظ جاى دارد.] جز پاك شدگان بہ آن دسترسى ندارند. در این آیات خداوند متعال ابتدا قرآن را بہ ڪریم بودن توصیف ڪردہ و مےستاید. قرآن بہ طور مطلق كریم و محترم است؛ هم از آن جهت ڪہ نزد خداوند كریم است و هم بدین جهت كہ صفاتى پسندیدہ دارد و هم بہ این جهت كہ سود رسان براى خلق است. در آیہ بعد مى فرماید: قرآن محفوظ و مصون از هرگونہ تبدیل و دگرگونى است؛ چون در كتابى است كہ آن «لوح محفوظ» است. جملہ «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» هم مےتواند صفت كتاب مكنون و لوح محفوظ باشد و هم مےتواند صفت سومى براى قرآن باشد ڪہ در این صورت حڪم بہ ممنوعیت مس قرآن، بدون طهارت و وضو مےشود. هر چند این حڪم حق است و با سایر ادلہ فقهے ثابت مےشود اما چون در اینجا سخن از تجلیل و بزرگداشت قرآن است پس منظور از مس قرآن نمےتواند دست كشیدن بہ خطوط آن باشد؛ بلكہ منظور از تماس با قرآن، علم بہ معارف آن است كہ جز پاكان خلق، كسى بہ معارف آن عالم نمى شود؛ چون فرموده: قرآن در كتابى مكنون و پنهان است. و منظور از «مطهرون» هم كسانى هستند كہ خداوند متعال دلهایشان را از هر رجس و پلیدى پاك كردہ است. پس مطهرون عبارتند از كسانى كہ خداى تعالى دلهایشان را پاك كردہ ڪہ برترین و بارزترین مصداقشان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند ڪہ قرآن بر طهارتشان گواهے دادہ و مےفرماید: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً» «لعب» بہ معناى بازى قانونمندى است كہ اطفال بہ منظور رسیدن بہ غرضى خیالى آن را انجام مى دهند. «لهو» بہ معناى هر عمل سرگرم كننده اى است كہ انسان را از كارى مهم و حیاتى و وظیفه اى واجب باز بدارد 💠سورہ حديد 🔶مراحل پنجگانہ زندگے دنیایے ِ(۲۰- حدید) بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است، همانند بارانى كہ محصولش كشاورزان را در شگفتى فرو مى برد، سپس خشك مى شود بگونه اى كہ آن را زردرنگ مى بینى سپس تبدیل بہ كاہ مى شود! و در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضاى الهى و (بہ هر حال) زندگى دنیا چیزى جز متاع فریب نیست. «لعب» بہ معناى بازى قانونمندى است كہ اطفال بہ منظور رسیدن بہ غرضى خیالى آن را انجام مى دهند. «لهو» بہ معناى هر عمل سرگرم كننده اى است كہ انسان را از كارى مهم و حیاتى و وظیفه اى واجب باز بدارد. «زینت» عبارت از آن است كہ چیز مرغوبى را ضمیمہ چیز دیگرى كنى تا مردم بہ خاطر زیبایے این مجذوب آن شوند. «تفاخر» بہ معناى مباهات كردن بہ حسب و نسب است و «تكاثر در اموال و اولاد» بہ این معنا است كہ شخصى بہ دیگرى فخر بفروشد كہ من مال و فرزند بیشترى دارم. بعد از ذڪر این مراحل ڪہ بر زندگے دنیایے حاڪم است، حقیقت زندگى دنیا را كہ انسان فریب خوردہ دل بہ آن مى بندد، و چیزى نمى گذرد كہ بہ حكم اجبار همہ را از كف مى دهد، با مثالى ڪہ بیانگر فریبندگے ظاهرے دنیاست تشریح و بیان مى كند. 🔵از نڪات قابل توجہ در این آیہ ۱. شیخ بهایے(ره) این خصلتهاے پنجگانہ را ناظر بہ مراحل زندگے دنیایے و مرتبت بہ هم مےداند: نخست، دوران كودكى است كہ زندگى او غرق در لعب و بازیست. سپس مرحلہ نوجوانى فرا مى رسد و سرگرمى جاى بازى را مى گیرد. زندگے دنیوے مرحلہ سوم، مرحلہ جوانى و عشق و تجمل پرستى است. از این مرحلہ كہ بگذرد مرحلہ چهارم فرا مى رسد و احساس كسب مقام و فخر در انسان زندہ مى شود و سرانجام بہ مرحلہ پنجم مى رسد و در این مرحلہ بہ فكر افزایش مال و نفرات و جمع ثروت مى افتد. ۲. گاهے بعضى از انسانها شخصیتشان در همان مرحلہ اول و دوم متوقف مےگردد و تا پیرى در فكر بازى و سرگرمى و معركہ گیرى هستند و یا در دوران تجمل پرستى متوقف مےگردد و ذكر و فكرشان تا دم مرگ فراهم كردن خانہ و مركب و لباس زینتى است؛ اینها در حقیقت كودكانى هستند در سن كهولت و پیرانى هستند با روحیہ كودك! ۳. البتہ ڪسانے ڪہ تحت رهنمودهاے قرآن و عترت علیهم السلام خود را تربیت ڪردہ باشند، فریب عشوہ گرے دنیا را نخوردہ و این مراحل دنیایے نمےتواند آنها را از هدف والایے ڪہ بہ دنبال آنند باز دارد. 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 یڪ جرعہ معرفت @yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از قرآن ڪریم «تجارة» بہ معناے تصرف در سرمایہ بہ منظور بہ دست آوردن سود است.‌ در این آیہ شریفہ ایمان و جهاد، تجارت بہ حساب آمدہ ڪہ سرمایه‌اش جان آدمے و سود آن نجات از عذاب دردناڪ است. خداے عز و جل با نڪرہ آوردن ڪلمہ تجارت (تجَِارَةٍ) آن را تجارتے مهم و عظیم و جلیل القدر معرفے ڪردہ است و در بیان سود آن ڪہ همان نجات از عذاب است، نوع عذاب را هم بیان نڪرد تا بفهماند آن قدر بزرگ است ڪہ در بیان نمی‌گنجد. آنگاہ در آیہ دوازدہ بہ بیان مصادیق این نجات می‌پردازد ڪہ همان مغفرت و جنت است. بنابراین آیات یازدهم و دوازدهم در مقام تفسیر ڪلمہ «تجَِارَةٍ» است. 🔵دو نڪتہ ۱. در آیہ مورد بحث ڪلمہ «ذنوبڪم» مطلق آمدہ؛ یعنے نفرمودہ است ڪہ ڪدام گناہ آمرزیدہ می‌شود. از این اطلاق می‌توانیم نتیجہ بگیریم ڪہ تمامے گناهان با شرایطے ڪہ ذڪر شدہ آمرزیدہ می‌شود. از اینڪہ آمرزش را مقدمہ داخل شدن در بهشت جاودان ذڪر فرمودہ نیز می‌توان دریافت ڪہ تمام گناهان بخشیدہ می‌شود؛ زیرا معنا ندارد ڪہ ڪسے داخل چنین بهشتے بشود، در حالے ڪہ هنوز پاره‌اے از گناهانش آمرزیدہ نشدہ باشد. ۲. بر اساس این آیہ شریفہ، آنچہ مؤمن بہ خدا می‌دهد متاع ناچیز این دنیاے ناپایدار است و آنچہ خدا بہ مؤمن وعدہ دادہ تا او را بهرہ مند سازد، نعمت‌ها و زندگے جاودان است؛ بہ همین جهت و براے تاڪید بر این مطلب بود ڪہ در پایان آیہ فرمود:«ذلِڪَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ این پیروزے عظیمے است». 💠سورہ طلاق 🔶پنج لطف ویژہ ڪہ مخصوص متقین است مَن یَتَّقِ اللَّهَ یجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا(۲)وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یحَْتَسِبُ ... (۳) ... وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یجَْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرًا(۴) ... وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یُڪَفِّرْ عَنْهُ سَیَِّاتِهِ وَ یُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا(۵- طلاق) هر ڪہ از خدا پروا ڪند، خدا براے او راہ بیرون شدن [از مشڪلات و تنگناها را] قرار می‌دهد و او را از جایے ڪہ گمان نمی‌برد روزے می‌دهد ... و هر ڪہ از خدا پروا ڪند براے او در ڪارش آسانے قرار می‌دهد ... و هر ڪس از خدا پروا ڪند، گناهانش را محو می‌ڪند و پاداش او را بزرگ می‌دارد. در این آیات، پنج اثر براے تقوا نامبردہ شدہ ڪہ خداوند متعال آنها را بہ شڪل ویژہ نصیب ڪسے می‌ڪند ڪہ تقواے الهے را رعایت ڪند. این پیامدهاے خوشایند ڪہ خداوند متعال بہ او عنایت می‌ڪند عبارتند از: ۱. برایش راہ نجاتے از تنگناے مشڪلات زندگے فراهم می‌ڪند. ۲. از جایے ڪہ احتمال آن را هم نمی‌داد بہ او روزے می‌رساند. ۳. امورے ڪہ بہ آن اشتغال دارد را برایش آسان می‌ڪند. ۴. گناهانے ڪہ از او سر زدہ می‌بخشد. ۵. بیش از آنچہ عمل ڪردہ بہ او اجر و پاداش دادہ می‌دهد. 💠سورہ تحريم 🔶خود و خانوادہ تان را از آتش حفظ ڪنید یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَڪمُ‌ْ وَ أَهْلِیڪمُ‌ْ نَارًا (۶- تحریم) اے مؤمنان! خود و خانوادہ خود را از آتشے ڪہ هیزم آن انسان‌ها و سنگ‌ها است حفظ ڪنید. در این آیہ تاڪید جدے و صریحے بر لزوم حفظ خود و خانوادہ از آتش بہ چشم می‌خورد. همانگونہ ڪہ از ادامہ آیہ روشن است این آتش همان آتش جهنم است ڪہ باطن و حقیقت گناہ در دنیاست. بر اساس این آیہ، هرڪس وظیفہ دارد با رعایت تقواے الهے و پرهیز از ارتڪاب آنچہ خدا نهے ڪردہ است خود را از آتش جهنم حفظ ڪند و نیز وظیفہ دارد تا دامنہ این مراقبت را گسترش دادہ و مراقب خانوادہ خود نیز باشد تا آنها نیز با رعایت دستورات الهے از گزند آتش جهنم مصون و محفوظ بمانند. والدین بہ خصوص پدرانے ڪہ بہ حلال و حرام ڪارهاے اهل خانہ خود توجہ ندارند؛ بہ این آیہ عمل نڪردہ و مسئولند. تفسیر نمونہ می‌نویسد: نگهدارے خویشتن بہ ترڪ معاصے و عدم تسلیم در برابر شهوات سرڪش است و نگهدارے خانوادہ بہ تعلیم و تربیت و امر بہ معروف و نهے از منڪر و فراهم ساختن محیطے پاڪ و خالے از هر گونہ آلودگے، در فضاے خانہ و خانوادہ است. این برنامه‌اے است ڪہ باید از نخستین سنگ بناے خانوادہ، یعنے از مقدمات ازدواج و سپس نخستین لحظہ تولد فرزند آغاز گردد و در تمام مراحل با برنامه‌ریزے صحیح و با نهایت دقت تعقیب شود. بہ تعبیر دیگر حق زن و فرزند تنها با تامین هزینہ زندگے و مسڪن و تغذیہ آنها حاصل نمی‌شود، مهمتر از آن تغذیہ روح و جان آنها و بہ ڪار گرفتن اصول تعلیم و تربیت صحیح است. 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 یڪ جرعہ معرفت @yekjoremarefat
🔰نڪات ڪلیدے از قرآن ڪریم 🔶باز هم تاڪیدے بر لزوم ڪمڪ بہ نیازمندان (آیات ۲۲و ۲۳و ۲۴و ۲۵- معارج) نماز گزاران، آنان كہ هموارہ بر نمازشان مداوم و پایدارند و آنان كہ در اموالشان حقّى معلوم است براى درخواست كنندہ [تهیدست] و محروم [از معیشت و ثروت]. این آیات نیز در ڪنار آیات۱۹ سورہ ذاریات و۳۴ سورہ حاقہ، توجہ و رسیدگے بہ امور نیازمندان و رفع نیاز آنها را از وظایف مهم و حتمے مردم اهل ایمان و تقوا و نماز بر شمردہ و بر انجام آن تاڪید مےڪند. 🌹ڪمڪ بہ نیازمندان باز هم تڪرار مےڪنیم ڪہ مراد از این حق در اموال واجبات مالے مشهور مثل زڪات نیست.  علامہ طباطبایے(ره) در تفسیر این آیہ بر این معنا تاڪید ڪردہ و بہ اشارہ بہ روایتے از امام صادق علیہ السلام مےنویسد: بعضى از مفسرین حق معلوم را بہ زكات واجب تفسیر كرده اند؛ اما در حدیثى از امام صادق علیہ السلام آمدہ كہ حق معلوم، زكات نیست؛ بلكہ مقدار معلومى است كہ بہ فقرا انفاق مى كنند. 💠سورہ جن 🔶چہ ڪسانے هیزم جهنمند؟ همین ڪسانے ڪہ در دنیا با ظلم و ستم خود آتش گناہ و معصیت را در جامعہ شعلہ ور مےڪردند؛ در قیامت هم هیزم و وقود جهنم شدہ و با ورودشان هم خود مےسوزند و هم آتش دوزخ را شعلہ ورتر مےڪنند. (۱۵- جن) ستمگران ڪہ منحرفین از جادہ عدالتند هیزمان جهنمند. همین ڪسانے ڪہ در دنیا با ظلم و ستم خود آتش گناہ و معصیت را در جامعہ شعلہ ور مےڪردند؛ در قیامت هم هیزم و وقود جهنم شدہ و با ورودشان هم خود مےسوزند و هم آتش دوزخ را شعلہ ورتر مےڪنند. این آیہ از آیاتے است ڪہ با صراحت تمام اعلام مےدارد ڪہ جهنم و عذاب آن باطن همین گناهانے است ڪہ افراد در دنیا خود را بہ آن آلودہ ڪردند. آیہ مورد بحث نظیر آیہ۲۴ سورہ بقرہ (فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِے وَقُودُهَا النَّاس) تبهڪاران و ستمگران را هیزم و عامل برافروختگے جهنم معرفے مےڪند؛ همین ڪسانے ڪہ در دنیا با ظلم و ستم خود آتش گناہ و معصیت را در جامعہ شعلہ ور مےڪردند؛ در قیامت هم هیزم و وقود جهنم شدہ و با ورودشان هم خود مےسوزند و هم آتش دوزخ را شعلہ ورتر مےڪنند. 💠سورہ مدثر 🔶چہ ڪردے آمدے جهنم؟ (آیات ۴۲و ۴۳و ۴۴و ۴۵و ۴۶و ۴۷- مدثر) [بہ آنان رو كرده] مى گویند: چہ چیز شما را بہ دوزخ وارد كرد؟ مى گویند: ما از نمازگزاران نبودیم و بہ تهیدستان و نیازمندان طعام نمى دادیم و با فرورفتگان [در گفتار و كردار باطل] فرومى رفتیم و هموارہ روز جزا را انكار مى كردیم تا آنكہ مرگ ما فرا رسید. بر اساس این آیات، وقتے از دوزخیان سوال مےشود چہ ڪردید ڪہ اهل جهنم شدید؟ آنها چهار عامل را از مهمترین عوامل این بدعاقبتے خود معرفے مےڪنند و مےگویند: نخست اینكہ ما از نمازگزاران نبودیم (قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ) ڪہ اگر نماز مى خواندیم نماز ما را بہ یاد خدا مى انداخت و نهى از فحشاء و منكر مى كرد و ما را بہ صراط مستقیم الهى دعوت مى نمود. دیگر اینكہ ما اطعام مسكین نمى كردیم (وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِینَ) مراد از «اطعام مسكین»، انفاق بر تهى دستان جامعہ است بہ مقدارى كہ بتوانند كمر راست كنند و حوائجشان برطرف شود. گرچہ اطعام مسكین بہ معنى غذا دادن بہ بینوایان است؛ ولى ظاهرا منظور از آن، هر گونہ كمك بہ نیازمندیهاى ضرورى نیازمندان مى باشد؛ اعم از خوراك و پوشاك و مسكن و غیر اینها. منظور از «خوض» سرگرمى عملى و زبانى در باطل، و فرو رفتن در آن است، بہ طورى كہ بہ كلى از توجہ بہ غیر باطل غفلت شود. «خوض در باطل» معنى وسیع و گسترده ا ى دارد كہ هم شامل ورود در مجالس كسانى مى شود كہ آیات خدا را بہ باد استهزا مى گیرند، تبلیغات ضد اسلامى مى كنند، یا ترویج بدعت مى نمایند، و یا شوخےهاى ركیك دارند، یا گناهانى را كہ انجام داده اند بہ عنوان افتخار یا لذت نقل مى كنند، و همچنین شركت در مجالس غیبت و تهمت و لهو و لعب و مانند آنها، ولى در آیہ مورد بحث بیشتر نظر بر مجالسى است كہ براى تضعیف دین خدا و استهزاى مقدسات، و ترویج كفر و شرك و بى دینى تشكیل مى شود. سپس مى افزایند: و اینكہ ما هموارہ روز جزا را انكار مى كردیم (وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ)؛ تا زمانى كہ مرگ ما فرا رسید (حَتَّى أَتانَا الْیَقِینُ). ناگفتہ پیداست ڪہ انكار معاد و روز حساب، تمام ارزش هاى الهى و اخلاقى را متزلزل مى سازد و انسان را براى ارتكاب گناہ شجاع مى كند، و موانع را از این راہ بر مى دارد، مخصوصاً اگر این مسألہ بہ صورت یك امر مداوم تا پایان عمر در آید. از این آیات بہ خوبى استفادہ مى شود كہ این امور چهار گانہ یعنى«نماز» و «زكات» و «ترك مجالس اهل باطل» و «ایمان بہ قیامت»، اهمیت و نقش فوق العادهاى در هدایت و تربیت انسان دارد و بر همین اساس؛ جهنم جاى نمازگزاران واقعى، زكات دهندگان، تاركان باطل و مؤمنان بہ قیامت نیست. 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 یڪ جرعہ معرفت @yekjoremarefat