eitaa logo
قیام امام زمان ( عج) نزدیک است ✌️
210 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
10.2هزار ویدیو
72 فایل
السلام علیک ایها القائم سلام بر تو ای مولایی که تمام حق های بر زمین مانده قیام تو را انتظار میکشد... و دلهای غمدیده به امید قیام تو می تپد صحیفه مهدیه زیارت بقیة الله ارواحنا فدا در سختی‌ها #الهم عجل لولیک الفرج ارتباط با ادمین @hemati7975
مشاهده در ایتا
دانلود
💢استدلال علامه امینی در مورد امیر المومنین(ع) در حضور علمای اهل سنت و سوالی که ماند زمانی علمای اهل تسنن مرحوم علامه امینی (صاحب کتاب الغدیر) را برای صرف شام دعوت می کنند. اما علامه امینی امتناع می ورزد و قبول نمی کند . آنها اصرار می کنند که علامه امینی را به مجلس خود ببرند. به علت اصرار زیاد علامه امینی دعوت را می پذیرد و شرط می گذارد که فقط صرف شام باشد وهیچ گونه بحثی صورت نگیرد آنها نیز می پذیرند. پس از صرف شام یکی از علمای اهل سنت که در آن جمع زیادی از علما نشسته بود (حدود 70 الی 80 نفر) می خواست بحث را شروع کند که علامه امینی گفت : قرار ما این بود که بحثی صورت نگیرد اما باز آنها گفتند : پس برای متبرک شدن جلسه از همین جا هر نفر یک نقل کند تا مجلس گردد. ضمناً تمام حضار درجلسه بودند و حافظ حدیث به کسی گفته می شود که صد هزار حدیث حفظ باشد. آنان شروع کردند یکی یکی حدیث نقل کردند تا اینکه نوبت به رسید . علامه به آنها گفت شرطم بر گفتن حدیث این است که ابتدا همگی بر بودن یا نبودن سند حدیث کنید . همه قبول کردند . سپس علامه امینی فرمود : 👇👇👇 قال رسول الله (صلوات الله علیه ) : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه : هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است . سپس از تک تک حضار در جلسه در رابطه با معتبر بودن حدیث اقرار گرفت و تایید_کردند . سپس گفت حال که همه حدیث را تایید کردید یک از شما دارم ، بعد از کل جمع پرسید : 👇👇 آیا فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) امام زمان خود را می شناخت یا نمی شناخت ... ؟ اگر می شناخت ، امام زمان فاطمه ( سلام الله علیها ) چه کسی بود ؟ تمام حضار مجلس به مدت ربع ساعت ، بیست دقیقه و سرشان را به زیر انداختند و چون جوابی برای گفتن نداشتند یکی یکی جلسه را ترک کردند و با خود می گفتند 🔹اگر بگوییم نمیشناخت ، پس باید بگوییم که فاطمه ( سلام الله علیها ) کافر از دنیا رفته است و حاشا که سیده نساء العالمین کافر از دنیا رفته باشد 🔹اگر بگوییم می شناخت چگونه بگوییم امام زمانش ابوبکر بوده ؟ در حالی که بخاری ( از سرشناس ترین علمای اهل سنت ) گفته : ماتت و هی ساخطه علیهما - فاطمه ( سلام الله علیها ) در حالی از دنیا رفت که به سختی از ابوبکر غضبناک بود و چون مجبور می شدند بر و علی بن ابیطالب (علیه السلام ) اقرار بورزند کرده و جلسه را با ترک کردند. ╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮ @khadem_emame12 ╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯
واااااي كه چقدر اين شعر زيباست خواب بودم، خواب دیدم ام/ بی نهایت خسته و ام/ تا میان گور رفتم گرفت/ قبر کن سنگ لحد را گرفت/ روی من خروارها از بود/ وای، قبر من چه بود! بالش زیر سرم از بود/ غرق ، سوت و کور بود/ هر که آمد پیش، حرفی و رفت/ سوره ی برایم و رفت/ خسته بودم هیچ کس نشد/ زان میان یک تن نشد/ نه رفیقی، نه ، نه / ترس بود و وحشت و / ناله می کردم ولیکن / تشنه بودم، در پی یک / آمدند از راه نزدم / تیره شد در پیش چشمانم / یک ملک گفتا: بگو تو چیست؟ دیگری فریاد زد: تو کیست؟ گر چه پرسش ها به ظاهر بود/ لرزه بر اندام من بود/ هر چه کردم سعی تا گویم / سدّ نطقم شد هراس و / از سکوتم آن دو گشته / رفت بالا گرزهای / قبر من پر گشته بود از و / بار دیگر با غضب نمود: ای گنه کار سیه دل، پر/ نام خود یک یک ببر/ گوئیا لب ها به هم بود/ گوش گویا نامشان بود/ نامهای خوبشان از رفت/ وای، سعی و زحمتم بر رفت/ چهره ام از میشد سرخ و زرد/ بار دیگر بر سرم فریاد کرد: در میان عمر خود کن / کارهای و را بگو/ هر چه می کردم به نگاه/ کوله بارم بود مملو از / کارهای من بود/ بر زبان آوردنش بود/ چاره ای جز لب فرو نبود/ گرز آتش بر سرم آمد فرود/ عمق جانم از آب شد/ روحم از فرط بی تاب شد/ چون نا امید از من شدند/ حرف آخر را چنین با من زدند: خود را ای کردی / تو باشد / ما که ماموران / پس تو را سوی می بریم/ دیگر آنجا (دیر) بود/ دست و پایم بسته در بود/ نا امید از هرکجا و دل / می کشیدندم به خِفّت سوی / ناگهان آغاز شد/ از جنان شد/ مردی آمد از / دیگران چون و او چون / صورتش بود و / جام پر از خمر / می سرود/ درد را از قلب انسان / بر سر خود بسته بود/ بر دلم مهرش عجب بود/ کِی به زیبائی او می رسید؟!/ پیش او یوسف می کشید/ سر را به زیر / بال خود را فرش ساختند/ حیرت داشتند این زمزمه/ آمده اینجا ؟! صاحب روز آمده/ گوئیا بهر آمده/ سوی من آمد مرا کرد/ مهربانانه به رویم کرد/ گشتم از خود بی خود از (ع)/ من کجا و دیدن روی (ع)/ گفت: کنید این را/ کنید این را/ اینکه این جا این چنین شده/ کام او با من وا شده/ مادرش او را به زاده است/ کرده بعد داده است/ خویش را در سوز عشقم کرد/ عکس من را بر دل خود کرد/ بارها بر من کرده است/ سینه اش را وقف کرده است/ سینه چاک بوده است/ چای ریز ما بوده است/ اسم من بوده است/ بوده است/ من را به می کشید/ در می دوید/ بهر به تن کرده / روز شده / بر نمود/ گاه میشد صورتش بهرم / تا به دنیا بود از من زده/ او غذای ام را هم زده/ از ما بود/ پیش چشمش غیر ما بود/ در مجلس ما می نشست/ با ی من می شکست/ را به دنیا داشت/ با داشت/ با نام من می شد / در روضه نمی دادش / بارها کرده است/ خویش را کرده است/ کرده چون برای / با خود او را نزد (س) می برم/ هرچه باشد او برایم است/ او بسوزد، است/ در نیست او شود/ باعث شود/ گرچه در ظاهر است و / قلب او بوی میدهد/ جان کندن و هول جواب/ بس بود بهرش به عنوان / در و می دهم/ پیش می دهم/ آری آری، هرکه است/ او است/ ‌ ‌ ╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮ @khadem_emame12 ╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯