eitaa logo
قیام امام زمان ( عج) نزدیک است ✌️
210 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
10.2هزار ویدیو
72 فایل
السلام علیک ایها القائم سلام بر تو ای مولایی که تمام حق های بر زمین مانده قیام تو را انتظار میکشد... و دلهای غمدیده به امید قیام تو می تپد صحیفه مهدیه زیارت بقیة الله ارواحنا فدا در سختی‌ها #الهم عجل لولیک الفرج ارتباط با ادمین @hemati7975
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از آلیس الصبح بقریب
‌انتظار فرج داشتن یعنی... 🔷انتظار در رکاب امام بودن و جنگیدن و احیاناً ... 🔷 یعنی آرزوی واقعی و حقیقی مجاهد بودن در راه حق... 🔷 نه آرزوی اینکه تو برو کارها را انجام بده، بعد که همه کارها انجام شد و نوبت استفاده و بهره گیری شد آن وقت می آیم! 📚آزادی معنوی، ص: 173
قرآن می‌فرماید «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا»؛ یعنی اگر کسی بگوید: «من نمی‌توانم بین فجور و تقوی [خیر و شرّ]، فرق بگذارم»، خداوند می گوید: «حرفش را باور نکن! [خودم] به او الهام کرده ام». : ╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮ @khadem_emame12 ╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯
واااااي كه چقدر اين شعر زيباست خواب بودم، خواب دیدم ام/ بی نهایت خسته و ام/ تا میان گور رفتم گرفت/ قبر کن سنگ لحد را گرفت/ روی من خروارها از بود/ وای، قبر من چه بود! بالش زیر سرم از بود/ غرق ، سوت و کور بود/ هر که آمد پیش، حرفی و رفت/ سوره ی برایم و رفت/ خسته بودم هیچ کس نشد/ زان میان یک تن نشد/ نه رفیقی، نه ، نه / ترس بود و وحشت و / ناله می کردم ولیکن / تشنه بودم، در پی یک / آمدند از راه نزدم / تیره شد در پیش چشمانم / یک ملک گفتا: بگو تو چیست؟ دیگری فریاد زد: تو کیست؟ گر چه پرسش ها به ظاهر بود/ لرزه بر اندام من بود/ هر چه کردم سعی تا گویم / سدّ نطقم شد هراس و / از سکوتم آن دو گشته / رفت بالا گرزهای / قبر من پر گشته بود از و / بار دیگر با غضب نمود: ای گنه کار سیه دل، پر/ نام خود یک یک ببر/ گوئیا لب ها به هم بود/ گوش گویا نامشان بود/ نامهای خوبشان از رفت/ وای، سعی و زحمتم بر رفت/ چهره ام از میشد سرخ و زرد/ بار دیگر بر سرم فریاد کرد: در میان عمر خود کن / کارهای و را بگو/ هر چه می کردم به نگاه/ کوله بارم بود مملو از / کارهای من بود/ بر زبان آوردنش بود/ چاره ای جز لب فرو نبود/ گرز آتش بر سرم آمد فرود/ عمق جانم از آب شد/ روحم از فرط بی تاب شد/ چون نا امید از من شدند/ حرف آخر را چنین با من زدند: خود را ای کردی / تو باشد / ما که ماموران / پس تو را سوی می بریم/ دیگر آنجا (دیر) بود/ دست و پایم بسته در بود/ نا امید از هرکجا و دل / می کشیدندم به خِفّت سوی / ناگهان آغاز شد/ از جنان شد/ مردی آمد از / دیگران چون و او چون / صورتش بود و / جام پر از خمر / می سرود/ درد را از قلب انسان / بر سر خود بسته بود/ بر دلم مهرش عجب بود/ کِی به زیبائی او می رسید؟!/ پیش او یوسف می کشید/ سر را به زیر / بال خود را فرش ساختند/ حیرت داشتند این زمزمه/ آمده اینجا ؟! صاحب روز آمده/ گوئیا بهر آمده/ سوی من آمد مرا کرد/ مهربانانه به رویم کرد/ گشتم از خود بی خود از (ع)/ من کجا و دیدن روی (ع)/ گفت: کنید این را/ کنید این را/ اینکه این جا این چنین شده/ کام او با من وا شده/ مادرش او را به زاده است/ کرده بعد داده است/ خویش را در سوز عشقم کرد/ عکس من را بر دل خود کرد/ بارها بر من کرده است/ سینه اش را وقف کرده است/ سینه چاک بوده است/ چای ریز ما بوده است/ اسم من بوده است/ بوده است/ من را به می کشید/ در می دوید/ بهر به تن کرده / روز شده / بر نمود/ گاه میشد صورتش بهرم / تا به دنیا بود از من زده/ او غذای ام را هم زده/ از ما بود/ پیش چشمش غیر ما بود/ در مجلس ما می نشست/ با ی من می شکست/ را به دنیا داشت/ با داشت/ با نام من می شد / در روضه نمی دادش / بارها کرده است/ خویش را کرده است/ کرده چون برای / با خود او را نزد (س) می برم/ هرچه باشد او برایم است/ او بسوزد، است/ در نیست او شود/ باعث شود/ گرچه در ظاهر است و / قلب او بوی میدهد/ جان کندن و هول جواب/ بس بود بهرش به عنوان / در و می دهم/ پیش می دهم/ آری آری، هرکه است/ او است/ ‌ ‌ ╭┅┈┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈╼┅╮ @khadem_emame12 ╰┅╾┈┈┈ >>𑁍<<┈┈┈┈┅╯