eitaa logo
#نیمی ازیک پلاک شهرستان نجف آباد
312 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
4.7هزار ویدیو
105 فایل
﷽ "ݪحظه‌ا؁باشھدا" امروزفضݪیٺ‌زنده‌نگھداشتن‌یادوخاطره‌شھدا کمترازشھادٺ‌نیسٺ کاناݪ‌بہ‌معرفےشھدا،جانبازاטּ،آزادگاטּ،ایثارگراטּ وبصیرٺ‌دینی‌درپیرو؎ازولایت و امام شهداءمی‌‌‌‌پردازد ‌نشرمطاݪب‌باذکرصݪواٺ‌برشھدا اللھم‌صل‌علی‌محمدوآل‌محمدوعجل‌فرجھم @Admin_njf3
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ▫️زندگی مرفه... 🔻مرتب روزه می گرفت و خیلی وقت ها نماز شب میخواند. او نماز معمولی‌ بیدار نبود. طوری گریه می کرد که اتاق به لرزه می افتاد. ما گاهی از صدای گریه او بیدار می ‌شدیم. او هیچوقت دوست نداشت مرفه زندگی کنیم و از روز اول زندگی مان در منزل اجاره ای زندگی می کردیم در آن زمان ارتش به پرسنل خانه سازمانی می داد. من از او خواستم منزل سازمانی بگیرد، گفت بگذار کسانی که نیاز دارند بگیرند. 🌷 🌺هدیه نثار ارواح مطهر شهدا صــلوات م 🇮🇷 @noroshohada1402
مدتها بود بہ خوابم نیامدہ بود😔 دیشب قسمش دادم بہ همون دیشب حسین بہ خوابم اومد. تا دیدمش شروع ڪردم سؤال ڪردن گفتم: ڪجایے ✅ در محضر یہ ڪم ساڪت شد ✅ گفت: جز هیچے بہ دردم نخورد. پرسیدم: ؟ ✅ براے نبود... میدونے فقط چیزے پذیرفتہ میشہ ڪہ فقط و فقط براے رضاے خدا باشہ گفتم: رفتن هات؟ ✅ ڪامل براے رضاے خدا نبود. دیگہ نگذاشت چیزے بپرسم، خودش ادامہ داد ڪه: 🔸شهادت من رو برد بالا 🔸اگہ شهید نمیشدم، دست خالے بودم 🔸خیلے ڪار دارم، اگہ میمردم بدبخت میشدم 🔸 نفس ڪشیدن هم باید براے رضاے خدا باشہ بہ سختے صحبت میڪرد، انگار اجازہ صحبت ڪردن نداشت. دوبارہ تأڪید ڪرد: 🔸 جز شهادتم هیچے بہ دردم نخورد، اعمال دیگم براے دل خودم بود آخرش هم گفت: 🔶خیلے زود دیر میشہ بهش گفتم حسین جان سفارش منم بڪن. خندید هیچے نگفت رفت 🌹راوی: همسر شهید مدافع حرم التماس دعا هدیه کنیم صلواتی نثارارواح مطهرشان مْ
19.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 آثار و برکات در بیان آیت‌ الله العظمی جوادی آملی 🕊🌿 🌿🕊 ‎‌نشر‌معارف‌شهدا‌درپیامرسان‌ایتا🇮🇷🌷👇 .......🌹❤️🌹....... 📌 eitaa.com/khademin_noroshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
20.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
، گنج تمام نشدنی🪴 🌹بیانات رهبر انقلاب درباره اهمیت ویژه نماز شب 🌟«گنجینه شب» موضوع شرح حدیثی اخلاقی از امام جعفر صادق علیه‌السلام درباره از بین رفتن بدی‌ها به وسیله‌ خوبی‌ها است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🕊🌿 🌿🕊 ‎‌نشر‌معارف‌شهدا‌درپیامرسان‌ایتا🇮🇷🌷👇 .......🌹❤️🌹....... 📌 eitaa.com/khademin_noroshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌷آیت الله سیدعلی قاضی، 🔸در دنیا به صاحبان خانه دوهزار متری و ریاست و ماشین میگویند اشراف مملکت؛ اما در قیامت اشراف آن کسانی هستند که خوان هستند.. 🕊🌿 🌿🕊 ‎‌نشر‌معارف‌شهدا‌درپیامرسان‌ایتا🇮🇷🌷👇 .......🌹❤️🌹....... 📌 eitaa.com/khademin_noroshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
به همین سادگی التماس دعای فرج 🕊🌿 🌿🕊 ‎‌نشر‌معارف‌شهدا‌درپیامرسان‌ایتا🇮🇷🌷👇 .......🌹❤️🌹....... 📌 eitaa.com/khademin_noroshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌷سید با ارتش به سربازی اعزام شد. دوران آموزشی‌اش را تهران بود. آن دوران مصادف بود با ماه مبارک .. تقریباً سید تمام شب‌ها را از فرمانده اجازه می‌گرفت و می‌رفت مراسمات حاج منصور در مسجد ارک. خوشحال بود و می‌گفت: الحمدلله سی شب ماه مبارک رمضان رفتم از فضای معنوی مسجد ارک استفاده کردم. روی دو تا نکته خیلی تاکید داشت. و ، می گفت من الحمدلله تو سربازی نماز شبم قضا نشد!! 🌷 اَللّٰهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم
@lahzaei_ba_sh شاید تاکنون اسم این شهیدراهم نشنیده باشید بگذاردراین لحظات یادکنیم یاد شهیدانی که درگمنامی زندگی کردند ودرگمنامی بشهادت رسیدند 💙شهید غواصی که در بهزیستی بزرگ شد و قهرمان وطن شد اما کمتر کسی این قهرمان را میشناسد🥀 🔻دوستش مےگفت: ما شب ها چندین کیلومتر آموزش غواصی داشتیم و وقتی از آب در می آمدیم بعضی وقتها حتی توان چند قدم راه رفتن را نداشتیم،🥀 من محمد صادق را می دیدم که به دور از چشم سایر همرزمان در لابه لای نخلستان به مشغول می شد.📿 این شهید والامقام در عملیات کربلای چهار و در سال ۱۳۶۵ شهد شهادت را نوشید و جان خود را فدای میهن کرد🕊 🌷شهید بزرگواری که از بی سرپرستان بهزیستی بود... مْ گمنــــــــــــــــــــــامی ارزوست
🌺تو نفسی همه كسی بمان برايم... زيبا شده با عشق تو حال و هوايم 🍃🌸 امروز مصادف است با سالروز تولد سردار شهید محمدحسین یوسف الهی بود.. همرزمان این شهید بزرگوار می‌گویند؛ حسین از عرفای جبهه بود و زیبا‌ترین را می‌خواند، ولی کسی او را نمی‌دید، رفیق خدا بود و مشکلات را با الهام‌هایی که به او می‌شد، حل می‌کرد به مرحله یقین رسیده بود و پرده‌های حجاب را کنار زده بود. 🌷 را عارفی می‌دانند که مراتب کمال الی الله را طی کرده است و کمتر رزمنده‌ای است که روزگاری چند با محمدحسین زیسته باشد، اما خاطره‌ای از سلوک معنوی و کرامات او نداشته باشد. وی مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده امام خمینی (ره)، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت‌زده قطره‌ای از دریای بی‌انتهای خود کردند. یادشان همیشه جاودان با ذکر صلوات م 🕊🌿 🌿🕊 ‎‌نشر‌معارف‌شهدا‌درپیامرسان‌ایتا🇮🇷🌷👇 .......🌹❤️🌹....... 📌 eitaa.com/khademin_noroshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌷 ▫️زندگی مرفه... 🔻مرتب روزه می گرفت و خیلی وقت ها نماز شب میخواند. او نماز معمولی‌ بیدار نبود. طوری گریه می کرد که اتاق به لرزه می افتاد. ما گاهی از صدای گریه او بیدار می ‌شدیم. او هیچوقت دوست نداشت مرفه زندگی کنیم و از روز اول زندگی مان در منزل اجاره ای زندگی می کردیم در آن زمان ارتش به پرسنل خانه سازمانی می داد. من از او خواستم منزل سازمانی بگیرد، گفت بگذار کسانی که نیاز دارند بگیرند. 🌷 🌺هدیه نثار ارواح مطهر شهدا صــلوات م 🕊🌿 🌿🕊 ‎‌نشر‌معارف‌شهدا‌درپیامرسان‌ایتا🇮🇷🌷👇 .......🌹❤️🌹....... 📌 eitaa.com/khademin_noroshohada 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🇮🇷🌹🥀🇮🇷🥀🌹🇮🇷 دلتنگ گذشت و ایثار مردان جنگم پس از گذشت سالها از پایان تحمیلی و دفاع جانانه ملت ، هر سال در نمی دانم چرا دلم هوای آن روزها را می کند. اشتباه نشه ، دلم هوای نکرده ، بلکه جنگ پدیده ای زشت و نفرت انگیز است که خیلی از عزیزترین دوستانم را از من گرفت ، اما دلم برای آن روزها که فضای ها لبریز از ، همدلی ، و عشق بود تنگ شده ، روزهایی که اول و آخر همه چی فقط بود و . راستش توصیف آن روزها خیلی مشکله و باورش هم برای ندیده های آن ایام سخت ، مثلا تو یکی از شبهای سرد زمستون سال 1360 که 50 تا و جوان بسیجی در منطقه سرپل ذهاب جلوی بعثی ها ایستاده بودیم ، وقتی از کمین چهار ساعته توی برف برمی گشتم فانوس سنگر که بعدها در عملیات رمضان شد را روشن دیدم. گفتم برم سری بهش بزنم ، حدسم این بود که داره می خونه یا و عبادت چون این یکی فقط اهل این مسائل بود. سرم را از پتوی آویزون به ورودی سنگر داخل کردم دیدم گوشه سنگری که تنها جای نشستن درستی هم نداشت کز کرده ، گفتم چرا نمی خوابی ؟ گفت کجا بخوابم ، نگاه کردم که باید خودش را گرم می کرد خیس آب شده ، هرچه اصرار کردم برو بچه ها بخواب رضایت نداد که نداد و گفت اجازه نمی دهم بچه ها را کنی. خیلی جدی گفت: مبادا اینکار را بکنی ، گفتم آخه چرا ، گفت آخه بچه های اون ممکنه از بیدار بشن و او آن شب را تا صبح توی سنگر نشست. حالا وقتی می بینم که راننده دو تا ماشین وسط پیاده شدند و سر اینکه کی زودتر بره با هم کتک کاری می کنند و یا تو صف سر اینکه نوبت منه ، کلی باهم جر و بحث می کنند دلم برای آن روزها خیلی تنگ می شه ، روزهایی که لحظه لحظه اش بود و شیرینی، و و حرف اول و آخر را می زد. 📌 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 eitaa.com/khademin_noroshohada