eitaa logo
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
18.6هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
3.4هزار ویدیو
87 فایل
ادمین محتوایی جهت ارسال گزارشات و محتوا: @KhademResane_Markazi ادمین پاسخگو جهت ارتباط و سوال در مورد خادمی، کمیته مرکزی و کمیته های استانی خادمین شهدا: @shahidanekhodaiy110
مشاهده در ایتا
دانلود
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ نَصِيباً مِنْ رَحْمَتِكَ الْوَاسِعَةِ وَ اهْدِنِي فِيهِ لِبَرَاهِينِكَ السَّاطِعَةِ وَ خُذْ بِنَاصِيَتِي إِلَى مَرْضَاتِكَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِكَ يَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِينَ اى مرا نصيبى از واسعه خود عطا فرما و به ادله روشن خود فرما و پيشانى مرا بگير و بسوى و خشنودى كه جامع (هر نعمت) است سوق ده به حق دوستى و محبتت اى آرزوى مشتاقان. @khademinekoolebar
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِكَ دَلِيلاً وَ لاَ تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ عَلَيَّ سَبِيلاً وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِي مَنْزِلاً وَ مَقِيلاً يَا قَاضِيَ حَوَائِجِ الطَّالِبِينَ در اين روز مرا بسوى و خشنودى خود راهنمايى كن و شيطان را بر من مسلط مگردان و را منزل و مقامم قرار ده اى برآرنده حاجات طالبان. @khademinekoolebar
اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي فِيهِ أَبْوَابَ فَضْلِكَ وَ أَنْزِلْ عَلَيَّ فِيهِ بَرَكَاتِكَ وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِمُوجِبَاتِ مَرْضَاتِكَ وَ أَسْكِنِّي فِيهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِكَ يَا مُجِيبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّينَ در اين روز به روى من درهاى و بگشا و بر من بركاتت را نازل فرما و بر موجبات و خوشنوديت موفقم بدار و در وسط هايت مرا مسكن ده اى پذيرنده دعاى مضطر پريشان. @khademinekoolebar
هدایت شده از کمیته خادمین الشهدا خواهران شهرستان دامغان
🍃 میدانست چه حالی دارد.. چقدر است.. چقدر است، میدانست دلش لک زده برای تکرار ..😔 پیام داری خواهری برای برادری! پیغام رسان ! پشتیبان ! ! . 🍃و این شد که خدا او را به زمین بخشید. زینب را! ! بخشید تا امامت خورشید بی قمر نماند!😍 . 🍃کسی باشد که شهر به شهر بگردد و برادر را فریاد کند. کسی باشد که جگر گوشه (ع)شود و چشم و چراغ (ع) 😍 باشد تا عالم قم داشته باشد. ،برکت داشته باشد. بشود مرکز و قطب عالِم پروری!😌 . 🍃حالا که زمین از دلتنگی درآمده.. حالا که پُر شده از ! بانوجان! میشود زینب صدایت بزنم؟ ❤ . حضرت فاطمه معصومه . .
💐✉️🌺🌼🌺✉️💐 خواهر از سختی سال‌های انتظار و چشم انتظاری می‌گوید که تمام این سال‌ها منتظر خبری از بود. می‌گوید : این سال‌های انتظاری خیلی سخت گذشت. تا در می‌زدند در را به امید خبری از باز می‌کرد. که در محل ما نامه می‌آورد دیگر به کوچه ما نیامد ، چون هر بار که او می‌آمد به کوچه رفته و می‌گفت : « داخل نامه‌ها را ببینید شاید من نامه فرستاده باشد » هم نگاه می‌کرد و می‌گفت : « مادر من چیزی ندارم » آخر رفته بود از مأموریت در آن محل داده بود و گفته بود من را در کوچه این نفرستید، من طاقت ندارم . این می‌آید به امید خبری جلوی موتور من و از حال می‌رود و من هم حالم بد می‌شود . ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮ @khademinekoolebar ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯ ✉️