eitaa logo
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
17.5هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
86 فایل
ادمین محتوایی جهت ارسال گزارشات و محتوا: @KhademResane_Markazi ادمین پاسخگو جهت ارتباط و هرگونه سوال در مورد خادمی،کمیته مرکزی و کمیته های استانی خادمین شهدا: @shahidanekhodaiy110
مشاهده در ایتا
دانلود
قال الامام الحسين عليه السلام : اَيّهَا النّاسُ! إِنّ اللّهَ جَلّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمودند: اى مردم! خداوند بندگان را آفريد تا او را بشناسند، آنگاه كه او را شناختند، پرستش كنند و آنگاه كه او را پرستيدند، از پرستش غير او بى نياز شوند بحار الانوار، ج ۵ ص ۳۱۲ ح۱  @khademinekoolebar
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از سراچه خورشید ای شهید #صبحتون_شهدایی @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 : یک تازه خوانده‌ام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان -زن و شوهر- متولّدین دهه‌ی ۷۰، می‌نشینند برای اینکه در جشن عروسی‌شان گناه انجام نگیرد، میکنند سه روز بگیرند! به ‌نظر من این را در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسی‌شان ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به‌ خدای متعال میشوند، سه روز میگیرند. پسر عازم (سلام‌الله‌علیها) میشود؛ گریه‌ی ناخواسته‌ی این دختر، دل او را میلرزاند؛ به این دختر -به خانمش- میگوید که گریه‌ی تو دل من را لرزاند، امّا من را نمیلرزانَد! و آن خانم میگوید که من مانع رفتن تو نمیشوم، من نمیخواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش سرافکنده باشم...... 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 🇮🇷 🌹🇮🇷🌹🇮🇷 عرض ادب و احترام به ساحت مقدس حضرت علیه السلام و تسلیت به امام زمان حضرت "عجل الله تعالی فرجه الشریف" در اولین روز همراه و همنوا با @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 همسر این ویژگی‌ها به‌واقع اغراق و کلیشه نیست..... همسرم همیشه و می‌خواند، از بیزار بود، اینکه می‌گویند، کسی پای خود را مقابل پدر و مادرش دراز نمی‌کند، در مورد همسرم صدق می‌کرد..... دانشجوی نمره الف دانشگاه بود، شکم، چشم و زبان را همیشه و به‌ویژه در میهمانی‌ها حفظ می‌کرد و به من بسیار احترام می کرد و محبت داشت. خواندن کار همیشگی او بود، هرروز صبح پیش از رفتن به محل کار تلاوت می‌کرد و همیشه تا ساعتی پس از پایان ساعت کار، در محل کارش می‌ماند تا تمام حقوقی که دریافت می‌کند حلال باشد. وقتی کسی مبلغی قرض می‌خواست، حتی اگر خودش آن مبلغ را در اختیار نداشت، از شخص دیگری قرض می‌گرفت و به او می‌داد تا آن فرد مجبور به تقاضا کردن از افراد دیگری نباشد.... بسیار بود و همیشه به شخص فقیری که ابتدای کوچه بود کمک می‌کرد. به خاطر دارم که شبی به بیرون از منزل رفت و بازگشت او طولانی شد، وقتی علت را پرسیدم متوجه شدم پولی برای کمک به آن فقیر نداشته و برای اینکه شرمنده او نشود، چند کوچه را دور زده و از مسیر دورتری به خانه آمده است..... در تمام مأموریت‌ها را به همراه داشت و در مأموریت نیز را درون ساکش قراردادم که این کار او را بسیار خوشحال کرد..... روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 همسر اردیبهشت‌ماه ۹۴ برای رفتن به داوطلب شده و تا پای هواپیما رفته بود؛ اما برگشته بود.... شهریورماه نیز قرار بود اعزام شود؛ اما لغو شد و این موضوع او را بسیار ناراحت می‌کرد.... بر سر بسیار با گریه کردن از خدا می‌خواست تا اینکه دوباره در آبان ماه صحبت اعزام به به میان آمد و همسرم گفت که قرار شده چند روز دیگر به سوریه بروم..... روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 همسر همسرم فرمانده مخابرات و مسئول فرهنگی (ع) بود و گرچه خودش علاقه‌ای به‌عکس گرفتن از خود نداشت؛ امابرای گردان عکس و فیلم تهیه می‌کرد.... آن روزها هم لباس نظامی‌اش را به خانه آورده بود و تعداد زیادی عکس با لباس نظامی گرفت؛ در حالی‌که برای لباس نظامی ۹ قطعه عکس نیاز نبود وقتی علت این کار را باوجود بی‌علاقگی‌اش به‌ عکس گرفتن از او پرسیدم در پاسخ گفت که: این عکس‌ها لازم می‌شود و از می‌آیند و می‌برند.... موضوعی که پس از به واقعیت پیوست..... روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 همسر برای خداحافظی به منزل پدری خودم و همسرم رفتیم، شام را در منزل پدری همسرم گذراندیم، همسرم کنار بخاری نشسته بود. شام کتلت بود؛ اما او چیزی نخورد؛ چون معده‌اش به غذای تند حساسیت داشت. آن شب به همسرم گفتم گرچه نمی‌دانم زمان عملیات چه شبی است؛ اما بنشین تا برایت ببندم، روی مبل کنار بوفه نشست و موها، محاسن و پاهایش را حنا بستم...... مسواکش را که دیگر لازم نداشت، بیرون انداخت و مسواک دیگری برداشت؛ اما من مسواک قبلی‌اش را برداشتم و گفتم می‌خواهم یادگاری بماند، گاهی انگار برخی احساسات خبر از وقوع اتفاقات مهمی می‌دهند. در مورد اینکه برایش ساک ببندم یا چمدان، با من شوخی می‌کرد و می‌گفت: همه سبک سفر می‌کنند و آن‌وقت تو یک چمدان بزرگ برایم لباس و وسیله گذاشته‌ای! تا صبح خوابم نمی‌برد و به همسرم که خوابیده بود، نگاه می‌کردم تا ببینم نفس می‌کشد، ساعت ۴ بامداد صبحانه آماده کردم و وقت رفتن، سه بار در کوچه به پشت سرش نگاه کرد، چهره خندانش را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم...... روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 اونقدر سینه میزد که بهش گفتن کم خودتو اذیت کن... گفت: این سینه نمیسوزه... موقع همه جاش ترکش بود جز اش... روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 : این وصیت نامه هاى شهدا که امام(ره) توصیه به مطالعه ى آن مى کردند، به خاطر این است که نمایشگر انقلاب درونی یک نفر است. هر کدام از این وصیت نامه ها را که انسان مى خواند، تصویرى از انقلاب یک نفر را در آن مى بیند و خودش منقلب کننده و درس دهنده است. ما باید این حالت را تعمیم بدهیم و این، ممکن است. 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 🇮🇷 🌹🇮🇷🌹🇮🇷 وصیت نامه را در ادامه می خوانیم: با سلام و صلوات بر محد و آل محمد(ص) اینجانب فرزند حشمت الله، لازم دیدم تا چند جمله ای را از باب درد و دل در چند سطر مکتوب نمایم. ابتدا لازم است بگویم (س) را بر خود می‌دانم و خود را خط مشی این خانواده دانسته و از خداوند میخواهم تا مرا در این راه ثابت قدم بدارد. آنچه این حقیر تاکنون در زندگی خویش از کج فهمی‌ها و بی بصیرتی‌های برخی از انسانها فهمیده ام این است که یا این خانواده را درک نکرده اند و در هیچ برهه ای در کنارشان قرار نگرفته اند و یا درکنارشان بوده اند ولی در صحنه‌های حساس میدان را خالی کرده اند و یا مانعی بوده اند در این مسیر . وای از آن روزی که آنان دارند ولی قدر آن را ندانسته و به بی راهه رفته اند زیرا مادامی که پشت سر باشیم و باشیم و در راه و مسیر همیشه سرافراز حضرت ولی عصر(عج) قرار بگیریم پیروز خواهیم بود چرا که نقطه قوت ما است. اما من می‌نویسم تا هر آن کس که میخواند یا می‌شنود بداند: شرمنده ام از این که یک جان بیشتر ندارم تا در راه (عج) و نایب برحقش (مدظله العالی) فدا کنم. اگر در حال حاضر تعدادی از برادران در جبهه های سخت در حال دلخوش هستند که سخت است که توسط شما جوانان رعایت می شود و امید است که خواهران در این زمینه با پیشگام این باشند. به نظر این جانب در عموم جامعه خصوصا بین نظامیان و هیچ چیز بالاتر از حسن خلق در رفتار نیست و در خاتمه از همه التماس دعا دارم. @khademinekoolebar
قال الامام الحسين عليه السلام : «إِنّ حُبّنَا لَتُسَاقِطُ الذّنُوبَ كَمَا تُسَاقِطُ الرّيحُ الْوَرَقَ حضرت امام حسین (علیه السلام) فرمودند: محبّت ما اهل بيت سبب ريزش گناهان است، چنانكه باد، برگ درختان را مىريزد حياة الامام الحسين، ج ۱ ص۱۵۶ @khademinekoolebar
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از سراچه خورشید ای شهید @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 عرض ادب و احترام به ساحت مقدس حضرت علیه السلام و تسلیت به امام زمان حضرت "عجل الله تعالی فرجه الشریف" در دومین روز همراه و همنوا با @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه اولين و يگانه فرزند پسر خانواده، در ۴ ارديبهشت ۱۳۳۳ در تهران در دامان پدر و مادر و خانواده‌ای كه با عشق به و مكتب اهل بيت عجين بود، ديده به جهان گشود. از همان كودكی نشانه‌های بزرگی در مشی او نمايان بود، هوش و ذكاوت، ايثار و محبت، مديريت و ابتكار از جمله ويژگی هايی بود كه همواره اطرافيان و معلمانش بدان اعتراف می‌كردند. توجه او به كتاب‌های خاصی از نوع تاريخ و ادبيات كه در كتابخانه مدرسه وجود داشت و موفقيت‌های او در مسابقات كتابخوانی، از جمله نكاتی بودكه آينده‌ی تأثير گذار او را در باور مربيان او تشديد می‌كرد. پس از طی موفقيت آميز دوران دبستان، دوران متوسطه را در رشته طبيعی در دبيرستان هدف شماره ۱ آغاز كرد. در همين دوران بود كه تلاش‌های فكری و اعتقادی او برای فهم اسلام شكل گرفت... روحمان با یادش شاد...... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه همگام با فعاليت در دبيرستان به بهره جويی از مدرسين حوزه علميه چون پرداخت.... نگرش از همان آغاز با ديدگاه بسياري از جوانان، از جمله با دوستان و هم سن و سالانش متفاوت بود. شرايط خانوادگي‌اي كه او در آن می‌زيست، اقتضای ادامه تحصيل در يكی از بزرگترين مراكز علمي و دانشگاه‌هاي معتبر خارج از كشور را داشت، خصوصاً آن كه وي دانش آموز ممتاز و مبتكری به حساب مي‌آمد كه از هوش و ذكاوت ويژه‌اي بر خوردار بود. اما او كه چشم انتظار روزهاي شكوفايي بود در سال ۱۳۵۲ با انتخاب رشته‌ی پزشكی در دانشگاه ، سرنوشتش رقم خورد. اين امر نقطه‌ي عطفي در حيات او بود كه مي‌توان آن را آغاز هجرت به سوی تكليف دانست، در واقع همت بلندش از او شخصيتی ساخته بود كه به ادای تكليف بيش از هر چيز ديگر می‌انديشيد. يك سال پس از ورود به دانشگاه به دليل فعاليت‌های سياسي ، بر عليه رژيم پهلوی از ادامه تحصيل در رشته پزشكی توسط مسؤولين امر گرديد به گونه‌اي كه او را مجبور به تغيير رشته از پزشكی به داروسازی نمودند، اما او كه به هدفی بزرگتر می انديشيد همچون كوه، استوار و مقاوم به راه خود ادامه داد... روحمان با یادش شاد...... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه از سال 1352 تا اواخر سال 1356 كه مصادف با دوران خفقان رژيم منحوس پهلوی بود خود را در دو بعد فكری و سياسی استمرار بخشيد و در همين سال‌ها براي اولين بار در دانشگاه اقدام به تأسيس نمود تا از اين طريق افراد را شناسايی و جذب نمايد. او با تشكيل گروه‌های چند نفری اقدام به نشر افكار شيعی کرد و توانست در محيطي كه مسلمانانش از چند نفر بي خط و نشان و بي تفاوت و يا گروه‌هايی كه بعدها منافق نام گرفتند تشكيل شده بود، خط صحيح اسلامی را به دور از افراط و تفريط‌ها در جمع جوانانی كه گِردش فراهم آمده بودند نمايان سازد و خود پيشتاز و الگوی تمام نمای اين تفكر باشد. بر خلاف بسياري از مبارزان دانشگاهی او به شدت به تهذيب و خود‌سازی خود و دوستانش همت داشت و معتقد بود كه مبارزه و اصلاح بايد از درون افراد آغاز شود، از اين جهت چيزي از ارزش‌های اخلاقی نبود كه بگويد و خود بدان پاي بند نباشد، مانند كسانی نبود كه دين را به دنبال خود بكشند و به ميل خود تعبير و تفسير كنند.... روحمان با یادش شاد.... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه آنچه ديگران را به سوی او سوق می داد، ويژگی هایی بود كه در منش او مشاهده می شد. در بسيار هوشمند و مؤدب بود، دلنشين و گرم سخن می گفت، حضوری بسيار مطلوب و برخوردی متواضعانه داشت؛ قدی رشيد، هيبتی جذاب، آرامشی متفكرانه همراه با چشمانی رنج آشنا، توانست افراد بسياری را با افكار و انديشه‌های متفاوت به دور خود جمع كند. می كوشيد تا همه رفتارهايش بر اساس عملكرد اسوه‌های الهی و (ع) باشد، از اين جهت به شدت از رفتارهای غير اصولی و كور حتی در مبارزه دوری می جست و تلاش میکرد تا راه‌هايی كه بر ميیگزيند خالی از گناه باشد. ترغيب مبارزان به دينداری و دينداران آن روز به مبارزه اصولی،از مهمترين دغدغه‌های او بود... روحمان با یادش شاد...... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه نشر فرامين (ره) مبنی بر دوری جستن از حزب منحوس رستاخيز و هشدارهای ايشان در مورد نقشه‌های صهيونيسم از نمونه كارهای او در دانشگاه بود، همچنين شركت فعال در حركت‌های عليه شاه معدوم در اوج خفقان سالهاي 54 و 55 در مشهد و اعلام و زعامت (ره) به اشكال مختلف از جمله مواردی بود كه در دو نوبت موجب هجوم ساواك رژيم پهلوی به خانه او و دستگيری وی شد. مهمترين ويژگي در دردمندي او بود. خصوصيتي كه شرط آن ، خردمندي و درك درست دين و حساس بودن به آن است. از جمله كساني بود كه به شدت در برابر هجوم به دين حساس بود. در زماني كه امت به پا خاسته و ايران و به خصوص نسل جوان تشنۀ ، آماده فراگيري هر گونه اعتقادي بودند و گروه‌هاي مختلف در قالب‌هاي گوناگون در مسير انديشه‌هاي اين تشنگان قرار گرفته و با عناوين فريبنده توانستند مريداني براي خويش بسازند، با قدرت ايماني كه در او بود توانست مفاهيم ناب اصيل و ژرفاي آموزه‌هاي آن را نشان دهد و كج روي‌ها را آشكار سازد... روحمان با یادش شاد....... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه تأثير گذاري شگرف او در جامعه از باب بيان مطالب جديد و واژگان روشنفكري و مانند اين‌ها نبود بلكه به سبب روش پسنديده او در عرضه‌ي بود . قدرت بيان او در تبيين و تفهيم مسائل و احتياجات فكري جوانان دانشگاهي آن هم بدون ترس و هراس از سرزنش سرزنش كنندگان، از او شخصيتي محبوب و قابل توجه ساخته بود. شخصيتي كه در مقابل برچسب‌ها و انگ‌هاي گوناگون مقاومتي سخت‌تر از مقاومت كوه را نشان مي‌داد كه : المؤمن أصلب من الجبل. همزمان با اوج گيري شكوهمند اسلامي، تشكيلات فكري و مبارزاتي او كه براي شكل‌گيري آن، سال‌ها زحمت كشيده بود به نام "مجمع احياء تفكرات شيعي" اعلام موجوديت رسمي و علني كرد و با اين اعلان جوانان متعهدي كه منتظر بروز چنين محور استواري در ميان آن همه تبليغات زهر‌آگين دشمنان اسلام بودند به استقبالش شتافتند..... روحمان با یادش شاد...... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه جلسات سخنراني عمومي در دانشگاه‌هاي مختلف و كلاس‌هاي مجمع احياء‌تفكرات شيعي براي عمق بخشيدن به مباني فكري و اعتقادي-سياسي جوانان، فرصتي بود براي درخشش جواني كه مأموريت خود را تبلور تكليف در نفوس آگاه و متعهد مي‌دانست . بسياري از گزاره‌ها از قبيل کتاب های ضوابط حركت بر صراط مستقيم، در تنهايي ثقلين، اگر فاطمه نبود، جايگاه و موقعيت زن در جامعه اسلامي و...كه امروز كليشه شده و به راحتي به زبان آورده مي‌شود، در عصر او در ميان دانشجويان و جوانان كه با رژيم ستم شاهي مبارزه مي‌كردند مطرح نبود و شايد بتوان گفت در دانشگاهيان آن روز چنين عباراتي غريب مي‌نمود. اوبراي اولين بار در سطح دانشگاه به جاي مباحثي چون: جامعه ي بي طبقه توحيدي، خود سازي انقلابي و مانند اين‌ها كه رايج بود ضوابط حركت بر صراط مستقيم را موضوع سخنان خود قرار داد تا نشان دهد كه دغدغه‌ها و دل مشغوليتهاي او از سنخ ديگري است. كلاس‌هاي مجمع با تفاوتي آشكار از حيث محتوا با ساير كلاس‌هاي آن روز كم كم جاي خود را در ميان نسل جوان باز مي‌كرد و البته اين تفاوت فقط در محتوا نبود، جدا سازي كلاس‌هاي خانم‌ها از آقايان براي اولين بار در قشر دانشجويي آن روز به منظور حفظ حدود و ، پيام بزرگي در بطن خود داشت كه فضاي كلاس‌ها را در ظاهر متفاوت نشان مي‌داد. با استخراج و طبقه بندي واژگان، اصطلاحات و تعابير به كار رفته در مباحث مطروحه توسط هر شخص مي‌توان پي برد كه حساسيت‌هاي او در چه حوزه‌هايي بوده است، چرا كه پيامبر (ص) فرمودند : من احب شئياً أكثر ذكره (هر كس چيزي را دوست بدارد زياد يادش مي‌كند). براي شناخت آرمان‌ها و دغدغه‌هاي كليد واژه‌هاي پر تكرار او را چنين مي‌يابيم : (س) (ع) اينان قاموس فكري بود كه نشانگر شخصيت و انديشه او است... روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه سخنراني‌هاي او با سخنان شخصيت‌هاي ديگر يك تفاوت و تمايز چشمگير داشت، در كلام آنان بيشتر از سخن مي‌رفت و جز در موارد ضرورت به اشاره نمي‌شد، اما او بر پاي مي‌فشرد.... فضاي حاكم بر كلام او فضايي بود و رنگ و بوي درآن غلظت و شّدت داشت. چندان با حرارت از و (ع) سخن مي‌گفت كه گويي سرنوشت آن را فقط به او سپرده اند و او يكّه و تنها بايد رسالت‌هاي الهي را ابلاغ كند ، هنگامي كه از و سخن مي‌گفت تو گويي كه آن را از لابه لاي كتاب‌ها در نيافته بلكه آن‌ها را ديده و لمس كرده است، او همه چيز را جدي مي‌گرفت و جدي مي‌گفت، حتي واژه‌ها هنگامي كه بر زبان جاري مي‌شدند: ؛ ؛ ، آنان را به جِّد اراده مي‌كرد و از آنها انتظار ويژه داشت، به گونه‌اي كه انگيزه و هدف به مخاطب مي‌داد و افق جديدي به روي او مي‌گشود كه منجر به تحول مي‌شد. گر چه سخنراني‌هاي او آينه تمام نماي وجود او نبود و هرگز ابعاد شخصيت او را نمي‌نماياند، كه او بسيار بزرگتر از آن بود كه در كلامش تجلي يابد. اين نكته را تنها كساني در يافتند كه افتخار مصاحبت با او را داشتند ، او عملش بيشتر از كلامش بود. سال 1359 همزمان با اولين انتخابات شوراي اسلامي، پنچ تن از علماي طراز اول ، را به عنوان كانديداي خود به مردم معرفي كردند و يك بار ديگر پيامبر گونه زمان خود را بر بسياري از كبار و سالخوردگان ترجيح دادند و او نيز به هدف اداي تكليف با رأي قاطع مردم وارد سنگر شد و به تهران آمد. آغاز دوران نمايندگي همزمان با رياست جمهوري بني صدر نقطه عطف ديگري در حيات بود كه ابعاد ديگري از شخصيت او را نمايان ساخت. اولين كسي بود كه قبل از رياست جمهوري، افكار بني صدر را مطالعه و نقادي نموده و نقاط ضعف بينش التقاطي وي را يافته بود و افكار او را در كتاب‌هايي مثل تعميم امامت ، مخالف مي‌دانست. لذا با رياست جمهوري او مخالفت كرد و اعلام كرد: " رياست جمهوري بني صدر براي اسلام و جامعه اسلامي ايران يك فاجعه است" و براي آن كه اين مخالفت در شعار و انديشه خلاصه نشود با جمعي از دوستان مجمع به عنوان اعتراض در محل روزنامه انقلاب اسلامي تحصن كردند..... روحمان با یادش شاد...... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه جريانات انحرافي منافقين را در سال 54 با انتشار اعلاميه‌هايي در سرتاسر دانشگاه به عموم مبارزين هشدار داده بود، پس از پيروزي انقلاب آن را كالبد شكافي كرده و در ده‌ها سخنراني به نام " تبيين تبيين جهان" به نقد و بررسي كتاب ايدئولوژيك سازمان منافقين پرداخته وريشه‌هاي انحراف را بر اساس مباني دين آشكار ساخت و به جرأت اعلام كرد كه ايدئولوژي سازمان چيزي جز افكار ماركسيستي مزين شده به آيات قرآن نيست..... بسياري در آن روزگار اين حركت‌ها را تند و با شتاب مي‌دانستند اما او كه التقاط اين مباني برايش آشكار بود و اشخاص و گروه‌ها را با محك ارزش‌ها و عقايد ديني مي سنجيد، بنا نداشت كه با هيچ كس بر سر اصول و ارزش‌ها معامله كند. آري او فريادش از تفكرهاي جانبي كه به نزديك مي‌شد بلند بود، آن گونه كه او را در مقابل همه كساني كه مي‌خواستند به دين هجوم ببرند آشفته مي‌يافتي. نكته قابل توجه اين بود كه مبارزات او با فرقان، منافقين، فدائيان خلق، حزب توده، حزب خلق مسلمان و ساير گروه‌هاي انحرافي آن روز حتي مخالفتش با بني صدر ريشه ي اعتقادي داشت. او جريان‌هاي اجتماعي و انحرافات فكري را مي‌شناخت لذا تنها كسي بود كه مبارزاتش با گروه‌هاي سياسي منحرف و مخالف انقلاب، ايدئولوژيك و بر اساس مباني فكري بود و نه بر اساس عملكردهاي سياسي، و درست به همين خاطر، آنچه را همگان سال‌ها بعد، وقتي تصويرش بزرگ مي‌شد و نزديك مي‌آمد، درك مي‌كردند، چشمان تيز بين او سال‌ها جلوتر مي‌ديد و از آن سخن مي‌گفت. خودش مي‌گفت: جرم من آن است كه حرف‌هايم را زودتر از زمان مي زنم.... و درست به همين خاطر بود كه نوك تيز حمله دشمنان و منافقين به سمت او بود و وحشتي كه دشمنان از زبان او داشتند از حركت‌هاي ديگران نداشتند. دقت و تأمل در مباحثي كه ضرورت طرح آنان را حس كرد و تبيين نمود ما را به كشف دو نگاه ويژه در او سوق مي‌دهد: يكي نگاه دشمن شناسي كه منجر به درك و طرح ريشه‌هاي تفكر منافقين و ساير گروه‌هاي انحرافي گرديد و نگاه ديگر ضرورت طرح معارف ديني در حد نيازهاي آن روز تا نشان دهد كه معرفت ديني تنها محدود به آنچه مبارزان آن روز مي پنداشتند، نيست.... روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه نكته‌اي كه نبايد از آن غفلت كرد باور جدي به جايگاه و بود ، او فقاهت شيعي را ملجأ و مرجع مردم مي‌دانست و بر عكس بسياري از روشنفكران دانشگاهي آن عصر كه اگر حرفي براي گفتن داشتند عادتاً را مورد هجوم قرار مي‌دادند، او همواره مدافع حريم مرجعيت و در رأس آنان _فقيه بود. سخنراني پر مغز او در تبيين جايگاه از پايگاه دانشگاه، نكته‌اي بود كه او را ازمبارزان و روشنفكران هم عصرش جدا مي‌كرد و البته اين دفاع تنها در بعد نظري نبود كه او به واقع تابع و پيرو راستين (ره)، بود. زماني كه (ره) به دليل شرايط حساس كشور در سخنراني خويش اشاره نمودند كه رياست جمهوري نبايد تضعيف شود ، علي رغم همه اسناد و مداركي كه بر عليه بني صدر و حمايت‌هاي استعماري از او و نقشه‌هاي خائنانه‌اش داشت لب فرو بست و به مدت 2 ماه همه سخنراني‌هاي خود را به تبعيت از تعطيل نمود و گفت: اگر از من در باره ي بني صدر بپرسند نمي توانم خلاف آنچه باور دارم بگويم، از طرفي صلاح دانسته اند كه كلامي گفته نشود بنا بر اين در مجالس حضور نخواهم يافت..... روحمان با یادش شاد....... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه بالاخره آن زمان كه لحظه تاريخي رأي به عدم كفايت سياسي بني صدر فرا رسيد علي رغم همه توطئه‌هايي كه بر عليه او شد تا اسنادش را در طرح نكند، نگاه او اين بود كه من براي تاريخ حرف مي زنم تا نباشد كه آيندگان اينطور قضاوت كنند كه اولين در رأي به عدم كفايت سياسي اولين رئيس جمهور خود مدارك و مستندات متقني نداشت...... آري بسيارند كساني كه چون شناخته نشوند دوست داشتني اند اما چون تجزيه و تحليل شوند لايق دوستي نيستند. اما هر چه شكفته‌تر شد و هر چه حوادث تاريخي بيشتر او را مي‌نماياند، گرانبهاتر گشت، به گونه‌اي كه اختلافش با ديگران ،كه در نظر اول مشهود نبود، آشكار مي‌گرديد. به رغم اين كه شخصيتي كاريزماتيك و پر جاذبه داشت؛ امّا هيچ گاه مريد تراشي نكرد و در حالي كه كساني براي به دست آوردن مريد تدبير مي‌انديشيدند، او متاع شهرت را به فلسي نخريد...... جمله مشهور او در هنگام انتخابات كه " من كيسه براي رأي جمع كردن ندوخته ام " نشان اوج او بود....... روحمان با یادش شاد...... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 زندگی نامه قسمت آخر او دغدغه نام و مقام نداشت و علي رغم 400 ساعت سخنراني براي جامعه جوان آن روز ،هماره از شهره شدن گريخت و هرگز از خويش سخن نگفت، در مصاحبه‌اي با روزنامه آزادگان آنگاه كه از او خواسته شد در مورد فعاليت‌هاي سياسي خود قبل از و فعاليت‌هاي انتخاباتي براي ورود به توضيح دهد گفت: من سعي كرده‌ام در زمان فعاليت‌هاي انتخاباتي‌ام نه زندگي نامه‌‌اي براي خود بنويسم و نه در جايي مسائلي از گذشته‌ام مطرح كنم؛ علت هم اين بود كه فكر مي‌كنم ما بعد از بايد نشان بدهيم كه چه مي‌خواهيم انجام دهيم، تكيه بر گذشته فقط از ما يك سوپرمن مي‌سازد كه در ذهنمان تصور كنيم كاري كرديم و كم كم امر برخودمان هم مشتبه شود ... آري او در پي خود نمي‌رفت و همين امر هم سبب شد كه سرانجام گمشده‌اي شود در ميان جوانان اين سرزمين، به پندار عده‌اي: يكي از نمايندگان مجلس؛ يا يكي از جوانان انقلابي و يا مسلماني پر شور........ و حال آنكه او فقط همين نبود... او بود كه با مرزباني از حوزه در اين راه پرچم افراشته و به پايگاه عزت خورشيد رسيد...... و همين امر نيز سبب شد كه هدف سهمگين ترين تبليغات سوء دشمن قرار گيرد تا آنجا كه حقايق و واقعيات شخصيت او علي رغم همه فضايلش بر بسياري از دوستان نيز پوشيده و پرده‌هاي ابهام همچنان باقي ماند....... سرانجام يكشنبه 7 تيرماه 1360 در حادثه انفجار بمب كينه توسط منافقين در حزب جمهوري اسلامي به همراه 72 تن ديگر از ياران امام (ره) به رسيد..... پيكر پاكش در در صحن مطهر (س) به خاك سپرده شد تا يكبار ديگر تجلي عملي همه كوشش‌هايي باشد كه به جهت ايجاد وحدت حوزه و دانشگاه از اين مجاهد جوان تبلور يافت....... روحمان با یادش شاد...... @khademinekoolebar
🌼🍃🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸 🌺🍃🌸 🍃🌸 🌸 شب سخنراني در بود ، قرار بود آن شب به دنبال سخنراني تند برعليه بني صدر در مهديه تهران سخنراني كند..... نيم ساعت قبل از حركت بچه هايي كه به آنجا رفته بودند با ايشان تماس گرفتند كه جمعيت تمام خيابان هاي اطراف نشسته است زودتر بيائيد،‌ يكباره ديديم كه چهره اش به فكر فرو رفت گويي دچار ترديد شده است، گفتم چه شد ؟ گفت نمي دانم بروم يا نه؟ اگر وعده نكرده بودم نمي رفتم با تعجب پرسيدم آخر چرا؟ گفت از سيل جمعيت خبر دادند مي ترسم بخاطر نروم و نيتم نباشد..... به جرأت مي توانم بگويم كه در سراسر سال هاي مبارزه اولين بار بود كه مي ديدم او در كارش ترديد مي كند..... روحمان با یادش شاد..... @khademinekoolebar