eitaa logo
قلب های آسمانی
1.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
104 فایل
به امید روزی که خادمین شهدای کربلا به شهدا بپیوندند 🌷 🎖به جمع ِ خادمین شهداء کربلا بپیوندید👇 @khademinshohada karbala پاسخگوی پیام های شما @Rastegar110s واحد خواهران:
مشاهده در ایتا
دانلود
خرمشهر را فقط شهیدان می شناسند ... لحظه ای که فریاد زد : « خرمشهر آزاد شد » تاریخ ایستاد و به تماشا نشست ... امروز ، سالروز آزادسازی خرمشهر، این شهر لاله های خونین، شهر فریاد های بی صدا ، شهر غم دیده است . باشد که قدردان آنهایی باشیم که نیستند... ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
یادت‌‌باشد_قسمت‌پنجم_2023_05_24_21_33_32_170.mp3
1.54M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ... ✨زندگینامه شهید مدافع‌حرم "حمیدسیاهکالی‌مرادی" 📕| قسمت پنجم ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📔| |قسمت‌ صدوچهل‌و‌پنج هنوز سر نماز بودی که انها هم امدند و ایستادند به نماز. بعد نماز، دو ساعت تمام تو از شهید بادپا گفتی و خانمش اشک ریخت. در آخرین لحظه وقتی خانم بادپا پرسید: «چرا حاج حسین رو برنگردوندین؟» رنگت پرید و جوابی ندادی. خانم بادپا رو به من کرد و گفت: « سمیه خانم شما چرا اینجایی؟» _ چون ساعت ۹ قراره برم بلوک زایمان! _ کسی هست پیشت؟ _ مامان اینا قراره بیان! _ میخوای بمونم؟ _ نه اصلا. بفرمایید شما! تا جلوی آسانسور، بدرقشان کردم. برگشتم دیدم باز روی تخت دور خودت میچرخی. _ چیشده مصطفی؟ _ هیچی نگو سمیه دارم میسوزم! _میخوای پرستار رو صدا کنم؟ _ فقط حرف نزن! مشت میکوبیدی لبه تخت: «میگم حرف نزن، میفهمی؟ نزن!» بدجوری عصبی شده بودی. پتویی انداختم رویت، کمی پاهایت را ماساژ دادم و ساکت نشستم. انگار نیاز داشتی بخزی در غار تنهاییت. ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽| جشنواره ره‌آورد سرزمین نور 💌 تجدید میثاق با فرشتگان آسمانی ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀فهمیدم از شهیدا که فاطمه گمنام میخره... پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات ...🕊 ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 | مریم کاظم‌زاده 💌اولین بانوی عکاس دفاع مقدس را بشناسید متولد شیراز، ابتدا در رشته ریاضی و سپس در رشته هنر تحصیل کرد. بعد از گرفتن دیپلم به اصرار خانواده برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و سپس برای ملاقات امام خمینی(ره) رهسپار فرانسه شد... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔸صداپیشه: روح الله سلیمانی 🔹شاعر: وحیده احمدی 🔸تهیه پادکست: حسین سلطانی 🔹تنظیم صدا: الهام معینی کیا ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
یادت‌باشد_قسمت‌ششم_2023_05_25_23_52_35_836.mp3
2.93M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ... ✨زندگینامه شهید مدافع‌حرم "حمیدسیاهکالی‌مرادی" 📕| قسمت ششم ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📔| |قسمت‌ صدوچهل‌و‌پنج _ دارم میسوزم حاجی، چرا تنهام گذاشتی؟ اونم اینجوری. چرا شرمندم کردی؟ چرا خجالتم دادی؟ لامروت، ندیدی زنت چطور نگام میکرد؟ ندیدی نگاه های پسرت رو. حاجی این رسم رفاقته؟ تنهام گذاشتی که منو روسیاه کنی؟ دو ساعت تمام زمزمه میکردی و اشک میریختی. بعد که آرام گرفتی، گفتم: «من میرم پایین ببینم دکتر چی میگه!» آرام گفتی: «اگه گفتن باید زایمان کنی به من خبر بده!» رفتم پایین پیش دکتر: «وضعیتت اصلا مناسب نیست، برو ام آر آی بگیر وگرنه مسئولیتش پای خودت؟» آمدم بالا، هنوز زیر پتو ناله میکردی. چقدر دلشوره داشتم. صبح بود که مامان و بابام امدند جلوی در بیمارستان. هنوز وقت ملاقات نشده بود که زنگ زدند. گفتم: «من باید برم ام آر آی، میام باهم بریم!» به تو که هنوز زیر پتو بودی گفتم: «آقا مصطفی شنیدی؟ دارم میرم دارم میرم ولی پولش را چه کنم؟ هیچی نباشه، صد هزار تومن میشه!» بلند شدی نشستی: «نگران نباش، من یه مقدار پول دارم!» _ حقوقمون رو که هنوز ندادن! _ این بار که رفتم سیصد دلار تشویقی گرفتم. گوشی رو بده به من! زنگ زدی به پدرت و قرار شد که پول را تبدیل کند. ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
-إِنَّهُم‌‌یَرَوْنَهُ‌بعِیداوَنَراهُ‌قَرِیبا.. یک نفر مانده از این قوم که بر میگردد که برمیگردد، که برمیگردد... ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎در آینه شاهچراغِ شیراز سیمای خجسته «رضا» را عشق است ... به بهانه‌ی روز بزرگداشت حضرت‌احمدبن‌موسی‌شاهچراغ ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
یادت‌باشد_قسمت‌هفتم_2023_05_26_22_56_23_404.mp3
2.45M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ... ✨زندگینامه شهید مدافع‌حرم "حمیدسیاهکالی‌مرادی" 📕| قسمت هفتم ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📔| |قسمت‌‌صدوچهل‌و‌شش رفتم پایین. با مادرم جاهای مختلفی برای ام آر آی مراجعه کردیم، اما دست خالی برگشتیم. _ توی این وضعیت که بچه وقته تولدشه خطرناکه! پدرت با درمانگاهی هماهنگی کرد. _ فردا می‌بریمت اونجا. روز بعد ام آر آی که گرفتم، از آنجا آمدیم پیش تو. اتاقت پر بود از مهمان، نگاهم کردی: «چیزی شده؟» _ ام آر آی گرفتم! _ پس برو بلوک زایمان نشون بده، رنگ به صورت نداری! مامانم رسید. با او رفتیم. همان لحظه گفتند آماده شو برای اتاق عمل. پدرت آمد و کارهای پرونده را انجام داد. درحالی که برای رفتن به اتاق عمل آماده میشدم پرستاری آمد: «ملاقات کننده داری، بیا بیرون ولی اون طرف پرده نیا!» آمدم دم در، آنجا سُرُم به دست روی ویلچر، جلوی پرده ای که جلوی بلوک زایمان زده بودند نشسته بودی. _ آقا مصطفی با این حالت چجوری اومدی؟ لب هایت میجنبید، چند بار به سمتم فوت کردی: «برات آیت الکرسی خوندم، نگران نباشی ها! فقط مراقب خودت باش!» سرت را از لای پرده پیش آوردی و پیشانی ام را بوسیدی. پرستار گفت: «عجله کن خانم! باید بری اتاق عمل!» نگاهت که کردم، چشم هایت پر از اشک بود. داخل ریکاوری بودم که بهوش آمدم. مامانم کنار گوشم گفت: «بچت پسره و خوشگل.» وقتی آوردنم بخش، نگاهم را چرخاندم و دلم خواست ببینمت. مامان متوجه شد: «الان مویش رو آتش میزنن، میاد.» آمدی با همان ویلچر. _ بچه کو آقا مصطفی؟ _ الان میارن. ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید شدن زیباست، گمنام شدن زیباتر ... ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
شهید شدن، می‌خواهد! دلی آنقدر قوی، که بتواند شود از تعلقات؛ دلی که آرام، له شود زیر پایت، به وقت و رفتن، به پای آرمان‌هایت... و ، بی‌دل‌ترین دلدادگان هستند... ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
یادت‌باشد_قسمت‌هشتم_2023_05_27_21_43_37_366.mp3
2.27M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ... ✨زندگینامه شهید مدافع‌حرم "حمیدسیاهکالی‌مرادی" 📕| قسمت هشتم ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📔| |قسمت‌‌صدچهل‌و‌هفت کمی بعد پرستاری آمد: «بیاین بچه رو تحویل بگیرین. نیم ساعتی تو دستگاه گذاشتیمش و حالش خوبه.» مادرت رسید. با مادرم رفتند سراغ بچه و تو آمدی بالای سرم. با شوق پرسیدی: «چه شکلیه؟» _مگه ندیدیش؟ _ می‌خوام خودت برام بگی! _ اصلا شبیه منو تو نیست! _ چرا چنین فکری میکنی؟ _ آخه خیلی سفیده! نه به من رفته نه به تو! مامانم بچه به بغل آمد، نگاهت که به او افتاد خندیدی، بچه را گرفتی بغلت. _ این چه حرفیه که به پسرمون میزنی؟ در گوشش اذان گفتی، در حالی که اذان فاطمه را بابات گفته بود . در همان حال گوشی ات را روشن کردی و گفتی: «از منو پسرم فیلم بگیر.» آن شب تا صبح بارها و بارها رفتی و آمدی، به حدی که پرستار ها از دستت عاصی شده بودند. وقتی میخواستند داروهایت را تزریق کنند و می‌دیدند نیستی، کلافه می‌شدند. یکبار هم پرستار آمد وضعیت مرا چک کند، دید روی تخت کنارم دراز کشیدی. لباس من آبی کمرنگ بود و لباس تو آبی پررنگ. به شوخی گفت: «حالا کدومتون زایمان کردین؟» پرستار دیگری آمد و گفت: «آقا تخت برای یک نفره بیا پایین!» _ ما دونفر وزنمون به اندازه یک نفره! ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 | تایم لپس 🌹آماده سازی سالن شهید جنگروی جهت میزبانی از میهمانان ِ شهدا ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
یادت‌باشد_قسمت‌نهم_2023_05_28_23_13_12_382.mp3
2.13M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ... ✨زندگینامه شهید مدافع‌حرم "حمیدسیاهکالی‌مرادی" 📕| قسمت نهم ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📔| |قسمت‌صدوچهل‌هشت وقتی خبر رسید مرخصم کردند، بار دیگر آمدی برای بدرقه. بچه را مادرت گرفته بود و وسایل را مادرم برداشته بود. تا جلوی در بیمارستان دنبال ما آمدی. حالا لنگان لنگان قدم برمیداشتی. کسانی که تورا میشناختند تبریک میگفتند و تو لبخند میزدی و تشکر میکردی‌. مرا سوار ماشین بابا کردی و با خیال راحت برگشتی به اتاق. روز سوم باید پسرمان را که حالا صدایش میکردیم محمد علی، میبردیم غربالگری. بعد هم می‌رفتیم بخش نوزادان و تست زردی میگرفتیم. پزشک متخصص هم باید محمد علی را ویزیت میکرد. خبردار شدی و با همان لباس بیمارستان درحالی که آنژیوکت به دستت بود، امدی درمانگاه. لنگان لنگان باهم رفتیم داخل مطب و به دکتر گفتی: «پدر این بچه‌م!» دکتر با تعجب نگاهت کرد: «پس چرا این لباس تنته؟» _ کمی ناخوش احوالم، بیمارستان بستری ام.» دکتر از محمدعلی تست زردی گرفت و باهم آمدیم بالا داخل اتاقت. همان ساعت نهار آوردند: «بخور عزیز!» _ متشکر، میل ندارم! _ باید بخوری، چون میخوای بچه شیر بدی! قاشق غذا را گذاشتی دهنم. غذا خورشت کرفس بود. تا آن زمان غذایی به این خوشمزگی نخورده بودم، حتی بعد از آن. ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
🌹✨ ثانیه‌های ِحضور 📸 | جشنواره ره‌آورد سرزمین نور از نگاه ِ دوربین خادمین شهدا استان تهران ...👇 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran