eitaa logo
کمیته خادم الشهدا جوپـار
89 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
304 ویدیو
1 فایل
بِسْمِ رَبِّ الّشُّهَداءِ وَالْصِّدّیقینْ🍃 🌷 گاهی خودت را آن قدر مشغول می کنی 👈 که پرواز را فراموش می کنی... برای خدایی شدن باید شهدایی شد...🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🌴🕊🌹🕊🌴🍀 در چنگال دژخیمان ، خود سرود و جهان آن را زمزمه می کنند . سالروز ورد به میهن اسلامی و یاد و خاطره عزیزی که شده اند ، گرامی باد . 🌹 @khademinshohada315
🕊🕊🌺💐🌺🕊🕊 ماه رمضان سال ۶۱ از راه رسیده بود. هنوز به سن تکلیف نرسیده بودم، اما دلم می‌خواست مثل بقیه روزه بگیرم. بچه‌ها می‌گفتند، آخر مگر کسی مجبورت کرده؟ روزه که بهت واجب نیست، چرا خودت را دردسر می‌دهی؟ گوشم بدهکار این حرف‌ها نبود. تا قبل از این هم ماه رمضان‌ها با تمام غرزدن‌های مادر، یک خط درمیان روزه می‌گرفتم. عاشق حال و هوای افطار بودم. روزه که نمی‌گرفتم به خوبی می‌فهمیدم حس افطار امشب با افطار شبی که روزه بودم، زمین تا آسمان فرق می‌کند. مادر که می‌دید روزه می‌بَرَدَم و تمام توانم را می‌گیرد، سحر بیدارم نمی‌کرد. فکر می‌کرد این‌طوری کوتاه می‌آیم و بی‌سحری روزه نمی‌گیرم. اما من کله‌شق‌تر از این حرف‌ها بودم، بدون سحری روزه می‌گرفتم. با اینکه تا اذان کلی این این طرف و آن‌طرف بالا و پایین می‌زدم و رُسَم حسابی کشیده می‌شد، اما باز از رو نمی‌رفتم و کار خودم را می‌کردم. 🕊 @khademinshohada315
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 ما یک هفته در سلولی در وزارت جنگ عراق زندانی بودیم (در بخش استخبارات) و عراقی ها از ما فقط یک خواسته داشتند . می گفتند روزی که به امام جسارت کنید شما را آزاد می کنیم. حتی بعضی وقتها افسر عراقی می گفت: ما همه اسرا را می آوریم اینجا و به محض اینکه به امام جسارت کردند آنها را از این سلول به اردوگاه می فرستیم. یادم هست آنها یک هفته این برنامه را ادامه دادند. آنها هر شب ما را از سلولی که در آن بودیم بیرون می بردند و در راهرویی که دو طرفش ساختمان چند طبقه ای بود می زدند؛ مثلاً ساعت یک شب شروع می کردند و گاه تا اذان صبح می زدند. صدای شیون و فریاد رفقای آزاده بلند بود، اما احدی به حضرت امام جسارت نمی کرد و من به یاد ندارم کسی به حضرت امام جسارت کرده باشد. 🕊 https://eitaa.com/khademinshohada315
🕊🌹🕊🥀🕊🌹🕊 وقتی من اسیر شدم، شرایطم خیلی بحرانی بود. شدیداً مجروح شده بودم و خون فراوانی از من رفته بود. دستم تیر خورده بود و چند جای بدنم نیز زخمی شده بود، به خاطر همین یادم نمی آید در هنگام اسارت درخواستی مبنی بر اهانت به حضرت امام از ما داشته باشند؛ ولی در طول اسارت در اردوگاه، بارها با اصرار از ما خواستند که به امام اهانت کنیم و علیه ایشان شعار بدهیم. لازم است این نکته را عرض کنم که عراقی ها هر چیز مثبتی را که برای ما ارزش بود، با خمینی می شناختند و با عنوان خمینی از آن یاد می کردند؛ مثلاً، اگر یک روحانی خیلی قوی و مثبتی بود و کارکرد خوبی داشت و کار فرهنگی ـ سیاسی می کرد می گفتند: خمینی است. اگر می خواستند او را خوب بشناسانند، در یک کلام می گفتند: خمینی. اگر پاسدار خیلی خوبی را می خواستند معرفی کنند، می گفتند: این خمینی است. اگر اردوگاهی خیلی حزب اللهی و خوب بود، می گفتند آن اردوگاه پر از خمینی است. خلاصه، نام مقدس حضرت امام سمبل و الگویی شده بود برای همه چیزهایی که نشانه مقاومت بود؛ نشانه خصایل انسان حزب اللهی بود؛ نشانه خدایی بودن و الهی بودن بود و هر چیزی را که عراقی ها می خواستند خیلی مختصر و مفید بفهمانند متعلق به انقلاب و حزب اللّه است می گفتند: خمینی است و این خیلی خوب بود. راوی : 🕊 https://eitaa.com/khademinshohada315