eitaa logo
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
2.5هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
161 فایل
ارتباط با ادمین @Yassekaboood هیئت خواهران خادم الزهرا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی همدان بلاخره خون شهید محمد حسین عزیز می‌جوشد و حاج قاسم هست #حدادیان #گلستان هفتم #شهید جمهور #تنها هیات مذهبی به نام #حاج قاسم در کشور @khaharankhademozahra
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃﷽ا🌸🍃 روی شما کاش میسّر می شد شام هجران شما کاش که آخر می شد بین ما فاصله ها فاصله انداخته اند کاش این فاصله با آمدنت سر می شد شهر ما بوی خدا داشت، دوباره ای کاش با نفس شهر معطّر می شد پاک می شد دل تاریک به لطفت ای کاش مالک خانهء دل می شد طاقتم طاق شد از دوری دلگیر شما جمعه ی آمدنت کاش مقدّر می شد صبح و شب اهل دلی زمزمه می کرد ای کاش پسری منتقم سینهء می شد کاش می شد حرم از دست تو شود دست تو یاور دلاور می شد 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
قسمت 13♡ از کتاب #دلتنگ‌نباش♡ #شهیدروح‌الله_قربانے ♡] اما او برای #تربیت_نفس و بدنش همیشه سخت ت
قسمت 14♡ از کتاب ♡] آخ ! چقدر دلم برای تنگ شده😔 کاش بودی! کاش وقتی می رسیدم خونه از اون خورشت بادمجونی که فقط تو بلد بودی به اون خوشمزگی درست کنی جلوم میزاشتی ! منم از اتفاق های این دو ماه دانشگاه برات تعریف میکردم.توهم به حرف هام گوش میدادی😔 بغضش را فرو داد .زیر لب شروع کرد به خواندن فاتحه تا باورش شود که دیگر مادرش نیست😢 با اینکه از لحاظ جسمانی ورزیده و قوی بود مجبور شد چند باری استراحت کند مسیر دانشگاه تا خانه شان هم طولانی بود و هم کوهستانی. سربالایی هایش نفس گیر بود ...کوله اش خیلی سنگین نبود ..اما آخر های مسیر نفس کم اورده بود. ساعت حدود ۲ بعد ازنیمه شب بود که به خانه رسید به شدت عرق کرده بودو نفس نفس میزد. کوله اش را زمین گذاشت . دستش را در جیبش برد تا کلیدش را در بیاورد.....جیب سمت راست....جیب سمت چپ...درون کوله را هم گشت...اما خبری از کلید نبود. نگاهی به ساعتش انداخت.تا اذان صبح سه ساعتی مانده بود ..دست به کمرش زدو با خودش گفت:《 شده‌این‌وقت‌‌شب 》 خیلی خسته بود.اما دلش نیامد ...جلوی در خانه نشست...پاهایش زق زق میکرد...کمی آن هارا دراز کرد تا خستگی اش بیرون رود...هواسوز.. [هر روز با ♡]
اَهلِ مُراقبه‌، هـمـان نمـازِشـب ‌خوان‌های مُقدّ‌س‌نما با وضو به نیّت قُربَةً‌اِلی‌الله؛ میزدند ما را...
آخرین را هم‌ کرد ... إلهی وَ سَیِّدی بِحَقِّ گریه‌های حَسَنْ و حُسَینَم ... در فراقم از گناهان شیعیانم در گُذر ... ااااالهی العفو به حق فاطمه 😭😭😭😭
﷽ --- بچه را خواباندم. سه تای دیگر را نهار دادم. نشستم پای سجاده کمی بخوانم. به صفحه دوم نرسیده، بیدار شد. بغلش کردم. با پاهایش بازی اش گرفته بود با قرآن. مصحف را گذاشتم کنار و فکر کردم "سهم من چه؟" دست روی صورتم گذاشت و برداشت و خندید. دالی بازی اش را گرفتم، ادامه دادم؛ و خندید. از ته دل. به مسخره بازی‌های من، به تکرار صدباره حرکات دست من. سه تای دیگر هم به ما پیوستند. خنده های آن‌ها چهارنفره شد؛ سهم من کامل تر!… پشت همان شکلک‌های مسخره، قلقلک های نوبتی، فکر کردم: اصلاً مادری، جز عبادت چیست؟ آن هم دائماً سَرمَدا! تمام روز خدمت به خلق خدا، آن هم کسانی که جزتو پناهی ندارند! کسانی که حتی اگر آب بخواهند و تو سیرابشان نکنی، تشنه می‌مانند! وقتی نیت صالح و شایسته است،چطور هر لبخند من به کودکم عبادت نیست؟ وقتی رَوش صحیح است چطور کارهایی از من که منجر به شاد کردن چند کودک میشود عبادت نباشد؟ (که فرمود: نزد خدا عبادتی محبوب‌تر از شادکردن مؤمنان نیست!) مُطعم بودن، ساقی بودن، خادم بودن، شادکننده بودن عبادت نیست؟ حتی من فکر میکنم همین که منِ انسان، مطابق با الهی خود، فرزنددار شده ام و میکنم، همین تبعیت از فطرت بی نقص الهی، خودش عبادت است! چون پشت پا زدن به نظم خلقت نیست، کج‌روی نیست. اصلاً همین که امانت دارِ خلیفه خدایم! تلاش برای حفظ امانت، عبادت نیست؟ متّصف شدن به صفات خدا را بگو! این که یک مادر، چون خدای مهربانش، رازدار است، بخشنده است، انیس است، پرده پوش است، رفیق است، معین است، سریع الرضا است، میکوشد دائم الفضل باشد، صبور باشد، حلیم باشد، شکور باشد،… این مسلک، این تلاشها، عبادت است! اینها به کنار! تلاش بیست و چهاری برای را بگو! این که دیگر خود عبادت است! هی برسی به نقطه جوش، هی لا اله الا الله گویان لب بگزی، جرعه خشم فرودهی! روزه زبان چطور؟ مدام مراقب باشی کلماتت، جملاتت، لحنت چیست تا مبادا الگوی بدی شوی برای مُتِربی‌هایت! از این هم بگذر دائم التوبه بودن چی؟! چه کسی بیشتراز یک هی خودش را میکند، هی قول میدهد که ازفردا بهتر میشود، هی توبه میکند با بغض و اشک؟ آن عبادتهای پنهانی‌تر را بگو؛ توکل مدام، حسن ظن به خدا، دعا برای غیر خود،… . که جمع همه اینهاست -وقتی با نیت و روش نیک است- اگر دائم العبادة بودن نیست اگر مصداق عبودیت و تسلیم نیست پس چیست؟ آن هم عبادتی که از آفت عُجب و ریا به دور است! چون غالباً در سِتر است. خدا پسندیده که مستور باشد؛ تا بماند بین خودمان و خودش. 💕
▫️امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: زُورُوا مَوْتَاكُمْ فَإِنَّهُمْ يَفْرَحُونَ بِزِيَارَتِكُمْ وَ لْيَطْلُبْ أَحَدُكُمْ حَاجَتَهُ عِنْدَ قَبْرِ أَبِيهِ وَ عِنْدَ قَبْرِ أُمِّهِ بِمَا (بَعدَمَا) يَدْعُو لَهُمَا. 💬 (قبور) امواتتان را زیارت کنید که با ملاقات شما شاد می شوند و هر کدام از شما باید حاجتش را کنار مزار پدرش و مزار مادرش بخواهد بعد از اینکه برایشان دعا کرد. 📚کافی، ج3، ص 229 (باب زیارت قبور حدیث 10) 📚وسایل الشیعه حدیث 3466. 👈 پدر و مادرهای آسمانی شده را فراموش نکنیم. و در کنار مزارشان، برای بزرگترین حاجت عالم دعا کنیم. ❤️🤲🏻
📌داستان امشب 🍃🌺 🧕 🧔🏾👨‍🦲دو برادر مادر پیر و بيماري داشتند. با خود قرار گذاشتند که يکي خدمت خدا کند و ديگري در خدمت مادر باشد يکي به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد و ديگري در خانه ماند و به پرستاری مادر مشغول شد. چندی نگذشت برادر صومعه نشين مشهور عام و خاص شد و به خود غره شد که خدمت من ارزشمندتر از خدمت برادرم است، چرا که او در اختيار مخلوق است و من در خدمت خالق. همان شب پروردگار را در خواب ديد که وي را خطاب کرد: به حرمت برادرت تو را بخشيدم برادر صومعه نشين اشک در چشمانش آمد و گفت: يا رب ، من در خدمت تو بودم و او در خدمت مادر ، چگونه است مرا به حرمت او مي بخشي ، آيا آنچه کرده ام مايه رضاي تو نيست .َ ندا رسيد : آنچه تو ميکنی من از آن بی‌نيازم ولی مادرت از آنچه او مي کند بي نياز نيست... 💠(پیامبر اکرم (ص)می فرمایند: آن که پدر و مادرش را خشنود کند، خدا را خشنود کرده و کسی که پدر و مادر خود را به خشم آورد، خدا را به خشم آورده است.) 💫✨
📷 ⚑⚑⚑ 🥀 هستے از آنچہ نوشتند فراتر بانو یڪ نخِ چادر تو شافع محشر بانو همگے سینہ زنیم و همہ فرزند توایم با تو معنا بشود واژه بانو 🥀 💔 . . . . «هیئت خواهران خادم الزهرا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی استان همدان»
34.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🕊️✨ پیر کن مارا خدایا، دَر عزایِ فاطمه ..!🖤 مراسم روز سوم ،چهارم،پنجم «هیئت خواهران خادم الزهرا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی _ همدان»
📷 . هستے از آنچہ نوشتند فراتر بانو یڪ نخِ چادر تو شافع محشر بانو همگے سینہ زنیم و همہ فرزند توایم با تو معنا بشود واژه بانو 💔 🥀 🖤 «هیئت خواهران خادم الزهرا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی _ همدان».