eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
5.3هزار دنبال‌کننده
442 عکس
85 ویدیو
10 فایل
سلام ✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خوشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸روایت لحظه‌ی شهادت بانوی پاسداری که باردار بود و با فرزندش به شهادت رسید... 🌼|زهره هم پاسدار بود؛ هم بخاطر دوره‌های رزمی که توی سوریه و لبنان دیده بود، یه چریکِ رزمنده... کاراته و تیراندازی رو هم در حد عالی بلد بود... آخر سر هم با یه پاسدار ازدواج کرد... 🌼|شب قبل از شهادت خواب دید که دو تا فرشته اومدن و بردنش بالا و بر فراز خونه‌شون او رو می‌چرخونن. صبح که بیدار شد، خیلی خوشحال بود. انگار حس کرده بود قراره به آرزوش که شهادته برسه... 🌼|منافقین توی خونه‌ی تیمی‌شون کلی اسلحه و مهمات جمع کرده بودند و می‌خواستند روزکارگر مردم رو به رگبار ببندند. چند پاسدار از جمله همسر زهره انتخاب شدند برا تصرفِ این خونه‌ی تیمی... زهره اصرار داشت باهاشون به این ماموریت بره؛ اما چون اواسط دوران بارداریش بود، شوهرش اجازه نداد... تا اینکه وقتی گریه‌ و اشتیاق زهره رو دید، موافقت کرد... 🌼|رسیدند به خونه‌ی تیمی منافقین.. قرار بود زهره به عنوان یه زن عادی بره در بزنه و بگه: احتیاج به کمک دارم. بعد اونا که اومدند بیرون، پاسدارا بریزن و بدون درگیری دستگیرشون کنن... اما انگار منافقین متوجه شده بودند و وقتی زهره در زد؛ یکی از اون اطراف رگبار گرفت رو سرشون. اونی هم که در رو باز کرده بود، به زهره شلیک کرد. و اینجا بود که خواب زهره تعبیر شد. هم خودش و هم فرزندی که باردار بود؛ جلو همون در به شهادت رسیدند... 🇮🇷 ۹اردیبهشت سالگرد شهادت زهره بنیانیان گرامی‌باد ‌‌ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🔸حتی یک نفر هم از «گردان سلمان» زنده نماند |صدای حسین قجه‌ای رو از بی‌سیم شنیدم که می‌گفت: خط رو شکستیم ولی حالا افتادیم توی حلقه، اینجا قورباغه (تانک) زیاد داره. از پشت سر و روبرو ما رو می‌کوبند؛ مفهومه؟ حاج احمد متوسلیان نمی‌تونست برا گردان سلمان درخواست آتش توپخانه کنه. چون امکان داشت ناخواسته نیروهای گردان سلمان هم زیر آتش خودی قرار بگیرن. در عوض دشمن که می‌دونست اگه ایران توی این موضع مقاومت کنه، به ضررش تموم میشه، توپخانه‌اش حسابی روی سر بچه‌ها آتیش می‌ریخت. تانک‌های مدرن تی۷۲ خودش رو هم به میدان آورده؛ و جواب هر گلوله تفنگ رو با گلوله مستقیم تانک می‌داد. از عقب، بی‌سیم زدند که عقب‌نشینی کنید؛ ولی دیگه دیر شده بود. حسین و یارانش در حلقه‌ی محاصره قرار گرفته بودند. حسین قجه‌ای به حاج همت که می‌گفت عقب‌نشینی کنید،گفت: حاجی! من اگر توان شکستن حلقه محاصره از عقب رو داشته باشم؛ خوب چرا اینکار را از روبرو انجام ندهم و به پیشروی فکر نکنم؟ حسین نهایتا در برابر اصرارهای حاج همت گفت: من و بچه‌های گردان دیشب هم قسم شدیم که یا همه با هم به خرمشهر می‌رسیم و یا اینکه تا آخرین قطره خونمان به وظیفه‌مون عمل می‌کنیم... جمله‌ای که شنیدنش حاج‌همت رو به گریه انداخت... خلاصه نیروهای حسین قجه‌ای اونقدر جلو دشمن مقاومت کردند؛ که یک نفر هم از گردان سلمان زنده نماند. خود حسین هم بر اثر اصابت ترکش به ناحیه سر و گردن به شهادت رسید... ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🔸روایت شهادت سیدعلی دوامی و راز عدد ۲۱ 🌼|روی گونی‌‌های سنگر نشسته بود که یکی از بچه‌‌ها بهش گفت: سید ببخشید! خطرناکه... سیدعلی گفت: شما سرتون رو بیارید پایین، من الان چیزیم نمیشه... من ۲۱رمضان به دنیا آمدم و ۲۱رمضان هم شهید میشم 🌼|شب شهادت امام‌علی(ع) بود؛ ۲۱ رمضان ۱۳۶۷... در حالیکه خودش رو معطر کرده و شال سبز سیدی‌اش رو به کمر بسته بود، گفت: می‌دونم امشب به شهادت می‌رسم... 🌼|اون شب خیلی بی‌قرار بود. نیمه‌شب از این سنگر به اون سنگر می‌رفت. گاهی به نماز می‌ایستاد. راه می‌رفت. رفقای شهیدش رو صدا می‌زد. اشک می‌ریخت. واقعا بیقرار بود؛ بیقرار... 🌼|دیدم ایستاد به نماز. بهش گفتم: سیدعلی‌جان! تو که نماز مغرب و عشا رو خونده بودی؛ این چه نمازیه که این وقت شب می‌خونی؟ همونجوری که اشک می‌ریخت؛ گفت: نمازِ شهادتم رو خوندم... 🌼|با قرآن سرگرفتن داخلِ سنگرهای خط پدافندی شلمچه شب قدر ۲۱رمضان رو هم به صبح رسوندیم. نماز صبح رو همونجا خوندیم و ساعاتی بعد خبر رسید که سیدعلی به شهادت رسیده. 🌼|سید می‌گفت: من ۲۱رمضان شهید میشم؛ اگه بیست و یکم گذشت و شد بیست و دوم؛ دیگه شهید نمیشم!... و حالا پیش‌بینی‌اش درست از آب در اومده بود. جوونی که مادرش توی سن ۲۱سالگی، در ۲۱رمضان او رو بدنیا آورده بود؛ حالا ۲۱رمضان سال ۶۷؛ توی سن ۲۱سالگی، با اصابت ترکش خمپاره۶۰ به قلبش، آسمونی شد... 🇮🇷۱۸ اردیبهشت؛ سالگرد شهادت سیدعلی دوامی گرامی‌باد 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: