Video_۲۰۲۴۰۳۲۱۱۶۱۱۱۸۳۷۹_by_VideoShow.mp3
5.75M
#شهیدامروز
🎙دخترها چطور میتونن شهید بشن؟
راهکاری کاربردی برگرفته از زندگی شهیده زینب کمایی
______________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهدای_زن #کار_فرهنگی #شهیده_کمایی #شهادت
#شهیدامروز
💢 #عکس|خوابی که شهیده زینب کمائی سه ماه قبل از شهادتش دید؛ و مسیر جهاد برایش روشن شد
آنچه در عکس میبینید دستخط خود شهیده میباشد...
🔹توضیح بیشتر در صوت: دخترها چطور شهید میشن؟!
______________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#جهاد #کارفرهنگی #شهیده_کمایی #شهدای_زن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_امروز
🎥 #فیلم|زینب همیشه میگفت: دوست دارم مثل حضرت زهرا (س) قبل از هجدهسالگی شهید بشم
گزیدهای از مستند من میترا نیستم" داستان زندگی شهیده زینب کمایی"
🔰دانلود کنید:
دریافت نسخه کامل مستند من میترا نیستم
______________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیده_کمایی #مستند #شهدای_زن
💢#خاکریزخاطرات ۲۷
🔸صدام بعد از اعدام بنتالهدی گفت: من قضيهی کربلا را تکرار نمیکنم...
#متن_خاطره|سیده بنتالهدی بسیار فداکار بود و با تمامِ توانِ خود برای برافراشتنِ پرچمِ حق و اسلام میکوشید. همیشه به زنها میگفت: اسلام غریب است و دلسوز کم دارد... با همهی وجود در راه این هدف جلو رفت، تا به شهادت رسید. بعد از اینکه صدام ایشون رو به شهادت رسوند، یه عده بهش گفتند: چرا خواهرِ صدر رو به قتل رسوندی؟ صدام در جوابشون گفت: من قضیهی حسین(ع) در کربلا رو تکرار نمیکنم، زینب(س) بعد از برادرش زنده ماند، و یزید و آل امیه را رسوا کرد...
🧕خاطرهای از زندگی شهیده سیّده بنتالهدی صدر
📚منبع: نشریه شاهد یاران ، شماره ۱۸
🇮🇶۱۹ فروردین سالروز شهادت این شهیدهی بزرگوار گرامیباد
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت طرح ویژه ۲ [تولید دوستان همسنگر]
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
_____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#تکلیف_گرایی #حضرت_زینب #دفاع_از_اسلام #استکبارستیزی #شهدای_زن #بنتالهدی_صدر #امام_حسین
#شهید_امروز
🔸 امام خامنهای: شهیده بنتالهدی صدر؛ زنِ جوانِ شجاعِ عالمِ متفکّرِ هنرمندی بود که تاریخ را تحت تأثيرِ خود قرار داد...
#کلام_رهبر|اگر خانوادهای توانستند دختر خودشان را درست تربیت کنند، این دختر یک انسان بزرگ شد. در همین زمان ما، یک زن جوانِ شجاعِ عالمِ متفکّرِ هنرمندی به نام خانم «بنتالهدی» - خواهر شهید صدر - توانست تاریخی را تحت تأثیر خود قرار دهد، توانست در عراقِ مظلوم نقش ایفا کند؛ البته به شهادت هم رسید. عظمت زنی مثل بنتالهدی، از هیچیک از مردان شجاع و بزرگ کمتر نیست. حرکت او، حرکتی زنانه بود؛ حرکت آن مردان، حرکتی مردانه است؛ اما هر دو حرکت، حرکت تکاملی و حاکی از عظمت شخصیت و درخشش جوهر و ذات انسان است. اینگونه زنهایی را باید تربیت کرد و پرورش داد.
🇮🇶۱۹ فروردین سالروز شهادت سیده آمنه [بنتالهدی] صدر که زیر شکنجهی ارتش بعث عراق به شهادت رسید، گرامیباد
_________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#تربیت_دینی #شهدای_زن #امام_خامنهای #تکلیف_زنان #بنتالهدی_صدر #امام_حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_امروز
🎥#فیلم|برخورد جالب شهیده سیده بنتالهدی صدر با زنی که دزد بود...
_________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#هدایتگری #تربیت #شهدای_زن #بنتالهدی_صدر
#عاشقانه
🌸 شهادت؛ خانوادگی قشنگتره...
روایتی عاشقانه از زوجی که با هم شهید شدند
🌼#ازدواج|محمدابراهیم موسیپسندی ۲۱ساله و مرضیهعاملی ۲۰ساله بود؛ که نشستند سر سفرهی عقد... ازدواجی که شروعِ یک زندگیِ عاشقانه، اما کوتاه بر روی زمین بود
🌼#گریه|ابراهیم مجاهد بود و ازدواج؛ مانعِ حضورش در جبهه نشد. مرضیه هم که تحمل دوری از همسرش رو نداشت؛ شروع کرد به گریه... بعدها ابراهیم براش نوشت: من آن گریهی تو در آخرین دیدارمان را فراموش نمیکنم. نبین که در ظاهر گریه نکردم؛ اما در دل اشک ریختم، تا تو ناراحت نشوی... من تو را از ته قلب میخواهم و تنها یک دیدارت، دنیایی تازه و دیگر به من میدهد.
🌼#جهاد_با_هم|ابراهیم به همسرش گفت: تو هم با من بیا بریم جبهه. مرضیه هم قبول کرد و باهاش به پادگان شهید بهشتی اهواز رفت. ابراهیم توی نامهای بعدها برا مرضیه نوشت: دلم میخواست که تو در کنارم باشی؛ و به خداوند تبارک و تعالی عرض میکردم که ای مولای من! و ای آقای من! من برای خدمت به تو عیالم را هم به منطقه آوردم، تا شاهد تلاش بیشتر من باشی...
🌼#سرباز_مهدیعج|مرضیه توی نامهای برا ابراهیم نوشت: خوشحالم که همسرِ سربازِ امام زمان(عج) هستم... ابراهیم هم در جوابش نوشت: سرباز امام زمان(عج) اون بسیجیه که جمجمهاش رو به حق عاریه میده.
🌼#عروج|کمتر از ۴ماه از پیوند عاشقانهی اونا بر روی زمین میگذشت؛ تا اینکه ۹ اردیبهشت ۶۲ دوشادوشِ هم؛ در جادهی آبادان-خرمشهر شهید؛ و با هم به بهشت رسیدند.
__________
🇮🇷ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
#شهادت_خانوادگی #شهدای_مازندران #شهیدموسیپسندی #شهیدهعاملی #شهدای_زن
.
🔸چند روایت از بانوی پاسداری که؛ بهترین شاگرد دورهی چریکی لبنان بود
برشهایی از زندگی شهیده زهره بنیانیان
🌼#روح_بزرگ|زهره دوران نوجوانی توی کلاسهای خانم غازی [از شاگردان برجسته مجتهده امین] شرکت میکرد. ایشون زهره رو برد پیش مجتهده امین. زهره از بانوامین پرسید: شما چطور به این مقام رسیدید؟ ایشون جواب داد: چون پدر و مادرم همیشه مطهر بوده و مراقب حلال و حرام بودند... بعد از اون جلسه مجتهدهی امین به خانم غازی گفتند: مراقب این دختر باشید؛ روح بزرگی داره...
🌼#عشق_به_قرآن|زیاد قرآن میخوند. میگفت: روح و جان من با قرآن عجین شده. نصف شبها بیدار میشدم و میدیدم داره نماز شب میخونه. انگار اهل استراحت نبود این دختر... روی حجاب هم خیلی حساس بود و میگفت: کنار بیعفتی همه چیز به وجود میاد.
🌼#متفاوت|برخلاف خیلی از دخترها اهل طلا و تنوع لباس نبود و میگفت مادیات مهم نیست. بعد از ازدواج هرچه طلا بهش هدیه دادند رو بخشید به فقرا... شبها روی زمین میخوابید و میگفت: باید با خاک انس بگیریم
🌼#فاستبقوا|وقتی میخواستیم به دیگران کمک کنیم، میگفت: مامان! زود این کار رو بکن تا شیطون شما رو وسوسه نکنه. چون شیطون توی کار خوب، آدما رو زیاد وسوسه میکنه تا منصرف بشن
🌼#چریک|یه مدت برا آموزشهای چریکی رفت لبنان و سوریه. یکبار یکی از سران لبنان بهم گفت: دخترتون بهترین رزمندهی ما بود. اونقدر در کارهای رزمی و چریکی قوی شده بود که وقتی مشت به دیوار می زد، جای انگشتهاش فرو میرفت
➕دانلود پوستر
_______
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهدای_زن #شهدای_اصفهان #شهیده_بنیانیان
#روایت
🔸روایت لحظهی شهادت بانوی پاسداری که باردار بود و با فرزندش به شهادت رسید...
🌼#چریک_پاسدار|زهره هم پاسدار بود؛ هم بخاطر دورههای رزمی که توی سوریه و لبنان دیده بود، یه چریکِ رزمنده... کاراته و تیراندازی رو هم در حد عالی بلد بود... آخر سر هم با یه پاسدار ازدواج کرد...
🌼#رویای_صادقه|شب قبل از شهادت خواب دید که دو تا فرشته اومدن و بردنش بالا و بر فراز خونهشون او رو میچرخونن. صبح که بیدار شد، خیلی خوشحال بود. انگار حس کرده بود قراره به آرزوش که شهادته برسه...
🌼#مأموریت|منافقین توی خونهی تیمیشون کلی اسلحه و مهمات جمع کرده بودند و میخواستند روزکارگر مردم رو به رگبار ببندند. چند پاسدار از جمله همسر زهره انتخاب شدند برا تصرفِ این خونهی تیمی... زهره اصرار داشت باهاشون به این ماموریت بره؛ اما چون اواسط دوران بارداریش بود، شوهرش اجازه نداد... تا اینکه وقتی گریه و اشتیاق زهره رو دید، موافقت کرد...
🌼#روایت_شهادت|رسیدند به خونهی تیمی منافقین.. قرار بود زهره به عنوان یه زن عادی بره در بزنه و بگه: احتیاج به کمک دارم. بعد اونا که اومدند بیرون، پاسدارا بریزن و بدون درگیری دستگیرشون کنن... اما انگار منافقین متوجه شده بودند و وقتی زهره در زد؛ یکی از اون اطراف رگبار گرفت رو سرشون. اونی هم که در رو باز کرده بود، به زهره شلیک کرد. و اینجا بود که خواب زهره تعبیر شد. هم خودش و هم فرزندی که باردار بود؛ جلو همون در به شهادت رسیدند...
🇮🇷 ۹اردیبهشت سالگرد شهادت زهره بنیانیان گرامیباد
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیدبنیانیان #شهدای_زن #شهدای_اصفهان
#شریک_جهاد
🌸 مجاهد شهیده طیبه واعظی رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک میکنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند
#معرفی_اجمالی|ماجرای عجیب شهادت...
بعد از ازدواج با ابراهیم بطور جدی مبارزه با شاه رو دنبال کرد. برا همین از یه تاریخی به بعد، مجبور شدند مخفیانه زندگی کنند. با شوهرش قرار گذاشت که اگه دیر کرد، اسناد و مدارک رو بسوزونه و خونه رو ترک کنه... یه روز ابراهیم دستگیر شد و آدرس خونهشون لو رفت. طیبه مدارک رو از بین بُرد، اما نمیدونست خونه تحت نظره...
صبح رفت سر قرار با برادرش مرتضی و خبر دستگیری شوهرشو داد. بعد هم برگشت خونه تا اونجا رو از اسلحه و نارنجک پاکسازی کنه. غافل از اینکه ساواک اونجاست. طیبه با ساواک درگیر شد و بعد از اتمام فشنگهایش به همراه فرزند چهار ماههاش مهدی دستگیرش کردند. مرتضی خودشو رسوند تا از خواهرش دفاع کنه، که توسط ساواک همونجا شهید شد. ساواک آدرس خونهی مرتضی رو هم پیدا کرد و رفت سراغ همسرش فاطمه جعفریان. فاطمه سه ساعت با ساواک درگیر شد و مقاومت کرد؛ تا اینکه به شهادت رسید.
وقتی ساواک طیبه رو دستگیر و به دستهایش دستبند زد، طیبه گفت: منو بکشید، ولی چادرم رو برندارید...
طیبه و همسرش ابراهیم رو پس از چند روز شکنجه؛ از تبریز به تهران منتقل کردند؛ و یکماه تمام اونا را زیر سختترین شکنجهها قرار دادند؛ تا اینکه سرانجام در سوم خرداد ۱۳۵۶ زیر شکنجه به شهادت میرسند.
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت پوستر با کیفیت اصلی
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
● واژهیاب:
#شهیدواعظی #شهدای_اصفهان #مشخصات_شهید #شهدای_زن
#چندخاطره
🔸واو به واو این خاطرات شهیده واعظی بسیار خواندنی است...
🌼#برای_امام|زمانی که امامخمینی تبعید بودند؛ پدر طیبه به عنوان یک روحانی مبارز با شاه مقابله میکرد. طیبه با اینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده بود تصمیم گرفت ۱۵ روز روزه بگیره. میگفت: ۸روز رو برا سلامتی آقای خمینی روزه میگیرم؛ ۷روز رو برا سلامتی پدرم.
🌼#عشق_خمینی|زمانیکه خیلی کم سن و سال بود؛ خورد زمین و صورتش خونی شد. رفتم جلو و گفتم: خوبت شد، خونت رو ریختی روی زمین. گفت: خدا نکنه خون من اینجا بریزه. خونم باید برای آقای خمینی بریزه... از همون کودکی عشق امام رو داشت.
🌼#حجاب|از پنج سالگی میرفت مکتب. حتما هم باید چادر سر میکرد و رویش رو میگرفت. وقتی بهش میگفتم: شاید با چادر زمین بخوری؛ در جوابم میگفت: اگر زمین بخورم بهتر از اینه که مردم صورتم رو ببینند.
🌼#مزد_قالی|طیبه قالی میبافت و میگفت: مزد قالیبافی روزم رو برا جهیزیهام بذارید؛ و مزد قالیبافی شبم رو برا امام خمینی؛ می خوام وقتی اومدند ایران، پیش پاشون گوسفند قربانی کنم.
🌼#لباس_عید|روز عید یه دست لباس براش خریدیم. پوشید؛ رفت بیرون و اومد. لباس رو در آورد و گذاشت کنار. گفتم: همه لباس نو پوشیدند، تو چرا لباست رو در آوردی؟ گفت: اگه من این لباس رو بپوشم، بچههای فقیر غصه میخورند... من دلم نمیاد این لباس رو بپوشم؛ لباسهای کهنه رو بیشتر دوست دارم. بعد از ازدواج هم جهیزیهاش رو بخشید به فقرا...
🇮🇷ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
#شهیده_واعظی #شهدای_زن #حجاب #گذشت #ایثار #چادر #شهدای_اصفهان #ولایتفقیه
#چندخاطره
🔸شهادت خانوادگی قشنگتره...
روایتی از شهادت زوج شهید ابراهیم جعفریان و طیبه واعظی
🌼#تبلیغ_حجاب|طیبه و شوهرش مستاجر ما بودند؛ اون دوران بیحجاب بودیم. اما طیبه اونقدر نصیحتمون کرد و از قران گفت که حجابمون کاملِ کامل شد... وقتی هم ساواک دستگیرش کرد، بهشون گفت: منو بُکشید؛ ولی چادرم رو برندارید.
🌼#مبارزِ_بصیر|زن و شوهر با هم اهل مبارزه بودند و تحتِ تعقیبِ ساواک؛ برا همین تصمیم گرفتند توی یه شهر دیگه مخفیانه زندگی کنند. یه بار طیبه برام نامه فرستاد و نوشت: مادرجان! راضی نباش که ما برگردیم، دعا کن شهید بشیم؛ فکر کن برگشتیم و دهکیلو هم گوشت خوردیم، چه فایده؟ آدم باید اسلام رو زنده کنه.
🌼#رویای_صادقه|طیبه و شوهرش شهید شده، و توی بهشت زهرا دفن شده بودند؛ اما ما خبر نداشتیم. همون روزا خواب دیدم رفتم سر قبر حاج آقا رحیم ارباب [یکی از عرفای بزرگ شیعه در اصفهان] یهو دیدم یه دسته از مردم دارن سمت قبر حاجآقا رحیم میان. یه پرچم هم توی دستشون بود. وقتی کنار قبر رسیدند، دیدم اسم بچههای شهید من روی پرچم نوشته شده. اونا پرچم رو روی سرم انداختند... وقتی بیدار شدم به شوهرم گفتم: بچّهها شهید شدند... طولی نکشید که خبر شهادتشون به گوشمون رسید.
🌼#شهادت_خانوادگی|این زوج مجاهد بعد از سالها مبارزه با شاه؛ و کلی تعقیب و گریز توسط ساواک؛ بالاخره خونهشون لو رفت ودستگیر شدند. ساواک اونا رو چند ماه شدیداً شکنجه کرد و در نهایت سوم خرداد ۵۶ زیر شکنجه شهید شدند. از این زوج شهید یه پسر به یادگار مونده که زمان دستگیری پدر و مادرش ۴ ماهه بود...
_________________
@khakriz1_ir
#شهدای_زن #خانواده_شهید
#خاکریزخاطرات ۸۴
🔸چراغ راهِ آخرت...
#متن_خاطره|به حال خوشی که داشت غبطه میخوردم. گریه که میکرد، بهش میگفتم: مریم! اینقدر نگران نباش؛ اون دنیا برادرِ شهیدت شفاعتت میکنه... میگفت: نه! میخوام اون دنیا چراغم به دست خودم باشه؛ به امید دیگران نمیشود نشست...
👤خاطرهای از زندگی شهیده مریم فرهانیان
📚منبع: ماهنامه شاهد یاران؛ شماره ۲۷
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
__________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیده_فرهانیان #خودسازی #اشک #شفاعت #شهدای_زن #مراقبه #خاکریز_خاطرات