eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
5.3هزار دنبال‌کننده
453 عکس
99 ویدیو
11 فایل
سلام ✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خوشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 سردار شهید حسین قجه‌ای [ فرمانده گردان سلمان تیپ ۲۷] رو در ثواب تولیدمحتوا و انتشار مطالب امروز شریک می‌کنیم؛ به امیدی که دستمون رو بگیرند ان‌شاءالله امروز از این شهید عزیز نیز؛ براتون خواهم گفت 🔰دانلود کنید:دریافت پوستر مشخصات شهید قجه‌ای با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ● واژه‌یاب:
🔸۳۰کومله‌ای که با برخورد جالب حسین؛ عوض شدند... |حسین قجه‌ای توی کردستان فرمانده‌‌ی محور دزلی بود. همیشه کومله‌ها رو زیر نظر داشت و بهشون ضربات زیادی زد. برا همین واسه سرش جایزه گذاشتند... یه روز کومله سرِ راه حسین که پیاده در حال عبور بود، کمین گذاشت. حسین وقتی متوجه کمین اونا شد، سریع روی زمین دراز کشید و سینه خیز و خیلی آهسته خودش رو به پشت کمین‌شون کشید و کومله‌ای که در کمینش بود رو به اسارت گرفت... بعد بهش گفت: «حالا من با تو چیکار کنم؟» کومله جواب داد: «نمی‌دونم، من اسیر شما هستم.» حسین گفت: «اگر من اسیر تو بودم، ‌با من چه می‌کردی؟» کومله گفت: «تو رو تحویل دوستانم می‌دادم و جایزه می‌گرفتم...» حسین گفت: «اما من تو رو آزاد می‌کنم.» بعد هم اسلحه‌اش رو گرفت و آزادش کرد... فردای اون روز دیدیم همون شخص با حدود ۳۰ نفر از افراد کومله‌ها اومدند پیش حسین قجه‌ای و خودشون رو تسلیم کردند... بعد هم همه‌شون جزو یاران حسین شدند... 🇮🇷۱۵ اردیبهشت؛ سالروز شهادت شهید حسین قجه‌ای گرامی‌باد 📚 منبع: خبرگزاری دفاع‌مقدس و تسنیم ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🔸حتی یک نفر هم از «گردان سلمان» زنده نماند |صدای حسین قجه‌ای رو از بی‌سیم شنیدم که می‌گفت: خط رو شکستیم ولی حالا افتادیم توی حلقه، اینجا قورباغه (تانک) زیاد داره. از پشت سر و روبرو ما رو می‌کوبند؛ مفهومه؟ حاج احمد متوسلیان نمی‌تونست برا گردان سلمان درخواست آتش توپخانه کنه. چون امکان داشت ناخواسته نیروهای گردان سلمان هم زیر آتش خودی قرار بگیرن. در عوض دشمن که می‌دونست اگه ایران توی این موضع مقاومت کنه، به ضررش تموم میشه، توپخانه‌اش حسابی روی سر بچه‌ها آتیش می‌ریخت. تانک‌های مدرن تی۷۲ خودش رو هم به میدان آورده؛ و جواب هر گلوله تفنگ رو با گلوله مستقیم تانک می‌داد. از عقب، بی‌سیم زدند که عقب‌نشینی کنید؛ ولی دیگه دیر شده بود. حسین و یارانش در حلقه‌ی محاصره قرار گرفته بودند. حسین قجه‌ای به حاج همت که می‌گفت عقب‌نشینی کنید،گفت: حاجی! من اگر توان شکستن حلقه محاصره از عقب رو داشته باشم؛ خوب چرا اینکار را از روبرو انجام ندهم و به پیشروی فکر نکنم؟ حسین نهایتا در برابر اصرارهای حاج همت گفت: من و بچه‌های گردان دیشب هم قسم شدیم که یا همه با هم به خرمشهر می‌رسیم و یا اینکه تا آخرین قطره خونمان به وظیفه‌مون عمل می‌کنیم... جمله‌ای که شنیدنش حاج‌همت رو به گریه انداخت... خلاصه نیروهای حسین قجه‌ای اونقدر جلو دشمن مقاومت کردند؛ که یک نفر هم از گردان سلمان زنده نماند. خود حسین هم بر اثر اصابت ترکش به ناحیه سر و گردن به شهادت رسید... ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: