#خاکریزخاطرات ۷۵
🔸کار تمیز فرهنگی یعنی...
این خاطره رو برای نوجوانها بخوانید
#متن_خاطره|نوجوان که بود کلاسِ زبان میرفت. هم از بقیهی بچهها قویتر بود، و هم شاگرد اولِ مدرسه... دمِ درِ خونهشون تابلویی زده، و روی اون نوشته بود: کلاسِ تقویتی درسِ زبان در مسجدِ امام علی علیهالسلام؛ ساعت دو تا چهار ؛ هزینهی هر ساعت ده تا صلوات؛ قبولی با خدا... علی با برگزاریِ این کلاس خیلی از بچههایِ محل رو جذبِ مسجد کرد...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید علی هاشمی
📚منبع: کتاب هوری، صفحه ۱۴
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_هاشمی #نوجوانی_شهدا #کار_فرهنگی #جهادعلمی #مسجد #خاکریز_خاطرات #شهدای_خوزستان #مزار_گلزاراهواز
#خاکریزخاطرات ۸۹
🔸رسول از نوجوانی عمّار ولایت بود...
#متن_خاطره|رسول شانزده سال داشت و کرج زندگی میکردیم. توی مدرسه چند بار با معلمش سـرِ مسأله ولایتفقیه بحثش شده بود. یه بار هم تا معلم شـروع کرد به بدگویی از نظام و ولایت؛ باز رسول با او مخالفت کرد. معلم هم گفت: اینجا یا جایِ منه یا جایِ تو ... رسول گفت: من از این مدرسه میرم؛ چون شما استـاد ما هستید و احترامتون واجبه... با اینکه رسول مدرسه رو بخاطر دفـاع از ولایت و نظام ترک کرد؛ اون معلم بخاطر تخلفاتش از اونجا اخراج شد...
👤خاطرهای از زندگی مدافعحرم شهید رسول خلیلی
📚 منبع: پایگاه اینترنتی مشرقنیوز؛ به نقل از پدر شهید
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
________________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#ولایت_پذیری #ولایت_فقیه #جهاد_تبیین #نوجوانی_شهدا #بیتفاوت_نبودن #خاکریز_خاطرات #شهید_مدافعحرم #شهدای_تهران #مزار_بهشتزهرا
#خاکریزخاطرات ۹۲
🔸علیرضا از نوجوانی پهلوان بود...
#متن_خاطره|علیرضا صبحها حدود یک ساعت قبل از اینکه مدرسهاش شروع بشه، از خونه خارج میشد میرفت لحافدوزی، یک تشک میدوخت و بعد می رفت مدرسه. ازش پرسیدم: علیرضا چرا اینکار رو میکنی؟ بهم گفت: میخوام توی هزینههای مدرسهام کمک خرجِ پدرم باشم، و حداقل پولِ قلم و دفترم رو خودم تأمین کنم...
👤خاطرهای از نوجوانی مدافعحرم شهید علیرضا قلیپور
📚راوی: یکی از بستگان شهید
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
🔸 ۶ آذر؛ سالگرد شهادت پاسدار مدافعحرم علیرضا قلیپور گرامیباد
____________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_قلیپور #شهدای_فارس #احترام_به_والدین #کار #خاکریز_خاطرات #نوجوانی_شهدا #مزار_گلزارشهرقیر
#یک_خاطره
🔸برخورد جالب شهید احمد کشوری با تصاویر و مجلات مبتذل
#متن_خاطره|كلاس دوم راهنمايى كه بود، مجلات عكس مبتذل چاپ مىكردند. توی آرايشگاه، فروشگاه و حتى مغازهها هم اين عكسها رو روى در و ديوار نصب مىكردند. احمد هر جا اين عكسها رو مىديد، پاره مىكرد. پدر احمد، رئيس پاسگاه بود و كسى به حرمت پدرش بهش چيزى نمىگفت. من هم لبخند مىزدم، چون با كارى كه احمد انجام مىداد، موافق بودم...
اون روزها يك مجلهاى با عكسهاى مبتذل چاپ میشد. احمد پول توجيبىهاش رو جمع مى كرد و هر بار ۲۰ تا از اون مجله، از چند روزنامه فروش مىخريد. وقتى هم مىآورد توی دستهاش جا نمىشد. همه رو توى باغچه مىانداخت، نفت مى ريخت و همه رو آتش مىزد. مى گفتم: چرا اينكار رو مىكنى؟ مىگفت: اين عكسها ذهن جوانان رو خراب مىكنه.
#پینوشت: درسته نمیتونست جلوی کل فساد اون مجله رو بگیره؛ اما میخواست هر بار در حد توانش جلوی انحراف چند جوون رو بگیره...
👤خاطرهای از کودکی شهید احمد کشوری
📚منبع: نوید شاهد " بنیاد شهید و امور ایثارگران"
🔸۱۵ آذر؛ سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری گرامیباد
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_کشوری #نوجوانی_شهدا #شهدای_مازندران #تقوا #نگاه_حرام #بیتفاوت_نبودن #مزار_بهشتزهرا
#چندخاطره
🔸این خاطرات رو به گوش هر نوجوانی که میشناسید؛ برسانید
🌼 #مهربانی|۲/۵ساله بود که فرستادمش مکتبخونه. ملّا میگفت: ناصر هرچه بعنوان تغذیه میاره؛ میشینه با دوستاش میخوره؛ حتی به من هم میگه بیاید و بخورید... ملّا بعد از شهادت ناصر خیلی گریه میکرد. میگفت: از بچگی با بقیه فرق داشت.
🌼 #اهل_کار|نه تنها کارهایی که میگفتم رو انجام میداد؛ حتی بهم میگفت: هرکاری داری به خودم بگو مادر... مثلاً شب خوابیده بودم. مییومد کنار رختخوابم و میگفت: مامان! خوابیدی؟ هیچکاری نداری انجام بدم؟
🌼 #احترام_به_والدین|اهل ریخت و پاش نبود و جز کتاب و وسایل ضروری چیزی ازمون نمیخواست. درخواستهای ضروریش رو هم یکبار میگفت و دیگه پیگیری نمیکرد، تا خودمون بخریم... حتی وقتی خواهر و برادرهاش برای خرید چیزی اصرار میکردند، ناصر دعواشون میکرد و میگفت: آدم یه مرتبه به مادرش چیزی میگه. اگه امکانش باشه میخرند... اینجوری مراقب بود ما رو بابت چیزی که توان خریدش نداریم، خجالت زده نکنه.
🌼 #بهفکر_دیگران|نسبت به دیگران بیتفاوت نبود. مثلاً کلمپه میخرید و برا دوستش میفروخت. بهش گفتم: برید با هم شریک بشید؛ اما ناصر میگفت: مامان! دوستِ آدم که این حرفا رو نداره.
🌼 #ادب|بدون اجازهی من که مادرش بودم، کاری نمیکرد. کافی بود بهش بگم: فلان کار رو بکن؛ یا فلان کار دو انجام نده. چون و چرا نمیکرد و فقط میگفت چشم. مثلاً میگفت: مامان! من با دوستام برم فلان جا؟ تا میگفتم: نه! قبول میکرد. حتی نمیپرسید چرا نباید برم و ...
➕منبع
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_فولادی #شهدای_کرمان #نوجوانی_شهدا #بیتفاوت_نبودن
💢#خاکریزخاطرات ۱۸۱
🔸رازی که فاششدنش؛ علیرضا را محبوبتر کرد...
#متن_خاطره|ایام نوجوانی توی یه مدرسه درس می خوندند. یه روز با هم دعواشون شد و محمدرضا به علیرضا گفت: به بابا بگم؟ به بابا بگم توی مدرسه چیکار میکنی؟ علیرضا هم گفت: اگه بگی میزنمت... نگران شدم، ترسیدم پسرم به راه بدی کشیده شده باشه؛ اما بهروی خودم نیاوردم. چند روز بعد محمدرضا رو کشیدم کنار و ازش پرسیدم: بابا! علیرضا مگه توی مدرسه چیکار میکنه؟ گفت: با پول توجیبیهایی که بهش میدی، برا بچههای فقیر دفتر و مداد میخره... تا اینو شنیدم، خوشحال شدم و پول توجیبیِ علیرضا رو بیشتر کردم... علیرضا و محمدرضا، هر دو شهید شدند....
👤خاطرهای از نوجوانی سردار شهید علیرضا موحددانش
📚منبع: کتاب “موحد” ، صفحه ۱۰
🔰دانلود کنید:
➕ دریافت قابنوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلی
➕ دریافت قابنوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهید_موحددانش #شهدای_تهران #کمک_به_فقرا #بیتفاوت_نبودن #اخلاص #نوجوانی_شهدا #مزار_بهشتزهرا