eitaa logo
علیرضا خاکساری
447 دنبال‌کننده
12 عکس
30 ویدیو
0 فایل
دفتر شعر مجازی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸اشْهَدُ أَنَّ دَمَكَ سَكَنَ فِي الْخُلْدِ وَ اقْشَعَرَّتْ لَهُ أَظِلَّةُ الْعَرْشِ‏ وَ بَكَى لَهُ جَمِيعُ الْخَلاَئِقِ وَ بَكَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَ‏ وَ مَنْ يَتَقَلَّبُ فِي الْجَنَّةِ وَ النَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا وَ مَا يُرَى وَ مَا لاَ يُرَى‏🔸 این خاکبوسی ها و این عرض ارادت قیمتی ست این دوستی همراه اظهار مودت قیمتی ست تنها نه اشکی که برایش بین روضه ریختم حتی لباس مشکی ام روزی قیامت قیمتی ست او هرچه دارد در بساطش مثل دُر باارزش است هم خاک پای زائرش هم مُهر تربت قیمتی ست هرچه قرابت بیشتر اذن زیارت بیشتر با این حساب ساده پس اینجا رفاقت قیمتی ست از چای ریز روضه اش تا روضه خوان محفلش موی سپید تک تک خدام هیئت قیمتی ست آتش حرام لطمه زن های حسین فاطمه ست پس این کبودی های صورت بی نهایت قیمتی ست حتی ادای گریه کن ها را که در می آوریم در باب این هم نیز می گوید روایت قیمتی ست شرمندگی اینجا فقط سود دو چندان میدهد  حر به همه اثبات کرد اشک ندامت قیمتی ست تائید زهرا مادرش اذل دخول روضه هاست قدر خودت را پس بدان این مُهر دعوت قیمتی ست سر هم بیفتد از تنم نامش نمی افتد ز لب این روضه خوانی ها و این سوز و حرارت قیمتی ست با غارت رخت تنش سود کلانی برده اند پیراهن و عمامه ی سبز سیادت قیمتی ست (ع) https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸يَا مُحَمَّدَاهْ بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتُكَ مَقْتَلَةً تَسْفِي عَلَيْهِمْ رِيحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَيْنٌ مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ بِأَبِي مَنْ‏ أَضْحَى‏ عَسْكَرُهُ فِي يَوْمِ الْإِثْنَيْنِ نَهْباً بِأَبِي مَنْ فُسْطَاطُهُ‏ مُقَطَّعُ الْعُرَى بِأَبِي مَنْ لَا غَائِبٌ فَيُرْتَجَى وَ لَا جَرِيحٌ فَيُدَاوَى بِأَبِي مَنْ نَفْسِي لَهُ الْفِدَاءُ بِأَبِي الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى بِأَبِي الْعَطْشَانُ🔸 دختری میپرسه آبادی کجاس؟ این طرفها موکب شادی کجاس؟ باباجون میخوام برات گل بچینم باغ سر سبزی که قول دادی کجاس؟ خطبه هات که جون بده دیدنیه کوفه رو تکون بده دیدنیه تو مهیای نماز بشی بابا اکبرت اذون بده دیدنیه یادته مدینه نونوار شدم؟ یاعلی گفتم و دس به کار شدم؟ یادته گفتی بهم میریم سفر ؟ روی ناقه خوب و خوش سوار شدم پس چرا همه ش دلم شور میزنه گمونم که فصل لاله چیدنه ماجرای قحطی کفن چیه ؟؟ چرا هی صحبت کهنه پیرهنه؟؟ برا چی این همه منت میکنن؟ برا چی تورو اذیت میکنن؟ مهمونو را(ه) نمیدن تو خونشون اینجوری مهمونی دعوت میکنن؟ اینجا که موندنمون خطر داره خیلی بی عاطفه زیر سر داره اینجایی که گفتی خیمه بزنیم آفتابش برا علی ضرر داره راس میگن به دستور ابن زیاد داره لشگر میرسه خیلی زیاد؟ هرکی از را(ه) میرسه عیب نداره از خدا میخوام که حرمله نیاد از چشات معلومه پر دردی بابا از وفای کوفه دلسردی بابا میشینم اینقده گریه میکنم تا سوی مدینه برگردی بابا  هرکی پا بذاره این دور و برا دنبال شکاره این دور و برا نمیخوام از بغلت بیام پایین چه همه خار داره این دور و برا چرا هی به ساق پام خیره میشی ؟ میشینی و به چشام خیره میشی بسه دیگه چرا هی بغض میکنی؟ به گوش و گوشواره هام خیره میشی چرا اینجا اینقده هوا پسه ؟ چرا میوه های کوفه نارسه ؟ یه چیزی بگو دارم دق میکنم خیلی عمه زینبم دلواپسه غم تو غصه ی اهل حرمت بمیرم برای اشک نم نم ت کربلا آخر خطه گمونم پس بزار یه دل سیر ببینمت (ع) https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْضِ فَقِيلَ كَرْبَلَاءُ فَقَالَ‏ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ ثُمَّ قَالَ هَذَا مَوْضِعُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللَّه‏🔸 بابا ! ببین فکر مرا مشغول کرده این سرزمین فکر مرا مشغول کرده ناگفتنی ها را ز چشمان تو خواندم "هل من معین..." فکر مرا مشغول کرده می ترسم از خنّاس های شهر کوفه درّ و ثمین فکر مرا مشغول کرده دلواپسی من فقط محض رباب است تنها همین فکر مرا مشغول کرده محکم گره زد معجرم را در مدینه ام البنین فکر مرا مشغول کرده ای وای اگر سنگی به ابرویت بگیرد زخم جبین فکر مرا مشغول کرده رأس به روی نی به مویی بند باشد باد اینچنین فکر مرا مشغول کرده انگار مادر نوحه می خواند برایت صوتی حزین فکر مرا مشغول کرده انگشترت را در بیاور جان عمه برق نگین فکر مرا مشغول کرده گودی حنجر نه فقط کندی خنجر بابا! ببین فکر مرا مشغول کرده (ع) https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْمَضْرُوبِ‏ عَلَى‏ هَامَتِهِ‏ الْمَسْلُوبِ لَامَتُهُ حِينَ نَادَى الْحُسَيْنَ عَمَّهُ فَجَلَا عَلَيْهِ عَمُّهُ كَالصَّقْرِ وَ هُوَ يَفْحَصُ‏ بِرِجْلَيْهِ التُّرَابَ🔸 به روی خوش به نگاه لطیف شهرت داشت پسر چقدر به بابای خود شباهت داشت ندیده بود مدینه شبیه او پسری علاوه بر "جگر" مجتبی, "سخاوت" داشت حسن سرشت حسن صورت و حسن سیرت چقدر ماه شب چهارده لیاقت داشت جزامیان مدینه دعاش میکردند به همنشینی با هرکدام عادت داشت رسید کرببلا و نشان عالم داد حسین با حسنش دائما شراکت داشت ز بسکه از لبش احلی من العسل ها ریخت همیشه شهد کلام ترش حلاوت داشت عمو عمامه ی خود را بر او کفن کرده ببین عزیز یتیمش چقدر حرمت داشت نه جوشن و نه زره نه حمایل و نه سپر برای کرب و بلا شوق بی نهایت داشت به پیش ناقه سواران چو یل به میدان رفت شبیه حضرت شیر جمل به میدان رفت همینکه با غضب از دوش خود عبا انداخت تمام لشکر کفار را ز پا انداخت گهی به میمنه بود و گهی به میسره بود چقدر ولوله در این برو بیا انداخت زمین ز هر قدم طفل مجتبی لرزید چه رعشه ای به اراضی کربلا انداخت به سبک و شیوه ی جنگ عمو ابوالفضلش چقدر سر وسط دشت نینوا انداخت علی علی به لبش بود و یک تنه تنها چهار تک یل سردار شام را انداخت شکار بعدی ان شیربیشه , ازرق بود سر و تن و سپرش را جدا جدا انداخت ولی پس از لحظاتی دگر ورق برگشت نگاهی از حسد ان قوم بی حیا انداخت به یک اشاره رسیدند و دوره اش کردند یکی به سوی تنش نیزه بی هوا انداخت نفس میان دو پهلوی او به تنگ امد به چشم تر نظری سوی خیمه ها انداخت چه شد در ان وسط معرکه نفهمیدند که سم اسب ردی بر دهان چرا انداخت گرفت تا که ز خون جگر وضو سر داد و با دهان شکسته عمو عمو سر داد میان دشت گل نجمه بود پرپر شد ز بوی یاس تنش کربلا معطر شد عبا نبود به داد دل عمو برسد دوباره چشم حسین از مصیبتی تر شد کسی که پاش به بند رکاب هم نرسید بمیرم...آه...قدش با عمو برابر شد نبود صحبتی از جسم پاره پاره ولی گمان کنم ز درون یک علی اکبر شد کبود شد همه ی پیکرش سپس سبب گریز دیگر من سوی روضه ی "در" شد چه سینه ها نشکستند در طی تاریخ چه ظلم ها که به این خاندان مکرر شد به نیزه رفت سرش در کنار عبدالله دو سایه ی سر از اخر نصیب مادر شد چه بر سر حسن بن الحسن مگر امد صدای ناله ی زهرا بلند تر امد https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸یا لَهفَ قَلبی عَلَی الصَّغیرِ الظّامی *  فَطَمَتهُ السِّهامُ قَبلَ الفِطامِ*غَرغَرُوهُ بِدَمعِهِ وَ هُوَ طِفلٌ*یا لَهفَ قَلبی عَلَیهِ فی کُلِّ عامٍ*أَحرَقُوا قَلبَ والِدَیهِ عَلَیهِ*وَرَمَوهُ بِذِلَّهٍ وَ انتِقامٍ*فَاللهُ یَحکُمُ بَینَنا وَ بَینَهُم*** لَدَی الحَشرِ عِندَ فَصلِ الخِصامِ 🔸 روایت از پسر سر به زیر یعنی چه ؟ خجالت پدر گشته پیر یعنی چه ؟ برای خضر که سر میکشد ز آب بقا شریعه بستن و قحطی شیر یعنی چه ؟ علی به دست پیمبر دوباره بالا رفت مگر سپاه بفهمد غدیر یعنی چه دل و جگر که همیشه به قد و بالا نیست  رسیده است بگوید "دلیر"یعنی چه بدون خود و زره رفت سوی میدان تا نشان دهد به همه بچه شیر یعنی چه مخوان به طفل رضیعش بگو "مسیح حسین" بلند مرتبه هست و صغیر یعنی چه تبسم اش دم اخر به هرکسی فهماند که دست و پا زدن دلپذیر یعنی چه کسی نگفت که ای حرمله برای علی سه شعبه بر سر یک چوب تیر یعنی چه چقدر مرثیه های رباب غم دارد بریدن سر شش ماهه گریه هم دارد دوباره غصه ی بال کبوتری دیگر به روی دست پدر طفل پرپری دیگر پس از تمام حرم نوبت رباب رسید چه کرد ناله ی جانسوز مادری دیگر دوباره حرمله تیر سه شعبه ای انداخت به گونه ای که نمانده ست حنجری دیگر برای دفن علی پشت خیمه ها مولا مدد گرفت ز تیزی خنجری دیگر دم غروب که شد نیزه دار با لبخند  رسید از آن طرف خیمه با سری دیگر اگر که از نوک نیزه سرش نمی افتاد نبود حاجتی انجا به معجری دیگر سر عموی حرم زیر گریه زد تا دید سربریده ی شش ماهه روی نی تابید https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ سَلَّمَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ🔸 سلام حضرت دریا سلام یا عباس سلام ما به تو ای بامرام یا عباس نگاه مرحمتت مهر میکند نازل سلام ام بنین بر تو یا ابوفاضل به آبروی تو بسته ست آبروی حرم دخیل بسته ام امشب به تو عموی حرم نشسته لذت عشقت به جان خلق الله برای عرض ارادت ارامنه در راه بهشت میچکد از خوشه ی تبسم تو تمام اهل زمین تشنه ی ترحم تو یکی یکی همه ی انبیا گرفتارت نه بنده های خدا که خدا گرفتارت غلام دربه در گوشه گیر یعنی من اسیر حلقه به گوش فقیر یعنی من کریم ، حضرت رازق ، مراد یعنی تو کسی که روزی هرساله داد یعنی تو به دسته های عزا با امید رو کرده کسی که نزد تو امشب مریض اورده بزرگِ قافله ی فتح باب کرده تویی امید هرچه مریض جواب کرده تویی گره گشا گره از کار نوکرت وا کن اشاره ای کن و درد مرا مداوا کن به یاد تعزیه خوانی ظهر تاسوعا به یاد زمزمه ی کل یوم عاشورا تمام ثانیه ها را به گریه سر کردم میان روضه ی تو نیت سفر کردم به پای دل برسم محضر تو رمز حیات دوباره پر بکشم تا کنار شط فرات به غیر پرچم تو بیرقی که بالا نیست کسی به غیر تو ای نبض آب!  سقا نیست عموی خوش قد و بالای بچه سیدها عزیز ام بنین میوه ی دل زهرا اگر به دوش رفیعانه ات علم بزنی اگر که نیزه بگیری کمی قدم بزنی اگر که خون خدا در رگت به جوش آید میان کرببلا محشری رقم بزنی به حمله ای علوی گرد و خاک خواهی کرد تمام حرمله ها را هلاک خواهی کرد برای اینکه ببینند حضرت سردار زره ببند به تن ذوالفقاررا بردار به یک انابن علی باز قصد طوفان کن رجز بخوان همه ی دشت را پریشان کن برای دشمن یاغی کشیده کافی نیست برای منقبت تو قصیده کافی نیست برای مدح تو از این قبیل باید گفت برای رزم تو بحر طویل باید گفت   " شير سرخ عربستان و وزير شه خوبان، پسر مظهر يزدان، كه بُدى صاحب طبل و علم و بيرق و سَيف و حَشم و با رقم و با رمق اندر لقبت ماه بنى هاشم و عباس علمدار و سپه دار و جهانگير و جهاندار و دگر نايب و سقا شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل  " چه لذتی ست که زهرا نگاه کرده مرا محبتت همه جا روبه راه کرده مرا شبی که نام تو باشد وسط؛ شب روضه ست حرارتم همه زیر سر تب روضه ست به اذن صادره از سوی فاطمه گویم مرا ببخش اگر بی مقدمه گویم چه شد کنار شریعه چرا زمین خوردی؟ چه شد که اخر سر باوفا زمین خوردی؟ بدون شک پس از این سرفراز خواهی شد مگر نه اینکه برای خدا زمین خوردی شبیه مادر پهلوشکسته ات زهرا ز روی مرکب خود بی هوا زمین خوردی چقدر زخم نشسته به روی سینه ی تو گمان کنم وسط نیزه ها زمین خوردی تمام کرببلا پر شده ست از تن تو عزیز اهل حرم در کجا زمین خوردی نشسته است چرا چوب تیر در چشمت سه شعبه ای به گمان کرده گیر در چشمت شبیه ابر بهاری چقدر میباری به جای آب دو دست قلم شده داری تمام اهل حرم از غم تو افتادند پس از تو فاتحه ی گوشواره را خواندند https://eitaa.com/khaksari_alireza1001