eitaa logo
علیرضا خاکساری
428 دنبال‌کننده
5 عکس
16 ویدیو
0 فایل
دفتر شعر مجازی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸أَشْهَدُ أَنَّكَ أَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَجاهَدْتَ فِي اللّٰهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَقُتِلْتَ عَلَىٰ مِنْهاجِ الْمُجاهِدِينَ فِي سَبِيلِهِ حَتَّىٰ لَقِيتَ اللّٰهَ عَزَّوَجَلَّ وَهُوَ عَنْكَ راضٍ🔸 غیر از ستم ندیدم غیر از جفا ندیدم در مردمان کوفه هرگز وفا ندیدم مسلم غریب مانده تنها حبیب مانده در بین این اهالی جز ادعا ندیدم روح و روان مسلم! دردت به جان مسلم سوگند میخورم جز درد و بلا ندیدم چوب از غریبه خوردم عیبی نداشت اما افسوس هیچ خیری از آشنا ندیدم هرجا محل ندادند رفتم از آن محله من اعتنا نکردم چون اعتنا ندیدم از کوفیان بریدم دست از همه کشیدم وقتی صداقتی در " آقا بیا" ندیدم در امتحان مردم روی لبان مردم نذر سلامتی ات حتی دعا ندیدم من کوچه گرد بودم دنبال مرد بودم بسیار گشتم اما جز طوعه را ندیدم شرمنده ام از اینکه گفتم بیا به کوفه این حجم دشمنی را قبلا چرا ندیدم؟ آهنگران کوفه سرنیزه می فروشند دکّان خلوتی در بازارها ندیدم قول و قرار دارند قصد شکار دارند من خولی و سنان را از هم جدا ندیدم در رزم کهنه کار اند تیر سه شعبه دارند چیزی که دیدم اینجا در هیچ جا ندیدم ترسم به دخترانت یک ناسزا بگویند در بین بددهان ها شرم و حیا ندیدم بهتر همان که رفتم بهتر که من نبودم هجده سر بریده بر نیزه ها ندیدم بهتر همان که رفتم بهتر که من نبودم روی تن شریف ات جای عصا ندیدم حداقل می آیی با خود کفن بیاور در خانه های این ها جز بوریا ندیدم (ع) (ع) https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸أَعْظَمَ اللّٰهُ أُجُورَنا بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ عليه السلام، وَجَعَلَنا وَإِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلاٰمُ🔸 کوفیان! راه نبندید عذابش نکنید پسر فاطمه را تند خطابش نکنید مثل او هیچ کسی سر به بیابان نگذاشت طرد کردید بیایید عتابش نکنید وسط کرب و بلا خیمه زد از ناچاری به زور نیزه و شمشیر مجابش نکنید تیشه بر ریشه ی این شهر زند نفرینش کوفه را این همه خوش رنگ و لعابش نکنید اهل کوفه! پسر فاطمه مهمان شماست جلوی چشم زن و بچه خرابش نکنید طلب آب اگر کرد برایش ببرید و خجالت زده از روی ربابش نکنید به علی اصغر او هم که شده رحم کنید عاطفه داشته باشید جوابش نکنید آمد از باب هدایت که ثوابی بکند نبریدش سوی گودال کبابش نکنید او عزیز است نباید تنش عریان گردد دیگر از زمره ی کفار حسابش نکنید سر بر روی نی اش هم به حیا ماخوذ است وارد مجلس ننگین شرابش نکنید نکند زینب کبری به اسیری برود کوفه تا شام گرفتار طنابش نکنید https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ،🔸 پای درد و دل دخترت بشین با لبای پاره می خونم برات لکنتم داره اذیّت میکنه روضه با اشاره می خونم برات اینطوری دست منو گره زدن دستای عمه رو بستن اینطوری سرتو نمیتونم بلند کنم مچ دستمو شکستن اینطوری وقتی توی تب میسوزم باباجون لرزه بر تنم میفته اینطوری با ته نیزه یه جور منو زدن سر رو گردنم میفته اینطوری روز و شب یه دست سنگینی بابا روی گونه هام درازه اینطوری نمیشه که خوب ببینمت دیگه با چشی که نیمه بازه اینطوری تو محله ی یهودیا سنان خیره شد به قامت من اینطوری یکی در میون نزد سیلی بهم ضربه زد به صورت من اینطوری تو کوچه پس کوچه های شهر شام چکمه روی بالم افتاد اینطوری یکی دید رمق نمونده تو پاهام بی ادب اومد هولم داد اینطوری تا خجالتم بدن زنای شام هی به من اشاره کردن اینطوری جلوی چشم همه میون راه پیرهنم رو پاره کردن اینطوری کمرم شکسته از غصه بابا غم شده رو سرم آوار اینطوری میدونی که بدتر از اینا چی بود؟؟ هو شدم میون بازار اینطوری همه سنگ از روی پشت بوم زدن ناز دخترو خریدن اینطوری موهایی که عمه بافته بود برام شمر و حرمله کشیدن اینطوری با سر اومدی به دیدنم ولی هیچ کجا بابا نمیاد اینطوری گریه ی زیاد امونمو برید نفسم بالا نمیاد اینطوری پ.ن : با توجه به اینکه ردیف شعر تصویری است دوستان ذاکر در اجرا باید تصاویر مرثیه را به نمایش بگذارند. (ع) https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السّلامُ عَلی عَون بن عَبدالله بنِ جَعفرٍ الطّیار ؛ السلامُ عَلی مُحمد بن عَبدالله بنِ جَعفر (علیهما السلام)🔸 در سایه سار رحمت عون و محمد هستیم امشب دعوت عون و محمد در روضه های هفتگی یادی نکردیم شرمنده ایم از غربت عون و محمد از وارثان ایه ی تطهیر هستند نور است جنس طینت عون و محمد مثل عقیله پای اطفالش نلغزید من قائلم بر عصمت عون و محمد مانند دایی های خود خیلی غیورند جانم به اوج غیرت عون و محمد هرجا که حرفی از فداکاری می اید باشد همیشه صحبت عون و محمد زینب به سینه می زند با اشک و ناله در روضه های هیئت عون و محمد هم رونوشت جعفر اند این دو برادر هم پیش مرگ اصغر اند این دو برادر باشد تولا در ضمیر جان هر دو باشد تبری بر لب بران هر دو تیغ دو دم بودند در دست عقیله محشر به پا شد از دم غرّان هر دو هر دو ولیّ امر خود را می شناسند بوی بصیرت می دهد عرفان هر دو در پیش چشم مادری مانند زینب فرقی ندارد میرود قربان هر دو جان داده اما مهر جانان را ندادند در معرکه خورده محک ایمان هر دو دو کوچه وا شد بین میدان نذر آن ها کوتاه شد از یکدگر دستان هر دو سرهایشان گرچه شکست از ضربه ی سنگ نشکست اما عاقبت پیمان هر دو دلشوره گویا در وجود عمه جان بود یک بار دیگر صحبت از داغ جوان بود تا فاصله چندین برابر بیشتر شد میل برادر به برادر بیشتر شد نام رسول الله را وقتی که بردند ضجه زدن های پیمبر بیشتر شد از این طرف تاب و توان هر دو کمتر از آن طرف آمار لشگر بیشتر شد هرچه صدای تیغ و نیزه رفت بالا دلشوره های قلب مادر بیشتر شد میجوشد انگار از زمین شمشیر و نیزه آمار تیغ و تیر و خنجر بیشتر شد مانند زهرا دست بر پهلو گرفتند وقتی لگدهای مکرر بیشتر شد اجسادشان را روی هم رفته شمردند سرجمع شان از چند پیکر بیشتر شد هرگز نخواه از من که بیش از این بخوانم می ترسم آخر روضه ی سنگین بخوانم (س) https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸 السَّلَامُ عَلَی عَبْدِ اللهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّكِی لَعَنَ اللهُ قَاتِلَهُ وَ رَامِیهُ حَرْمَلَهَ بْنَ كَاهِلٍ الْأَسَدِی🔸 ما سائلان هرشب دربار عبدالله نان می خوریم از سفره ی پربار عبدالله مانند بابای کریمش دست و دلباز است ضرب المثل شد رافت بسیار عبدالله دستان او عطر امام مجتبی دارد ارث حسن شد گرمی بازار عبدالله در یک شب عمرش ره صد ساله را طی کرد از بس خردمندانه بود افکار عبدالله امشب بیا با من بگو وای از دل زینب آتش به جان عمه زد اصرار عبدالله سوی شهادت می دوید از جانب خیمه حکمت نهفته در دل رفتار عبدالله از " لااُفارِق عَمّیِ" او می‌توان فهمید حُسن توجه بود در گفتار عبدالله می رفت در گودال دستش را سپر سازد قیمت ندارد این همه ایثار عبدالله زیر سر تیر و کمان حرمله ها بود کلی گره افتاد اگر در کار عبدالله *** در راه دین ؛ راه خدا ؛ راه عمو جانش جان داد ؛ جان بچه های ما به قربانش دستی که آویزان شود از پوست می لرزد ما را مدینه می برد با دست لرزانش دست حسین بن علی با زحمت بسیار خون لخته ها را می گرفت از روی دندانش وقتی در آغوش امام عصر خود جان داد نقش تبسم بود بر لب های عطشانش روی تن غرق به خونش راه افتادند تکبیر گویان دشمنان نامسلمانش پیش نگاه اهل خیمه عصر عاشورا می رفت زیر سم مرکب جسم عریانش بستند با دستار عبدالله دستان را وای از دل بی تاب خواهرهای گریانش روشن کند مانند ماهی از سر نیزه شب های تار نجمه را چشم درخشانش (ع) https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْمَضْرُوبِ‏ عَلَى‏ هَامَتِهِ‏ الْمَسْلُوبِ لَامَتُهُ حِينَ نَادَى الْحُسَيْنَ عَمَّهُ فَجَلَا عَلَيْهِ عَمُّهُ كَالصَّقْرِ وَ هُوَ يَفْحَصُ‏ بِرِجْلَيْهِ التُّرَابَ وَ الْحُسَيْنُ يَقُولُ بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوكَ وَ مَنْ خَصْمُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ جَدُّكَ وَ أَبُوكَ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ اللَّهِ عَلَى عَمِّكَ أَنْ تَدْعُوَهُ فَلَا يُجِيبَكَ أَوْ أَنْ يُجِيبَكَ وَ أَنْتَ قَتِيلٌ جَدِيلٌ فَلَا يَنْفَعَكَ هَذَا وَ اللَّهِ يَوْمٌ كَثُرَ وَاتِرُهُ وَ قَلَّ نَاصِرُهُ جَعَلَنِيَ اللَّهُ مَعَكُمَا يَوْمَ جَمَعَكُمَا وَ بَوَّأَنِي مُبَوَّأَكُمَا وَ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَكَ عُمَرَ بْنَ سَعْدِ بْنِ عُرْوَةَ بْنِ نُفَيْلٍ الْأَزْدِيَّ وَ أَصْلَاهُ جَحِيماً وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً أَلِيماً.🔸 کشته ی نیرنگ هایی ای اسیر سنگ ها من خودم دیدم که دستت بود زیر سنگ ها سنگهایی محکم اند و سنگهایی خوش تراش دلخورم از ظلم ؛ ظلم بی نظیر سنگ ها مجتبای خیمه ام را از نفس انداختند بارش سنگین تعداد کثیر سنگ ها هر کجا شد می روم شاید تو را پیدا کنم می کشد سمت تو پایم را مسیر سنگ ها کاش تیر دشمنت می خورد قاسم جان به سنگ حیف روی صورتت میخورد تیره سنگ ها استخوان های ظریفت را به درد آورده اند ضربه های بی هوای سخت گیر سنگ ها تا دم آخر خودم دیدم که سنگت می زدند آه از احوالات سیری ناپذیر سنگ ها **** سنگ ها رفتند و می آید صدای نعل ها آه از افتادنت ...وای از بلای نعل ها ذکر یا عمّاه تو آتش به جانم می زند ناله هایت می رسد از لابه لای نعل ها تازه داماد حرم روی تو را بوسیده اند پر شده پیشانی ات از بوسه های نعل ها پاره ی جان عمو وقت مواسات من است می زنم بر صورت خود از جفای نعل ها زیر سم مرکب دشمن کش آورده تنت مانده از خون تنت بر جای جای نعل ها پای هر اسبی به خون صورتت آغشته شد سکه می گیرند اراذل در ازای نعل ها یک نفر باید بگیرد چشم های نجمه را بر تنت پیداست کلی رد پای نعل ها (ع) https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ،المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَهَ بنَ کاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ🔸 دُرّ گونه ؛ زیبا و سپید: از گوش تا گوش گلبوسه تنها می دوید از گوش تا گوش هر بار که بابا بغل کرد اصغرش را دست نوازش می کشید از گوش تا گوش در گوش جبرائیل بی شک روضه خوانده وقتی خداوند آفرید از گوش تا گوش "روح الامین" را از شب هفتم بگویید باید تصاویری کشید از گوش تا گوش فردای محشر "گردنش" باشد "مدالش" دارد نشان طفل شهید از گوش تا گوش جای تورق گریه باید کرد زیرا می آورد "شیخ مفید" از گوش تا گوش... با اینکه قد و قامتش در تیررس بود یکباره فرمانی رسید از گوش تا گوش از خستگی خوابیده بود آشفته اش کرد تیری که نازش را کشید از گوش تا گوش تیری که راحت حرمله آن را رها کرد حلقوم اصغر را برید از گوش تا گوش چون برگ پاییزی سرش از نیزه افتاد باد خزان وقتی وزید از گوش تا گوش وقتی رباب از حنجر او یاد می کرد با گریه ناخن می کشید از گوش تا گوش https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸بِأَبی أَنتَ وَ أُمّی مِن مَذبُوح وَ مَقتُولٍ مِن غَیرِ جُرمٍ بِأَبی وَ أُمّی دَمُکَ المُرتَقی بِهِ إلی حَبیبِ اللهِ بِأَبی أَنتَ وَ أُمّی مِن مُقَدَّمٍ بَینَ یدَی أَبیکَ یحتَسِبُکَ وَ یبکی عَلَیکَ مُحترقاً عَلیکَ قَلبُهُ یرفَعُ دَمَکَ ألی عِنانِ السَّماءِ لا یرجَعُ مِنهُ قَطرَةٌ وَ لا تَسکُنُ عَلیکَ مَن أَبیکَ زَفرَةٌ حینَ وَ دَّعَکَ لِلفِراقِ فَمَکانُکُما عِندَاللهِ مَعَ آبائِکََ الماضینَ وَ مَعَ أُمَّهاتِکَ فی الجِنانِ مُنَعَّمینَ أَبرَأُ إلی اللهِ مِمَُن قَتَلَکَ وَ ذَبَحَکَ.🔸 سیرت شهزاده همچون شاه بود صورتش مانند قرص ماه بود عده ای احمد صدایش می زدند بسکه او شکل رسول الله بود تشنه ی بوسیدن رویش حسین یوسف یعقوب خاطرخواه بود این جوان ممسوس در ذات خدا از طریق بندگی آگاه بود لحظه لحظه با امام عصر خود هم عقیده همنفس همراه بود اولین قربانی آل رسول در دلش کی ذره ای اکراه بود ؟ خواهرانش را تک و تنها گذاشت در دلش غم ؛ بر لبانش آه بود هرچه گفت از غربت جدش علی پاسخش تنها بد و بیراه بود نیزه ای وقتی به پهلویش نشست ناله اش فریاد یا اُمّاه بود در جوان مرگی اکبر فکر کن مثل زهرا عمر او کوتاه بود پیر شد بابا سر تشییع او بسکه داغ رفتنش جانکاه بود ***** نقل بعضی حرف ها ممکن نبود گریه باید کرد با "ممکن نبود " از صحابه هیچ کس باقی نماند ماندنش در خیمه ها ممکن نبود کاروانی در وداعش گریه کرد فهم هجر مصطفی ممکن نبود وصل با تن پروری امکان نداشت پس تقرب بی بلا ممکن نبود صحبت از رسم و رسومات عرب در زمین کربلا ممکن نبود داغ پشت داغ دید آقای ما کندن رخت عزا ممکن نبود بر سر بالین اکبر ضجه زد گریه های بی صدا ممکن نبود فرق سر تا بین ابرو باز شد بستن فرق دو تا ممکن نبود پهن شد آنجا عبایی هم ولی بُردنشَ با یک عبا ممکن نبود قطعه قطعه ؛ ریز ریزش کرده اند حال فهمیدی چرا ممکن نبود ؟ خواهری آمد عصای دست شد راه رفتن بی عصا ممکن نبود https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸لَعَنَ اللّٰهُ مَنْ قَتَلَكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّكَ، وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ حالَ بَيْنَكَ وَبَيْنَ ماءِ الْفُراتِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً، وَأَنَّ اللّٰهَ مُنْجِزٌ لَكُمْ مَا وَعَدَكُمْ، جِئْتُكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وافِداً إِلَيْكُمْ وَقَلْبِي مُسَلِّمٌ لَكُمْ وَتابِعٌ، وَأَنَا لَكُمْ تابِعٌ، وَنُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّىٰ يَحْكُمَ اللّٰهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ🔸 بی تو برگشتن به خیمه ای برادر مشکل است کار من با رفتنت چندین برابر مشکل است تا تو بودی در حرم پشتم به کوهی گرم بود زندگی کردن بدون تو برادر مشکل است بعد تو دیگر چگونه وعده ی آبی دهم؟ قول دادن بعداز این سقای لشگر مشکل است پس چه شد تکبیر سوم ؟ بچه ها دلواپس اند گرچه دیگر گفتن الله اکبر مشکل است نحوه ی افتادنت از اسب پشتم را شکست هضم داغت ای علمدار دلاور مشکل است تیر بیرون می کشم از چشم زیبایت ولی بستن زخم عمیق کاسه ی سر مشکل است ای رشید قطعه قطعه دست و پایت پس کجاست؟ با چنین وضعیتی تشییع پیکر مشکل است روی پای فاطمه چشمان خود را وا مکن دیدن خون مردگی روی مادر مشکل است ضجه ی اهل حرم دارد کبابم می کند بی گمان تسکین خواهر های مضطر مشکل است شمر بالای بلندی رفته می رقصد ببین! دیدن این صحنه های زجر آور مشکل است از تو دل کندم ولیکن قلبم از جا کنده شد هرچه باشد خب وداع بار آخر مشکل است روسری دخترانم را زدم محکم گره حق بده شام غریبان حفظ معجر مشکل است https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ،اَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّماءِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوكِ الْخِباءِ ، اَلسَّلامُ عَلى شَهيدِ الشُّهَداءِ، اَلسَّلامُ عَلى قَتيلِ الْأَدْعِياءِ، اَلسَّلامُ عَلى ساكِنِ كَرْبَلاءَ،🔸 جیب شان پر می شود جیب هر مرد و زن و پیر و جوان پر می شود با فروش دین خود کوفیان بی مروت جیب شان پر می شود هرکسی بیعت شکست یک سپر گندم برایش رایگان پر می می شود آه از اشباه الرجال... قصه ی کوفی جماعت در جهان پر می شود چوب خط عده ای در بزنگاه خطیر امتحان پر می شود لشگر ابن زیاد  با هجوم مردمی نامهربان پر می شود محض تکفیر حسین دشت از یک عده بی نام و نشان پر می شود کوله بار حرمله بعد بغض و کینه از تیر و کمان پر می شود شمر مهمانش شده دامن مهمان به لطف میزبان پر می شود قتل صبرش را بیین قتلگاه از خولی و شمر و سنان پر می شود روضه خیلی سخت شد با سر نیزه همه حجم دهان پر می شود بعد همکاری تیر حفره ی خالیِ سینه ناگهان پر می شود هر شکاف زخم او با عصای پیرمردی ناتوان پر می شود فاخر است انگشترش با عقیقش دست و بال ساربان پر می شود بعد غارت شک نکن جیب خولی از النگوی زنان پر می شود از رد پای شبث چادر طفل یتیم کاروان پر می شود دور ناموس خدا از هزاران مطرب و آوازه خوان پر می شود پیش چشمان رباب مشک های خالی از آب روان پر می شود گوش اطفال حرم از رجزخوانی چوب خیزران پر می شود https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸اَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الخَضيبِ، اَلسَّلامُ عَلَى الخَدِّ التَّريبِ،اَلسَّلامُ عَلَى الْأَجْسامِ الْعارِيَةِ فِي الْفَلَواتِ،تَنْهَشُهَا الذِّئابُ الْعادِياتُ، وَتَخْتَلِفُ إِلَيْهَا السِّباعُ الضَّارِياتُ.🔸 💠 با حال عاشورایی بخوانید شده آتش بیار صحرا شمر جان ندارد برای بلوا شمر هر که آمد به محضرت امروز دست خالی نرفت حتی شمر جان زهرا ! به جانت افتادند دو سه تا شمر نه چهل تا شمر سینه ات بالش رقیه ت بود حیف بر آن نشسته حالا شمر حق بده لطمه بر سرم بزنم می زند بر سر تو با پا شمر گره افتاده ست در مویت چه کسی وا کند خودم یا شمر ؟ تو خودت گفتی از قفا بزند ؟ به توافق رسیده ای با شمر ؟ وقت ذبح ات تعارفش کردند همه گفتند که بفرما شمر قتل وهن است نیت این ها همگی رفتنه اند اما شمر ... لب گودال ناسزایی گفت با همان طعنه کشت ما را شمر غیرت الله بعد رفتن تو بد نگاهی کند به زن ها شمر https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
65.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶️مرثیه ی کهنه ای که بعد از پانزده سال هنور دارد اشک می گیرد.الحمدلله... 🔶️در سومین روز شهادت مولای بی کفن مان و در آستانه ی شب زیارتی اباعبدالله (ع) با حال عاشورایی ببینید "...دست به موی سر رسید شمر چه بی حیا شده..." قصیده ای از علیرضاخاکساری با نفس گرم حاج حسن خلج ظهر عاشورا حسینیه جلوه
🔸السَّلامُ عَلَيكَ حِينَ تَقُومُ، السَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْعُدُ، السَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْرَأُ وَتُبَيِّنُ، السَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تُصَلِّي وَتَقْنُتُ، السَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تَرْكَعُ وَتَسْجُدُ،🔸 "مستاصل اینجا آمدم فکری به حالم کن..‌." غزلی از علیرضاخاکساری با نفس گرم حاج منصور ارضی هشتم محرم ۱۴۰۳ https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بالَغْتَ فِي النَّصِيحَةِ ، وَأَعْطَيْتَ غايَةَ الْمَجْهُودِ ، فَبَعَثَكَ اللّٰهُ فِي الشُّهَداءِ ، وَجَعَلَ رُوحَكَ مَعَ أَرْواحِ السُّعَداءِ ، وَأَعْطاكَ مِنْ جِنانِهِ أَفْسَحَها مَنْزِلاً ، وَأَفْضَلَها غُرَفاً ، وَرَفَعَ ذِكْرَكَ فِي عِلِّيِّينَ ، وَحَشَرَكَ مَعَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَداءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولٰئِكَ رَفِيقاً🔸 "بی تو برگشتن به خیمه ای برادر مشکل است.‌‌.." غزلی از علیرضاخاکساری با نفس گرم حاج منصور ارضی روز تاسوعا ۱۴۰۳ https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ المُظَلِّل بِالغَمام سَیِّدِ الکونَین وَ مَولِی الثَّقَلَین وَ شَفیعِ الأُمَّةِ یَومِ المَحشَر وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ السَّلامُ عَلیکِ یا بنتَ سَیِّدِ الأوصِیاءِ السَّلامُ عَلیکِ یا بنتَ الإِمامِ الأَتقیاءِ السَّلامُ علیکِ یا بِنتَ رُکنِ الأَولیاءِ🔸 چه بگویم من از سر بازار از حراجی آخر بازار دور زینب شلوغ شد شلوغ این هم از لطف دیگر بازار گریه کردیم و هلهله کردند مردمان ستمگر بازار حکم تکفیر خواهرت را داد بی حیایی به منبر بازار  شام ، گودال قتلگاهم شد به سرم ریخت لشگر بازار سنگ خورد و خوراک مان شده بود در رکود مکرر بازار چشم بر چهارتا النگو داشت کاسب تشنه ی زر بازار گوش پاره گواه حرف من است پر شده دخل زرگر بازار چقدر روسری غنیمت برد لااُبالی ابتر بازار جگرم را کباب کرد امروز نان و خرمای خیِّر بازار قدر پنجاه سال پیرم کرد روضه ی گریه آور بازار کوچه کوچه شدم تماشایی در هیاهوی محشر بازار نفسم بند آمده دیگر چه بگویم من از سر بازار https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
33.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 در آستانه ی شهادت نازدانه ی سیدالشهدا کمی روضه ببینید. 🔸بازنشر نماهنگ " این طوری " ترانه ای از علیرضاخاکساری با نوای حاج امیر کرمانشاهی سوم محرم ۱۴۰۱ (ع) https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ رَبّ الْعَالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِفْوَةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِرَاطَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَيَانَ حُكْمِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَاصِرَ دِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا السَّيِّدُ الزَّكِىُّ🔸 پر از شراره ی غم ! جز دلی کباب نداری میان سینه ی خود غیر اضطراب نداری نه مسلمی نه بریری نه عابسی نه زهیری مدافع حرم پای در رکاب نداری دم ورودی باب الرضا رسیدم و گفتم تویی غریب که جز گنبدی خراب نداری تو شرح ماوقع کوچه نانوشته بگویی تویی پیمبر روضه فقط کتاب نداری مخواه روضه چنان راز سر به مهر بماند بگو به کوچه چه دیدی ؟ چرا جواب نداری؟ مغیره رفته به منبر ؛ مرو به مسجد جدت اگر تحمل سبّ ابوتراب نداری تو هم شبیه حسینت عزیز فاطمه هستی عزیز فاطمه هستی ولی رباب نداری برای اینکه همیشه به سوگ تو بنشیند عیال مرثیه خوان زیر آفتاب نداری کنار نهر نکردند قصد نحر گلویت نگاه منتظری جانب سراب نداری اگر چه طشت پر از پاره پاره های جگر شد ولی کنار سرت جامی از شراب نداری هزار مرتبه شکر خدا که مثل اسیران سه ساله دخترکی بسته بر طناب داری https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای کاش عزرائیل جانم را بگیرد در روضه های حضرت باب الحوائج 🔸شعرخوانی و ذکر مصیبت نازدانه ی اباعبدالله شام شهادت حضرت رقیه(س) حرم مطهر رضوی (ع)
🔸قالَ الإمامُ عليٌّ عليه السلام : الهِجرانُ عُقوبَةُ العِشق 🔸 غزلی که متولد شب های دلتنگی ست ... هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست جای من هم در میان هیئت جامانده هاست دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم " از حرم جا مانده ای " هم صحبت جامانده هاست یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین گوشه ی صحن و سرایت ؛ حسرت جامانده هاست کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده هاست در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده ام عشق بازی با تو کار خلوت جامانده هاست گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد مثل شمعی سوختیم این عادت جامانده هاست بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس نوبتی هم باشد اقا نوبت جامانده هاست تکیه ها را شعبه ای از کربلا خواهیم کرد تکیه ها چشم انتظار همت جامانده هاست مادرت حتما به هر جامانده ای سر می زند این تمام دلخوشی و لذت جامانده هاست حال و روزم را رقیه خوب می فهمد حسین حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده هاست " صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری " خواندن از طفل سه ساله سنت جامانده هاست طفل از روی شتر افتاده را سیلی زدند از حرم جامانده ای را بی هوا سیلی زدند https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست برشی از غزل "جامانده ها" را با صدای محمدحسن جان فیضی بشنوید پ.ن : دوستانی که رهسپار بهشت شدند چند قدمی هم به نیابت از ما بردارند. https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِينُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِينِهِ عِشْتَ سَعِيداً وَ مَضَيْتَ حَمِيداً وَ مُتَّ فَقِيداً مَظْلُوماً شَهِيدا🔸 " هر خیمه هر حصن حصین را دوست دارم..." مسمطی از علیرضا خاکساری با نفس گرم حاج منصور ارضی   ظهر اربعین ۱۳۹۴ https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِينِي وَ خَوَاتِيمِ عَمَلِي وَ قَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ لَكُمْ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لا مَعَ عَدُوِّكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ وَ شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ وَ ظَاهِرِكُمْ وَ بَاطِنِكُمْ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ🔸 یک اربعین مشتاق دیدارم می آیم ای سایه ی سر ! ای کس و کارم ! می آیم با جان و دل غم را خریدارم می آیم باعزت و با آبرو دارم می آیم بعد از علمدارت علمدار است زینب شکر خدا پیروز پیکار است زینب کی شِکوه از زندان و فکر خانه کردم؟ کی التماس از مردم بیگانه کردم ؟ با خطبه ام جنگی جوانمردانه کردم کاری که من با زاده ی مرجانه کردم تاریخ در عمرش به چشم خود ندیده آغوش واکن فاتح میدان رسیده عشق تو را به عالم و آدم ندادم در راه تو از هستی خود کم ندادم اذن تعرض را به نامحرم ندادم چادر نه خاک چادرم را هم ندادم کی زینب آزاده ذلّت می پذیرد؟ مادر نزائیده کسی معجر بگیرد ای روشنای هر شبم ای ماه زینب غیر از تو پایانی ندارد راه زینب شد شهر شام و کوفه جولانگاه زینب ای وای اگر آخر بگیرد آه زینب راه نجاتی بعد از آن باقی نماند روی زمین شمر و سنان باقی نماند در دست بسته همت بسیار من بود شکر خدا این پای خسته یار من بود سرّی میان اشک معنادار من بود محشر به پا کردن مکرر کار من بود مصداق ناب نسخه پیچیدن همین است من در رگ ام خون امیرالمومنین  است از جذر و مد چشم دریایم بگویم از پایداری قدم هایم بگویم از لحن تند و تیز غوغایم بگویم از "ما رأیت الا جمیلا " یم بگویم از منبرم آل ابوسفیان خطر کرد یک جمله ی من شام را زیر و زبر کرد خواهر فقط دنبال انجام وظیفه ست با دست بسته دشمنانت را حریف است من سربلندم منکرت خار و خفیف است دشمن غلط پنداشته زینب ضعیف است من نور چشم احمد مختار هستم از وارثان حیدر کرار هستم حالا پس از یک اربعین اینجا رسیدم گیسو پریشان اینچنین اینجا رسیدم دلواپس و زار و  غمین اینجا رسیدم با روضه های آتشین اینجا رسیدم برخیز  تا که روی نیلی را ببینی برخیز تا که جای سیلی را ببینی در زیر بار کعب نی ها پر شکسته از  لطف چوب سخت محمل سر شکسته این دل شبیه پهلوی مادر شکسته مانند زهرا بازوی خواهر شکسته باور نداری ردّ چکمه بر جبین است؟ عاقبت هر که سپر باشد همین است در قاب چشمان ترم ای دال گودال دارد تداعی میشود جنجال گودال حال دلم آشفته تر از حال گودال با سم مرکب ها شدی پامال گودال باور نمیکردم که روزی مهربانم! پایین پایت فاتحه باید بخوانم بار رسالت را به دوش خود کشیدم با جان و دل درد اسارت را خریدم منزل به منزل غارت خلخال دیدم پای برهنه در بیابان ها دویدم ما را فقط با اذیت و آزار بردند آخر میان کوچه و بازار بردند طاقت نداری روضه ای سنگین بخوانم از هدیه ای در دامن خورجین بخوانم از بزم مِی از سفره ای رنگین بخوانم از فکر شوم دشمن بی دین بخوانم آورده ام با خود تمام غصه ها را باغیرتم ! شهری تماشا کرد ما را دیگر شمار غصه هایم بی حساب است از این همه رنج و مصیبت دل کباب است در عمر خود یکبار زینب بی جواب است می پرسی از طفلت اگر کنج خرابه ست از فرط درد و داغ و غم آکنده هستم با دست خالی آمدم شرمنده هستم https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِيُّكَ وَ ابْنُ وَلِيِّكَ وَ صَفِيُّكَ وَ ابْنُ صَفِيِّكَ الْفَائِزُ بِكَرَامَتِكَ‏ أَكْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَيْتَهُ بِطِيبِ الْوِلاَدَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَيِّداً مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِداً مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِداً مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَيْتَهُ مَوَارِيثَ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِكَ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ فَأَعْذَرَ فِي الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ‏ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلاَلَةِ🔸 هرشب برایت زیر نور ماه خواندم با چشم تر مرثیه ای جانکاه خواندم اذن دخول خویش را در راه خواندم "أأدخل یابن رسول الله ؟"خواندم خواهر نگاه روشنی دارد عزیزم ! هر رفتنی برگشتنی دارد عزیزم ! از داغ تو حیران شد و سرگشته زینب دور سرت هرشب مکرر گشته زینب رویش شبیه روی مادر گشته زینب باید ببینی ! پیرتر برگشته زینب ای صاحب شش گوشه مهمان داری امروز یک قافله مهمان گریان داری امروز برگشته ام تا جزء زوار تو باشم من هرکجا باشم هوادار تو باشم در عمر خود تنها گرفتار تو باشم ای یوسف زهرا خریدار تو باشم از زینب خود مشتری بهتر نداری خواهر بمیرد ای برادر سر نداری باید برایت گفتنی ها را بگویم از اقتدار دختر زهرا بگویم از خطبه ی کوبنده و غرا بگویم ازانچه کردم با حرامی ها بگویم با " اسکتوا" یم شهر کوفه زیر و رو شد ابن زیاد از خطبه ام بی آبرو شد دل را که با یاد خدا آرام کردم من چادرم را پرچم اسلام کردم با تیغ نطق آتشین اقدام کردم جای تو خالی بود فتح شام کردم جز ذکر حق ازخواهرت آیا شنیدی ؟ آن مارایت الا جمیلا را شنیدی ؟ در هر لباسی بنده ی شیطان غلط کرد هرکس که زد بر نیزه ها قران غلط کرد هرکس که شد همبازی حیوان غلط کرد از ابتدا نسل ابوسفیان غلط کرد اُف بر یزید و سفره ی نحس قمارش شخصا در آوردم دمار از روزگارش من پای اهداف تو از آغاز بودم جان بر کف دین عاشقی جانباز بودم با دست بسته صاحب اعجاز بودم در بند شمر اما حماسه ساز بودم هر منزلی محشر به پا کردم حسینم من کربلا را کربلا کردم حسینم جان داده ام تا روح مکتب جان بگیرد تا کار و بار صاحب قران بگیرد از بچه هایت دشمنت تاوان بگیرد ای کاش دیگر این سفر پایان بگیرد لبخندهای شمر جانی خسته ام کرد زخم زبان و بددهانی خسته ام کرد بعد از تو خیلی دشمنت رفتار بد کرد هر خواهشی از حرمله کردیم رد کرد راه مرا خولی بی انصاف سد کرد دیدی چگونه شمر پایم را لگد کرد ؟ رفتی و درد و غصه ام کامل شد ای وای نامحرمی در خیمه ام داخل شد ای وای هم شعله ی غم می کشید از دل زبانه هم میرسید آب دهان از بام خانه خورد و خوراکم سنگ بود و تازیانه دارم نشانی از کبودی روی شانه چشمی به سوی دخترت چشمی به من داشت بیش از بقیه حرمله دست بزن داشت ناموس حق آواره و بی خانمان بود هر ناقه ای لنگ و بدون سایه بان بود خلخال دخترها به دست این و آن بود اطراف ناموست پر از نامحرمان بود  " اصلا خبر داری مرا بازار بردند ؟ نامحرمان در مجلس اغیار بردند؟" با رفتنت من ماندم و حال خرابم بی سرپناهی میدهد هرشب عذابم شد آستین پاره ام تنها حجابم باغیرت من ! زخمی بزم شرابم از برکت لطف خدا من دق نکردم حتما خودت کردی دعا من دق نکردم وقتی نباشی زندگی هم زندگی نیست طاعت که منهای ولایت بندگی نیست نانی به ما دادند اگر ؛ بخشندگی نیست سوغات ما از شام جز شرمندگی نیست ماییم و تصویر خیالی رقیه می سوختیم از جای خالی رقیه از پا در اورده مرا مرثیه هایت دیگر به گوش من نمی اید صدایت مشغول ذکر فاتحه هستم برایت ای کاش میشد جان دهم پایین پایت ای کاش قربان تنی صدچاک گردم بعد از سه روز آخر کنارت خاک گردم https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
31.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 بازنشر به مناسبت شهادت رسول الله (ص) کمی روضه بشنوید "حس میکنم رفتار تو تغییر کرده..." ترکیب بندی از علیرضا خاکساری با نوای حاج محمود کریمی حسینیه آیت الله شاهرودی ۲۸ صفر ۱۳۹۲ https://eitaa.com/khaksari_alireza1001
🔸السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ وَابْنَ وَلِيِّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمامَ الْهُدىٰ وَالْعُرْوَةَ الْوُثْقىٰ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، 🔸 زخمی که دارد بر جگر را مرهمی نیست احضار اجباری شدن درد کمی نیست با پاره ی جان رسول الله بد کرد مامون رضا را باطنا نفی بلد کرد بابا ندارد طاقت دوری فرزند آقایمان را از جوادش دور کردند قسمت نشد با چشم سر بابا ببیند در رخت دامادی جوادش را ببیند دور از وطن حالا غریب افتاده در طوس در چنگ شمری نانجیب افتاده در طوس چشمی به در دارد نگاهی سمت جاده دلواپس و دلتنگ روی خانواده جز روضه ی گودال روی لب ندارد این هم حسینی که دگر زینب ندارد از بی کسی او دل زهرا بگیرد باید غلامی دست آقا را بگیرد از بین حجره جمع کرده فرش ها را دارد به خاطر ماجرای کربلا را با نام و یاد کربلا بر خود بپیچد از درد روی خاک ها بر خود بپیچد با ناله مادر را صدا زد مثل جدش در بین حجره دست و پا زد مثل جدش وقتی شبیه جد خود خدالتریب است یعنی غریب بن غریب بن غریب است از مرو تا مروه برایش گریه کردند مردم برای روضه هایش گریه کردند از بخت بد حالی شبیه محتضر داشت اما سر او را جواد از خاک برداشت سم را نمی دانم چه ها با آن بدن کرد اما جواد اهل بیت او را کفن کرد اهل سناباد آب غسلش را می آورد محض رضای حضرت زهرا می آورد مهریه ی زن های نوغان خرج او شد تابوتش از باران گل خوش عطر و بو شد جدش ولی با ضربه ی پا پشت و رو شد سرنیزه ای بر پهلوی جدش فرو شد ای وای از جدش که زیر دست و پا رفت تا کوفه خون تازه ای با نعل ها رفت (ص) https://eitaa.com/khaksari_alireza1001