#با_امام_باقر_علیه_السلام
#اشعار_بقیعی
#از_چارسالگی
#اشعار_باقری
#7ذیحجه
◾️ السلام علیك یا محمد بن علی، یا باقرالعلوم
از چارسالگی من اگر قدخمیدهام
حقّم دهید داغ زیادی کشیدهام
آزرده است خاطر پنجاه سال ِ من
از داغهای عمّهی قامت خمیدهام
مویم اگر سپید شده وقت کودکی
هجده سر بریده سر نیزه دیدهام
چون جدّ خود کنار تن زخمی علی
من هم صدای هلهلهها را شنیدهام
پایین نرفته آب خوشی از گلوی من
یاد لبان اصغر ِ در خون تپیدهام
هرچند پیش عمّه نبودم به روی تل
چون او ز سینه آه غریبی کشیدهام
از وقت دیدن سر جدّم به روی نی
گویی میان مقتل خود آرمیدهام
وقت هجوم و غارت خلخال دختران
از خیمهای به خیمهی دیگر دویدهام
در لحظهی گذشتنمان بین قتلگاه
من جای اشک، خون ز دو دیده چکیدهام
هر شب به یاد عمه و رخسار نیلیاش
با خواب زجر پست ز جایم پریدهام
مسمومم و شهید ولی چون رقیه من
دق کرده از مصائب رأس بریدهام
#علی_مهدوی_نسب (عبدالمحسن)
🆔 @khamse5
#با_امام_باقر_علیه_السلام
#دو_خط_روضه
#اشعار_باقری
#7ذیحجه
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی
از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی»
بر درد جهل خلق، ز عالم طبیبتر
نامت غریب و قبر، ز نامت غریبتر
وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش
باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش
آب و گل و سجیّت تو، جز کرم نداشت
دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت
گلدستهای نداشت حرم، مرقدی نبود
صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود
این خاک عشق باشد و بر باد کی رود؟
غمهای عهد کودکی از یاد کی رود
آتش به خرمن جگر از آه، با تو بود
یک عمر، خاطرات تو همراه با تو بود
از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه
اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه
تو دیدهای چهها به اسارت به عمه شد
در شهر شوم شام، جسارت به عمه شد
تو طفل روی ناقهی عریان نشستهای
بر روی رحل ناقه، چو قرآن نشستهای
تو طعم تازیانه و سیلی چشیدهای
بر روی خار، همره طفلان دویدهای
دیدی تو خیمههای به آتش کشیده را
داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را
#حاج_علی_انسانی
🆔 @khamse5