eitaa logo
نکات ناب در مورد خمسه طیبه
202 دنبال‌کننده
251 عکس
305 ویدیو
80 فایل
در این گروه فقط مطالب در موضوع اهل بیت و نکات مربوط به آن است ارتباط با ادمین👇 @valiyeasr12
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️ به‌مناسبت ایام شهادت حضرت امام محمدباقر علیه‌السلام، مقاله‌ای جالب، باعنوان: ➖ پیشنهاد دانلود به پژوهشگران و طلبه‌ها و اهل‌منبر ➖ دانلود با ذکر صلواتی بر محمدوآل‌محمد علیهم‌السلام 📥 برای مطالعه‌ی این مقاله، 👈🏼 اینجا رو کلیک کنید http://ensani.ir/fa/article/57814/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1-%D8%B9-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%82-%D9%88-%D9%85%D8%B0%D8%A7%D9%87%D8%A8 🆔 @khamse5
🔷🔶 لسلام 👈🏼👈🏼 حَکَم بن عُتَیبه می‌گوید: روزى در محضر امام باقر (علیه‌السّلام) نشسته بودیم و اتاق نیز مملوّ از جمعیت بود، ناگهان پیرمردى که تکیه بر عصاى بلندى کرده بود وارد شد؛ دم در ایستاد و گفت: سلام و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد اى فرزند رسول خدا! و پس از آن ساکت شد. امام باقر(علیه‌السّلام) پاسخ داد: «وعليك السّلام ورحمةالله وبرکاته». 🍃 پیرمرد رو به حاضران کرده و به آنان نیز سلام داد و هم‌چنان ایستاد تا همگى جواب سلامش را دادند، آن‌گاه روى خود را به سمت امام باقر (علیه‌السّلام) کرده گفت: اى فرزند رسول خدا! مرا نزدیک خود بنشان که به‌خدا سوگند من به شما و دوست‌دارانتان علاقه‌مندم. به خدا سوگند این دوستی‌ها برای دنیا نیست، و به خدا من دشمن دارم دشمنانتان را و از آنان بیزارم، به خدا این دشمنى و بیزارى به این دلیل نیست که آنان فردی از اطرافیانم را کشته باشند! به خدا سوگند من حلال شما را حلال می‌دانم و حرامتان را حرام می‌شمارم و چشم به فرمانتان دارم. قربانت گردم آیا [با این ترتیب] درباره من امید [سعادت و نجات] دارى؟ 🍃 امام باقر فرمود: «پیش بیا، پیش بیا»، سپس او را نزد خود نشانده و فرمود: «اى پیرمرد همانا مردى نزد پدرم على بن حسین (علیهماالسّلام) شرفیاب شد و همین پرسش را مطرح کرد. پدرم به او فرمود: اگر [با این حال] بمیرى؛ به رسول‌خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌)، على، حسن، حسین و على بن حسین(علیهم‌السّلام) وارد شوى و دلت خنک شود، قلبت آرام گیرد، دیده‌ات روشن گردد و به همراه نویسندگان اعمالت با روح و ریحان از تو استقبال شود، و این در وقتى است که جان به اینجاى تو رسد- و با دست به گلویش اشاره فرمود- و اگر زنده بمانى آنچه را موجب چشم روشنیت هست، ببینى و در بالاترین درجات بهشت با ما خواهى بود». 🍃 پیرمرد گفت: چه فرمودى اى اباجعفر؟! [پیرمرد با تعجب از امام خواست تا کلامش را تکرار کند] امام(علیه‌السلام) همان سخنان را براى او تکرار کرد. پیرمرد گفت: الله اکبر! اى ابا جعفر! اگر بمیرم؛ به رسول خدا، على، حسن، حسین و على ابن حسین (علیهم‌السّلام) درآیم و دیده‌ام روشن گردد، دلم خنک شود، قلبم آرام گیرد، و به همراه نویسندگان اعمالم با روح و ریحان مورد استقبال قرار گیرم، هنگامى که جانم به این‌جا رسد! و اگر زنده بمانم ببینم آنچه را دیده‌ام بدان روشن گردد، و با شما باشم در بالاترین درجات بهشت؟ این جملات را گفت و آن‌قدر گریه کرد تا نقش بر زمین شد. حاضران نیز که حال پیرمرد را دیدند به گریه و زارى پرداختند. 🍃 امام باقر (علیه‌السّلام) [که چنان دید] با انگشت خود قطرات اشک را از گوشه‌هاى چشم آن پیرمرد پاک کرد. پیرمرد سربلند کرد و عرضه داشت: دستت را به من بده قربانت گردم! حضرت دستش را به پیرمرد داد، و او دستشان را می‌بوسید و بر دیده و رُخ خود می‌گذارد. سپس شکم و سینه خود را گشود و دست بر شکم و سینه‌اش گذارده برخاست، و خداحافظى کرده به راه افتاد، امام باقر (علیه‌السّلام) نگاهى به پشت سر پیرمرد کرد، و رو به حاضران فرمود: «هر کس می‌خواهد مردى از اهل‌بهشت را ببیند به این مرد بنگرد». 📚 کافی، ج۸ ص۷۶، محقق علی‌اکبرغفاری، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق 🆔 @khamse5
◾️ السلام علیك یا محمد بن علی، یا باقرالعلوم از چارسالگی من اگر قدخمیده‌ام حقّم دهید داغ زیادی کشیده‌ام آزرده است خاطر پنجاه سال ِ من از داغ‌های عمّه‌ی قامت خمیده‌ام مویم اگر سپید شده وقت کودکی هجده سر بریده سر نیزه دیده‌ام چون جدّ خود کنار تن زخمی علی من هم صدای هلهله‌ها را شنیده‌ام پایین نرفته آب خوشی از گلوی من یاد لبان اصغر ِ در خون تپیده‌ام هرچند پیش عمّه نبودم به روی تل چون او ز سینه آه غریبی کشیده‌ام از وقت دیدن سر جدّم به روی نی گویی میان مقتل خود آرمیده‌ام وقت هجوم و غارت خلخال دختران از خیمه‌ای به خیمه‌ی دیگر دویده‌ام در لحظه‌ی گذشتنمان بین قتلگاه من جای اشک، خون ز دو دیده چکیده‌ام هر شب به یاد عمه و رخسار نیلی‌اش با خواب زجر پست ز جایم پریده‌ام مسمومم و شهید ولی چون رقیه من دق کرده از مصائب رأس بریده‌ام (عبدالمحسن) 🆔 @khamse5
🍃 ذکر ونام اهل‌بیت علیهم‌السلام ➖ امام باقر علیه‌السلام: ".... أَمَا إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ يُذْكَرُ عِنْدَهُ أَهْلُ البَيْتِ فَيَرِقُّ لِذِكْرِنَا إِلاَّ مَسَحَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ ظَهْرَهُ وَغُفِرَ لَهُ ذُنُوبُهُ كُلُّهَا إِلاَّ أَنْ يَجِيءَ بِذَنْبٍ يُخْرِجُهُ مِنَ اَلْإِيمَانِ...". 📝 آگاه باش كه به‌راستى بنده‌اى نيست كه نام ما خاندان در نزد او برده شود و از ذكر نام ما رقّت پيدا كند جز آن‌كه فرشتگان او را نوازش كنند و همۀ گناهانش آمرزيده شود، مگر آنكه گناهى داشته باشد كه او را از ايمان بيرون برد‌. 📚 کافي (الجزء الثامن كِتَابُ اَلرَّوْضَةِ، حديث قدسی)، ج۸، ص۱۰۱ 🆔 @khamse5
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی» بر درد جهل خلق، ز عالم طبیب‌تر نامت غریب و قبر، ز نامت غریب‌تر وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش آب و گل و سجیّت تو، جز کرم نداشت دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت گلدسته‌ای نداشت حرم، مرقدی نبود صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود این خاک عشق باشد و بر باد کی رود؟ غم‌های عهد کودکی از یاد کی رود آتش به خرمن جگر از آه، با تو بود یک عمر، خاطرات تو همراه با تو بود از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه تو دیده‌ای چه‌ها به اسارت به عمه شد در شهر شوم شام، جسارت به عمه شد تو طفل روی ناقه‌ی عریان نشسته‌ای بر روی رحل ناقه، چو قرآن نشسته‌ای تو طعم تازیانه و سیلی چشیده‌ای بر روی خار، همره طفلان دویده‌ای دیدی تو خیمه‌های به آتش کشیده را داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را 🆔 @khamse5